اگر همت، ذکاوت کسبوکار و کار سخت تنها فاکتورهای لازم برای تاسیس یک شرکت بود، شروع هر کسبوکاری میتوانست موفقیت آمیز باشد.
در
حقیقت، به راهانداختن یک کسبوکار تازه و ادامه آن، به چیزی بیش
ازایدههای خوب، ابتکار و سرمایه نیاز دارد. این موضوع همچنین به معنای
ایجاد چالش کمتر برای خود و از پیش رو برداشتن قدرتها و تهدیدهایی است که
کسبوکار شما را در آستانه فروپاشی قرار میدهد.
در این قسمت به ۴ اشتباهی اشاره میشود که باید در حین سفری که برای کارآفرینی شروع کردهاید، از آن ها پرهیز کنید.
۱- تمرکز کردن بر موارد اشتباه
مشکل برخی کارآفرینان، تولید یکایده خوب نیست، بلکه به نظر میرسد برای آن ها کمبودی از این نظر وجود ندارد. در این شرایط، دنبال کردن آن ها یا تغییر دادن مداوم آن ها برای اجرایی کردنشان، باعث کاهش سرعت راهاندازی یک کسبوکار جدید میشود.
مایکل
لازرو، یکی از بنیانگذاران شرکت بادی مدیا، در یکی از پستهای شبکه
اجتماعی خود عنوان کرده که «کارآفرینان موفق تنها روی تلاشهایی که اهمیت
دارند تمرکز میکنند و میتوانند بقیه موارد را کنار بگذارند. به همین
سادگی، آن ها افرادی هستند که تنها روی موفقیت تمرکز میکنند».
سه اولویت خاص را که باید در شش تا ۱۲ ماه بعد برای شرکتتان به سرانجام
برسانید، تعیین کنید و این اولویتها را به صورت کاملا مقتدرانه با تیمتان
دنبال کنید.
۲- پنهان شدن پشت NDA
استفاده از توافقنامه عدم افشا یا NDA توافقنامهای که اشخاص را به افشا نکردن اطلاعات به صورت دو یا چندجانبه متعهد میکند، قبل از اینکه حتی در مورد هدف کسبوکار جدیدتان گفتوگو کرده باشید یا برای آن برنامهریزی کرده باشید، قطعا باعث میشود شرکا و سرمایهگذاران احتمالی از شما دور شوند. دیگران را در مورد مسائل و جزئیات کارتان مطلع نکنید، اما از اینکه درباره عقیدههای خود در مورد کسبوکار در جلسهها و دیگر مراسم ویژه صحبت کنید، ترسی نداشته باشید. جیان لب، یکی از موسسین شرکت آبهاش کومار میگوید: «وقتی میخواهید NDA را در مقابل کسانی که میخواهند به شما کمک کنند به زور پیش ببرید، شخصی در جای دیگر در حال برنامهریزی و اجرای هدف شماست. بنابراین، سعی کنید با دیگران صحبت کنید. او اینگونه استدلال میکند که یکایده کسبوکار، به خودی خود بیارزش است و اگر آن را برای روز مبادا نگهدارید، فقط میتوانید مطمئن شوید که از بین میرود.
به گفته آلیسون جانستون، مدیرعامل شرکت اینستا، اینکه به مردم اجازه دهید تا زیرچشمی از پشت پرده نگاهی بیندازند بیش از آنکه ضرر داشته باشد، مفید است. گفتوگو کردن با دیگران در مورد راهاندازی یک کسبوکار جدید، به شما چشمانداز وسیعتری میدهد تا بدانید که مشکلات کار از کجا ناشی میشوند و چه چیزهایی مورد پسند مردم هست یا نیست.
۳- ساختن سنگری از تنهایی با کمک تکنولوژی
بر اساس نظر برایان کوهن، رییس سازمان سرمایهگذاری نیویورک آنجلز، کسبوکار یعنی روابط. برای پرورش دادن این موضوع، لازم است تا زمان کمتری را پشت کامپیوتر به تایپ کردن بپردازید و وقت خود را صرف بحثهای رو در رو کنید. کسبوکار توسط شخص و پشت تلفن انجام میشود، نه در محل امن خود و از پشت کامپیوتر. ما همیشه والدین خود را به دلیل نداشتن آگاهی از تکنولوژی روز سرزنش میکنیم، اما در عین حال در حال تبدیل شدن به نسلی از کارآفرینان بزدل هستیم که با بیارزش کردن مهارتهای اجتماعی و ارتباطات انسانی، خود را به خطرانداختهایم. درست است که فناوری موبایل و ابزار رسانههای اجتماعی ارتباطات را آسان کرده، اما زمانی که میخواهیم مبلغ سرمایهگذاری در کار را افزایش دهیم یا قراردادی را به سرانجام برسانیم، هیچ چیز جای یک دست دادن صمیمانه را نمیگیرد.
۴- به آسانی موفق شدن
شما کار خود را شروع کردهاید، درآمد خوبی دارید و حتی شاید سودی نیز نصیب شما شده است. بدون شک، راهاندازی کسبوکار جدید شما موفقیت آمیز بوده است. اما کار شما هنوز تمام نشده است. سعی کنید به موفقیتی که به دست آوردهاید قانع نباشید. یعنی خیالتان راحت نباشد و انتظار نداشته باشید که روزهای خوب بدون هیچ تلاشی از طرف شما ادامه یابند. این مساله تلاش برای تعالی است و پیگیری آن باارزش است.
چرا مردم به فروشگاههای اپل و دیگر برندهای معروف هجوم میآورند؟ بنابراین اهداف خود را در بالاترین سطح قرار دهید، تا موفقیت به شما روی بیاورد.
به نقل از روزنامه دنیای اقتصاد. مترجم: شهلا زمانی
مطالب مشابه کارآفرینان:
پرورش کودک کارآفرین برای کسب و کار
آموزش کسب درآمد بالا با فروش بیشتر
بین فروش بیشتر و افزایش درآمد یک ارتباط تنگاتنگی وجود دارد و اصل فروش بیشتر و سود بیشتر در ادامه هم خواهد آمد. قاون این است: بیشتر بفروش پولدار شو . فروش بیشتر به اشتغال بهتر ، اقتصاد قوی تر و رونق کسب و کار و کارآفرینی کمک می کند. حال سوال این است که راهکار فروش قیمت ارزان تر یا کیفیت بهتر و یا توسعه کسب و کار و یا تنوع کالا و... می باشد؟ چکار کنیم تا مشتری بیشتری جذب کنیم و یا مشتریان خود را متقاعد به خرید بیشتر کنیم در این مقاله قصد دارم شیوه فروش محصول و کالا را با سرعت باد برایتان بیان کنم تا ضمن توسعه کسب و کار ، افزایش درآمد چشمگیری داشته باشید.
اولین و مهمترین راه برای افزایش درآمد، فروش کردن بیشتر است و البته راهی برای رسیدن به این منظور است که بر مشتریان خود بیفزایید.
اگر صاحب یک رستوران هستید چگونه میتوانید مشتریان بیشتری را به خود جلب کنید؟ اگر کارتان فروش قطعات یدکی است، چگونه میتوانید بر فروش خود بیفزایید؟ اگر کارهای چاپی میکنید، چگونه میتوانید مشتریان بیشتری را به موسسۀ خود بکشانید؟ و…
کدام راهکار جدید میتواند مشتریان بیشتری را جذب کارتان کند؟ شما چه تجربههای دارید؟
به مشتریان موجود بیشتر و با تکرار فزونتر بفروشید
علاوه بر زیاد کردن شمار مشتریان، میتوانید به مشتریان فعلی خود فروش بیشتری بکنید. هزینههای جلب مشتری میتواند بسیار سنگین باشد. وقتی مشتری بهخصوصی را جلب میکنید، دنبال راههایی بگردید که او از شما بیشتر خرید کند. علاوه بر افزایش فروش، این فروش سودمندی بیشتری هم نصیب شما میکند.
شخصی
یک کارخانه تولید شمع داشت. کارش سودمند بود و فایده داشت، اما سطح فروش
او در حد یک میلیون دلار در سال متوقف شده بود و نمیتوانست از این حد
فراتر رود. مشتریان او اغلب کارخانهداران بودند و در مراسم و اعیاد خاص
بر فروش شمع افزوده میشد. این شخص در حالی که ۱۰هزار مشتری داشت، تصمیم
گرفت با اجرای برنامه تبلیغاتی کاری کند که مشتریانش به دفعات بیشتری به او
مراجعه کنند. او علاوه برتاکید گذاشتن بر برخی از روزهای تعطیل رسمی، روی
جنبههایی مانند جشنهای تولد، ازدواج، سالگردها و غیره تبلیغ کرد. سال
بعد او توانست ۵ درصد بر خریداران خود بیفزاید، اما فروش او به دو برابر
افزایش یافت.
شما چگونه میتوانید کاری کنید که مشتریانتان به دفعات بیشتری از شما خرید کنند؟ اینجا تجربهها و دیدگاههای خود را بنویسید.
فروش یک کالا یا خدمت دیگر
علاوه بر اضافه کردن به تعداد دفعاتی که یک خریدار از شما خرید میکند، میتوانید به مشتریان خود کالاهای جدید هم بفروشید. افزایش درآمد ناشی از مشتری موجود، روش دیگری برای رسیدن به فروش بیشتر است.
از
خود بپرسید: «این مشتری فعلی من چه کالا یا کدام خدمات دیگر را میتواند
از من خریداری کند؟» مثلا کسی که اتومبیلش را به کارواش میبرد ممکن است به
خرید روکش صندلی و یا خوشبوکنندهها نیز علاقهمند باشد. یا مثلا کسی که
کفش میخرد، ممکن است بخواهد کیف جدیدی هم خریداری کند و… آیا شما این روش
را در کسبوکار خود پیاده کردهاید؟ چه نتایجی داشته؟ تجربههای ارزشمند
خود را با همۀ دوستداران مکتب کمال در میان بگذارید.
بر حجم فروشها بیفزایید
راه دیگری برای افزودن به فروش خود از هر مشتری، این است که بر میزان خرید او بیفزایید. اگر تولیدکنندۀ شمع که قبلا به او اشاره کردیم بتواند کاری کند که هر خریدار بر میزان خریدهایش بیفزاید، فروش کلی خود را بالا میبرد.
شما چگونه میتوانید بر حجم فروش خود به یک مشتری بیفزایید؟ پاسخهای خود را اینجا بنویسید.
قیمت کالاها و خدمات خود را افزایش دهید
شاید سادهترین راه کسب درآمد بیشتر، بالابردن قیمت محصولات و خدماتی است که تولید میکنید. سوال اینجاست: چگونه میتوانید مشتریان خود را راضی کنید که به قیمت بالاتری از شما خرید کنند؟
جواب
سادهای دارد: باید کاری کنید که مشتری ارزش بیشتری برای کالای شما قائل
شود. توجه داشته باشید که رقابت، قیمتهای شما را دیکته میکند. باید کاری
کنید که میان کالاها و خدمات تولیدی شما و کالاها و خدمات تولیدی دیگران،
تفاوتهایی در نزد مشتری ایجاد شود. برای رسیدن به این مهم، میتوانید
بستهبندی خود را بهتر کنید و یا بر کنترل کیفی کالاهای خود بیفزایید. و…
شما در این زمینه چه تجربههایی دارید؟
بر سودمندی فروشهای خود بیفزایید
تا اینجا دربارۀ چهار روشی بحث کردیم که میتوانید بر میزان مداخل فروش خود بیفزایید. اما نکته مهم برای هر تجارت در هر موسسه اقتصادی، جریان نقدینگی آن موسسه است. هر موسسهای باید تلاش کند که بر سود خود بیفزاید. علاوه بر افزایش فروش ناخالص، میتوایند بر حاشیۀ سود خود هم بیفزایید. برای رسیدن به این منظور، باید بر فروش خالص خود اضافه کنید.
سودمندی هر یک از مشتریان خود را بررسی کنید. ممکن است به این نتیجه برسید که هر مشتری به اندازۀ متفاوتی از بقیه به شما سود میرساند. بعضی از مشتریان خواهان خدمات پس از فروش بیشتری هستند. بعضی دیگر با توجه به سابقهشان امکان پس دادن محصول خریداریشده را دارند. حجم متوسط خرید مشتریان با هم تفاوت میکند. به همین شکل، بعضی از مشتریان کالاهای گرانقیمتتری خریداری میکنند.
هر یک از این تغییرها روی سوددهی هر فروش تاثیر میگذارند. در ضمن، سوددهی هر محصول و کالاهای خود را مشخص سازید. اگر بیش از یک محصول را تحویل بازار میدهید، متوجه میشوید که بعضی از آنها در مقایسه با دیگران سود بیشتری عاید شما میکنند. شاید باتوجه به قیمتهای جاری، حاشیۀ سود آنها بیشتر است. اگر به کالاهایی که بیشترین سودمندی را برای شما دارند توجه کنید و روی آنها فعالتر شوید، بر میزان سود خود میفزایید.
آیا
از سودمندی هریک از کالاها و مشتریان خود آگاه هستید؟ داشتن این اطلاعات
به شما کمک میکند تا بر میزان سود خود بیفزایید و در آمد بیشتری کسب کند.
شما چه نظری دارید؟
هزینههای فروش را کاهش دهید
برای رسیدن به سلامتی بیشتر در فعالیتهای اقتصادی، باید کاری کنید که مشتریان خود را با هزینۀ کمتری دستوپا کنید. آیا مشتریان خود را میشناسید؟ آیا میدانید چگونه میتوانید آنها را با هزینههای کمتری جلب خود کنید؟
فرآیندهای فروش خود را بررسی کنید. آیا مستقیما فروش میکنید یا از طریق توزیع کنندگان این کار را انجام میدهید؟ اگر کمیسیون میپردازید، آیا رقم آن مطلوب است؟ به عبارت دیگر، آیا حق العملی که میپردازید به اندازۀ کافی بالا هست که فروشندگان خوبی را جذب شما کند؟ آیا هزینههای حقالعمل شما به اندازه کافی کم هست که بتوانید بر اساس آن عمل کنید؟ آیا روشی برای اندازه گیری هزینههای فروش خود دارید؟ اگر ندارید، میتوانید در این خصوص اقدام لازم را به عمل آورید و هزینههای فروش خود را بهینه کنید. شما در این زمینه چه تجربههایی دارید؟ از تجربههای خود بنویسید.
نکات اساسی کارآفرینی و کسب درآمد
شاید این سوال پیش بیاید که آیا هر کسی می تواند یک کارآفرین موفق و یک ایده دهنده در زمینه کسب درآمد اینترنتی و تجارت آنلاین باشد. آیا همه انسانها توانایی خلاقیت و ایجاد اشتغال و رونق دادن به کسب و کار و تجارت را دارند؟ اگر چه نمی توان پاسخ دقیقی داد ولی به طور عام می توان گفت که هر انسانی دارای ویژگی های خاصی است که او را از بقیه متمایز می کند این ویژگی و شناخت آن می تواند او را به کارآفرینی موفق در جامعه و بازار کسب و کار و تجارت مبدل کند. اگر شما استعداد کار در اینترنت و کسب درآمد آنلاین را دارید یقینا می توانید با نگاه به درون خود و پرورش این استعداد در کارتان موفق باشید مهم این است که نکات مهم کارآفرینی درون خودتان را در بازار کسب و کار شناخته و آن از تصور به واقعیت تبدیل کنید.
شما
به عنوان یک کارآفرین لازم نیست متخصص فیزیک نظری باشید تا ویژگی های
مشترکی با آلبرت اینشتین داشته باشید. اینشتین به معیار هوشمندی تبدیل شده
است و این در حالی است که افراد معدودی در جهان توانسته اند اندیشه ها و
نظریه های او را درک کنند. وی در طول عمر خود از طریق سخنان و رفتارش راه
موفقیت را به همه نشان داد. کارآفرین ها بیش از آنکه فکر می کنند با آلبرت
اینشتین وجه مشترک دارند. بسیاری از ویژگی های شخصیتی که باعث شد اینشتین
شخصیت منتخب قرن مجله تایم شود زمینه ساز کارآفرینی بسیاری از افراد می
شود. آیا شما یک اینشتین کوچک در درون خود می بینید؟ در مقاله حاضر به ۱۰
ویژگی مشترک بین او و کارآفرین ها اشاره می شود. اینها ویژگی هایی هستند که
در تمام کارآفرین های موفق مشاهده می شود.
۱) تصور:
اینشتین
معتقد بود تصور مهم تر از دانش است. هر روز میلیون ها نفر از اینترنت
استفاده می کنند و در آن به جست وجوی اطلاعات مورد نیاز خود می پردازند اما
لری پیج و سرگئی برین بودند که تصور کردند حتماً راه بهتری برای جست وجو
در این شبکه وجود دارد و آنها بر مبنای همین تصور، اقدام کردند و سایت گوگل
تاسیس شد. این دو نفر آنقدر دانش فنی داشتند که بدون کارآفرینی هم بتوانند
در هر شرکت نرم افزاری مشغول به کار شوند اما با ظهور این تصور در ذهنشان
تحولی بزرگ در دنیای اینترنت به وجود آوردند.
۲) همواره پرسیدن:
اینشتین
می گفت: موضوع مهم این است که پرسیدن را متوقف نکنید. یکی از مهم ترین
سوالاتی که هر کارآفرین می تواند از خود بپرسد این است که چطور می توانم
کار را بهتر انجام دهم؟ چه خدماتی ارائه می کنید؟ به تولید کالا اشتغال
دارید؟تنها راه جذب مشتری های جدید و حفظ مشتری های پیشین، بهبود خدمات و
کالاهایی است که در اختیار مشتری قرار می دهید. این فرآیند را در تمام
محصولات شرکت های موفق مشاهده می کنیم. کارآفرین هایی که در این حوزه فعال
هستند کمترین تاثیر را از رکودهای اقتصادی متحمل می شوند. اگر اینشتین از
پرسیدن اجتناب می کرد ما امروزه به جای داشتن نظریه کامل نسبیت افکار
پراکنده او را در این زمینه در اختیار داشتیم.
۳) مسائل قدیمی، شیوه های جدید تفکر:
اینشتین می گوید: «نمی توانیم پاسخ پرسش ها را با همان نظام فکری که با آن پرسش ها را مطرح کردیم حل کنیم.»
در دهه های ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ ناشران کتاب همواره از یک روش وقت گیر برای انتشار
استفاده می کردند تا آنکه یکی از آنها تصمیم گرفت از روش دیگری استفاده
کند تا سرعت انتشار بالا رود. اکنون که ۶۰ سال از آن زمان می گذرد هر دو
روش هنوز هم مورد استفاده قرار می گیرد. کارآفرین ها هرگز نمی توانند با
همان فرضیاتی که مشکل را مطرح کرده اند به حل آن بپردازند. هر روز مشکلات
جدیدی مطرح می شود و موانعی به وجود می آید. اگر کارآفرین ها توان حل
مشکلات با مفروضات جدید را نداشته باشند در همان مراحل اولیه از حرکت بازمی
مانند.
۴) درک شهودی:
اینشتین
معتقد بود تنها امر ارزشمند درک شهودی است. اینشتین در حوزه فیزیک نظری
تحقیق می کرد و برای پیشرفت در تحقیقات خود مجبور بود به درک شهودی خود
تکیه کند. کارآفرین ها نیز هر روز باید همین کار را انجام دهند. پیش بینی
آینده و شرایط آن تا اندازه ای با توجه به شاخص های موجود میسر است اما هیچ
کس نمی داند آیا محصول یا فرمتی جدید مورد توجه مصرف کنندگان قرار خواهد
گرفت یا نه. در اینجاست که درک شهودی به کمک کارآفرین ها می آید. تحقیقات
نشان می دهد بسیاری از بزرگ ترین موفقیت های سده بیستم، حاصل اقداماتی بود
که کارآفرین ها بر مبنای درک شهودی خود انجام دادند.
۵) رویکرد مثبت:
اینشتین
در جایی گفته است: «ضعف رویکرد به ضعف شخصیت منجر می شود.» در اوایل سده
بیستم کارت های تبریک برای کریسمس بین افراد ردوبدل می شد. در سال ۱۹۱۵
انبار کارت های تبریک یکی از موفق ترین کارآفرین های آمریکا دچار آتش سوزی
شد و تمام کارت های او در این حادثه سوخت. این در حالی بود که او ۱۷ هزار
دلار بدهی داشت اما او و شرکایش امید و نگاه مثبت خود را از دست ندادند و
این حادثه را راهی برای کشف توانایی های نهفته خود تلقی کردند. آنها با
وامی که از بانک گرفتند و تلاشی شبانه روزی دستگاه های لازم برای چاپ و
بسته بندی دو نوع جدید کارت را تهیه کردند. تلاش های آنها به نتیجه رسید و
برای کریسمس به اندازه کافی کارت وارد بازار کردند. اکنون که حدود یک سده
از آن زمان می گذرد این گروه به نمونه ای از تاثیر تفکر مثبت و تلاش بر
موفقیت در شرایط سخت تبدیل شده اند.
۶) خواب بعدازظهر:
گفته
می شود اینشتین در اغلب بعدازظهرها برای استراحت دادن به مغز خود می
خوابید.بسیاری از کارآفرین های موفق نظیر شرکت گوگل و نایک نیز شرایطی را
فراهم کرده اند که کارکنان می توانند بعدازظهرها مدتی بخوابند و با انرژی
کامل به ادامه فعالیت بپردازند حتی شرکت مترونپس تجهیزات چرت بعدازظهر را
تولید کرده و در اختیار تعدادی از شرکت های معتقد به سودمندی استراحت
کارکنان در محیط کار قرار داده است. تحقیقات نشان می دهد میزان استفاده از
این روش در بسیاری از کشورهای اروپایی روبه افزایش است.
۷) اولویت بندی:
اینشتین
هرگز انرژی و وقت خود را صرف امور کم اهمیت نظیر چانه زدن بر سر قیمت کالا
یا گشت زدن برای انتخاب لباس نمی کرد. او به دقت می دانست اولویت زندگی اش
چیست و تقریباً تمام وقت خود را صرف رسیدگی به آن می کرد. درسی که
کارآفرین ها از این روش زندگی می گیرند، اولویت قائل شدن برای کارهاست.
کارآفرین های موفق می دانند بسیاری از کارها را می توان به افراد باصلاحیت
سپرد و همین کار را می کنند زیرا در غیر این صورت توان انجام کارهای اصلی
را از دست می دهند. تحقیقاتی که درباره روند انجام امور مدیریتی در شرکت
های موفق انجام شده به وضوح این روش تفویض امور را توسط کارآفرین ها نشان
می دهد البته لازمه موفقیت این روش، انتخاب درست نیروی کار و تفویض امور
مناسب هر فرد به اوست.
۸) تمایل به انجام کارهای جدید و احیاناً شکست خوردن:
کسی
که هرگز اشتباهی مرتکب نشده، هرگز کار جدیدی انجام نداده است. نفس
کارآفرینی، انجام و امتحان کارها و ایده های جدید است. کارآفرین ها نیز
مانند اینشتین همواره به تجربه های جدید می پردازند زیرا اگر چنین نکنند
کارهایشان تقلیدی خواهد بود و موفقیتی در به دست آوردن سهمی در بازار، کسب
نخواهند کرد. شرکت های تولیدی و خدماتی همواره در پی تجربیات جدید هستند و
هر روز به نورآوری می اندیشند. مبنای کار آلبرت اینشتین نیز همین بود. اگر
او چنین روشی برای مطالعات علمی خود نداشت بسیاری از نظریه هایی که اکنون
در علم فیزیک وجود دارد،وجود نداشت. محققان معتقدند نوآوری مبنای کارآفرینی
موفق است و کارآفرین های موفق با دقت در بازار آنچه را که ضروری است وجود
داشته باشد اما ندارد، می یابند و به ارائه آن به مصرف کنندگان می پردازند.
۹) حفظ توازن:
اینشتین
معتقد بود: «اگر«الف»معادل موفقیت در زندگی است،«الف»مساوی«ب»،«ج»
و«د»است:«ب»یعنی کار،«ج»یعنی تفریح و«د»یعنی سکوت.» دقت کنید که اینشتین
میزان مشخص و قطعی برای «ب»،«ج»و«د»معرفی نمی کند. مسلماً این اتفاقی نیست
زیرا او می دانست مولفه های موفقیت چه چیزهایی هستند و می دانست که این
فرمول با گذشت زمان تغییراتی پیدا خواهد کرد. از طرف دیگر نمی توان برای
تمام انسان ها فرمولی یکسان معرفی کرد.
کارآفرین های موفق نیز هر یک به شیوه مناسب خود بین مولفه های یاد شده
توازن برقرار کرده اند. اینشتین روی تفریح تاکید خاص داشت زیرا کار کردن و
سکوت مواردی هستند که هر کس انجام می دهد. کارآفرین هایی که در زمینه های
مختلف توازن زندگی خود را حفظ نمی کنند در کار خود نیز موفق نخواهند بود.
تحقیقات مختلف این ادعا را ثابت کرده است.
۱۰) تسلط بر تکنولوژی:
اینشتین
به سبب تلاش های پیگیر خود در هر دانشگاهی به کار مشغول می شد به جایگاه
های رفیع دست پیدا می کرد معتقد بود یک قدم جلوتر بودن از دیگران اهمیت فوق
العاده ای دارد. معنای این روش زندگی برای کارآفرین های امروزی تخصص در
بهره گیری از پیشرفته ترین تکنولوژی در جهت موفقیت کسب و کار است. تردیدی
وجود ندارد که در پایان سده حاضر تنها یاد آن دسته از کارآفرین ها در ذهن
ها باقی خواهد ماندکه حداکثر استفاده را از تکنولوژی کرده اند. اینترنت
بعدی چه ویژگی هایی خواهد داشت؟ ۲۵ سال بعد ارتباطات چه پیشرفت هایی کرده
است؟ اطلاعات چگونه منتقل می شود و ابزارهای آن چه خواهد بود؟ کسانی که به
این پرسش ها پاسخ می دهند موفق ترین و مشهورترین کارآفرین های سده حاضر
خواهند بود.
شاید دیگر هرگز
در جهان، فردی با نبوغ و ویژگی هایی شخصیتی آلبرت اینشتین به دنیا نیاید.
شما نیز در نقش کارآفرین تلاش کردن را مبنای فعالیت خود قرار دهید اما
انتظار نداشته باشید در این حوزه به جایگاهی که اینشتین در علم فیزیک داشت
برسید. مطلق گرایی نقطه ضعف هر فعالیت به ویژه کارآفرینی است.
مطالب مشابه کارآفرین:
“تی.
هارواکر” جزو نویسنده های مشهور حوزه موفقیت و کارآفرینی است. شهرتش به
اندازه رابرت کیوساکی و وارن بافت نیست اما در ردههای چهارم و پنجم این
دست نویسندگان قرار دارد و از شهرت خوبی برخوردار است. کتاب “رازهای ذهن
میلیونر” که به تازگی توسط “بنفشه آشنا قاسمی” برای انتشارات نقش و نگار
ترجمه شده با یک شعار بزرگ میخواهد ذهنیت شما را نسبت به ثروتمند شدن عوض
کند: “ثروتمند بیندیشید تا ثروتمند شوید”
نویسندههایی مانند”تی .
هارواکر” که خودشان زندگی مالی سختی را گذرانده اند و بعد از مدتی تلاش به
ثروت رسیدهاند برای صحبت در خصوص ثروتمند شدن جزو بهترین گزینه ها هستند.
آنها اتفاقاتی که از سر گذراندهاند را در ظرف تجربه ریخته و با مخاطبان
شان در میان میگذارند.
“رازهای ذهن میلیونر” درباره زندگی هارواکر
است، کسی که وقتی همراه خانواده اش به آمریکای شمالی رسید کمتر از ۵۰ دلار
پول نقد داشتند و طی مدت زمان کوتاهی اتفاقاتی در زندگی اش افتاد و
تصمیماتی گرفت که نتیجه اش ثروتمند شدن او بود.
این کتاب نزدیک به دو
سال است که بازارهای جهانی کتاب را قرق کرده و البته این مسئله یک دلیل هم
بیشتر ندارد؛ او درباره تفاوت اغنیا و ثروتمندان صحبت میکند و اینکه یک
فرد فقیر چطور میتواند در طرز فکر و نگرشش به زندگی، تغییر ایجاد کند و
پولدار شود. او بیش از هر چیز درباره رسیدن به ذهنی صحبت میکند که دغدغه
میلیونر شدن دارد.
“همسایه میلیونر” نوشته توماس جی استنلی وارد بازار کتاب شد
عادتهای همسایه پولدار
انتشارات مهارتهای زندگی به تازگی کتابی با ترجمه “سمیرا دامغانی” روانه
بازار کرده است که ۲۶۰ صفحه دارد و در آن “هفت راز شگفت انگیز زندگی
ثروتمندان” منتشر شده است.
“توماس جی استنلی” در کتابی که به رشته تحریر در آورده ، درباره عادتهایی نوشته که میلیونرها در زندگی شان آنها را رعایت میکنند.
او در این کتاب ، به صرفهجو بودن ثروتمندان اشاره میکند، او با یک مثال
جذاب این صرفه جویی را مشخص میکند :”از هر شش کت و شلوار گران قیمتی که در
آمریکا فروخته می شود یکی از آنها را یک ثروتمند میخرد و بقیه را افراد
با سطح درآمد بالا، همچنین از هر ۸ ساعت گرانقیمت که در آمریکا فروخته می
شود یکی را افراد ثروتمند می خرند و بقیه را افراد با درآمد بالا” و همین
مسئله نشان میدهد میلیونرها صرفه جویی را به خوبی آموختهاند.
این
کتاب به شما یاد میدهد که ثروت با درآمد فرق دارد. ثروت آن چیزی است که
اندوخته فرد به حساب می آید و درآمد مقدار پولی است که فرد آنرا خرج
میکند. اگر شما درآمد بالایی دارید و تمام آنرا خرج میکنید، قطعا نباید
خودتان را آدم ثروتمندی به حساب بیاورید.
کتابی که پیشنهاد خواندنش را
به شما میدهیم حاصل تحقیق ۲۰ ساله ای است که دکتر “توماس جی استنلی” در
خصوص زندگی میلیونرها و طرز فکر آنها داشته است. سبک زندگی در خارج از کشور
با ایران بسیار متفاوت است اما در این کتاب، نکات مشترکی وجود دارد که با
رعایت آنها می توان گامی در جهت موفقیت برداشت.
همسایه میلیونری که
“توماس جی استنلی” در این کتاب به شرح زندگی اش میپردازد خصوصیات جالبی
دارد. سطح زندگی او پایین تر از امکانات مالی است که دارد، پولش را در
کارهای سرمایه گذاری میکند که قطعا او را به ثروت میرساند، به استقلال
مالی بیشتر از مقام اجتماعی فکر میکند، این گونه آدم ها، معمولا
خانوادهای نداشته اند که آنها را از نظر مالی تنبل بار بیاورد و آنها هم
با همین روش فرزندانشان را بزرگ کردهاند و در نهایت، آنها برای آینده
خودشان شغل درستی را انتخاب کردهاند.
اگر میخواهید در یک دوره فشرده موقعیت و جایگاه خودتان را در دنیا بیابید، این کتاب را از دست ندهید
فرصت های طلایی بسازید
کتاب ” ای کاش وقتی ۲۰ ساله بودم می دانستم” همانطور که از اسمش پیداست،
درباره تجربیاتی است که یک فرد مسن آنها را در کتابش به اشتراک گذاشته تا
جوانترها وقتی به سن و سال او رسیدند افسوس نخورند که چرا یک نفر، زودتر
با آنها درباره اش صحبت نکرده است.
تجربیات نویسنده این کتاب حیرت
انگیز است. او با آدمهایی به گفت و گو نشسته و تجربیات شان را در کتابش
آورده که هر کدام الگوهای نادرست زندگیشان را عوض کرده اند و ظرف مدت کمی
توانستهاند از موقعیتهای پیش پا افتادهای که داشتند برای خودشان
فرصتهای طلایی بسازند، فرصتهایی که حتی خوابش را هم نمیدیده اند. این
کتاب را خانم پروفسور سیلیگ نوشته و انتشارات هامون آنرا با ترجمه محمدرضا
آل یاسین وارد بازار کرده است.