آموزش کسب و کار، کسب درآمد اینترنتی، استخدام ، استخدامی، کنکور و موفقیت در کنکور و دانشگاه

آموزش کسب و کار,کسب درآمد,کسب درآمد از اینترنت , استخدام استخدامی کنکور موفقیت در کنکور و دانشگاه

آموزش کسب و کار، کسب درآمد اینترنتی، استخدام ، استخدامی، کنکور و موفقیت در کنکور و دانشگاه

آموزش کسب و کار,کسب درآمد,کسب درآمد از اینترنت , استخدام استخدامی کنکور موفقیت در کنکور و دانشگاه

استفاده از ریسک به استراتژی پول‌ساز در کسب درآمد

استفاده از ریسک به استراتژی پول‌ساز در کسب درآمد

  در کسب درآمد و مدیریت کسب و کار گاهی ما مجبور به اتخاذ سیاست کاری متفاوت و تا حدودی عجیب نسبت به دیگران می شویم . این رویه کسب و کار عجیب اگرچه موجب تمایز ما از دیگران می شود و مدل جدیدی از کسب و کار را ارائه می دهیم ولی در بارزار آشفته و نابسامان اقتصادی ، پذیرش ریسک است موضوعی که با تحلیل بازار و نااطمینانی که در آن وجود دارد از نظر رقبا قابل پذیرش نیست . بسیاری از شرکتهای بزرگ برای موفقیت در کسب درآمد و رفع مشکلات اقتصادی و یا پیشی گرفتن از رقبای خود ریسک یا خطرپذیری مزیت نااطمینانی را پذیرفته و سعی می کنند تا با تبدیل این ریسک، و تحلیل بازار ، از آن به عنوان استراتژی پول ساز و منبع عالی کسب درآمد استفاده کنند . همیشه که نباید از روش های ساده و امتحان شده و بدون خطر در کسب و کار استفاده کرد گاهی برخی شرکتهای بزرگ و کوچک با پذیرش ریسک در کسب درآمد، جهش بزرگ در کسب درآمد برداشته و استرژی پولساز آن بسیار خوب جواب می دهد و چه بسا از بحران بیرون آمده و کسب و کارشان نسبت به رقبا رونق بیشتری می گیرد.

در سال ۲۰۰۸، در اوج رکود جهانی، شرکت خودروسازی هیوندا مانند سایر شرکت‌های اتومبیل‌سازی از رکود شدید در فروش وسایل نقلیه متضرر شد. مصرف‌کنندگان ترسان از بیکاری وحشت‌زده از سقوط ناگهانی ارزش خانه‌های خود، دیگر انگیزه‌ای برای خریدهای گران‌قیمت که بازپرداخت آنها سال‌ها طول می‌کشید نداشتند. اکثر شرکت‌های خودروسازی یک طرزفکر تدافعی اتخاذ کردند و با کم کردن تولید و کاهش برنامه‌های آینده رشد به بحران اقتصادی واکنش نشان دادند.

اما شرکت خودروسازی هیوندا ایده متفاوتی داشت. پس از تحلیل آنچه به مشتریان بالقوه انگیزه می‌داد و آنچه آنها را از خرید باز می‌داشت، تیم مدیریتی این شرکت خودروسازی با برنامه‌ای به نام Hyundai Assurance تحول بزرگی ایجاد کرد؛ برنامه‌ای که حاوی یک نکته ساده و قابل‌توجه بود: از ما اتومبیل بخرید و اگر شغل‌تان را از دست دادید، ما آن را دوباره از شما خواهیم خرید و این مساله هیچ اثر منفی بر امتیاز اعتباری شما نخواهد داشت.

طی هفته‌هایی که صرف توسعه این ایده شد، هیوندا تبلیغات زیادی کرد و باعث شد تا این برنامه رشد پیدا کند. هیوندا با اندکی خلاقیت، به مشتریان بالقوه خود نشان داد که با وجود اقتصاد نامطمئن، اطمینان کافی دارد تا به‌جای مخاطره، یک «پوشش ریسک» به مشتریان خود ارائه دهد. به گفته جان کرافیک، رئیس سابق هیوندا و مدیر ارشد اجرایی فعلی برنامه خودروهای خودران گوگل، هیوندا به‌جای تسلیم شدن در برابر رکود، از اضطراب و تشویش بازار به بهترین شکل استفاده کرد.هیوندا توانست این دوره دشوار را هدایت کند؛ چرا که این شرکت با یک روش منحصربه‌فرد با ریسک مواجه شد. این شرکت خودروسازی به‌جای اینکه با کاهش موجودی، بیکار کردن خطوط تولید و تعدیل نیرو، صرفا ریسک از دست دادن کسب‌و‌کار را در دوره رکود مدیریت کند، یک استراتژی فروش طراحی کرد که تمرکز آن روی نوسانی بود که ریسک ایجاد می‌کرد.

ما این استراتژی را «مزیت نااطمینانی» می‌نامیم. رهبران شرکتی در این استراتژی، با فعالیت‌های هدف‌دار و برجسته به سوی فرصت‌های جدید بازار، تغییرات نوآورانه ایجاد می‌کنند. بسیاری از شرکت‌ها با یک چارچوب تاکتیکی بر مبنای مدیریت پیامدهای بالقوه (همان‌طور که در عبارت منفعلانه «مدیریت خواهیم کرد» وجود دارد) با ریسک مواجه می‌شوند؛ اما این نگرش بدون محافظت در برابر بزرگ‌ترین ریسک‌ها (ریسک‌هایی که ناشناخته هستند) ممکن است دیوارهای محافظ بزرگ‌تر ایجاد ‌کند. مزیت نااطمینانی مساله‌ای متفاوت است: یک استراتژی که مدیران را به درک ناشناخته‌ها به‌عنوان متمایزکننده بازار و فرصتی برای ارائه راه‌حل‌های نوآورانه وادار می‌سازد؛ راه‌حل‌هایی که برای مشتریان، سرمایه‌گذاران، شرکای استراتژیک، تنظیم‌کنندگان و رقبا جذاب است. به‌طور خلاصه، مزیت نااطمینانی چیزی ورای معنای معمول مدیریت ریسک است؛ تا بدون دستپاچگی ارزش جدید و پایدار ایجاد کند؛ به عبارت دیگر، جست‌وجوی روش‌هایی برای دستیابی به بهترین پیامد از میان بدترین آنها.

این ایده که می‌توانید نااطمینانی را به مزیت تبدیل کنید، حداقل به سال ۱۹۲۱ بازمی‌گردد که کتاب «ریسک، نااطمینانی و سود» نوشته فرانک نایت نوشته شد و یک چارچوب تئوریک ایجاد کرد. نایت، یکی از موسسان دانشکده نئوکلاسیک شیکاگو، عدم اطمینان را به‌عنوان موقعیت برخورد با ریسک‌هایی تعریف کرده است که قادر به اندازه‌گیری یا پیش‌بینی نیستند. به عبارت دیگر، نه‌تنها دارایی‌های خود را در معرض ریسک می‌گذارید، بلکه بیان اینکه با چه مقدار ریسک مواجه‌اید نیز غیرممکن است.

اما طبق نظر نایت، این نوع از نااطمینانی برای وجود سود، ضروری است. اگر از پیش می‌دانستید که با چه مقدار ریسک روبه‌رو بوده‌اید، پس رقبای شما نیز قادر به چنین کاری بودند. هر بار که شما یک مزیت رقابتی به‌دست می‌آورید، فرد دیگر می‌تواند راهی برای رقابت در زمینه مشترک بیابد. بنابراین، اگر به‌عنوان یک مدیر ارشد اجرایی یا رهبر خلاق، به دنبال ورود نااطمینانی به‌عنوان یک استراتژی در کار هستید، باید دیدگاهی مانند نایت را بپذیرید. توانایی شما در شناسایی فرصت‌های پنهان در نیروهای مخل و سپس استفاده از آنها برای تمایز شرکت‌تان از رقبا، بهترین منبع خواهد بود. عدم اطمینان خاصی که با آن مواجه‌اید، ممکن است از تشویش در بازار (همان‌طور که برای هیوندا اتفاق افتاد) یا از یک بحران ناگهانی ناشی شود. عدم اطمینان می‌تواند یک دارایی باارزش باشد.

 

تبدیل نااطمینانی به ارزش

در دورانی که همه کسب‌و‌کارها باید آماده مقابله با تروریسم، حملات سایبری، شکست شرکا، بلایای طبیعی، تصادفات، فجایع محیط‌زیستی و فروپاشی بازار باشند، اینکه شرکت‌ها بخواهند به‌جای پذیرش غیرمنتظره‌ها، روی ایجاد حفاظ در مقابل آن تمرکز کنند، قابل‌درک است. همه این استراتژی‌های مدیریت ریسک، که برای حداقل کردن تلفات در نظر گرفته می‌شوند، به آسانی از یک شرکت به شرکت دیگر تکرار می‌شوند؛ اما هیچ جنبه مثبت رقابتی ارائه نمی‌دهند.

در واقع، مدیریت ریسک سازمانی به‌عنوان یک سلاح استراتژیک شکست می‌خورد؛ چرا که این نوع مدیریت از اساسی‌ترین جنبه از چشم‌انداز کسب‌و‌کار غافل است: بازار.یک برنامه مدیریت ریسک، شناسایی فرصت‌های منحصربه‌فردی که همراه بی‌نظمی و آشوب است را دشوارتر می‌سازد. در این محیط، آیا سرمایه‌گذاری‌های شما در مدیریت ریسک که عمدتا هدف داخلی دارد، به سوی حفظ ارزش‌های سازمانی است؟ اگر پاسخ شما به این پرسش مثبت است، پس شرکت شما به فرصت‌های نااطمینانی بی‌توجه است. شما می‌توانید از طریق ریسک‌هایی که شرکتتان اخذ می‌کند راهی بهتر برای تمایز خودتان بیابید.

یکی از نویسندگان این مقاله به نام لری لینچ، دریافت که چگونه یک شرکت می‌تواند تفکر و شیوه عمل خود را توسعه‌ دهد؛ عاداتی که می‌تواند آن را قادر به بهره‌مندی از مزیت نااطمینانی سازد. او از سال ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۵ و تنها چند سال پس از بحران پس‌انداز و وام که در آن بیش از هزار بانک ورشکست شدند، در گروه‌های عملیاتی، تکنولوژی و استراتژی ریسک در بانک Chase Manhattan کار می‌کرد. تعدادی از بانک‌های بزرگ دیدگاه جدیدی نسبت به ریسک اتخاذ کردند و رهبران Chase نااطمینانی‌های مرتبط با فعالیت‌های مختلف بانکی شامل خدمات گسترده بانکداری الکترونیک و انتقال وجوه را مورد بررسی قرار دادند.

با مجهز شدن به دانش قوی‌تر، آنها می‌توانستند محصولات جدیدی را معرفی کنند. این بانک همچنین پلت‌فرمی ایجاد کرد که به‌واسطه آن فروش‌ها، توسعه محصول و پرسنل نوآور می‌توانند به آسانی اطلاعات ریسک‌ها را در نقاطی مانند بازارهای نوظهور، بانکداری عمده و خصوصی و مشاور املاک مدیریت کنند؛ بنابراین هر فرد دخیلی می‌تواند از دیگری بیاموزد و سرمایه‌گذاری و استراتژی‌های خدمات خود را بهبود بخشد.تجربیات ما با شرکت‌هایی که از نااطمینانی مزیت به‌دست می‌آورند نشان داده است که منافع به‌دست آمده را می‌توان به دو دسته گسترده تقسیم کرد.

۱- درآمدها و فرصت‌های رشد جدید.

بهترین مثال برای این مورد شرکت AstraZeneca در چین است. چند سال گذشته برای شرکت‌های دارویی خارجی که در بزرگ‌ترین بازار جهان فعالیت می‌کنند، سالی دشوار بود. دولت آمریکا شماری از شرکت‌ها با پزشکان رشوه‌گیر را به نقض «قانون اقدامات فسادآلود خارجی» متهم کرد. اما زمانی که دولت چین سختگیری‌های خود را شروع کرد و در سال ۲۰۱۴ جریمه‌ای قریب به ۵۰۰ میلیون دلار بر شرکت GlaxoSmithKline (شرکت دارویی انگلیسی) اعمال کرد، این سختگیری‌ها یک علامت واضح برای بازیگران صنعت بود؛ علامتی که می‌گفت دستورالعمل‌های کسب‌و‌کار در آنجا در حال تغییر است.

در پاسخ شرکت‌های دارویی غربی در چین در بهترین حالت با احتیاط پیش‌ می‌‌رفتند و در بدترین حالت عقب‌نشینی می‌کردند. دارایی‌ها فروخته شدند، تعدیل نیروها اعلام شد و تجدیدسازمان در مقیاس وسیع انجام شد.اما AstraZeneca در میان شرکت‌های جهان نگرش متفاوتی اتخاذ کرد. این شرکت کمپین استراتژیکی را شروع کرد تا بداند که از نااطمینانی ناشی از عملکرد دولت چین چه مزیت‌هایی به‌دست می‌آید.

برای تحقق این امر، AstraZeneca بهترین استعدادهایی را که رقبایش اخراج کرده بودند، استخدام کرد و از این افراد متخصص در بازار چین و برای تحلیل روش‌های بالقوه برای سودآوری استفاده کرد. به‌طور خاص این شرکت پیوستگی استراتژیک با WuXi AppTec، تولیدکننده چینی دارو، را گسترش داد و بیش از ۱۵۰ میلیون دلار در تسهیلات جدید (داروهای بیولوژیک پیشرفته که از سلول‌های زنده ساخته شده‌اند) سرمایه‌گذاری کرد. بیولوژیک‌ها اساس بسیاری از داروهای بسیار موثر هستند و دولت چین می‌خواست تا این حوزه پرمنفعت را به‌طور جدی‌تر دنبال کند. نتیجه سرمایه‌گذاری‌های AstraZeneca در چنین مشارکت‌هایی، با بلوغ بازار داروی چین، بیش از پیش آشکار خواهد شد.

۲- بازدهی بالاتر در تخصیص منابع متمرکز بر ریسک، اصولا از هدف‌گذاری موثرتر زمان و سرمایه موجود در نااطمینانی‌ها ناشی شده است و می‌تواند مستقیما بر مدل کسب‌و‌کار تاثیر بگذارد.چون تیم‌های مدیریت ریسک در اکثر سازمان‌ها به‌عنوان ماموران عملیاتی خدمت می‌کنند و نه تسهیل‌کنندگان استراتژیک، مسوولیت بازتعریف و تجزیه و تحلیل ریسک برعهده مدیران کسب‌و‌کار است و زمانی که Rockwell Automation (یک تولیدکننده تجهیزات صنعتی) از سال ۲۰۰۷ ایده را آغاز کرد، این ایده در مرکز ارزیابی عرضه‌کنندگان بود. تا حدی تلاش‌های مدیریت ریسک این شرکت همیشه این احتمال را در نظر می‌گرفت که عرضه‌کنندگان قطعات یا مواد خام با برخی رخدادهای غیرمنتظره در معرض خطر هستند، اما Rockwell با هزاران شرکت در شبکه خود، تمایز اندکی بین شرکای حتمی و کوچک‌تر ایجاد کرده است. تیم مدیریتی آن نه اثری قوی بر اینکه کدام شرکا بیشترین ریسک را متحمل می‌شدند داشت و نه اینکه کدام یک نسبتا از اختلال در امان بودند (به‌عنوان مثال از بلای طبیعی یا یک رویداد سیاسی و اقتصادی).

رهبران این شرکت تصمیم گرفتند تا با انجام یک تحلیل کامل این موقعیت را تغییر دهند. Rockwell پس از شناسایی ضروری‌ترین عرضه‌کنندگان و رتبه‌بندی آنها بر مبنای مقیاس ریسک، یک استراتژی در پیش‌ گرفت تا از نوسان ریسک مربوط به برخی شرکت‌ها منفعت کسب کند. برخلاف انتظار، اگر عرضه‌کنندگان شکست می‌خوردند، زنجیره ارزش Rockwell متضرر می‌شد. بنابراین، Rockwell منابع گسترده‌ای (انسانی و مالی) را اختصاص داد تا از این عرضه‌کنندگان مهم حمایت کند؛ به این شکل که برای اولین بار پیوندهای نزدیکی با آنها تشکیل داد.نتیجه این امر مزیت غیرمنتظره‌ای بود: حلقه نوآوری. جلسات و بحث‌های مکرر در مورد روش‌هایی برای بهبود عملیات و طراحی‌ها، منجر به جمع‌آوری ایده‌های جدید برای محصولات و اجزا و کارآیی شد. این عوامل سرانجام به هر دو جنبه معادله «سازنده تجهیزات اصلی/ عرضه‌کننده» کمک کرده است. این تلاش در نهایت، نگرشی که از ریسک هراس دارد را به یک شبکه آزاد از شرکت‌های گروهی تبدیل کرد.

از تئوری تا عمل

اگر می‌خواهید کار مشابهی در سازمان خودتان انجام دهید، می‌توانید با هدایت کردن اعمال و حرف‌های خود و ارائه پیامی واضح و مختصر برای هر فرد در سازمان‌تان شروع کنید. پیام موردنظر این است که شما با نااطمینانی‌ها مواجه‌اید و از آنها برای القای نوآوری استفاده می‌کنید. افراد در هر سطحی از سازمان، به‌جای ترس از واکنش مدیریت، باید باور کنند که اگر به مدیران‌شان امکان شناخت علل مشکلات و ارائه ایده برای راه‌حل‌ها یا جایگزین‌های تاکتیکی را بدهند، مورد پاداش قرار خواهند گرفت.

این تقاضا برای دیدگاه‌ها و ایده‌ها، فرصت‌هایی برای کارشناسان در شرکت فراهم می‌کند. آنها بخشی از جلسات مربوط به رشد سازمان می‌شوند و بهترین دانش و مهارت خود را ارائه می‌دهند؛ چرا که این کار تمرینی است که با ماهیت بشر متناسب است (اینکه هر فردی می‌خواهد در امور مربوطه دخالت داده شود).پس از اینکه در مسیر رشد قرار گرفتید، چالش‌ها ادامه می‌یابند. افراد در سراسر شرکت شما باید با یکدیگر کار کنند تا از عمیق‌ترین توانمندی‌های کسب‌و‌کار، شامل دانش و استعدادهای گوناگون و بزرگ‌ترین شایستگی‌ها (مانند مدیریت داده‌ها و تجزیه و تحلیل، ابزارهای بصری‌سازی(visualizing tools)، توسعه محصول و مهارت‌های برندسازی) استفاده کنند تا نگرش جدید شما به ثمر برسد.

توسعه این نوع از فرهنگ شرکتی آسان نیست؛ اما می‌تواند محقق شود. این نوع فرهنگ رهبران نوآور در جایگاه‌های ارشد شرکتی ایجاد می‌کند؛ رهبرانی که می‌توانند شرکت‌های خود را در مسیرهای خلاقانه و غیرمعمول هدایت کنند.

این نگرش برخلاف طرزتفکر اکثر مدیران ریسک است؛ مدیرانی که عموما عهده‌دار حفظ وضع کنونی بوده‌اند. آنها درک خواهند کرد که مزیت نااطمینانی راهی برای افزایش اهمیت آنها در سازمان ارائه می‌دهد، اما ممکن است آنها در صورت نبود ریسک در شرایط فرصت‌های استراتژیک، نگران باشند که در حاشیه قرار بگیرند.به‌طور خلاصه، اگر شما یک مدیر ارشد هستید، نمی‌توانید به‌طور کامل ریسک را در خلال پارامترهای منابع رقابتی کنترل کنید. انجام این کار یک اشتباه است.

بلکه باید نااطمینانی‌ها را کشف کنید و از آن بهره ببرید. اگر بتوانید آنچه در بازارها غیرقابل‌پیش‌بینی و برای رقبای شما ناشناخته است را بشناسید و آن را در جلسات استراتژیک رشد وارد کنید؛ آنگاه در مقابل رقبایی که هنوز ریسک و نااطمینانی را به‌عنوان تهدید می‌بینند موفق خواهید شد. نکته آخر آنکه رهبران خلاق از ریسک کردن نمی‌هراسند؛ آنها ریسک را به یک استراتژی پول‌ساز تبدیل می‌کنند.

کسب درآمد . پول ساز. کسب و کار . استراتژی . استراتژی پول ساز . پذیرش ریسک . تحلیل بازار . تمایز در بازار . کسب و کار . مدل کسب و کار . مزیت نااطمینانی

بررسی گرایش‌های شبکه‌های اجتماعی برای کسب درآمد

بررسی گرایش‌های شبکه‌های اجتماعی برای کسب درآمد

همه از اهمیت و جایگاه شبکه های اجتماعی و پیام رسان ها در عصر دیجیتال و زندگی روزمره مردم آگاه هستیم . شبکه های اجتماعی علاوه بر ایجاد انقلاب در عرصه ارتباطات موجب تحول شگرف در کسب و کار و رونق کسب درآمد آنلاین شده است. بسیاری از شبکه های اجتماعی اعم از اینستاگرام، فیسبوک، توئیتر، گوگل پلاس و لینکدین و یا پیام رسانهای مثل تلگرام، لاین و وایبر کسب و کار اینترنتی و بازاریابی اینترنتی را وارد عرصه جدیدی کردند کسب درآمد از این شبکه ها به شیوه های مختلف، میلیاردها دلار درآمد نصیب فعالان اقتصادی عرصه نت کرده است. کسانی که در عرصه بازاریابی فعالیت می‌کنند به خوبی می‌دانند که شبکه‌های اجتماعی به ابزار قدرتمندی برای بازاریابی تبدیل شده‌اند. شما به‌عنوان یک بازاریاب، گرایش‌های شبکه‌های اجتماعی در سال جدید را چگونه پیش‌بینی می‌کنید؟ به طور خلاصه، مهم‌ترین گرایش‌های شبکه‌های اجتماعی عبارتند از:

۱- محتوای ویدئویی (به صورت زنده، ضبط شده و ۳۶۰ درجه)

۲- بازاریابی از طریق افراد بانفوذ
(Influencer Marketing)

۳- بات‌ها (Bots)

کارهای زیادی وجود دارد که می‌توانید و باید انجام دهید تا در سال ۲۰۱۷ در حوزه بازاریابی شبکه‌های اجتماعی به موفقیت دست یابید. مهم‌ترین توصیه کارشناسان به شما این است که «مخاطب خود را درک کنید».تاکتیک‌ها مهم‌اند. آشنایی با محیط شبکه‌های اجتماعی مهم است. داده‌ها نیز حائز اهمیت‌اند. اما اگر واقعا بخواهید با کمک شبکه‌های اجتماعی، میزان مشارکت مشتریان و بازگشت سرمایه را افزایش دهید، باید این اصل را رعایت کنید: مخاطبان خود را بشناسید و به آن‌ها پاسخگو باشید. این گرایش در بازاریابی سنتی جایگاهی ندارد، اما اگر برای بازاریابی شبکه‌های اجتماعی را انتخاب کرده‌اید، باید این اصل را آویزه گوش خود کنید. کارشناسان بازاریابی شرکت‌های برتر دنیا، گرایش‌های بازاریابی شبکه‌های اجتماعی در سال ۲۰۱۷ را این‌گونه پیش‌بینی کرده‌اند:

 

هایدی بسیک، مدیر بازاریابی محصولات، ادوبی (Adobe)

ویدئو: ارائه محتوا از طریق ویدئو از جهات بسیاری موفقیت‌آمیز بوده اما مهم‌ترین موفقیت آن در سال ۲۰۱۶ این بود که شبکه‌هایی مثل فیس‌بوک توانستند رسانه‌های سنتی را از نظر میزان بازگشت هزینه تبلیغات (ROAS) به چالش بکشند. رویدادهای مهم تلویزیونی به مرور از رونق می‌افتند و جای خود را به کلیپ‌های کوتاه اینترنتی می‌دهند. در سال ۲۰۱۷، گرایش مشتریان نسبت به ویدئوها افزایش خواهد یافت و شبکه‌های اجتماعی، امکان دسترسی آسان به ویدئوها را برای کاربران فراهم خواهند کرد.

اندازه‌گیری: شبکه‌های اجتماعی به مهم‌ترین کانال بازاریابی تبدیل شده‌اند. پس زمان آن رسیده که تاثیر استفاده از این شبکه‌ها بر بازگشت سرمایه را اندازه‌گیری کنیم. به این منظور، سازندگان تبلیغات باید علاوه بر استفاده از داده‌های سایر کانال‌ها (مثل وب‌سایت‌ها یا تبلیغات تلویزیونی)، به جمع‌آوری داده‌های مرتبط با شبکه‌های اجتماعی نیز بپردازند.

 

کندال برد، مدیر شبکه‌های اجتماعی
Collegis Education

همزمان با آغاز سال ۲۰۱۷، چند گرایش مهم در عرصه بازاریابی شبکه‌های اجتماعی در حال گسترش‌ است که مهم‌ترین آن‌ها، ویدئوها هستند. در شبکه‌هایی مثل اینستاگرام و فیس‌بوک، حالا امکان آپلود ویدئوهای زنده و آنی وجود دارد و بازاریابان می‌توانند به شکلی کاملا متفاوت، غیررسمی و «خودمانی» با مخاطبان خود ارتباط برقرار کنند. به این ترتیب، مخاطب احساس می‌کند که در کنار شماست و هر آنچه تجربه می‌کنید، با شما تجربه می‌کند. شما می‌توانید با آپلود ویدئوهای زنده، مشتریان را به پشت صحنه کسب‌وکارتان ببرید. شرکت‌هایی که در این زمینه خلاقانه عمل کرده‌اند:

شرکت آرایشی بهداشتی برچ‌باکس و تجربه «زنده از فیس‌بوک»: این شرکت از طریق ویدئوهای زنده در فیس‌بوک، بسته محصولات خود را معرفی می‌کند و نحوه استفاده از آنها را به کاربران نشان می‌دهد.

وبلاگ غذای اینسپایرلایزد (Inspiralized): مدیر این سایت تبحر خاصی در مدیریت شبکه‌های اجتماعی دارد و تمرکز اصلی‌اش، روی علایق فالوورهایش است. او در صفحه اینستاگرام وبلاگش، ویدئوهای کوتاه مربوط به زندگی شخصی‌اش را به اشتراک می‌گذارد اما اسنپ‌چت (Snapchat) را به معرفی محصولات و آموزش اختصاص داده است.

 

لیزا بایر، سخنگو، نویسنده و مشاور «بایر‌گروپ» در سال ۲۰۱۷

از بازاریابان و برندها انتظار می‌رود کارهای بیشتری را در مدت زمان کمتری انجام دهند. به نظر من، امسال سال «سندرم استرس شبکه‌های اجتماعی» است. همه می‌کوشند از تحولات جا نمانند و با سکوها، تاکتیک‌ها و ابزارهای جدید آشنا شوند. مفاهیم جدید، مثل «واقعیت مجازی» (Virtual Reality)، واقعیت افزوده (Augmented Reality) و واقعیت ترکیبی (Mixed Reality) به سرعت در حال شکل گرفتن هستند و همین، خواب را از چشمان بازاریابان ربوده است.در سال ۲۰۱۷، ایجاد توازن میان زندگی شخصی و فعالیت‌های آنلاین باید در اولویت بازاریابان قرار بگیرد. این روزها برندها در دو یا چند شبکه اجتماعی دارای حساب کاربری هستند. مدیریت این حساب‌ها زمانبر است و مسوول مربوطه، گاه مجبور می‌شود پس از پایان ساعات کاری، همچنان به فعالیت آنلاین خود ادامه دهد. به این ترتیب انرژی او تحلیل می‌رود و توازن زندگی‌اش بر هم می‌خورد. بازاریابان می‌توانند با بهره‌گیری از سایت‌هایی مثل بافر (Buffer)، هوت‌سوت (Hootsuite) یا اسپروت سوشال (Sprout Social) فعالیت خود را در شبکه‌های اجتماعی مدیریت کنند. مثلا با استفاده از بافر می‌توانید ترتیبی بدهید که پستی را که همین حالا در فیس‌بوک به اشتراک گذاشته‌اید، مثلا دو هفته دیگر، ساعت هفت صبح در توییتر به اشتراک گذاشته شود.

محتوای برتر: در سال ۲۰۱۷، محتوا به تنهایی کارساز نیست. برندهایی در عرصه رقابت باقی خواهند ماند که برای تهیه محتوا، روی افراد با استعداد سرمایه‌گذاری و محتوای خود را به سبکی کاملا ژورنالیستی ارائه کنند.

خلاقیت و جاذبه‌های بصری:‌این روزها، برای تولید محتوا نیازی نیست که دوره‌های تخصصی گرافیک یا تدوین را بگذرانید. اخیرا اپلیکیشن‌هایی با هدف قدرتمندسازی کسب‌وکارهای کوچک و افراد غیرمتخصص طراحی شده‌اند که با کمک آن‌ها می‌توانید به مخاطبان خود محتوایی جذاب ارائه کنید. از جمله این اپلیکیشن‌ها، ادوبی اسپارک است که با کمک آن می‌توانید ویدئو بسازید. کانوا (سایت طراحی گرافیک آنلاین) و اپلیکیشن پابلو (اپلیکیشن طراحی گرافیک سایت بافر) نیز دو نمونه دیگر هستند. با رواج این نرم‌افزارها، جاذبه‌های بصری وارد فاز جدیدی شده‌اند. به عکس‌ها و فیلم‌های آرشیوها اکتفا نکنید. برای آن که در این رقابت حرفی برای گفتن داشته باشید، باید دست به کار شوید و خودتان فیلم و عکس‌ طراحی کنید.

 

جفری کولن، طراح ارتباطات، مایکروسافت

مدیریت ارتباط با مشتری (CRM):‌مدیریت ارتباط با مشتری از طریق شبکه‌های اجتماعی، سال‌هاست که در سازمان‌ها رواج دارد اما حالا به یکی از روش‌های بازاریابی تبدیل شده است. اگر ارتباط با مشتریان را به درستی مدیریت کنید، نام شرکت شما بر سر زبان‌ها خواهد افتاد. آنها از شما صحبت خواهند کرد و بدون اینکه از آنها بخواهید، درباره شما تبلیغ خواهند کرد. این همان بازاریابی «دهان به دهان» (Word of Mouth) است. در سال پیش رو، اقتصاد شهرت (Reputation Economics) را دست کم نگیرید. حامیان این ایده معتقدند هر چه شهرت و اعتبار یک شرکت نزد مردم بیشتر باشد، سودآوری سازمان بیشتر است. یکی از ملاک‌های مردم برای انتخاب یک محصول، شهرت و اعتبار آن است. بسیاری از شرکت‌ها این حقیقت را نادیده گرفته و نه تنها مشتری جدیدی جلب نکرده، بلکه مشتریان فعلی خود را نیز از دست داده‌اند.

 

ملیسا فاخ، مدیر انجمن‌های اجتماعی
Pubcon.com

در سال‌های اخیر ارائه خدمات به مشتریان از طریق شبکه‌های اجتماعی، گسترش چشمگیری داشته و این روند در ۲۰۱۷ نیز ادامه خواهد داشت. این روزها مردم بیشتر فعالیت‌های روزمره خود را از طریق موبایل‌ها انجام می‌دهند و اگر از نحوه خدمات‌رسانی شما ناراضی باشند، اعتراض خود را از طریق موبایل‌ها در شبکه‌های اجتماعی مطرح می‌کنند. برای مدیریت این شکایت‌ها:
۱. ساعاتی را به پاسخگویی به کاربران اختصاص دهید. فیسبوک به آپشنی مجهز شده که بهترین زمان پاسخگویی به کاربران را نشان می‌دهد.
۲. افرادی را برای رسیدگی به سوالات و شکایات آنلاین انتخاب کنید که به هیجانات خود مسلط باشند. ۳. مدیران ارشد سازمان باید توجیه شوند که ارائه خدمات به مشتریان از طریق شبکه‌ها مهم است و نیازمند منابع مالی و انسانی است.

 

ربکا مورتاگ، بنیانگذار و مدیر ارشد استراتژی، کارنر بلو مارکتینگ

در سال ۲۰۱۷، رقابت بر سر تعداد لایک‌ها، فالوورها و طرفداران کمرنگ خواهد شد و بازاریابان در شبکه‌های اجتماعی، روی موضوع مهم‌تری تمرکز خواهند کرد: ارتباط با کاربران آینده شبکه‌های اجتماعی در گرو ارتباطات است. هرچه ارتباطات طولانی‌تر باشند، میزان بازگشت سرمایه بیشتر است. فالوور، طرفدار یا کاربری که هرگز با برند شما در ارتباط نبوده، فاقد ارزش است. پایداری برند را میزان سوددهی آن تعیین می‌کند، نه تعداد مخاطبان در شبکه‌های اجتماعی. آنچه مهم است این است که بتوانید در قلب و ذهن مخاطبان نفوذ کنید.

قبایل، اجتماعات و جمعیت‌ها: شبکه‌های اجتماعی دارای یک پتانسیل قدرتمند هستند که اگر آن را کشف کنید، نه‌تنها می‌توانید با مخاطبان خود ارتباط برقرار کنید، بلکه تک تک آنها نیز با یکدیگر در ارتباط خواهند بود.مردم نمی‌خواهند با کسب‌وکارها «فقط» مبادله اقتصادی کنند. آنها دوست دارند با «صاحبان» این کسب‌وکارها در «ارتباط» باشند. یک بار دیگر به صحت این جمله پی می‌بریم که انسان یک موجود اجتماعی است. نسل آینده شبکه‌های اجتماعی، میان مشتریان و برندها ارتباطی ایجاد خواهد کرد با شفافیت و قابلیت دسترسی بیشتر. به این ترتیب طرفین احساس می‌کنند که به یکدیگر تعلق دارند.

 

جس استایلز، مدیر ارشد بازاریابی در بازارهای نوظهور، Ringier Ag

ایجاد یک چت‌بات برای توزیع محتوا:‌شبکه‌های اجتماعی سنتی، مملو از الگوریتم‌ها و تبلیغات هستند. این روزها، جوانان نسل هزاره و حتی سایر نسل‌ها رویکرد اشتراک‌گذاری محدود (Narrowcasting) را به اشتراک‌گذاری کلان (Broadcasting) ترجیح می‌دهند و مایلند محتوای خود را در گروه‌های کوچکتر یا حتی در قالب چت‌های دو نفره منتقل کنند. یک چت بات (ChatBot) به شما این امکان را می‌دهد تا پیام خود را شخصی‌سازی کنید و آن در قالب یک چت دو نفره به مخاطب ارسال کنید. این روش در مورد مخاطبانی کاربرد دارد که نه با ایمیل سر و کار دارند و نه تمایلی به دانلود اپلیکیشن‌ها.

گرایش‌های شبکه‌های اجتماعی در سال جدید از نگاه سایت بافر: سال ۲۰۱۶، سال یکپارچه شدن شبکه‌های اجتماعی بود. پیش از آنکه اسنپ‌چت، قابلیت مموریز را معرفی کند، بیشتر محتوایی که افراد به اشتراک می‌گذاشتند، مربوط به همان لحظه بود. اینستاگرام کاملا برعکس بود. قبل از آنکه قابلیت استوری به اینستاگرام اضافه شود، بسیاری از ما تنها عکس‌های از قبل آماده شده و به اصطلاح «اتو کشیده» خود را در این محیط به اشتراک می‌گذاشتیم اما پس از استوری، محتوای اینستاگرام تا حدی شبیه اسنپ‌چت شد. به همین ترتیب، مرز میان شبکه‌های اجتماعی به مرور محو می‌شود. مثال‌های دیگر در این رابطه: یوتیوب قصد دارد چند «قابلیت اجتماعی» را به سایت خود اضافه کند تا افراد بتوانند عکس و متن به اشتراک بگذارند (درست مثل فیس‌بوک). فیس‌بوک در حال آزمایش قابلیت «پیام‌های محوشدنی» است (مثل اسنپ‌چت).

فیس‌بوک و قابلیت‌های‌ Marketplace و Masquerade: در اکتبر سال گذشته، فیس‌بوک با رونمایی از marketplace امکان خرید و فروش را برای کاربران فراهم کرد. این شبکه اجتماعی همچنین با خرید نرم‌افزار تغییر چهره Masquerade، فیلترهایی را در اختیار کاربران قرار داد تا بتوانند ویدئوهایی شبیه اسنپ‌چت بسازند.

واقعیت افزوده: سال گذشته، اسنپ‌چت و پوکمون‌گو با بهره‌گیری از لنزها و فیلترهای سلفی، توجه بسیاری از مردم دنیا را به تکنولوژی «واقعیت افزوده» معطوف کردند. شما حالا می‌توانید یک یا چند آیتم مجازی را به کادر عکس خود اضافه کنید. مثلا هنگام سلفی گرفتن، برای خودتان یک عینک یا کلاه‌گیس مجازی بگذارید. اما این قابلیت تنها جنبه سرگرمی ندارد. شرکت لوازم خانگی «آیکیا» با طراحی یک اپلیکیشن، از این تکنولوژی به بهترین نحو بهره برده است. فرض کنید به تازگی اسباب‌کشی کرده‌اید و قصد دارید لوازم خانگی خود را از آیکیا خریداری کنید. کافی است اپلیکیشن Ikea Catalog را نصب کنید و با انتخاب مبلمان موردنظر خود، از دریچه دوربین گوشی هوشمندتان، ببینید که آیا این مبلمان برای منزل شما مناسب است یا خیر. در واقع شما آیتم‌ها را انتخاب می‌کنید و این اپلیکیشن، آنها را به صورت مجازی برای شما چیدمان می‌کند. مارک زوکربرگ نیز در یکی از سخنرانی‌های خود به اهمیت این تکنولوژی اشاره کرده است.

اینستاگرام و ابزارهای کسب‌وکار: اینستاگرام که زیرمجموعه فیس‌بوک است، در سال ۲۰۱۶ مورد توجه بسیاری از صاحبان کسب‌وکارها قرار گرفت. اخیرا این اپلیکیشن به چند ابزار مهم کسب‌وکار مجهز شد. حالا به لطف این ابزارها، صاحبان کسب‌وکارها می‌توانند تجربه بهتری از فعالیت آنلاین خود داشته باشند. از جمله این ابزارها، دکمه تماس است.

با لمس این دکمه شما می‌توانید به اطلاعات تماس پیج مربوطه، مثل ایمیل یا شماره تلفن دسترسی پیدا کنید. یکی دیگر از این ابزارها، Promote است. در گذشته کاربران اینستاگرام برای تبلیغات ناچار بودند از اپلیکیشن‌های دیگر استفاده کنند اما حالا با کمک Promote می‌توانید پس از طی کردن یک فرآیند کوتاه، پست‌های خود را به تبلیغات تبدیل کنید. ابزار Insights نیز به شما این امکان را می‌دهد تا صفحه خود را از نظر آماری آنالیز کنید و به اطلاعاتی مثل میزان مشارکت کاربران، میزان بازدید از وب‌سایت و سن، جنسیت و موقعیت جغرافیایی کاربران دست پیدا کنید. همچنین در نوامبر سال گذشته، اینستاگرام اعلام کرد که به‌زودی قابلیت خرید به این اپلیکیشن اضافه خواهد شد.

کسب درآمد . افزایش پول. پول ساز .Bots . ابزار شبکه اجتماعی. اینستاگرام. بات تلگرام. بازاریابی اینترنتی. شبکه اجتماعی. کسب و کار. واقعیت افزوده


مطالب مشابه بازاریابی و کسب درآمد از شبکه اجتماعی:

 آموزش سئو و بهینه‌سازی سایت در رسانه‌های اجتماعی

 دلیل موفقیت شبکه اجتماعی توییتر Twitter

 میزان تلاش در شبکه‌های اجتماعی برای کسب درآمد