ابتدا روش آسانی را در رابطه با ایجاد یک تولیدی لباس کوچک ، مورد بررسی قرار می دهیم . این روش برای کارگاه خیاطی با تولیداتی که نیازمند دستگاه های مخصوص نیستند مناسب بوده و می توان با این روش دوزندگی جمع و جوری را راه اندازی نمود.
نمونه ای از سیر تولید، دوخت یک تی شرت ساده میباشد که تقریبا با : برش کار، درست کردن قابک، چسباندن قابک به پیش ، وصل سر شانه ها، وصل یقه، وصل آستین به صورت باز ، دوخت بغل و زیر استین ، دوخت پایین کار ، دکمه و مادگی و در اخر نخ کشی ، بخار و بسته بندی...
این قسمت یک راهنما برای تولید لباس و ایجاد تولیدی پوشاک می باشد . از راه اندازی و اصول تولیدی لباس تا مدیریت ، توسعه و بازار این فعالیت با شما خواهیم بود و منابع مفیدی را در اختیار شما قرار خواهیم داد . آموزش های گرد آوری شده شاید بتواند به شما در زمینه های مرتبط با تولید لباس یاری دهند . پیشاپیش از یاری رسانی صاحب نظران در بهبود این مقاله کمال تشکر را داریم.
****در زیر هر موضوع ، لینک های مرتبطی را برای شما درج نموده ایم تا بتوانید مطالب موضوع مورد نظر خود را دنبال نمایید ****
اگر در ابتدای مسیر هستید ،اولین حرکت این است که با خود تکلیفتان را روشن کنید : چرا میخواهید یک تولیدی پوشاک راه بیاندازید ؟ در کار تولید پوشاک برای موفقیت نباید ملاک اولتان درآمد زایی باشد، اگر ملاک اصلیتان درآمدزایی باشد شاید نتوانید چنانکه باید و شاید در این مسیر موفق شوید و پیشرفت کنید . تولید پوشاک دارای فراز و نشیب های فراوانی بوده و لازمه ی آن صبر و بردباری می باشد و پیش از هر چیزی به علاقه و حوصله نیاز دارد. پیشنهاد می کنیم در اول کار حتی به فکر زیان دادن هم باشید و خود را برای مقابله با مشکلات آماده کنید.
عملکرد تولیدی های پوشاک به دو دسته تقسیم می گردد : یکی تولید سفارشی (مزدی دوزی ) است که بازار یابی آن معمولا قبل از جذب نیرو است و کلید موفقیت آن در گسترش ارتباطات می باشدو دیگری تولید و فروش مستقل است که نیاز به سرمایه گذاری ، شناخت بازار و ارتباط با عمده فروشان دارد.
الگو و برش از موارد مهم تولیدی پوشاک بوده و تاثیر بسیاری در فروش دارد. الگوها میتوانند توسط برشکاران پر تجربه از روی یک نمونه لباس کپی شوند و همچنین می توان از الگوهای آماده استفاده کرد یا از طراحان الگو بهره گرفت. جزئی تر:
مجوز های لازم : برای جلوگیری از مشکلات احتمالی ، اخذ مجوز اهمیت بالایی دارد . برای این امر می توانید به اتحادیه های مربوطه ی شهر خود مراجعه و با ارائه ی مدارک خود ، جواز کسب دریافت نمایید. جواز کسب در اصل اجازه نامه ای است که طبق مقررات قانون نظام صنفی از طرف اتحادیه ، صنوف تولیدی و خدمات فنی به فرد صنفی برای اداره کردن محل کسب شخصی داده می شود. در شرکت هایی که به ثبت رسیده اند پروانه به نام شرکت صادر می گردد.
ابتدا روش آسانی را در رابطه با ایجاد یک تولیدی لباس کوچک ، مورد بررسی قرار می دهیم . این روش برای کارگاه خیاطی با تولیداتی که نیازمند دستگاه های مخصوص نیستند مناسب بوده و می توان با این روش دوزندگی جمع و جوری را راه اندازی نمود.
نمونه ای از سیر تولید، دوخت یک تی شرت ساده میباشد که تقریبا با : برش کار، درست کردن قابک، چسباندن قابک به پیش ، وصل سر شانه ها، وصل یقه، وصل آستین به صورت باز ، دوخت بغل و زیر استین ، دوخت پایین کار ، دکمه و مادگی و در اخر نخ کشی ، بخار و بسته بندی.
اولین کاری که برای راه اندازی کارگاهی کوچک باید انجام دهید تهیه جایی مناسب برای تولید شماست. نقطه ضعف راه اندازی اینگونه کارگاه دوخت این است که مکان تولید جهت تکمیل فرآیند تولید و دوخت باید به اماکن خدماتی تولید پوشاک (که در مرحله بعدی ذکر شده) دسترسی داشته باشد . خوشبختانه اینگونه تولیدی لباس به مکان بسیار وسیعی نیاز ندارد و فقط به اندازه ای که در آن ۴ چرخ خیاطی ، یک میز برش و جایی برای دپو و وسط کاری قرار گیرد کافیست .
برای یک تولیدی کوچک شما به ۳ الی ۴ چرخ خیاطی احتیاج دارید، که این نوع چرخ ها هستند : میز برش ،راسته دوز، میان دوز ، زیگزال . برای تکمیل فرایند تولید کارگاه های خیاطی کوچک ، اماکن خدمات تولید عدیدی وجود دارد که می توانند عملیاتی همچون دکمه مادگی ،گلدوزی، بخار، بسته بندی و … را انجام دهند.
کسب درآمد . پوشاک . تولیدی . درآمد . لباس . هنر
انتقاد سازنده عاملی است که میتواند خلاقیت در کسب و کارها را بیش از پیش افزایش داده و به عنوان یک شتابدهندهی انگیزه عمل کند.
به جرات میتوان گفت که در دههی ۶۰ و ۷۰ میلادی زیراکس در آزمایشگاه تحیقاتی پالو آلتوی خود بهترین مهندسان و متخصصان حوزهی فناوری را گرد هم آورده بود. Xerox PARC ایدههای خلاقانهی بسیار زیادی را توسعه داد که شماری از آنها سنگ بنای انقلابهای بزرگ در حوزهی فناوری شدند. از جملهی ایدههای متخصصان این کمپانی میتوان به رابط گرافیکی کاربر اشاره کرد که توسط استیو جابز و بیل گیتس در اپل و مایکروسافت پیاده شد تا دنیای کامپیوترهای شخصی بطور کامل دچار دگرکونی شود. همچنین باید به اولین پرینتر لیزری جهان اشاره کرد که ماحصل فعالیتهای متخصصان در زیراکس پارک است. البته دو مورد اشاره شده تنها بخشی از ایدههایی است که توسط محققان زیراکس پارک توسعه یافته است. با وجود حجم گستردهی ایدههای توسعه یافته توسط متخصصان این آزمایشگاه، تنها تعداد محدودی پس از پشت سر گذاشتن فرآیند تجاری سازی، درآمدی را عاید این کمپانی کردند.
پرفسور جاناتان بندُر، استاد دانشگاه تجارت و اقتصاد سیاسی در استنفورد دلیل اصلی عدم تجاریسازی و درآمدزایی از تمام ایدههای مطرح شده در زیراکس پارک را نه نبود خلاقیت، بلکه نبود عنصر دیگری در میان مدیران این آزمایشگاه خوانده است. وی انتقاد سازنده را فاکتوری عنوان کرده که باید مدیران زیراکس پارک با دست و دلبازی در اختیار کارمندان خود قرار میدادند. جاناتان بندُر زیراکس پارک را مصداقی بارز از تیم متشکل از متخصصان، ایدهپردازان و مهندسانی خوانده که به اندازهی کافی توسط مدیران خود برای رسیدن به اهداف مشخص تحت فشار قرار نگرفتهاند.
بندر معتقد است در صورتی که فردی عبارات و جملات انتقادی و انگیزشی را در زیراکس پارک استفاده میکرد، شرایط متفاوت از امروز بود.
شما بسیار عالی هستید و ایدههای بسیار نابی را ارائه میکنید، اما ارزش بازار این ایدهها کجا است؟
بندر جملهی فوق را به عنوان یک مثال از جملات انگیزشی برای نقد ایدهها به منظور داشتن ذهنیت تجاری مطرح میکند.
بسیاری از افراد معقتدند که خلاقیت و انتقاد دو عنصری هستند که در یک قاب نمیگنجند. بندر اما این موضوع را از زاویهی متفاوتی مینگرد. به اعتقاد این استاد دانشگاه خلاقیت و انتقاد سازنده را باید به مثابه مفهوم Yin و Yang در فرهنگ چینی خواند. چینیها یین و یانگ را دو نیروی موجود در جهان هستی میدانند که اولی ماهیتی مثبت داشته و تمثیلی از روشنایی است و دیگری با ماهیتی منفی نشان دهندهی تاریکی است. این دو نیرو در شکل یک دایره که نیمی هلالی سیاه و نیمی متشکل از هلالی روشن است، دو نیروی عمده در جهان هستی است. بندر نیز انتقاد و خلاقیت را در عین تضاد ظاهری، مکمل هم میخواند. وی در این خصوص میگوید:
انتقاد و خلاقیت نه تنها در کنار یکدیگر قرار میگیرند، بلکه در کنار هم معنی پیدا میکنند.
در صورتی که یک کمپانی از تیم طراحی و توسعهی خلاق و پویایی برخوردار بوده، اما فرآیند بررسی کارآمدی نداشته باشد، متخصصان تعداد زیادی ایده دریافت میکنند که احتمال وجود چند ایدهی غیرکاربردی نیز در میان آنها با ریسک بالا وجود دارد. در مقابل اگر کمپانی مالک تیم طراحی و توسعه کمی در برابر ایدههای جدید سرسخت باشند، به احتمال زیاد از پیادهسازی ایدههای نامناسب و غیرکاربردی جلوگیری خواهند کرد، اما ایدههای خوب نیز در این فرآیند از چرخه خارج شده و خلاقیت خشک خواهد شد. وی در این خصوص میگوید:
در یک کمپانی بزرگترین چالش تشخیص ایدههای غیرکاربردی و جلوگیری از خطای عملکرد در یک مرز قابل قبول است.
یکی از بهترین روشها برای ارائهی بهترین بازخورد به کارمندان استفاده از یک فرآیند مشخص ارزیابی نظیر یک سیستم امیتازدهی است که ایدههای مطرح شده از ابعاد مختلف نظیر جنبهی فنی و بازاری مورد بررسی قرار گرفته و امتیازهایی را دریافت میکنند. بندر به این موضوع اشاره میکند که برخلاف اغلب صاحب نظران که سیستم امتیازدهی را مناسب نمیدانند، با استفاده از این سیستم یک کمپانی میتواند دلایل سکون خود را پیدا کند.
در صورتی که ایده انعطافپذیر باشد، یک مدیر میتواند با استفاده از سیستم امتیازدهی، ایده مورد نظر را چند بخش کرده و قسمتهای مورد نظر را در مسیر بهبودی نقد کند. با استفاده از سیستم روبریک (سیستم امیتازدهی) میتوان خطر برداشتهای شخصی از رد یا قبول یک ایده را از سازمان دور کرد، بطوریکه دلایل رد یا قبول شدن یک ایده به روشنی مشخص شده و میتوان با استناد به آنها کارکنان را قانع کرد.
وی وجود یک مشکل در سازمان را که ایدههایی برای حل آن مطرح شده را شبیه به بیماری خوانده که راهی اتاق جراحی میشود. بیمار از نظر شخصی اهمیت کمتری نزد جراح دارد، چراکه پزشک در الویت اول به حل مشکل و معالجه بیمار فکر میکند. استفاده از سیستم روبریک توسط مدیران نیز کارکردی مشابه دارد و استفاده از آن برای سنجش عملکرد ایده، برداشتهای شخصی از نتیجه را باطل میکند.
به اعتقاد بندر با توجه به اینکه همگان در معرض انجام خطا هستند، از اینرو این سیستم را میتوان در تمام سطوح سازمان مورد استفاه قرار داد.
دامپینگ در کسب و کار و درآمد
خیانت بزرگی بنام دامپینگ در جامعه در حال وقوع است. هوشیار باشید.
یک
فروشگاه زنجیره ای را تجسم کنید. بسیار بزرگ. بسیار شیک. وارد محله ای می
شود. محله ای با مردمانی از طبقه متوسط. نبش اصلی ترین چهار راه محله،
زمینی به وسعت 10 هزار مترمربع را می خرد. آن را در هفت طبقه می سازد. با
پله برقی، آینه ها و لامپ های زیبا.
خوشحالید نه؟
فروشگاه شروع به
کار می کند. تعداد زیادی از اهالی محل را هم استخدام می کند. ولی فقط چند
ساعت در هفته. مثلا روزی یکی دو ساعت. چه خاصیتی دارد؟ روشن است که وقتی
خانم خانه دو ساعت در فروشگاهی که با آن همه زلم زیمبو و رعایت قواعد
مارکتینگ چیده شده کار می کند، خرید روزانه اش را هم از همانجا انجام خواهد
داد. بخصوص که قیمت ها هم پائین تر از عباس آقای میوه فروش و حسین آقای
پارچه فروش است. حتی پائین تر از قیمت تمام شده! به این می گویند دامپینگ!
جالب اینکه خانم عباس آقا هم میوه اش را تازه از همان فروشگاه می خرد. چرا؟
چون عباس آقا سالها هرچه میوه بد داشته که کسی نخریده بوده به منزل آورده.
الان خانم عباس آقا خودش دارد کار می کند. با حقوق خودش حسرت سالیان را
از دلش در می آورد.
چند ماهی گذشته. کار و بار عباس آقا و حسین آقا
خراب است. درآمدشان اجاره مغازه شان را هم در نمی آورد. شاگرد مغازه اخراج
می شود و می رود در فروشگاه زنجیره ای استخدام می شود. هفته ای 10 ساعت.
ولی حقوق ساعتی اش بالاست. این حقوق ساعتی آنچنان توقع او را بالا برده که
جای دیگری نمی تواند کار پیدا کند.
دو سال گذشته. عباس آقا در شرف
ورشکستگی است. آخرین مقاومت ها را کنار می گذارد و مغازه را تعطیل می کند.
او نیز به فروشگاه زنجیره ای می رود و زیر دست شاگرد سابقش که حالا یکی از
انباردارهای فروشگاه است استخدام می شود. همسرش اما اخراج شده است. چون
انتظار داشته بعد از دو سال حقوقش یا دست کم ساعت کارش اضافه شود.
چهار
سال گذشته است. صاحب مغازه عباس آقا دو سال است اجاره ای نگرفته است. از
وقتی عباس آقا مغازه اش را خالی کرده یکی دو مستاجر عوض کرده که هیچکدام
بیش از یکی دو ماه دوام نیاورده اند. کاسبی نیست. مغازه ها را به قیمت
ارزانی می فروشد به یک بساز و بفروش.
سال پنجم دیگر محله مردمانی از
طبقه متوسط ندارد. حسین آقا و شاگردش هر دو کارگر ساختمانی هستند. قیمت های
فروشگاه زنجیره ای بالاست. سود هشتصد درصدی روی قیمت تمام شده کالا عادی
است. فروشگاه حقوق ساعتی را کم کرده. تعداد بیشتری را با ساعت های کمتر
استخدام کرده است.
سال هفتم. فروشگاه محله را به خاک سیاه نشانده. کسی
دیگر در آن محله پس اندازی ندارد. فروشگاه کالاهایش را به سایر شعبه ها
انتقال می دهد. این شعبه تعطیل است. مردم فقیر منطقه قدرت خرید از چنین
فروشگاه باکلاسی را ندارند!
این اتفاقی است که هر روز در آمریکا می
افتد. صاحب فروشگاه همان یک درصد است و ساکنین محله همان 99 درصد. فقرا
فقیرتر و پولدارها پولدارتر می شوند. شهردارهای مناطق و شهرهای کوچک هر روز
با التماس از مردم می خواهند که به جای خرید از فروشگاه های عظیم، از
بیزینس های محلی (عباس آقا و حسین آقا) خرید کنند. ولی اغلب مردم با همین
طرز فکر شما خریدشان را از غول های بزرگ انجام می دهند. شیک. ارزان!
از
خودتان بپرسید چرا اروپا غول های آمریکایی مثل والمارت را محدود کرده؟
جالب اینکه به دلیل همین محدودیت متهم به کمونیست بودن و مخالفت با تجارت
آزاد هم می شود.
نه دوست عزیز. هرکه ارزان می فروشد برای رضای خدا ارزان نمی فروشد!
اگر
چین سیب و پرتقالش را با ضرر وارد کشورتان می کند و ارزانتر از باغدار شما
میفروشد برای این است که می خواهد باغدار باغش را نابود کند و ویلا بسازد.
اگر چین پیراهن مردانه را در تهران می فروشد 5000 تومن و شما برای دوختن
همان پیراهن باید 10 هزار تومن مزد بدهی، فقط به دلیل ارزانی نیروی کار
چینی نیست! بلکه دارد دامپینگ می کند! قضیه خیلی ساده است .
این قضیه متاسفانه دلیل اصلی تعطیلی کارخانجات اخیر است.
✍️برگرفته از پژوهش استاد جامعه شناسی دکتر جمالو
بینش درآمد و کسب ثروت اینترنتی (داستان ثروتمند شدن)
در کسب و کار و به طور کلی در ثروتمند شدن اصول و قواعد خاصی را باید رعایت کرد و علم آن کار را باید داشت ولی علم باید همیشه همراه با بینش باشد تا کارایی بالای داشته باشد. همیشه
به همه دوستان و علاقمندان به کسب و کار زمانی که از من مشاوره می گیرند
عرض می کنم در زمان ورود به کسب درآمد اینترنتی حتما با درایت و بینش وارد
شوند و به هیچ وجه بدون بینش کاری را شروع نکنند و سرمایه و وقت خود را هدر
ندهند . ممکن است یک شیوه کسب درآمد امروز و در جایی جواب دهد ولی این
دلیل نمی شود که فردا و در جای دیگر سود دهی داشته باشد. برای درک و فهم
درست این موردی که گفتم یک حکایت قدیمی را می آورم که بیانگر دیدگاه من
است:
مردی بار سنگینی از نمک بر پشت الاغش گذاشته بود.
هنگام عبور از رودخانه الاغ درون آب افتاد، وقتی بیرون آمد، بار نمک حل شده بود و سبکتر شده بود.
روز بعد الاغ باز هم همان کار را کرد.
فردای آنروز مرد پشم بار الاغ کرد. الاغ بار دیگر خود را به آب انداخت، اما مجبور شد باری چند برابر قبل را حمل کند.
روشی که دیروز عامل موفقیت ما بود، معلوم نیست که امروز هم عامل موفقیت باشد. تغییرات را مدنظر قرار دهیم.
باشد
که بینش همیشه مهم تر از دانش است. دانستن دانش فنی و یا چند مورد در کسب و
کار خوب است ولی این دانش حتما باید با بینش همراه باشد تا یک کسب و کار
موفق و دائمی داشته باشیم.