با اینکه به نظر میرسد بهترین راه برای راهاندازی و مدیریت یک کمپین بازاریابی دیجیتال، داشتن یک تیم مجرب درون سازمان باشد اما گاهی اوقات این روش میتواند منجر به موفقیت نشده و دست و پا گیر هم باشد. در دنیای امروز که تکنولوژی مدام در حال پیشرفت است، برونسپاری بازاریابی دیجیتال به متخصصان این حوزه، روز به روز بیشتر رایج شده است.اگر شما هم قصد برونسپاری کردن بازاریابی دیجیتال در کسب و کار خود را دارید، در ادامه چند دلیل برایتان آوردهایم که چرا این کار میتواند مفید باشد.
۱.برونسپاری به شما اجازه میدهد به افراد بسیار مجربتری دسترسی داشته باشید
با برونسپاری درواقع شما به یک گروه کاملا حرفهای و آموزش دیده در زمینه بازاریابی دسترسی خواهید داشت. در زمینه مارکتینگ و بازاریابی، شاخههای مختلفی وجود دارد. از طراحیهای گرافیکی گرفته تا ساختن یک اپلیکیشن و همینطور کمپینهای شبکههای اجتماعی که هر کدام نیازمند دانش به خصوصی است که اکثریت افراد حاضر در زمینه بازاریابی، در تمام این زمینهها سررشته ندارند. این یعنی شما به یک تیم از حرفهایها نیاز دارید که هر کدام از اعضای تیم بتواند بخش مختلفی از بازاریابی دیجیتال شما را دست بگیرد تا به هدف استراتژی بازاریابی خود برسید.
قاعدتا شما میتوانید یک تیم بازاریابی را استخدام کرده و درون شرکت از آنها استفاده کنید اما جمع کردن یک تیم حرفهای که در سطح جهانی دانش بازاریابی دیجیتال داشته باشند و فقط حاضر به کار کردن برای کسب و کار شما باشند، بسیار سخت و دشوار خواهدبود. در واقع شما ممکن است بتوانید نهایت یک یا دو نفر که استعداد بازاریابی خیلی خوبی داشته باشند را استخدام کنید اما قطعا این افراد نمیتوانند در همه زمینهها، بازاریابی دیجیتال کسب و کار شما را پوشش دهند.
اگر شما بازاریابی دیجیتال خود را برونسپاری کنید، شانس این را دارید که بهترین گرافیست، بهترین تولید کننده محتوا و همینطور بهترین ادمین برای مدیریت سایت خود را پیدا کنید. اکثر این افراد با یکدیگر کار نمیکنند و در واقع حتی ممکن است از نظر جغرافیایی، هر یک در گوشهای از دنیا حضور داشته باشد. ولی در نهایت همه آنها میتوانند برای شما روی یک پروژه کار کنند و شما نیز به این ترتیب از مهارت، دانش و تجربه آنها نهایت استفاده را ببرید.
۲.صرفهجویی در هزینه با برونسپاری کردن بازاریابی دیجیتال
به طور کلی شما با برونسپاری کردن دیجیتال مارکتینگ، در هزینههای خود صرفهجویی خواهید کرد. احتمالا به دلیل برونسپاری کردن بخش بازاریابی دیجیتال، افرادی که برای اینکار پیدا خواهید کرد حقوق بالایی از شما طلب خواهند کرد. چرا که طبیعتا شما سراغ بهترین افراد حاضر در این زمینه رفتهاید اما جالب است بدانید با وجود درخواست حقوق بالا نسبت به نیروهای داخلی، همچنان شما در هزینههای کلی صرفه جویی خواهیدکرد.
برای مثال لازم نیست برای این افراد بیمه تامین کنید یا در زمان مرخصی برایشان حقوق رد کنید. حتی لازم نیست همچون نیروهای درون شرکت، برای این افراد نیز کلاسهای خصوصی جهت آشنایی با جدیدترین تکنولوژیها و روشهای موجود برگزار کنید. همچنین لازم نیست برای این افراد کامپیوتر یا تجهیزات تهیه کنید تا پروژه را به شما تحویل دهند. اینها همه هزینههایی هستند که عموما برای نیروهای درون شرکت خود باید پرداخت کنید اما با برونسپاری کردن پروژههایی همچون بازاریابی دیجیتال، از این هزینهها آسوده خواهیدبود.
۳.با برونسپاری کردن بازاریابی، روی کسب و کار خود بیشتر تمرکز کنید
شما وقت و انرژی بیشتری برای تمرکز روی کسب و کار اصلی شرکت خواهید داشت. بیزنس شما بازاریابی دیجیتال نیست و کارمندانتان هم بازاریاب حوزه دیجیتال نیستند. اگر شما تیم بازاریابی را درون شرکت داشته باشید، بدون شک آنها روی دیگر کارمندانتان تاثیر گذار خواهند بود و ناچارا آنها را هم وارد وادی بازاریابی میکنند. اساسا کارمندان شما بلد نیستند چطور بازاریابی کنند و تلاش آنها برای کمک به تیم دیجیتال مارکتینگ نه تنها نمیتواند مفید باشد، بلکه وقتگیر هم بوده و روند توسعه کسب و کار شما را کند میکند. حتی اگر در بخش دیگری از شرکت مشکلی به وجود بیاید، این موضوع میتواند روی تیم بازاریابی حاضر در شرکت هم تاثیر گذار باشد و آنها را از هدف اصلی دور کند. با این اوصاف به سادگی میتوانید با برونسپاری کردن بخش بازاریابی، از هدر رفتن وقت و انرژی کارمندان حاضر در شرکت جلوگیری کنید.
اکثر کسب و کارهای کوچک فکر میکنند که به تنهایی میتوانند تمام کارها را خودشان انجام دهند در صورتی که گاهی اوقات بهتر است روی درآمدزایی تمرکز بیشتری داشته باشند تا تسکهای روزانه بازریابی! بازاریابهای حرفهای میتوانند تمامی نیاز آنها در این زمینه را به خوبی پاسخگو باشند و خروجی بسیار بهتر از افراد آموزش ندیده حاضر در شرکت ارائه دهند. زمانی که شما کارهای بازاریابی شرکت خود را برونسپاری کرده و به افراد حرفهای واگذار میکنید، کیفیت کار شما بدون از بین رفتن تمرکزتان روی دیگر بخشهای کسب و کار، بالا میرود و در عین حال، هم خود شما و هم کارمندانتان، در بخشی که بهترین هستید فعالیت خواهیدکرد.
اگر در حال حاضر با این تصمیم رو به رو شدهاید که بخش مارکتینگ و مخصوصا بازاریابی دیجیتال خود را برونسپاری کنید یا نه، باید منابع و هزینههای کسب و کار خود را مرور کنید. اگر فکر میکنید کارمندان شما با تمرکز روی بیزنس اصلی شرکت موفقتر خواهندبود، پس بهتر است سراغ بهترینهای بازاریابی برای برونسپاری کردن این بخش از کسب و کار خود بروید.
کسب درآمد . کسب و کار . بازاریابی . بازاریابی دیجیتال . برونسپاری . رشد کسب و کار . کسب و کار کوچک
انتقاد سازنده عاملی است که میتواند خلاقیت در کسب و کارها را بیش از پیش افزایش داده و به عنوان یک شتابدهندهی انگیزه عمل کند.
به جرات میتوان گفت که در دههی ۶۰ و ۷۰ میلادی زیراکس در آزمایشگاه تحیقاتی پالو آلتوی خود بهترین مهندسان و متخصصان حوزهی فناوری را گرد هم آورده بود. Xerox PARC ایدههای خلاقانهی بسیار زیادی را توسعه داد که شماری از آنها سنگ بنای انقلابهای بزرگ در حوزهی فناوری شدند. از جملهی ایدههای متخصصان این کمپانی میتوان به رابط گرافیکی کاربر اشاره کرد که توسط استیو جابز و بیل گیتس در اپل و مایکروسافت پیاده شد تا دنیای کامپیوترهای شخصی بطور کامل دچار دگرکونی شود. همچنین باید به اولین پرینتر لیزری جهان اشاره کرد که ماحصل فعالیتهای متخصصان در زیراکس پارک است. البته دو مورد اشاره شده تنها بخشی از ایدههایی است که توسط محققان زیراکس پارک توسعه یافته است. با وجود حجم گستردهی ایدههای توسعه یافته توسط متخصصان این آزمایشگاه، تنها تعداد محدودی پس از پشت سر گذاشتن فرآیند تجاری سازی، درآمدی را عاید این کمپانی کردند.
پرفسور جاناتان بندُر، استاد دانشگاه تجارت و اقتصاد سیاسی در استنفورد دلیل اصلی عدم تجاریسازی و درآمدزایی از تمام ایدههای مطرح شده در زیراکس پارک را نه نبود خلاقیت، بلکه نبود عنصر دیگری در میان مدیران این آزمایشگاه خوانده است. وی انتقاد سازنده را فاکتوری عنوان کرده که باید مدیران زیراکس پارک با دست و دلبازی در اختیار کارمندان خود قرار میدادند. جاناتان بندُر زیراکس پارک را مصداقی بارز از تیم متشکل از متخصصان، ایدهپردازان و مهندسانی خوانده که به اندازهی کافی توسط مدیران خود برای رسیدن به اهداف مشخص تحت فشار قرار نگرفتهاند.
بندر معتقد است در صورتی که فردی عبارات و جملات انتقادی و انگیزشی را در زیراکس پارک استفاده میکرد، شرایط متفاوت از امروز بود.
شما بسیار عالی هستید و ایدههای بسیار نابی را ارائه میکنید، اما ارزش بازار این ایدهها کجا است؟
بندر جملهی فوق را به عنوان یک مثال از جملات انگیزشی برای نقد ایدهها به منظور داشتن ذهنیت تجاری مطرح میکند.
بسیاری از افراد معقتدند که خلاقیت و انتقاد دو عنصری هستند که در یک قاب نمیگنجند. بندر اما این موضوع را از زاویهی متفاوتی مینگرد. به اعتقاد این استاد دانشگاه خلاقیت و انتقاد سازنده را باید به مثابه مفهوم Yin و Yang در فرهنگ چینی خواند. چینیها یین و یانگ را دو نیروی موجود در جهان هستی میدانند که اولی ماهیتی مثبت داشته و تمثیلی از روشنایی است و دیگری با ماهیتی منفی نشان دهندهی تاریکی است. این دو نیرو در شکل یک دایره که نیمی هلالی سیاه و نیمی متشکل از هلالی روشن است، دو نیروی عمده در جهان هستی است. بندر نیز انتقاد و خلاقیت را در عین تضاد ظاهری، مکمل هم میخواند. وی در این خصوص میگوید:
انتقاد و خلاقیت نه تنها در کنار یکدیگر قرار میگیرند، بلکه در کنار هم معنی پیدا میکنند.
در صورتی که یک کمپانی از تیم طراحی و توسعهی خلاق و پویایی برخوردار بوده، اما فرآیند بررسی کارآمدی نداشته باشد، متخصصان تعداد زیادی ایده دریافت میکنند که احتمال وجود چند ایدهی غیرکاربردی نیز در میان آنها با ریسک بالا وجود دارد. در مقابل اگر کمپانی مالک تیم طراحی و توسعه کمی در برابر ایدههای جدید سرسخت باشند، به احتمال زیاد از پیادهسازی ایدههای نامناسب و غیرکاربردی جلوگیری خواهند کرد، اما ایدههای خوب نیز در این فرآیند از چرخه خارج شده و خلاقیت خشک خواهد شد. وی در این خصوص میگوید:
در یک کمپانی بزرگترین چالش تشخیص ایدههای غیرکاربردی و جلوگیری از خطای عملکرد در یک مرز قابل قبول است.
یکی از بهترین روشها برای ارائهی بهترین بازخورد به کارمندان استفاده از یک فرآیند مشخص ارزیابی نظیر یک سیستم امیتازدهی است که ایدههای مطرح شده از ابعاد مختلف نظیر جنبهی فنی و بازاری مورد بررسی قرار گرفته و امتیازهایی را دریافت میکنند. بندر به این موضوع اشاره میکند که برخلاف اغلب صاحب نظران که سیستم امتیازدهی را مناسب نمیدانند، با استفاده از این سیستم یک کمپانی میتواند دلایل سکون خود را پیدا کند.
در صورتی که ایده انعطافپذیر باشد، یک مدیر میتواند با استفاده از سیستم امتیازدهی، ایده مورد نظر را چند بخش کرده و قسمتهای مورد نظر را در مسیر بهبودی نقد کند. با استفاده از سیستم روبریک (سیستم امیتازدهی) میتوان خطر برداشتهای شخصی از رد یا قبول یک ایده را از سازمان دور کرد، بطوریکه دلایل رد یا قبول شدن یک ایده به روشنی مشخص شده و میتوان با استناد به آنها کارکنان را قانع کرد.
وی وجود یک مشکل در سازمان را که ایدههایی برای حل آن مطرح شده را شبیه به بیماری خوانده که راهی اتاق جراحی میشود. بیمار از نظر شخصی اهمیت کمتری نزد جراح دارد، چراکه پزشک در الویت اول به حل مشکل و معالجه بیمار فکر میکند. استفاده از سیستم روبریک توسط مدیران نیز کارکردی مشابه دارد و استفاده از آن برای سنجش عملکرد ایده، برداشتهای شخصی از نتیجه را باطل میکند.
به اعتقاد بندر با توجه به اینکه همگان در معرض انجام خطا هستند، از اینرو این سیستم را میتوان در تمام سطوح سازمان مورد استفاه قرار داد.