همواره در ذهن خودم هست که واقعا بهترین روش کسب درآمد در اینترنت و از سایتهای مختلف چیست؟بهترین روش کسب درآمد خانگی و راه اندازی کسب و کار در منزل چیست ؟ حتما شما هم مثل بسیاری در مورد روش های مختلف کسب درآمد در اینترنت به سایتها و وبلاگهای مختلف سر زدید و یا کلمات کسب و کار - شغل در خانه ، شیوه کسب درآمد در اینترنت و... کلمه دیگر را جستجو کرده اید و مقالات متعدد در مورد کسب و کار و کسب درآمد را مطالعه کردید و تلاش کردید تا بهترین روش یا روش های کسب درآند آنلاین از اینترنت را به دست بیارید ...اما
اما هیچ کدام از این ها نتوانسته اند راه مطمئن و سریعی پیش پایتان بگذارند تا بتوانید به درآمد دلخواه خود دست یابید. حتی ممکن است این همه اطلاعات پراکنده شما را بیشتر سردرگم کرده باشد تا اینکه به شما کمک کند. حتما سوالات مهمی در ذهن شماست و به دنبال پاسخ خود سرگردان هستید.
بعد از این همه جستجو شاید از خود تان پرسیده باشید…
“ بهترین راه کسب درآمد از اینترنت چیست”
می دانید چرا سایت های مختلفی که دیده اید نتوانسته اند به شما کمک کنند کسب درآمد کنید؟
حقیقت این است که اکثر این سایت های آموزشی برای کسب درآمد در اینترنت توسط کسانی ایجاد شده اند که خودشان هم دقیقا رمز و رموز درآمد اینترنتی را نمی دانند. بله، خیلی از آنها هنوز خودشان هم درآمد چندانی کسب نکرده اند و تجربه ی موفقی در این حرفه ندارند. پس چه طور می توانند به شما چیزی را که خودشان هم نمی دانند آموزش دهند؟!
اگر راه و روش آنها کار می کرد که اول خودشان پولدار می شدند. درست نمی گم؟
این مثل این است که دوست شما که خودش اصلا در رانندگی مهارت ندارد و به تا به حال ۵۰۰ بار تصادف کرده است بخواهد به شما رانندگی یاد دهد. شما چه خواهید گفت؟
به همین دلیل راز موفقیت در کسب درآمد اینترنتی این است که کسی را پیدا کنید که خود قبلا سال هاست در این کار موفق است و میلیون ها تومان در ماه درآمد کسب می کند، و بعد رمز و رموز کار را از این شخص کشف کنید. این طور بیشتر با عقل و منطق جور در نمی آید؟
آن وقت متعجب خواهید شد که چه قدر کسب درآمد اینترنتی آسان و سریع است. فقط کافی است بدانید چه مسیری را طی کنید. همین و بس.
و این دقیقا همان دلیلی است که من امروز اینجا با شما هستم تا با کمک تجربه ی موفق ده ساله خود به شما کمک کنم هر چه سریع تر در اینترنت به درآمد دلخواه خود برسید.
تفاوت روش هایی که شما در این سایت با آن آشنا می شوید با سایر سایت ها این است که همه ی این نکات طبق تجربه ی واقعی در بیش از 10 سال به دست آمده و بر خلاف سایت ها ی دیگر تئوری نیست. پس با کمک آنها شما می توانید خیلی سریع تر و مطمئن تر در کسب و کار اینترنتی خود موفق شوید و ماه ها در وقت ارزشمند خود صرفه جویی کنید.
پس با ما همراه باشید تا رمز و رموز آسان کسب درآمد اینترنتی را کشف کنید!
می توانید باز هم به جستجوی خود در سایت های مختلف ادامه دهید و چندین ماه از وقت ارزشمند خود را چنین صرف کنید و آخر به نتیجه نرسید… یا می توانید همین حالا باسریع ترین و مطمئن ترین روش های کسب درآمد در اینترنت آشنا شوید و از همین امروز شروع به کسب درامد کنید. اینکه با ما همراه و همگام باشید.
مطالب مشابه کسب درآمد در خانه :
آموزش کسب درآمد در منزل ویزه خانم ها
ایده کسب درآمد اینترنتی و خانگی: راه اندازی آموزشگاه موسیقی
اصول رقابت و احترام در کسب درآمد اینترنتی و خانگی
یکی از بهترین شیوه های کسب درآمد در اینترنت که هم سودش بالاست و هم اطمینان بخش بوده و هم هیچ نوع حقه و کلکی در کارش نیست گوگل ادسنس وابسته به غول بزرگ موتور جستجوی جهان گوگل می باشد . کسب و کار اینترنتی با این سایت فوق العاده عالی و با توجه به قیمت دلار بسیار عالی است منتهی باید سایتتان به زبان انگلیسی و دارای دامنه ir آی آر فارسی نباشد . به نظر من کسانی که با گوگل ادسنس کار کردند از درآمد بالایش خیلی راضی بوده و صداقت گوگل عالی است در اینجا قصد دارم درباره کسب درآمد با گوگل ادسنس مواردی را بگویم برای کسب اطلاعات بیشتر و آموزش عملی کسب و کار اینترنتی به لینک های پایین مقاله نگاه کنید.
گوگل ادسنس یا Google AdSense یک روش خیلی مطمئن برای کسب درآمد آنلاین از طریق اینترنت است.
اگر شما سایت یا وبلاگ دارید می تونید با قرار دادن کدهای گوگل ادسنس روی صفحات وبلاگ خود، تبلیغات مختلف و مرتبط با محتوای صفحات وبلاگ خود به بازدیدکنندگان نمایش دهید و بابت هر کلیک که هر بازدید کننده روی هر آگهی انجام می دهد و یا گاهی بابت هر بار نمایش تبلیغات گوگل روی وبلاگ خود درآمد کسب کنید.
گوگل ادسنس در این میان نقش واسطه آگهی دهنده و نمایش دهنده آگهی ها که شما هستید را بازی می کند.
به دلیل اعتبار جهانی که گوگل دارد و دسترسی گوگل به میلیون ها کاربر اینترنت در سراسر دنیا آگهی دهندگان زیادی با اعتماد به این سیستم آگهی های خود را به عهده گوگل می گذارند و گوگل هم با همکاری شما و صد ها هزار صاحبان سایت های دیگر آگهی ها را به کاربران اینترنت نمایش می دهد و درآمد آن را با صاحبان سایت ها به اشتراک می گذارد.
کسب درآمد از گوگل ادسنس خیلی آسان است و همین باعث شده ده ها هزار صاحب سایت های مختلف از آن برای کسب درآمد در سایت خود استفاده کنند. این هم چند تا از بهترین فواید ادسنس:
۱. خیلی ساده می توانید شروع کنید، فقط یک سایت یا بلاگ ساده نیاز دارید.
۲. عضوییت در آن رایگان است و می توانید همین حالا عضو شوید.
۳.
گوگل خود تبلیغات مرتبط با محتوای سایت تا را پیدا می کناد تا بازدیدکننده
گن شما راضی تر باشند و بیشتر کلیک کنند، و بنا بر این بیشتر سود کسب
کنید.
۴.مهم تر از همه، کار با چه شرکتی معتبرتر و بهتر از گوگل که شاه سایت های اینترنت است و سود آور بودن آن تضمین شده است؟
مطالب مشابه کسب درآمد بالا از گوگل ادسنس
آموزش کسب درآمد از گوگل ادسنس Google Adsense
کسب درامد بالا با افزایش بازدید سایت در گوگل
نکات کلیدی گوگل برای سئو و افزایش رتیه سایت و کسب درآمد
تاثیر گوگل در کسب و کار و افزایش درآمد اینترنتی
مدیریت مالی شخصی ، علم مدیریت پول
قبل از پرداختن به اصل موضوع باید بگویم که در کسب درآمد از اینترنت و یا بازاریابی محصولات یک اصل مهم و اساسی به نام مدیریت مالی شخصی وجود دارد که اگر در زندگی خود رعایت نکنید کسب و کار و تجارت حال چه از راه کسب و کار خانگی، یا کسب درآمد از طریق اینترنت ، یا بازاریابی ، یا کسب و کار تجاری و صنعتی و... باشد زیاد نمود و بروز پیدا نمی کند. مدیریت مالی از اول تا آخر بر روی کسب درآمدتان تاثیر داشته و دارد لذا این مقاله را در این قسمت آوردم تا بر تمام مسائل مالی زندگی خود اشراف داشته باشید.
زمانی که از کسب درآمد حرف می زنین باید از کنارش از مدیریت مالی شخصی هم صحبت کنیم که در کسب درآمد بسیار مهم و جزو اصول اساسی محسوب می شود . در حقیقت مدیریت مالی همان علم مدیریت پول و ثروت است و شامل تمام اقدامات یک انسان نظیر کسب درآمد، پس انداز کردن، سرمایه گذاری و خرج کردن و به طور هر انچه که به دست اورده تا خرج کند را دربرمیگیرد. اگر انسان دارای برنامه منظم و مدون نباشد هر چه از کسب و کار و درآمد دارد بدون برنامه خرج کرده و بر باد می دهد لذا باید حتما دارای برنامه مدیریت مالی باشد این برنامه ریزی های مدیریت مالی شخصی بهصورت عمومی شامل تحلیل وضعیت مالی کنونی، پیشبینی نیازهای کوتاهمدت و بلندمدت و اجرای یک برنامهی همهجانبه برای پوشش تمام نیازها، با درنظرگیری محدودیتهای مالی است. این فرایند به درآمد، هزینهها، نیازهای زندگی، اهداف و تمایلات هر شخص بستگی دارد. مدیریت مالی شخصی بهترین راهها را برای بودجهبندی حرفهای و افزایش درآمد در اختیار شما قرار میدهد. در این مقاله نکات و راهکارهایی برای مدیریت مالی شخصی به شما معرفی میکنیم.
مطالب مشابه کسب درآمد و مالی :
راهکار ثروت آفرینی و کسب درآمد بالا
ارزش خالص داراییها (Net Worth) بهصورت حاصل تفاضل مجموع داراییهای نقدی و غیر نقدی از مجموع بدهیها تعریف میشود. این عدد تصویرِ کلیِ جایگاه و وضعیت مالی شما را نشان میدهد. حواستان به این عدد باشد، چرا که شما را از روند پیشبرد اهداف مالیتان مطلع نگه میدارد و زمانی که از مسیر اهدافتان خارج شوید، به شما هشدار میدهد.
اگر دائما نگران فراموش کردن موارد مالی و ضربالاجلهایشان هستید، یک تقویم مالی برای خود ایجاد کنید. این درست مثل تقویمی است که زمان ویزیت یک دکتر یا سرویس ماشینتان را یادآوری میکند. اپلیکشینهایی برای مدیریت مالی شخصی وجود دارند که با نصب و استفادهی پیوسته از آنها میتوانید به امور مالیتان بیشتر مسلط شوید و این موارد مهم را از قلم نیندازید. درصورتیکه استفاده از اپلیکیشنها و نرمافزارها برایتان دشوار به نظر میرسد، یک تقویم کوچک جیبی هم برای این بخش کفایت میکند.
شاید برایتان پیش آمده باشد که ندانید کدام قرض یا وام را باید قبل از بقیه پرداخت کنید یا در بانک و مؤسسات مالی چه نوع حسابی افتتاح کنید. جواب بهصورتکلی و صرفنظر از تأثیر عوامل دیگر، انتخاب گزینهای با نرخ بهرهی بیشتر است. میزان نرخ بهره به شما کمک میکند بدانید روی بازپرداخت کدام وام یا افتتاح چه حسابی برای پسانداز، بیشتر تمرکز کنید.
هدف از بودجهبندی این است که بتوانید دخلوخرجتان را کنترل کنید و روی موارد مالی مهمتر متمرکز شوید. فراموش نکنید که بودجهبندی زمانی معنا پیدا میکند که مدت زمان مشخصی برای صرف هر بودجه در نظر بگیرید.
برای شروع بودجهبندی بهتر است یک دید اولیه و کلی از وضعیت کنونیتان بهدست بیاورید. روند تراکنشهای مالی خود را در طول یک ماه بهدرستی ثبت کنید تا الگوهای مالی مختص خود را بهدست بیاورید. این کار به شما نشان میدهد که هزینههای کم در طولانیمدت به چه مبالغ هنگفتی تبدیل میشوند و همچنین مواردی را به شما یادآوری میکند که در حالت عادی نسبت به آنها بیتوجه بودهاید.
اگر بیش از اندازه خرج میکنید، راهِحل پیشنهادی ما میتواند شما را از این مخمصه نجات بدهد. کارت بانکی خود را در خانه بگذارید و مبلغ موردنیاز و ضروری خود را بهصورت نقد حمل کنید. حتی میتوانید یک کارت بانکی جداگانه داشته باشید تا بهجای حمل پول نقد، همان مقدار را در کارت ذخیره کنید و به همراه داشته باشید. این کار شما را از ولخرجیهای بیرویه نجات میدهد.
سعی کنید روزی یک دقیقه با آرامش بنشینید و تراکنشهای مالی خود را در آن روز مرور کنید. این ۶۰ ثانیه به شما کمک میکند تا مشکلات را سریع شناسایی کنید، جریان اهداف خود را دنبال کنید و برای بقیهی روز، روند مناسبی برای هزینههایتان در نظر بگیرید. باز هم برای راحتی کار میتوانید دریافتها و پرداختهای خود را در اپلیکیشنهای مدیریت مالی شخصی ثبت کنید تا درنهایت تصویر جامعی بهدست بیاورید.
طبق این قانون شما باید درآمد خود را قبل از خرج کردن به سه بخش تقسیم کنید:
شما برای ایجاد عادتهای جدید، نیاز به انگیزه دارید. به همین دلیل تابلوی چشمانداز مالی (Vision Board) به شما یادآوری میکند که در مسیر مطلوب حرکت کنید و اهداف مالی خود را بهدرستی دنبال کنید.
در تعیین اهداف مالیتان نهتنها از کلمات و جملات بلکه از اعداد و روزها نیز استفاده کنید، بهطوریکه با بیان آنها بتوانید کاری را که میخواهید به انجام برسانید، بهخوبی توصیف کنید. بهعنوان مثال چه مقدار بدهی دارید که باید پرداخت شود و مهلت پرداخت آنها چه زمانی است؟ قصد دارید چه مقدار از درآمدتان را پسانداز کنید و چه روزی در ماه این کار را انجام خواهید داد؟
تحقیقی نشان میدهد که هرچه اهداف دورتر به نظر برسند و از زمان تحقق آنها اطمینان کمتری داشته باشیم، احتمال بیشتری دارد که در میانهی راه تسلیم شویم. پس علاوه بر تمرکز روی هدف های مالی بلندمدت مانند خرید خانه یا یک سرمایهگذاری بزرگ، اهداف مالی کوچکی برای خود تعیین کنید، بهعنوان مثال میتوانید مقدار مشخصی پول در هر هفته پسانداز کنید تا در ۶ ماه آینده به یک سفر جانانه بروید. تعیین اهداف مالی کوچکتر با دورهی زمانی کوتاهمدت بسیار انگیزهبخش است، چرا که نتایج آن را سریعتر مشاهده میکنید و درنهایت باعث میشود به تعهدات بلندمدتان هم بیشتر پایبند باشید.
سعی کنید عبارات و آواهایی را نجوا کنید که بار معنایی مثبتی دارند. بهعنوان مثال اگر قبل از شروع فرایند مدیریت مالی شخصی خود، در ذهنتان تکرار کنید «من هرگز نمیخواهم زیر بار بدهی بروم»، مستقیما بهسمت شکست راهی شدهاید. همچنین یک عبارت مثبت انتخاب کنید که مانند یک قاعدهی سرانگشتی کوچک برای نحوهی خرج کردن شما عمل کند. برای مثال از خودتان بپرسید: «آیا این لباس گرانقیمت از سفری که میخواهم سال آینده به بالی بروم، بهتر است؟» این مقایسهها سبب میشوند که تصمیم گیری درست و منطقی انجام بدهید و از اهداف مالیتان منحرف نشوید.
درنهایت بهجای اینکه صرفا تلاش کنید با بهدست آوردن چیزهای بیشتری خوشحال شوید، قدردانِ داراییهایتان باشید.
حتما به افرادی برخورد کردهاید که مدت زمانی است تصمیم گرفتهاند یک برنامهی تمرینی مشخصی را در راستای سلامتی و ورزش دنبال کنند. هر روزی که بگذرد این افراد بیشتر به برنامهی خود متعهد میشوند. مدیریت مالی شخصی نیز مانند ورزش دوی ماراتن است باید پیوسته راهی طولانی را بدوید اما لازمهی آن تمرین زیاد است تا عضلات تفکر مالیتان تقویت شوند و همچنین استمرار آن، پایبندی شما را به تعهدات مالی افزایش میدهد.
تحقیقات نشان دادهاند اگر بدهیهای زیادی داشته باشید، پرداخت بدهیهای کوچک به شما اعتماد به نفس میدهد و باعث میشود راحتتر از عهدهی بدهیهای بزرگتر برآیید. البته این نکته را فراموش نکنید که پرداخت برخی از بدهیها صرفنظر از مقدارشان، با اعتبار یا موقعیت شما گره خوردهاند یا ممکن است نرخ بهرهی بیشتری داشته باشند، در این صورت اولویت پرداخت با آنهاست.
اگر قصد دارید برای خرید خانه، ماشین و … وام بگیرید، اطمینان حاصل کنید میزان اقساط پرداختی درصد زیادی از درآمدتان را شامل نشود و به اصطلاح سر به سر برنامهریزی نکنید. همواره مقداری را برای هزینههای ضروری و غیر قابل پیشبینی در نظر بگیرید تا درنهایت با هر پیشامد کوچکی در بازپرداخت اقساط وام دچار مشکل نشوید.
ممکن است تجربه کرده باشید که یکی از اطرافیانتان برای دریافت وام نیاز به ضامن داشته باشد و از شما کمک بخواهد. ضامن شدن در ایران، دردسرهای مالی برخی کشورهای دیگر (بهخصوص آنهایی که از کارت اعتباری استفاده میکنند) را ندارد اما در هر حال درصورتیکه فرد وامگیرنده نتواند اقساط خود را پرداخت کند، اینجاست که مطابق قانون شما باید آنها را پرداخت کنید. پس قبل از تقبل این مسئولیت، وضعیت مالی فرد وامگیرنده و خوشقول بودن او را بهخوبی بررسی کنید.
تصور کنید تیشرتی مطابق مد روز با قیمت ۱۵ هزارتومان و تیشرت ساده و کلاسیک دیگری با قیمت ۳۰ هزارتومان دو گزینهی نهایی شما برای خرید هستند. در نگاه اول ممکن است بدون هیچ تعللی تیشرت ارزانتر و بهروزتر را انتخاب کنید و بهکلی از تفاوت کیفیت و کارکرد آنها چشمپوشی کنید. در زمینههای مربوط به تکنولوژی، ابزار و اسباب آشپزخانه، پوشاک و مواردی مشابه، سبکسنگین کنید و ببینید چندبار قرار است جنس خریداریشده را بپوشید یا از آن استفاده کنید، درنهایت هزینهی کل را بر تعداد دفعات یا ساعات استفاده از آن تقسیم کنید تا هزینهی پرداختی به ازای هربار استفاده را بهدست بیاورید. در این مثال تصور کنید تیشرت ارزانتر با توجه به کیفیت پایینتری که دارد و اینکه مدل آن مطابق مُدی زودگذر است، نهایتا ۵ بار مورد استفاده قرار میگیرد، پس به ازای هر بار استفاده، ۳۰۰۰ تومان هزینه خواهید کرد؛ اما تیشرت کلاسیک از مد نمیافتد و کیفیت بسیار بهتری دارد که با توجه به تجربهتان تخمین میزنید بهطور متوسط ۳۰ بار میتوانید آن را بپوشید پس بهازای هربار استفاده، ۱۰۰۰ تومان پرداخت میکنید. با این اوصاف، خرید تیشرت گرانتر برای شما گزینهی بهتری است.
تحقیقات نشان دادهاند پول خرج کردن برای مواردی مانند کنسرت، پیکنیک، یک شام فوقالعاده به نسبت خرید کالاهای گرانقیمت، لذت بسیار بیشتری برای شما به همراه دارد. پس باورهای قدیمی را کنار بگذارید و برای آن چیزی خرج کنید که حقیقتا شما را خوشحال میکند و تأثیر عمیقتری دارد.
شاید شما هم دوستی دارید که در هنگام امتحان کردن هر لباسی این عبارت را بیان میکند: «خیلی بهت میاد؛ به نظرم حتما باید بخریش!» دوستان و روابط اجتماعیتان را برای قدم زدن در یک پارک نگه دارید و خودتان بهتنهایی خرید کنید.
طبق تحقیقات انجامگرفته، دوستانی با ویژگیهای مشابه، عادتهایی مشابه هم پیدا میکنند. این موضوع میتواند به موارد مالی نیز بسط پیدا کند. مراقب باشید عادات بد دوستانتان به شما منتقل نشود. اینکه یکی از دوستان شما تمایل دارد در یک رستوران گرانقیمت غذا بخورد یا با عرضهی هر نسخهی جدید، گوشی تلفن همراه خود را تعویض میکند، به این معنا نیست که شما هم باید همان کارها را انجام بدهید. در عادتهای مالی روزانهی خود دقیق شوید و اگر برای انجامشان توجیهی منطقی پیدا نمیکنید، از انجام آنها صرفنظر کنید.
شاید این جمله عجیب به نظر برسد چون معمولا ما برای استفاده از خدمات یا خرید کالاها بودجه در نظر میگیریم، اما مسئلهی پسانداز بهقدری اهمیت دارد که باید هنگام بودجهبندی درآمد ماهیانهتان، قسمتی را بهعنوان پسانداز کنار بگذارید. اگر به این امید بنشینید که تا آخر ماه خرج میکنید و هرچه را که باقی بماند پسانداز میکنید، هیچگاه به نتیجهی مطلوبی دست پیدا نمیکنید.
صرف نظر از اینکه در چه کشوری به دنیا آمدهاید و چه فرهنگی برای مدیریت مالی شخصی خود دارید، این یک حقیقت جهانی است: «اگر ببینید در حساب خود به مقدار کافی پول دارید، برنامههایی را که برای آن در نظر گرفتهاید نادیده خواهید گرفت یا فراموششان میکنید و پولتان را خرج میکنید» درنتیجه با باز کردن حساب پسانداز جداگانه کمتر احتمال میرود پولی را که برای سفر در تعطیلات در نظر گرفتهاید اشتباها در یک فروشگاه اینترنتی بر باد بدهید.
حتی میتوانید حساب پساندازتان را در بانک دیگری باز کنید تا بیدردسر و بدون کارمزد نتوانید دائما بین حسابهایتان تراکنش انجام بدهید همچنین میتوانید بعد از مدتی آن را بهصورت سپردههای مدتدار در بیاورید تا قید خرج کردنش را بزنید.
در ایران اکثر افراد از بیمهی بازنشستگی استفاده میکنند به این صورت که در طول سالهایی که کار میکنند قسمتی از درآمدشان صرف پرداخت حق بیمه میشود. اما آیا دریافتیهای ناچیز دوران بازنشستگی برای شما کافی است؟ در صورتی که خدایی ناکرده نیاز به تأمین هزینههای درمانی داشته باشید، آیا بهراحتی میتوانید آنها را پرداخت کنید؟ یا اصلا اگر بخواهید در دوران بازنشستگی به سفرهایی بروید که در سالهای قبل هیچگاه فرصتش را نداشتهاید، از پس هزینههای آن برمیآیید؟ با توجه به چشماندازی که از زندگی خود در این دوران در نظر دارید، مدیریت مالی شخصی خود را بهگونهای تنظیم کنید که در آن زمان دغدغه و نگرانیهایی از این دست نداشته باشید.
تنها در موارد زیر میتوانید سراغ پسانداز اضطراری خود بروید و حواستان باشد عروسی و هزینههای مربوط به آن جزئی این موارد محسوب نمیشود:
میتوانید براساس اطلاعاتی که از سال قبل بهیاد دارید، هزینهی هرکدام از این پیشامدها را تخمین بزنید و مجموع آنها را تقسیم بر ۱۲ کنید تا متوجه شوید هر ماه باید چه مبلغی برای این موارد کنار بگذارید. با توجه به قانون ۲۰-۳۰-۵۰، این هزینهها را در دستهی انتخابهای سبک زندگی (۳۰٪) قرار بدهید.
اگر برای بیش از ۶ تا ۹ ماه پسانداز کافی در حساب خود دارید، پس میتوانید اهداف مالی کوچکتان را تأمین کنید، حالا زمان آن رسیده است که به سرمایهگذاری فکر کنید. اگر با وجود این پسانداز، اقساط و بدهیهایی دارید که باید پرداخت شوند، آنها را در اولویت قرار بدهید. سرمایهگذاری مقولهای بسیار گسترده است که نیازمند یادگیری، تحقیق و بررسی و درنهایت تجربه است. بعد از طی این مراحل بهطورکلی هر سال مجموعه انتخابهای خود را برای سرمایهگذاری مرور کنید تا اطمینان یابید همچنان پورتفولیوی شما در بهترین حالت ممکن قرار دارد، ریسک آن افزایش نیافته و سود موردنظر شما را پوشش میدهد.
نیازی نیست درجهی بالایی در زمینههای مالی کسب کنید یا پیشزمینهی خاصی داشته باشید تا بتوانید مدیریت مالی شخصی خود را به دست گیرید. با توجه به موارد بالا و کمی تمرین میتوانید بر روندهای مالیتان نظارت داشته باشید و بهجای اینکه اجازه بدهید مخارج و هزینهها شما را مدیریت کنند، خودتان آنها را مدیریت کنید.
آموزش ثروت آفرینی و کسب درآمد پول و ثروت
همه ما دنبال کسب درآمد بیشتر و افزایش مال و ثروت خودمان هستیم و تلاش می کنیم تا آنچه را که داریم بیشتر کنیم و یا آنچه را نداریم به دست بیاوریم . خلاصه انسان کمال گرا و یا حداقل ایده آل طلب است و ای خیلی خوب است ولی ایا همه کمال در کسب درآمد بالا و جمع کردن پول و کسب ثروت است اصولا میلیاردر شدن افتخار است ؟ شاید در ذهن شما سوالات زیادی از راههای کسب درآمد و یا شیوه ثروتمند شدن وجود داشته باشد البته در این مقاله قصد داریم تا پاسخی برای سوال شما و یا افرادی دیگر بیابیم که ثروت چست ؟ و کسب درآمد بالا به چه مفهوم و با چه قیمتی ممکن است ؟ آیا پول انگیزه است و یا کسب درآمد و مال وسیله است . با ما همراه باشید
مطالب مشابه و مرتبط:
خواهرزادهی من دوست دارد ثروتمند شود. او درمورد دوستانش که خانوادههای ثروتمندی دارند، با من صحبت میکند. تصوراتی که از ثروتمندبودن دارد، با من درمیان میگذارد و مدام از من میپرسد آیا فلان خانواده ثروتمند هستند؛ فلان شخص چطور؟
من قبل از اینکه به او پاسخ دهم همیشه از او میپرسم تعریفش از ثروت چیست. وقتی او از من میپرسد که آیا ما هم ثروتمند هستیم یا نه؟ به او پاسخ میدهم: «بله، ما با عشق ثروتمند هستیم».
این پاسخ برای عوضکردن بحث و سربهسرگذاشتن او مناسب است. این را میگویم و بعد درمورد اتفاقات دیگر در زندگی روزمره سخن میگوییم.
راهبردهای ثروت آفرینی را که در صورت ادامهدار شدن گفتوگو با خواهرزادهام مرور میکنم در ادامه با شما هم درمیان میگذارم. من امیدوارم که بهمرور زمان، این نکات در ذهن او هم جای بگیرند. وقتی خود من واقعا این نکات را درک کردم و در عمل اجرا نمودم زندگی مالیام زیرورو شد. این راهبردها شاید زندگی مالی شما را هم زیرورو کنند.
شما تاوقتی این نکته را درک نکنید، مدام بهخیال ثروتمندشدن دور خود میچرخید و از خود میپرسید: «پس چرا ثروتمند نمیشوم؟» باید بدانید که پول در کوتاهمدت انگیزه خوبی است، اما وقتی شرایط سخت شود، آدم جا میزند و با خودش میگوید: «بیخیال پول… از همین چیزی که دارم راضیام».
برای اینکه واقعا ترغیب شوید تا از شرایط و چالشهای سخت پیش رو عبور کنید، باید بهطور واضح و روشن انگیزهی خود را برای مسیری که انتخاب کردهاید، مشخص کنید.
برای مثال مفهوم آزادی و رهابودن برای من آنقدر مهم بود که فکرم را به خود مشغول کرده بود. اینکه میدیدم آزاد نیستم احساس خفگی به من میداد، مخصوصا وقتی دیدم که آزادیهایی که در شغل خود داشتم آرامآرام از دست میرفتند. من تصویر روشنی از زندگی خود داشتم و همین باعث شده بود تا خیلی زودتر از آنچه برنامهریزی کرده بودم، شغل خود را رها کنم.
نیاز مبرم به آزادی و کنترلداشتن بر زمان، انگیزهی اصلی من بود.
من شغل خود را رها کردم؛ آن هم نه به این دلیل که از لحاظ مالی در شرایط مساعدی بودیم، بلکه شغل خود را رها کردم به این خاطر که دیگر تحمل این را نداشتم که ببینم کل زندگیام گویی تنها یک روز است که بیشتر کش آمده. من حاضر بودم برای بهدستآوردن آزادی هر سختیای را تحمل کنم.
من هرگز بهدنبال پیداکردن شغل جدید نبودم– بلکه برای ساختن زندگی فعلیام برنامهریزی کردم این انگیزهی من بود؛ نه پول. برای اکثر والدین اینکه وقت بیشتری را کنار فرزندان خود بگذرانند و در کانون گرم خانواده حضور داشته باشند، انگیزهی بسیار نیرومندی است. برای عدهای دیگر، ظواهر مادی مثل خانهی خوب یا ماشین آنچنانی یا تعطیلات میتواند انگیزه باشد، اما این انگیزه بهمرور زمان ناملموستر میشود. مهم نیست که انگیزهدهندهی شما چیست، من فقط میخواهم بگویم که اگر شما انگیزهی خود را فقط پول و ثروتمندشدن قرار دهید، حتما شکست خواهید خورد.
من اخیرا این فرصت را پیدا کردم تا با یکی از مشاوران برتر کسبوکار و شاگردانش شام بخورم. یکی از زنان که در گروه شرکت کرده بود و بهخاطر کلاسها، توانسته بود بهبود زیادی به کسبوکار خود بدهد راز موفقیت خود را با من درمیان گذاشت: «من فقط کاری رو که بهم میگن انجام میدم. فقط همین».
او وقت خود را با بحث در مورد اینکه چرا فلان کار را به فلان روش انجام داده هدر نمیدهد. او اشتباهات خود را میپذیرد و دربرابر پیشنهاد دیگران مقاومت نمیکند– او فقط از فرایند پیروی میکند و به نتایج عالی کار خود هم دست مییابد.
اکثر مردم ترجیح میدهند اشتباهات خود را پنهان یا توجیه کنند تا حس بهتری درمورد خودشان پیدا کنند. اما این زن به اشتباهات خود اذعان میکند و از آنها هم درس میآموزد. معدود افرادی مثل این زن هستند. اکثر مردم دوست دارند حق با آنها باشد و ترجیح میدهند تا تفکرات و رفتارهای خود را توجیه کنند– حتی اگر بابت شرکت در چنین کلاسهایی پول هنگفتی خرج کنند.
شما نه برندهاید نه بازنده؛ تلاش شما در برخی موارد منجربه موفقیت و در برخی موارد منجربه شکست خواهد شد.
جاییکه بازدهی وجود داشته باشد، ریسک هم هست. باید با دقت آن چیزی که برایش ریسک میکنید، زمان، انرژی و پول صرف میکنید و بازدهای که از آن بهدست میآورید، بررسی کنید.
همه میخواهند در اول صف باشند و کار خود را از آنجا شروع کنند، اما دنیا اینگونه ساخته نشده است. برای مثال بازار ترهبار را درنظر بگیرید. آیا برای انتخاب یک صف در بازار میوه و ترهبار با چالش روبهرو میشوید؟ آیا در صف کندی قرار دارید و آرزو میکنید کاش صف دیگری را انتخاب کرده بودید؟ آیا صف خود را عوض میکنید؟ اکثر مواقع اگر صف را عوض کنید هیچ تفاوتی در سرعت شما نخواهد داشت. البته گاهیاوقات ممکن است تفاوت داشته باشد. همیشه بهجای اینکه از خواندن روزنامه لذت ببرید فکر خود را درگیر این صف و آن صف میکنید. یک صف را انتخاب کنید، به اول صف هم میرسید،مگر غیر از این است؟ تازه وقتی هم برسید بعضی مواقع یک صف دیگر جلویتان ایجاد خواهد شد! تنها ضمانت قطعی این است که اگر هرگز وارد صف نشوید نمیتوانید به اول صف برسید. بهعبارت بهتر، بالاخره به اول صف میرسید. زندگی هم همینطور است – پس بهجای اینکه به این صف و آن صف فکر کنید کارتان را انجام دهید!
افراد زیادی را میشناسم که بزرگترین مانع برای رسیدن به اهداف خود را زمان میدانند. اما اگر از همان افراد درخصوص برنامههای تلویزیونی، فیلمها و زندگی خصوصی بازیگران بپرسید سیر تا پیاز ماجرا را برایتان تعریف خواهند کرد؛ چرا که هر شب بهمدت چهار ساعت تمام روی کاناپه جلوی تلویزیون لم دادهاند. خیالتان را راحت کنم که آنها با این کار مرتکب بسیاری از اشتباهات رایجِ وقتکُشی میشوند.
من دریافتهام که زمان برای این افراد مسئله نیست – البته مسئلهی من هم نیست. بلکه مسئلهی اصلی انرژی است. من درحال حاضر برنامهی غذایی، ورزشی و کاری خود را حول محور استفاده از انرژی و تجدید انرژی تنظیم میکنم. این نکته مطالب زیادی را در خود دارد، اما برای رسیدن به اهداف بزرگ خود همانطور که به خواب بیشتر، نوشیدن آب بیشتر، قدمزدن و قطع مصرف قند و شکر نیاز داریم، به انرژی هم بسیار نیازمندید. این مقیاسها، میتوانند ساعتهای زیادی از انرژی متمرکز را به روزهای شما بیفزایند. من بر این باورم که با رعایت این نکته، خواهید توانست کاری را که دیگران ظرف ۸ الی ۱۰ ساعت در یک روز کاری انجام میدهند، طی ۲ ساعت به انجام برسانید.
وقتی کمالطلب باشید منجمد خواهید شد و نمیتوانید به جلو حرکت کنید. بهجای کمالطلبی برآنچه «به اندازهی کافی خوب» است و میتوانید آن را امروز انجام دهید تمرکز میکنید تا به جلو حرکت کنید. بهقول معروف، یک برکهی عمیق بهتر از یک اقیانوس سطحی است. به جلو حرکت کنید. کمالطلبی را رها کنید. پیشرفت مهمتر است.
این درسی است که مادربزرگم به من داده است. او همیشه به من میگفت: «اگر یک روز هم روز خوبی نباشد، تقصیر خودم است». این جملهی او برای من خوشایند نبود و با خودم میگفتم چطور ممکن است که همیشه خودمان مقصر باشیم؟ راستش وقتی میدیدم معلمم نمرهی بدی به من داده و یا برادرم من را کتک میزند و در هیچکدام هم مقصر نبودم از جملهی مادربزرگم متعجب میماندم. اما الان فهمیدهام که هرچیز در زندگی به انتخابهای ما بستگی دارد. اغلب مواقع تصمیمی گرفتهام که باعث اتفاقی شده است– پس در وهلهی نخست این کار را خودم انجام دادهام. من این اختیار را دارم که روز خوبی داشته باشم یا بد. من در دقیقههای بد زندگی میدانم که خودم با دست خودم کاری کردهام که اینطور شده است و این نکته را نیز میدانم اگر شاد بودم خودم خواستهام شاد باشم؛ بههمین سادگی.
من از یک دسته از آدمها خیلی بدم میآید: کسانیکه مدام درمورد یک مشکل تکراری نق میزنند. من هیچوقت متوجه نشدم این افراد چرا راهحلی برای مسئلهای که مدام از آن ناراحت هستند، پیدا نکردهاند. شاید هم دوست دارند این مسئله را پنهان کنند. من خودم هزارتا مشکل دارم و ترجیح میدهم این مشکلات را به مانند یک چالش درنظر بگیرم. هروقت هم که مشکلی را حل میکنم، انگار مشکل جدیدی بهوجود میآید– اما تلاش دارم که غرق در یک مشکل واحد نشوم.
فهرستی از شادترین لحظات زندگی خود تهیه کنید؛ میبینید که در هیچیک از آنها پول جایی نداشته است (یا حداقل در تعداد اندکی از آنها پول دخیل بوده است). این لحظات شاد معمولا دربردارندهی دستیابی به چالشی برای خودتان بوده یا شبی مفرح و شاد را کنار خانواده و دوستان به چایخوردن مشغول بودهاید و از ته دل خندهاید یا تجربهای فوقالعاده از هر نوع داشتهاید. برای مثال یکی از شادترین روزهای من روزی بود که با دوستم دیوید به تماشای المپیک زمستانی ۲۰۱۰ رفته بودیم و رقابت کانادا و آمریکا بر سر مدال طلا را میدیدیم. تجربهی خیلی فوقالعادهای بود. همهی افراد درون ورزشگاه غریبه بودند، اما انگار سالهاست باهم دوست بودیم. وقتی تیم کانادا مسابقه را برنده شد، همه فریاد شادی کشیدیم. قبل از آن لحظه هیچوقت به کاناداییبودن خودم افتخار نکرده بودم و بابت آن اینقدر خوشحال نبودم. آن روز یکی از شادترین روزهای زندگیام بود. خوب است بدانید این تجربه کمتر از ۵۰ دلار برایم تمام شد.
ثروت هم مهم است، اما همه چیز نیست. زیاد به آن فکر نکنید. از زندگیتان لذت ببرید. در ذهن خود مرور کنید و ببینید کدام لحظات زندگی واقعا شما را خوشحال کردهاند و تلاش کنید تا آن لحظات را بیشتر بازآفرینی کنید. وقتی تمرکز خود را از روی پول بردارید و آن را به شادی و خوشحالی منتقل کنید، خواهید دید که پول هم خودش خواهد آمد.
باور کنید پولدرآوردن آنقدرها هم که میگویند سخت نیست. آنچه سختتر است، حفظ پول، افزایش آن و استفادهی کامل از آن برای ساختن زندگیای است که دوستش دارید. همهی این ده نکته چیزهایی است که من آموختهام. اینها راهبردها و نکاتی است که مخصوصا ظرف دو دههی اخیر بر زندگی من تأثیری شگرف داشتهاند. من از وقتی شغلم را ترک کردم با چالشهای بزرگتری نسبت به قبل آن مواجه شدم و به دستاوردهای شغلی بزرگتری رسیدم. این مسیر برای من مثل یک ترن هوایی پر از ترس و هیجان بوده و هر روز با هر بالارفتن پاداش بیشتری نصیبم میشود. این را برای شما هم آرزومندم.