آموزش کسب و کار، کسب درآمد اینترنتی، استخدام ، استخدامی، کنکور و موفقیت در کنکور و دانشگاه

آموزش کسب و کار,کسب درآمد,کسب درآمد از اینترنت , استخدام استخدامی کنکور موفقیت در کنکور و دانشگاه

آموزش کسب و کار، کسب درآمد اینترنتی، استخدام ، استخدامی، کنکور و موفقیت در کنکور و دانشگاه

آموزش کسب و کار,کسب درآمد,کسب درآمد از اینترنت , استخدام استخدامی کنکور موفقیت در کنکور و دانشگاه

انگیزش و موفقیت در کنکور و زندگی

 انگیزه و موفقیت در کنکور و زندگی

اگرچه معتقدم کنکور همه چیز زندگی انسان نمی شود و چه بسا افرادی که موفق نشدند در آزمون کنکور دانشگاه قبول شوند ولی در مسیر زندگی موفقیت های فراوانی کسب کردند کنکور همه چیز نیست و زندگی جریان دارد . در اینجا قصد ندارم ماهیت کنکور را زیرسوال ببرم بلکه قصد دارم تا متنی انگیزشی و روحیه بخش درباره کنکور و زندگی بدهم . زندگی هم به نوعی آزمون برای ماست آزمون خوب بودن و مهربان بودن و دوست داشتن هم ، آزمون رقابت برای سالم بودن و مهربان تر بودن. متن انگیزشی برای کنکور و زندگی تقدیم همه دوستان می شود به امید آنکه در همه مراحل زندگی موفقیت رفیق راهتان باشد.

یک لحظه چشماتو ببند… تصور کن که هیچ دستی نداری. نمیتونی چیزی رو با انگشتت لمس کنی یا با دوستات دست بدی. حالا تصور کن که هیچ پایی هم برای راه رفتن نداری. فقط کافیه یه لحظه به این فکر کنی نه دست داری نه پا! حتی فکرش هم تن آدم رو به لرزه میندازه…

متن انگیزشی برای موفقیت در کنکور و زندگی
تصویر بالا متعلق به نیک وی آچیچ هست. نیک وی آچیچ به خاطر ابتلا به نوعی بیماری بدون دست و پا به دنیا اومد، تو زندگی محدودیت های زیادی داشت اما تونست با این محدودیت ها کنار بیاد و حتی از خیلی افراد سالم موفق تر باشه.
وقتی نیک پا به این جهان گذاشت یه دنیا غم، مشکل، سوال و اضطراب برای والدین به بار آورد. نیک تو هشت سالگی بخاطر تمسخرهای شدید همکلاسی هاش دچار افسردگی شد و اقدام به خودکشی کرد… اما بخاطر علاقه به پدر و مادرش از این کار منصرف شد…
اون با تلاش زیاد یاد گرفت با دو انگشتی که انتهای بدنش وجود داشت بنویسه و کارهای روزانشو انجام بده. نیک در ۲۱ سالگی از دانشگاه با دو مدرک لیسانس در رشته های حسابداری و برنامه ریزی مالی فارغ التحصیل میشه. اون با ادامه فعالیت هاش تبدیل به شخصی شد که سخنرانی هایش برای میلیون ها شنونده در سراسر جهان امید به زندگی و انگیزه به وجود بیاره. نیک وی آچیچ سخنران انگیزشی و مدیر موسسه زندگی بی حد و مرز هست.

در کتاب خودش “زندگی بی حد و مرز” آورده که:

من ایمان دارم که زندگیم حد و مرزی ندارد. دلم می خواهد تو نیز، صرف نظر از دشواری های زندگیت، چنین احساسی داشته باشی. ما همسفریم. در آغاز سفرمان، لطفا قدری درنگ کن و درباره تمامی محدودیت هایی فکر کن که بر زندگی خویش تحمیل کرده ای و یا به دیگران اجازه داده ای بر زندگیت تحمیل کنند. اکنون به این بیندیش که رهایی از این محدودیت ها چه حس و حالی دارد. زندگی تو چگونه می بود اگر همه چیز برایت ممکن می شد؟
“من معجزه‌ای را که از خداوند طلب می‌کردم، خودم در زندگی‌ام رقم زدم”

متن انگیزشی کنکور

همه شنیدیم که وقتی آرزویی رو برای خودت متصور میشی، حتما توانایی رسیدن به اون آرزو رو داشتی که تونستی حتی بهش فکر کنی..
پشت نکن به آرزوهات!
هر کسی آرزوی پزشکی تهران و دندون بهشتی و… رو نداره
هرکسی آرزوی برق شریف و مکانیک امیرکبیر رو نداره..
فقط کافیه باور کنی، شوق سوزان برای رسیدن بهش رو داشته باشی، ایمان بیاری که اگه راهی رو که افراد موفق رفتن رو طی کنی
رسیدن به موفقیت حتمیه…
تو که این آرزو ها رو داری پس حتما لیاقت رسیدن بهش رو داشتی که این رویا سراغت اومده
تو این دنیای پر از فراوانی به راستی سهم تو چیه…
دلت نمیخاد عصر پاییزتو تو یه کافه بشینی و فنجون قهوتو از کنار سویچ ماشین آخرین مدلت برداری و بنوشی و قرار کاری هاتو چک کنی…
یه نگاه به شهر که بندازی
پر از لیسانسه هایی که فقط اسم یه لیسانسه یا فوق لیسانس رو یدک میکشن
قبولی تو دانشگاه ضامن موفقیت نیست!
چرا که هر رشته دانشگاهی بازار کار موفق نداره بازی بین ۲ تا ۳ هزار نفر اوله.
قبولی تو فلان رشته تو شهر های گوشه کنار کشور تو رشته هایی که بازار کار ندارند و فقط تنها چیزی که میمونه یه برگه به نام مدرکه!
کاش تو هم داد بزنی بگی منم بازی..
کاش قدر بدونیم که خدا هر روز اجازه زندگی کردن بهتون میده..
اینکه هر روز اجازه زندگی رو داری یعنی اون بالایی از تو توقع بیشتری داره
یعنی اینکه جایگاه تو اینی که الان هستی نیست..
رفیق یادت باشه بعضی وقتا خیلی زود دیر میشه
تا موفقیت فقط یه گام فاصله داری اونم ایمان به خودته…
نیازه آدم بعضی وقتا با خودش و وجدانش خلوت کنه… شاید داری عوضی راهو میری…
این رسمش نیس…
این جواب اون همه سختی که تو این ۱۲ سال درس خوندن کشیدی نیست…
بجنب بزار شادی باشه بعد کنکور
نه حسرت و افوس…

زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود صحنه پیوسته به جاست. خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد…
  موفق و پایدار و سلامت باشید

موفقیت استارت‌آپ‌ها در تامین مالی

 موفقیت استارت‌آپ‌ها در تامین مالی

 در کسب درآمد و راه اندازی یک کسب و کار پولساز تنها ایده خوب مناسب نیست اگرچه ایده و نیروی انسانی مهم است ولی یکی از موارد موفقیت داشتن منابع مالی مناسب است بدون تامین سرمایه کافی، ممکن است که کسب و کار سالها طول بکشد تا به کسب درآمد عالی و پولسازی برسد . استارت آپ های زیادی هستند که به خاطر نداشتن سرمایه کافی نتوانستند در بازار رقابت دوام بیاورند و شکست خوردند. راز موفقیت یک استارت آپ تامین منابع مالی و سرمایه لازم است که این کار با شبکه سازی میسر است.

بسیاری از موسسان به دام مشابهی می‌افتد. آن‌ها تمام انرژی و منابع خود را صرف ساختن محصول و یافتن مشتریان می‌کنند و زمانی که کارشان تمام شد، تازه متوجه می‌شوند که باید سرمایه‌ خارجی خود را افزایش دهند. بنابراین تلاش می‌کنند با پیداکردن سرمایه‌گذاران بالقوه و درخواست پول از آن‌ها زمینه را فراهم سازند و البته معمولا شکست می‌خورند. در آخر، هیچ پولی و گاهی از اوقات هیچ شرکتی برایشان باقی نمی‌ماند.

جذب سرمایه اغلب سخت‌ترین و بحرانی‌ترین قسمت راه‌اندازی یک کسب‌وکار است و ممکن است بسیار زمان‌بر باشد. معمولا از زمانی که جذب سرمایه می‌کنید تا زمانی‌که پول به دست می‌آورد و به درآمدزایی می‌رسید، به‌طور میانگین شش ماه طول می‌کشد. اما رسیدن به آن نقطه ممکن است بیشتر هم طول بکشد، مخصوصا از آنجا که سرمایه‌گذاران تمایل دارند روی پروژه‌هایی سرمایه‌گذاری کنند که موسسانِ آن‌ها را می‌شناسند. این بدین معناست که ممکن است لازم باشد قبل از این‌که بتوانید با موفقیت سرمایه‌تان را افزایش دهید، دوازده ماه را صرف ساختن روابط خود کنید.

برخلاف جذب سرمایه از طریق معامله، شاید جذب سرمایه از طریق رابطه زمان‌بر باشد، اما این کلید جذب سرمایه و ایجاد مجموع‌های از مشاوران اصلی و سرمایه‌گذارانی است که برای مدتی طولانی از شما حمایت خواهند کرد.

در این مقاله چند نکته برای آغاز به کار بیان شده است:

* اگر به پول احتیاج دارید، درخواست راهنمایی کنید.
زمانی‌که یکی از شرکت‌های مخاطره‌آمیز خود را به نام تنئو (Teneo) (یک برنامه‌ غیرانتفاعی رهبری در سطح ملی) راه‌اندازی کردم، سرمایه‌داری موفق و انسان‌دوست، من و چند تن از دوستانش را برای جلسه‌ بحث و تبادل نظر به ناهار دعوت کرد. بعد از یک ساعت گفت‌وگوی مفید درباره‌ مفهومی که من درنظر داشتم، از من پرسیدند: «آیا در طول این ناهار، به هر آن‌چه می‌خواستی رسیدی؟»، با کمی گیجی جواب دادم: «بله، بله، از میزبانی شما متشکرم، خیلی چیزها یادگرفتم» او مکث کرد، و گفت: «خب ۲۵۰ هزار دلار چه‌طور است؟»

و آن اولین پولی بود که تا آن زمان به‌عنوان سرمایه به دست آورده بودم، درحالی‌که حتی آن را تقاضا نکرده بودم.

این تجربه به من یاد داد که اگر پول می‌خواهم، باید درخواست مشاوره کنم. زمانی‌که واقعا به دنبال مشاوره‌ از کسی هستید، فروتن می‌شوید و آن‌ها را بالا می‌برید و در موضع قدرت قرار می‌دهید، نشان می‌دهید توانایی خوب گوش دادن و سوال‌های خوب پرسیدن را دارید، و با ظرافت اجازه می‌دهید بدانند که شما در حال جذب سرمایه هستید بدون آنکه مستقیما از آن‌ها درخواست کرده باشید.

در آخرین شرکتم، اوت‌باکس (Outbox) (سرویسی که به‌صورت دیجیتال تمام نامه‌های غیر‌الکترونیک شما را به‌صورت آنلاین به دست شما می‌رساند) فهرستی از ۲۰ موضوع تهیه کردیم که در رابطه با آن‌ها به کمک احتیاج داشتیم. این موضوعات شامل همه چیز از تجهیزات تا انبارها، و از شرکای دولتی تا سرویس‌های ارسال نامه‌های تبلیغاتی می‌شد. سپس فهرستی از ۱۰۰ سرمایه‌گذار و مشاور تهیه کردیم که در زمینه‌های اصلی کسب‌وکارمان تخصص داشتند، و با همه‌ی کسانی که در این فهرست بودند ارتباط برقرار کردیم.

معمولا متوجه می‌شدیم که این متخصصان مشتاق بودند درباره‌ چیزی صحبت کنند که در حوزه‌ تخصص‌شان باشد و از طرفی جدید و هیجان‌انگیز نیز باشد. ما فقط به خاطر این‌که سرمایه‌گذاران پول داشتند با آن‌ها صحبت نمی‌کردیم، بلکه دراصل به دنبال مشاوره از افرادی بودیم که واقعا می‌توانستند برای حل مشکلات سخت، به ما کمک کنند.

* قبل از این‌که درخواست پول کنید، اعتماد جلب کنید.

شاید در نگاه اول، این واقعیت که سرمایه‌گذاران فقط پولشان را برای کسب‌وکاری هزینه می‌کنند که آن‌ها را می‌شناسند نوعی پارتی‌بازی باشد ولی با نگاهی عمیق‌تر، حداقل بعضی از قسمت‌های آن درست به نظر می‌رسد. سرمایه‌گذاران در شرکت‌های نوپا نه‌تنها ظرفیت کسب‌وکار شما را می‌سنجند، بلکه ویژگی‌های شخصیتی شما را نیز ارزیابی می‌کنند. آن‌ها می‌خواهند بدانند که آیا می‌توانند به شما اعتماد کنند یا نه. جلب اعتماد در جلسه اول بسیار سخت است، مخصوصا اگر شما درخواست پول کنید. چالش اینجاست که شما قبل از این‌که واقعا به سرمایه نیاز داشته باشید، با سرمایه‌گذاران به توافق برسید.

برای جلب اعتماد، روش‌های زیر را در نظر داشته باشید:

 روابط مشترک بسازید. اعتماد معمولا از طریق دوستان مشترک منتقل می‌شود. من به شخص الف اعتماد دارم، و شخص الف به شما اعتماد دارد. بنابراین من به شما اعتماد دارم. مطمئن شوید که از روابط مشترک آگاهی دارید و از آن‌ها به‌درستی استفاده نمایید.

  • در گفت و شنود فروتن باشید. بسیاری از مواقع، موسسان آن‌قدر مشتاقانه به هدف خود باور دارند که توانایی شنیدن و تحلیل انتقادها را ندارند.
  • نشان دهید که می‌دانید چه چیزهایی را نمی‌دانید. اگر از شما سوالی درباره‌ شرکت‌تان شد که پاسخ آن را نمی‌دانستید، به آن اقرار کنید. شاید یکی از راه‌های انجام آن گفتن این جمله باشد: «راستش درباره‌ی این قضیه مطمئن نیستم، اجازه دهید بررسی کنم و بعد برای شما توضیح دهم». و از آن مهمتر، هیچگاه از خود چیزی سر هم نکنید.

نشان دهید برای یافتن آن‌چه نمی‌دانید، برنامه دارید. اگر خلاءهایی اساسی در دانش شما وجود دارد که برای کسب‌وکار شما مشکل‌ساز است، آن‌ها را مشخص کنید و نشان دهید برای برطرف کردن آن‌ها برنا‌مه‌ای دارید.

نشان دهید کاملا مشتاق شنیدن انتقادها، تردیدها یا ترس‌های افراد در رابطه با مسایلی که می‌دانید، هستید. بااین‌که وقتی آمارهای لازم را در اختیار دارید تا پاسخ سوالات افراد را بدهید، قطع کردن و پریدن میان حرف‌های آن‌ها ساده است، اما کنجکاو بمانید و به حرف‌های آن‌ها گوش دهید. شاید از دیدگاه جدید آن‌ها نسبت به مساله، چیزی فراگیرید، و حداقل به آن‌ها نشان می‌دهید که برای آن‌چه می‌گویند ارزش قائلید.

* با سرمایه‌گذاران زمانی ملاقات کنید که به‌دنبال جذب سرمایه نیستید.

حقیقت دارد که طبیعی‌ترین زمان ملاقات با سرمایه‌گذاران زمانی است که شما در حال جذب سرمایه هستید، اما راه‌های بسیار دیگری نیز وجود دارد. من شخصا به‌دنبال بهترین سرمایه‌گذاران یک صنعت بودم تا از آن‌ها درباره‌ شرکت خودم بازخورد بگیرم. زمانی که به آن‌ها دسترسی پیدا می‌کردم چیزی شبیه این می‌پرسیدم: «مشغول ساختن شرکتی در فلان صنعت هستم و واقعا نوشته‌ها و سرمایه‌گذاری‌تان در این فضا را تحسین می‌کنم. ممکن است برای من ۳۰ دقیقه زمان بگذارید تا آن‌چه یادگرفته‌ایم را به اشتراک بگذاریم و از شما بازخورد دریافت کنم؟»

حتی زمانی‌که شما به دنبال جذب سرمایه نیستید در اغلب مواقع سرمایه‌گذاران مشتاق‌اند با کارآفرینان جدید ملاقات داشته باشند. شغل آن‌ها علاوه بر سرمایه‌گذاری، دانستن مسائل در آن صنعت است، درنتیجه از این به نفع خودتان استفاده کنید. ملاقات‌ها را به‌عنوان فرصتی برای به اشتراک‌ گذاشتن آن‌چه آموخته‌اید در نظر بگیرید. اگر از ملاقات رسمی می‎ترسید، این سه روش را مدنظر داشته باشید:

  • پیشنهاد دهید که کمک کنید و واقعا چنین کنید. من یکی از سرمایه‌گذاران کنونی خود را در اِیبل (Able) ملاقات کردم. ایبل یک شرکت فن‌آوری مالی است و زمانی‌که واقعا بخواهد کمک کند، وام‌های آنلاین با بهره کم را ارائه می‌کند. او می‌دانست که ما هنوز به جذب سرمایه نیاز نداریم، اما می‌خواست راهی برای ساختن روابط پیداکند. ارتباط خوبی با او ایجاد کردیم و  بنای این ارتباط را بر کمک به یکدیگر گذاشتیم. بعدها همین آشنایی سبب شد تا در جذب سرمایه بتوانیم از او کمک بگیریم.
  • با آن‌ها خارج از دفتر ملاقات کنید. بسیاری از سرمایه‌گذاران، به ویژه جوان‌ترهایی که بالاجبار باید معاملات جدیدی داشته باشند، سالانه به صدها رویداد مختلف می‌روند، از جمله زمان فروش ویژه نوشیدنی در رستوران‌ها، کنفرانس‎ها، نمایشگاه‌های ارائه‌ نسخه‌های آزمایشی محصولات، و جشن‌های فارغ‌التحصیلان. راه‌هایی برای پیدا کردن این رویدادها پیدا کنید و کاری کنید دعوت شوید، و سپس یاد بگیرید چگونه از رویدادهای شبکه‌ای به بهترین نحو استفاده کنید. خود را به‌صورت مفصل معرفی کنید. جملاتی کوتاه اما جذاب برای گفتن درباره‌ خودتان داشته باشید. سوال‌های خوب بپرسید، و سپس راهی برای پی‌گیری پیدا کنید.
  •  از لحاظ فکری با آن‌ها ارتباط برقرار کنید، حتی به‌صورت مجازی. بعضی از سرمایه‌گذاران تحلیل‌های بسیار عمیقی درباره‌ی مسائل مختلف در توئیتر و یا حتی وبلاگ‌ها منتشر می‌کنند. ارائه‌ نقطه نظری مخالف، یا پرسیدن سوالی کاوشگرانه، روش خوبی برای برقراری ارتباط است. می‌توانید از طریق ایمیل برایشان یک نامه‌ی ۲۰۰ کلمه‌ای به همراه اطلاعاتی درباره‌ این‌که چگونه می‌توانند استدلال‌هایشان را بهتر یا کامل‌تر کنند بفرستید. اشتباه متوجه نشوید، لطفا با سرمایه‌گذاران درگیر نشوید. اما باید بحث‌های داغی را با آن‌ها آغاز کنید.

زمانی که جذب سرمایه را شروع کردم، سرمایه‌گذاران به نظرم در نقطه بسیار بالاتری نسبت به من قرار داشتند. آن‌ها مرا می‌ترساندند. اما بعد از مدتی فهمیدم که آن‌ها تفاوت چندانی با من ندارند. بسیاری از سرمایه‌گذاران شرکت‌هایی را تاسیس کرده بودند، همان‌طور که بسیاری از موسسان قبلا سرمایه‌گذار بوده‌اند.

گاهی در زندگی همه چیز برعکس می‌شود، اما زندگی طولانی است. حتی در زندگی کاری کوتاه‌مدتی که داشته‌ام، سرمایه‌گذارانی بودند که سعی کردم ترغیب‌شان کنم و به مننه گفتند و چند ماه بعد به من نامه نوشتند و از من خواستند به سرمایه‌گذاران دیگر معرفی‌شان کنم زیرا خودشان شرکتی تاسیس کرده بودند و درحال جذب سرمایه بودند.
شکی وجود ندارد که جذب سرمایه از طریق رابطه می‌تواند کار دشواری باشد، اما با تمرین یاد خواهید گرفت چگونه در ملاقات‌ها، «خودتان» باشید و ایجاد روابط درست با افراد را آغاز کنید. شاید زمان طولانی تری نسبت به آن‌چه می‌خواهید صرف شود، اما با ایجاد روابط معنادار به‌جای انجام صرف معاملات، کسب‌وکار شما در طولانی مدت وضعیت بهتری خواهد داشت.

مطالب مشابه استارت آپ ها :

 کسب درآمد موبایلی برای استارت‌آپ‌ها

معرفی برترین استارت‌آپ های کسب درآمد

سه استارت آپ موفق در کسب درآمد و جذب مشتری

معرفی فقیران میلیاردر ،موفق ترین فقرای ثروتمند

معرفی فقیران میلیاردر ،موفق ترین فقرای ثروتمند

برای انتخاب عنوان این متن کلی فکر کردم قصد دارم تا میلیونر و میلیاردرهایی که در آغاز بسیار فقیر و تهیدست بودند و حتی بارها در کارشان شکست خوردند را معرفی کنم و بگویم این انسانهای موفق هیچ گاه ناامید نشدند و در کارشان استقامت به خرج دادند. در کسب و کارشان تلاش کردند و همواره با امید به آینده علیرغم شکست در برخی مراحل، دست به کار شدند. فقیر و بی پولی را با تمام وجود حس کردند ولی آن را قبول نکردند و با تلاش زیاد ، کسب و کارشان را توسعه دادند و الان به عنوان میلیونرهای بزرگ و ثروتمند، در لیست آدم موفق تاریخ کسب و کار و تجارت شناخته می شوند . به راستی اینها فقیران دارای ثروت زیاد و موفق ترین تهیدستان مالی هستند که فعل خواستن در زندگی و کسب و کارل را برای همه ما صرف کردند و نشان دادند که می توان در کسب درآمد و کسب مال با اراده قوی موفق شد.

sali

سالی کراوچک

از دست دادن شغل ممکن است یکی از دشوارترین تجربه ها و چالش های پیش روی هر فرد در زندگی باشد. اما این رویداد بدترین اتفاقی نیست که احتمال دارد در زندگی حرفه ای ما رخ دهد.
سرنوشت چنین مقدر کرده بود که «مارک کوبان»، سرمایه دار و میلیاردر آمریکایی، باقی سال های عمرش را به عنوان فروشنده یک فروشگاه زنجیره ای نگذارند. «جی کی رولینگ»، یکی از محبوب ترین و موفق ترین نویسندگان معاصر، نیز هرگز به شغل قبلی خود یعنی منشی گری ذره ای هم علاقه نداشت. اما شکست ها و بحران های شغلی به هردو آن ها این فرصت را داد تا راه و هدف اصلی زندگی حرفه ای شان را پیدا کنند.

آگاهی از تجربیات انسان های موفقی که در زندگی خود بحران شغلی را تجربه کرده اند و اکنون با گذر از آن دوران، به الگوی موفقیت در سطح جهان تبدیل شده اند می تواند برای همه ما امیدوارکننده و انگیزه بخش باشد. در ادامه به طور مختصر با شش فردی آشنا خواهید شد که در زندگی حرفه ای خود بارها به بن بست خورده و اخراج و تحقیر شده اند، اما دست از تلاش برنداشته و امروزه تبدیل به نمادهای موفقیت شده اند.

جی کی رولینگ؛ سفری پنج ساله از فقر و افسردگی به ثروت و محبوبیت

جی کی رولینگ که اکنون یکی از محبوب ترین نویسندگان کودکان و حتی بزرگ سالان است، زمانی زندگی کاملا فقیرانه ای داشت و از افسردگی حاد رنج می برد. او که از همسر خود جداشده بود و مجبور بود به تنهای و با تکیه بر کمک های مالی دولتی فرزند خود را بزرگ کند، بعدها به چنان موفقیتی دست یافت که علاقه مندان آثارش از ساعت ها پیش از آغاز فروش کتاب هایش در مقابل کتاب فروشی های سراسر جهان صف می کشیدند.
او پیش از دستیابی به این جایگاه رفیع، مدتی به عنوان منشی در دفتر سازمان عفو بین الملل در لندن کار می کرد و مخفیانه داستان می نوشت. کارفرمای رولینگ پس از مدتی از این موضوع باخبر شد و او را از شغلی که از آن متنفر هم بود، اخراج کرد. رولینگ سال های بعد را به خلق مجموعه داستان های جادویی هری پاتر گذراند و طی فقط پنج سال به ثروت و موفقیتی افسانه ای دست یافت.

والت دیزنی؛ از اخراج و ورشکستی تا تسخیر دنیای انیمیشن
امروزه شرکت «والت دیزنی» درآمدی کهکشانی از فیلم ها، پارک های تفریحی و محصولات خود به دست می آورد. اما چه کسی فکر می کرد در سال ۱۹۱۹ میلادی «والتر الیاس دیزنی»، بنیان گذار این شرکت، به دلیل آنچه سردبیر روزنامه معروف کانزاس سیتی استار «فقدان قوه تخیل و ضعف در ایده پردازی» خوانده بود، اخراج شود؟ والتر پس از این شکست یک استودیوی انیمیشن سازی را راه اندازی کرد که این کسب و کار شخصی هم با ورشکستی پایان یافت. او علی رغم این شکست ها از پا ننشست و همراه برادرش به هالیوود رفت و یک استودیوی کوچک انیمیشن سازی را تاسیس کرد که بعدها به یکی از بزرگ ترین استودیوهای تاریخ هالیوود تبدیل شد.

رابرت رد فورد؛ کارگر ساده خراب کاری که ستاره سینما شد
«رابرت رد فورد» در دوران نوجوانی کارگر ساده و فاقد مهارتی خاص بود که در شرکت نفتی «استاندارد اویل» کار می کرد. روزی یکی از سرپرستان واحد او را هنگام چرت زدن سر کار غافل گیر کرد و تصمیم گرفت به جای اخراج، او را به واحد دیگری با وظایف سخت تر منتقل کند. خراب کاری های ردفورد پایانی نداشت و بنابراین دیری نپایید که به دلیل خسارات متعددی که او به شرکت وارد کرد، با حکم اخراج رو به رو شد.
مواجهه با این بحران، ردفورد را به دنبال کردن آرزوها و رویاهایش ترغیب کرد. او بلافاصله وارد دانشگاه «کلورادو» شد و پس از فارغ التحصیلی به نیویورک نقل مکان کرد تا به آرزویش که بازیگری بود، جامه عمل بپوشاند. موفقیت های او در دنیای فیلم و سینما هم به عنوان بازیگر و هم به عنوان کارگردان تقریبا بی پایان است. ردفورد در سال ۱۹۸۰ میلادی جایزه اسکار بهترین کارگردانی را نیز از آن خود کرد.

لی ایاکوکا؛ رانده شده از فورد و قهرمان در کرایسلر
«لی ایاکوکا» موقعیت شغلی بسیار بالا و خوبی در شرکت خودروسازی فورد داشت، اما اختلاف نظرهای او با هنری فورد که آن زمان مدیرعامل و رئیس هیئت مدیره این شرکت بود و عدم موفقیت چند طرح پیشنهادی باعث اخراج او از فورد شد.
دیری نگذشت که شرکت خودروسازی کرایسلر که آن زمان در آستانه ورشکستگی و تعطیلی قرار داشت، موقعیت شغلی جذابی را به ایاکوکا پیشنهاد داد و او پس از قبول این پیشنهاد، وام بسیاربزرگی را از دولت گرفت و با کمک این سرمایه، کرایسلر را از خطر تعطیلی نجات داد و احیا کرد. بسیاری از ایده ها و طرح های ایاکوکا که توسط مدیران فورد نادیده گرفته شده و باعث اخراج او شده بودند، در کرایسلر مجال بروز یافتند و در مسیر رهایی این شرکت از بحران تاثیرگذار شدند.
ایاکوکا تا سال ۱۹۹۲ میلادی مدیرعامل کرایسلر بود و همگی او را عامل اصلی نجات کرایسلر از بحران می دانند.

اپرا وینفری؛ خوشبخت ترینی که بدبخت بود
اکثر ما «اپراو وینفری» را به عنوان یکی از معروف ترین چهره های تلویزیونی و یکی از ثروتمندترین و موفق ترین زنان جهان می شناسیم. اپرا مسیر سخت و پرفراز و نشیبی را برای دستیابی به این جایگا پیموده است. دوران کودکی و نوجوانی او بسیار غم انگیز بود و در این سال ها با فقر نیز دست و پنجه نرم می کرد. علی رغم اتفاقات ناگوار این دوران، اپرا توانست با تلاش و پشتکار خود به دانشگاه برود و در رشته مورد علاقه اش، یعنی هنرهای نمایشی، تحصیل کند.
اپرا بعد از فارغ التحصیلی در شبکه های رادیویی و تلویزیونی متعددی مشغول به کار شد و موفقیت چندانی به دست نیاورد. او مدتی را به عنوان گزارشگر اخبار عصرگاهی در شبکه های تلویزیونی «دبلیوجی زی» کار کرد. مشکل اپرا این بود که نمی توانست خود را از لحاظ احساسی در گزارش هایی که تهیه می کرد، دخیل نکند. تهیه کننده این بخش خبری که نمی توانست این رفتار را از اپرا بپذیرد، او را از گزارشگری کنار گذاشت و از آنجا که از شرایط زندگی نه چندان مناسب او اطلاع داشت، تصمیم گرفت نقشی را در یک برنامه تلویزیونی صبحگاهی به او پیشنهاد دهد.
انتقال از بخش خبر عصرگاهی به یک برنامه تلویزیونی صبحگاهی یک پس رفت بزرگ به شمار می رفت و اپرا از این موضوع بسیار ناراحت و دل شکسته بود. اما با پرطرفدارشدن این برنامه تلویزیونی که «مردم حرف می زنند» نام داشت، ناراحتی و غم اپرا از بین رفت. موفقیت این برنامه باعث شد تا او مسیر حرفه ای مناسب و استعدادهای خود را شناسایی کند و به عنوان مجری برنامه های گفت و گوی تلویزیونی به موفقیت هایی باورنکردنی دست یابد. طبق آمار منتشر شده، اپرا وینفری عنوان ثروتمندترین آمریکایی آفریقایی تبار در قرن بیستم میلادی را هم از آن خود کرده است.

سالی کراوچک؛ شجاعت قدرتمندترین زن وال استریت در مواجهه با بحران
«سالی کراوچک» که در بالاترین رده های شغلی دو سازمان مالی بزرگ آمریکا شامل «سیتی گروپ» و «بنک آو آمریکا» کار کرد، علی رغم موفقیت های چشمگیری که در این مدت به دست آورد، به دلیل اختلاف نظر با مدیران این موسسات و تغییر ساختار سازمانی از کار اخراج شد. موفقیت های او در آن دوران به اندازه ای خیره کننده بود که او را «قدرتمندترین زن وال استریت» نیز می نامیدند. او توانسته بود این موفقیت ها را در محیطی به دست آورد که به مردانگی معروف بود و زنان در آن کمتر مجال پیشرفت و حتی ابراز وجود داشتند.
هر دو مورد اخراج کراوچک که از سوی رسانه ها «صادق ترین صدای وال استریت» نامیده می شد، بازتابی گسترده و پرسروصدا در رسانه ها داشت. اما او تصمیم گرفته بود که خود را پشت پرده پنهان نکند و علنا درباره این رویدادها برای مردم سخن بگوید. پس از این دو بحران شغلی، کرواچک ناامید نشد و سربلندتر از قبل به پا خاست و شرکت ۸۵ «بوردر» را خریداری کرد و آن را به «اِلِوِیت» تغییر نام داد. هدف این شرکت گسترش شبکه های ارتباطی برای زنانی است که می خواهند مسیر شغلی خود را بهبود بخشند

مطالب مشابه موفقیت در کسب و کار :

صفات انسان های موفق در کسب درآمد

افراد موفق در کسب درآمد از اینترنت

عامل موفقیت کسب کار و درآمد از اینترنت

اصول موفقیت کسب درآمد اینترنتی

موفقیت در کسب و کار اینترنتی

مشخصات انسان های موفق در کسب درآمد

مشخصات انسان های موفق در کسب درآمد

موفقیت در کسب درآمد اعم از اینترنتی و غیر اینترنتی همیشه دست یافتنی و در دسترس است و انسانهای موفق ذر زمینه اینترنت که به سرمایه های هنگفت و پول های کلان رسیدند کم نیست. شاید برایتان جای سوال باشد که افراد موفق در کسب و کار اینترنتی و یا هر کار دیگر چه مشخصات و ویژگی هایی دارند که موجب این موفقیت برایشان شد. ما باید چه کار انجام دهیم تا مانند این افراد در کسب و کار و تجارت الکترونیک موفق باشیم؟ واقعیت این است که هر انسانی در درون خود صفات شاخص و بارزی دارد که در صورت توجه و تقویت آنها مانند سایرین می شود . در نگاه اول شاید این صفات به نظر ساده و پیش پا افتاده بیایند و ما اهمیتی به آنها ندهیم، اما اگر کامل و درست به آنها توجه شود و این صفات را در خودمان تقویت کنیم و در زندگی به کار ببندیم ما هم انسان موفق و پردرآمد در کسب و کار و زندگی خود خواهیم شد.  در اینجا قصد دارم ده صفت انسانهای موفق که با تلاش و پرورش این روحیه در خود به موفقیت رسیدند و کسب و کار خود را توسعه دارند بپردازم :

اگر واقعا می خواهید فرد موفقی باشید، باید روح خودتان را شخم بزنید، پرورش داده و به آن رسیدگی کنید. همانطور که برای پر محصول بودن یک زمین این کار را می کنند.

ویژگی هایی که در اینجا ذکر شده است، توسط افراد موفق از جای جای دنیا با ما به اشتراک گذاشته شده اند. این ویژگی ها ناگهانی و تصادفی به وجود نیامده اند، بلکه یک روز از یک جایی تصمیم گرفته و آغاز شده اند.

به خاطر داشته باشید: اگر شما به گونه ای زندگی کنید که بیشتر مردم زندگی می کنند، چیزهایی به دست می آورید که بیشتر مردم به دست می آورند. اگر با همه چیز کنار بیایید و قانع باشید، یک زندگی پر از قناعت خواهید داشت. اگر هر روز بهترین چیزی که می توانید باشید را از خودتان به نمایش بگذارید، بهترین زندگی که می توانید داشته باشید نصیبتان خواهد شد.

در ادامه رفتارهایی را خواهیم دید که انسان های بسیار موفق در وجودشان پرورش می دهند. شما چند تا از این ۱۰ مورد را دارید؟

۱- پیش روی

مصمم هستید که سخت کوش تر از بقیه باشید، و اطمینان حاصل کنید که کارها انجام می شود، و وقتی می بینید همه چیز کامل است، به خودتان می بالید. می توانید هر موقع که بخواهید شارژ شوید. شما با هدف به پیش می روید و خودتان را با بهترین ها تطبیق می دهید.

۲- خود اتکایی

مسئولیت پذیر و پاسخگو هستید. تصمیمات سخت می گیرید و پای تصمیمتان می ایستید.

۳- قدرت اراده

شما قدرت این را دارید که به جای مردد ماندن و تعلل در انجام کارها، خودتان را درگیر کرده و وارد مهلکه شوید. هر گاه اراده کنید، انجامش می دهید. بزرگترین دستاوردهای دنیا نصیب آنانی شده است که روی اهدافشان تمرکز کرده و در تلاش و کوشش خود مداومت به خرج داده اند.

۴- صبر

صبور بودن را می پذیرید و می دانید که در هرچیزی شکست و ناکامی هم وجود دارد. برای رسیدن به چیز های خوب باید سختی کشید و گاهی متحمل ضرر و زیان هم شد.

۵- درستکاری

این صفت، قابل گفتن نیست، اما یکی از مهمترین ویژگی هایی است که شما باید در وجود خودتان پرورش دهید. صداقت، برترین سیاست در هر کاری است که قصد انجام دادنش را دارید. درستکاری، عزت می آفریند و شخصیت شما را معرفی می کند.

۶- اشتیاق

اگر می خواهید موفق باشید، اگر می خواهید زندگی کنید، این شور و اشتیاقتان است که شما را به سر منزل مقصود می رساند. زندگی ۱۰ درصد اتفاقاتی است که تجربه می کنید، و ۹۰ درصد بقیه پاسخ هایی هستند که شما به این اتفاقات می دهید.

۷- ارتباط

شما می توانید با دیگران ارتباط برقرار کنید. این باعث می شود که به بهترین و مهمترین قسمت هر چیزی که می خواهید، سریعتر دست پیدا کنید.

۸- خوشبینی

شما می دانید که در این جهان خوبی های زیاد و دستاورد های فراوانی برای دست یابی وجود دارد. آنچه که ارزش جنگیدن دارد را نیز می شناسید. خوشبینی یک استراتژی برای ساختن آینده ای بهتر است؛ باور دارید که آینده می تواند بهتر از این ها باشد، پس قدم بر می دارید و مسئولیت می پذیرید تا آینده را آنچنان خوب که می تواند باشد، بسازید.

۹- اعتماد به نفس

به خودتان اعتماد دارید، به همین سادگی. هنگامی که این اعتماد و ایمان غیر قابل خدشه به خودتان را دارید، یک قدم به موفقیت نزدیک تر هستید.

۱۰- درک متقابل

کار می کنید تا درک کنید و به کسانی که با شما ارتباط دارند توجه می کنید. مهمترین قسمتش این است که توانایی دارید حرف های ناگفته را بشنوید. جایی که درک وجود دارد، اعتماد و احترام هم به دنبالش می آید.

هیچ کس برای انسان معمولی بودن برنامه نمی ریزد. معمولی بودن هنگامی پیش می آید که شما برنامه ای ندارید. اگر می خواهید موفق باشید، رفتارهایی که شما را به موفقیت می رسانند در پیش بگیرید، و به گونه ای برنامه بریزید که این رفتارها جزئی از زندگی روزانه تان بشوند.

فروتن و بزرگ باشید. شجاع و مصمم. وفادار و بی باک. این ها صفاتی است که در ذات شما نهاده شده و همیشه هم وجود داشته است. آن ها را تقویت کنید.

مطالب مشابه موفقیت در کسب و کار :

عامل موفقیت کسب کار و درآمد از اینترنت

اصول موفقیت کسب درآمد اینترنتی

موفقیت در کسب و کار اینترنتی