پرورش کودکان کارآفرین جهت کسب درآمد
همه ما علاقه داریم تا کودکمان کارآفرین موفق و در کسب درآمد شخصی شاخص شود . پرورش کودکان خلاق و دارای اندیشه مالی و اقتصادی بستگی به نوع رفتار ما دارد. کودکی که در کسب و کار و کسب درآمد موفق است از ابتاد با مشاهده نوع رفتارش مشخص می کند که کارآفرین هست یا نه؟ البته پدر و مادر با تقویت روحیه کودکان می توانند صفت کارآفرینی او را تقویت کرده و این استعداد خدادای را برجسته کنند. در اینجا قصد دارم تا نشانه های کارآفرین بودن کودک و علائم موفقیت او در کسب درآمد بالا را بیان کنم .
در کره جنوبی تولد یک سالگی بسیار مهم است. در این روز مراسم Doljabi به جا آورده می شود. طی این مراسم آینده کودک بخصوص راه و رسم شغلی او پیش بینی می شود. جزییات این مراسم در مکان های مختلف ممکن است کمی متفاوت باشد اما کلیات آن یکسان است. در طی این مراسم اولین آیتمی که کودک از بشقاب مقابلش برمی دارد بیان کننده شغلی است که در آینده انتخاب خواهد کرد. مثلا اگر قلم مو بردارد یعنی هنرمند می شود، اگر ذره بین بردارد دانشمند می شود و اگر پول بردارد یعنی پولدار می شود.
واضح است که پدر و مادرها سعی می کنند کودکانشان را تشویق کنند که آیتمی را انتخاب کنند که فکر می کنند بهترین گزینه است و البته در بیشتر مواقع پول٬ کتاب (تا محقق شود)٬ و یا سایر حرفه های جدی دیگر است.
هرچند که این مراسم این روزها بیشتر برای برپایی رسم و رسوم ها و دورهم بودن و شادی برگزار می شود اما همچنان خانواده ها از آن برای نمایش آینده بچه هایشان استفاده می کنند.شما برای دانستن آینده شغلی فرزندانتان و دانستن این که آیا یک کار آفرین می شود نیازی به برپایی چنین مراسمی ندارید.
در
ادامه شش علامت را به شما نشان می دهیم که در صورت دیدن آنها در کودک
احتمالا با یک کارآفرین بالقوه طرف هستید. در ادامه در کنار این شش علامت
راه های تشویق و همراهی برای ادامه راهش را مطالعه کنید.
۱ –
کارآفرینان به طور ذاتی رهبر هستند. البته این به آن معنی است که آنها می
توانند همه چیز را سر و سامان دهند و در بازی ها سردسته باشند. قابلیت های
رهبری در سایه باشند. گاهی حتی کودکان بسیار خجالتی هم ممکن است مهارت های
ویژه ای برای چنین مشاغلی داشته باشند. آیا کودک شما هر چه به او بگویید
انجام می دهد یا این که تمایل دارد تا در انجام امور با راه های خودش
پیشگام باشد؟ این شاید یکی از نشانه های اولیه شغل کارآفرینی باشد.
۲ – مرز باریکی بین بی پروایی درباره نتیجه کار و توانایی پذیرش پیامدهای آن وجود دارد. اگر کودک شما توانایی ریسک کردن را دارد و در عین حال به مزایا و معایب آن نیز فکر می کند٬ یک نشانه دیگر در او یافته اید. هیچ کسی نمی تواند یک شرکت را راه اندازی کند و مطمئن باشد که همه امور آن بدون مشکل پیش می رود٬ بیش از آن باید در نظر داشته باشد که در طی راه اندازی شرکت مربوطه راهکارهای احمقانه را در پیش نگیرد.
۳ – اگر کودک شما نمی خواهد خلبان٬ آتش نشان یا پرنسس باشد، هیچ جای نگرانی نیست. طبیعت بشر به گونه ایست که سعی می کنند یک طبقه خاص را پیدا کنند و سعی کنند خود را در آن جای دهند٬ اما کارآفرینان ترجیح می دهند که قالب ها را بشکنند و جایگاهشان در جامعه را خودشان تعیین کنند. اگر کودک شما وقتی از او می پرسند که «در آینده دوست دارد چه شغلی داشته باشد» جوابی نمی دهد، شاید نشانه خوبی باشد.
۴ – احتمالا به دفعات پیش آمده که از فرزندتان خواسته اید که کاری را انجام دهد و در توضیح دلیل انجام کار گفته اید که «چون من می گویم» و او هیچ توجهی به گفته شما نداده است! موسس شرکت ها چنین منطقی را نمی پذیرند. این که کارها همیشه یک روال خاص برای نتیجه رسیده را در پیش بگیرند برای آنها پذیرفتنی نیست و دنبال پیدا کردن راه های دیگر هستند.
۵ – این بچه ها خودمختار و خود کفا هستند. نیازی نیست دائم آنها را در مورد انجام دادن یا ندادن تکالیفشان کنترل کنید، یا آنها را برای شرکت در کلاس های فوق برنامه تشویق کنید. البته آنها کودکان با استعدادی هستند اما گاهی ممکن است گیج یا سردرگم شوند. به طور کلی اما شما مشکلاتی که سایر پدر مادرها در این قبیل مسائل با کودکانشان دارند٬ نخواهید داشت.
۶ – اگر کودک شما صبح ها راحت و بی دردسر بیدار می شود بدانید که کودکتان ذاتا یک کارآفرین است. تحقیقات نشان داده که افرادی که صبح ها زود بیدار می شوند موفق تر هستند.
قانون نبرد زندگی و کسب درآمد
زندگی در جریان دارد چه ما بخواهیم و چه نخواهیم به جلو می رود. ما در این زندگی رو به جلو می توانیم در جا بزنیم و هیچ نوع کسب و کار و آمدی را تجربه نکنیم و یا مانند یک انسان موفق در نبرد با زندگی با تمام قوت و نیرو وارد شویم و کسب درآمد خوبی برای خودم به هم بزنیم. این بستگی به خواسته و تلاش ما دارد . کسب درآمد همیشه هست منتهی ما بخواهیم یا نخواهیم مهم است. بایدها و نبایدهای کسب درآمد دائم وجود دارد اینکه ما وارد قاعده این بازی بشویم یا نشویم مهم است. در اینجا قصد دارم شیوه جنگیدن و نبرد در زندگی را بگویم این دیگر بستگی به خود ما دارد که با پشتکار و تلاش در کسب و کار و زندگیمان موفق شویم و یا شکست را بپذیریم.
ناپلئون، هنر جنگ را هنری ساده می داند و می گوید که “جنگ، هنری ساده و همه چیزش مشخص است. هیچ چیز در آن مبهم نیست و همه چیزش مبتنی بر عقل است؛ ایدئولوژی در آن راهی ندارد.”
تعریف ایدئولوژی در اینجا، مجموعه ای از “بایدها و نبایدها” است. هر کدام از ما هم ایدئولوژی های کوچک و بزرگ و شخصی و عمومی خاص خودمان را هم داریم. البته من، در اینجا بیشتر توجه ام، به ایدئولوژی های شخصی است.
هر کدام از ما، بایدها و نبایدهای خاص خودمان را داریم که البته، خیلی هم علاقه داریم که دنیا، بر مدار همان ها بچرخد. وقتی هم که این اتفاق می افتد، خوشحال شده و وقتی هم که نمی افتد، غم برمان می دارد. اما برای پیروزی در نبرد و جنگی به نام زندگی، دیگر با این بایدها و نبایدها و احساسات و … سر و کار نداریم؛ هر چه هست، تصمیم ساده و شفاف و منطقی است. درست مثل ریاضی می ماند که وقتی این عدد را با آن عدد جمع می بندیم، حاصل مشخصی خواهد داشت و حاصلش، دو تا عدد نخواهد بود. جمع یک و چهار، می شود پنج؛ نمی شود یکی از عددهای پنج یا شش.
برای پیروزی در نبرد زندگی، باید درست شبیه به فرماندهان به آن نگریست؛ چرا که ما مدام در حال نبرد و جنگ با چالش ها و مشکلات و موانع و نیروهای منفی و ویرانگر هستیم. برای پیروزی بر این نیروهای ویرانگر نیز، باید درست مثل ریاضیات عمل کنیم. حال ما خوب باشد یا بد، نتیجه جمع دو و سه، می شود پنج. چه ما دوست داشته باشیم یا نداشته باشیم، چهار تقسیم بر دو، می شود دو. قرار نیست وقتی که عصبانی بودیم، چهار به علاوه سه، بشود یازده.
دنیا، قوانین خاص و محکم و قطعی خودش را دارد. برای بازی کردن، باید اول این قواعد را یاد بگیریم و بعد از آن، بیاموزیم که این قواعد، همیشه طبق فرمول خاص خودشان عمل می کنند و کاری به حال خوب یا بد ما ندارند. هنر جنگ، در خونسردی است؛ یعنی در هر حالی، آرام و منطقی فکر کردن. بعضی وقت ها، انسان خشمگین می شود، یا غمگین، یا دوست دارد که جهان بر مداری دیگر بچرخد، اما این ها، هیچ دخالتی نمی توانند در نتیجه و چگونگی قوانین قطعی جهان داشته باشد. هیچ احساساتی، نمی تواند بذر نپاشیده بر زمینی مساعد را، سبز کند؛ چون که طی یک فرایند منطقی، اول باید بذری وجود داشته باشد، بعد زمینی، بعد مراقبتی، بعد زمان بگذرد تا سرانجام، حاصل را مشاهده کنیم.
خونسرد باید بود، تا بتوان بالاتر از احساسات و هیجانات و عوامل غیرمنطقی ایستاد و تصمیم گرفت. تصمیم گرفتن هم کاری مثل ریاضیات است؛ کاملا عقلی و منطقی. با این توضیحات، می توان نتیجه گرفت که زندگی، یک اتفاق ساده است؛ چرا که می توانیم در آن، با اصولی ساده پیروز شویم، اما طی یک فرایند پیچیده، هیچ گاه به درک چنین نکته ای نمی رسیم. چه تاسف برانگیز! چیزی را نباید مبهم باقی گذاشته، چرا که پیروزی در این نبرد، اصول مشخصی دارد؛ اصولی ساده و شفاف. شما چه فکر می کنید؟
مسئولیت پذیری در کسب آمد و تجارت
اگر چنانچه وارد تجارت الکترونیک و یا هر کسب و کاری شدیم باید اصول و وقوانین آن را دقیق رعایت کنیم و به اصطلاح مسئولیت پذیر باشیم . معروف است که می گویند یا کاری را انجام نده و یا برای انجام دادنش از جان و دل مایه بگذار. واقعا هم اینگونه هست اگر کاری به ما محول شد و یا کسب و کاری را خودمان شروع کردیم باید به جد و با تمام توان آن را به سرانجام رساند مسئولیت پذیری رکن اساسی برای پیشرفت و ترقی در کسب درآمد است . وارد کسب و کاری نشویم و اگر تصمیمی برای کسب و کار گرفتیم و قصد درآمد زایی داریم باید با احساس مسئولیت وارد شده تا کار به پایان و سر منزل مقصود برسد . مسئولیت پذیری یکی از عوامل موفقیت در کسب و کار و مسئولیت نپذیرفتن اساس شکست و ناکامی در کسب درآمد است
کاری
ندارم که دون خوان چیست، کارش درست است یا درست نیست. حرف خوب، حرف خوب
است؛ حرف بد، حرف بد؛ گوینده حرف خوب هر کس که می خواهد باشد، و گوینده حرف
بد نیز.
این دون خوان، که از
شخصیت های سیر و سلوکی سرخپوستی بوده و پیروان زیادی هم داشته و دارد، در
توصیه هایی که به کاستاندا می کند، جایی که کاستاندا رفتاری دال بر مسئولیت
ناپذیری و سپس گفتارهایی دال بر سلب مسئولیت از خودش می زند، و حتی تصمیم
می گیرد قهر کند و دون خوان را ترک گوید، با او از اهمیت مسئولیت پذیری می
گوید.
عدم مسئولیت پذیری؟
خیلی از ضربه ها را از همین جا می خوریم؛ این که مسئولیت هایی را که بر
عهده می گیریم، پشت گوش می اندازیم. خیلی از شکست های مالی، کاری، عاطفی و …
به خاطر همین عدم مسئولیت پذیری اتفاق می افتد.
دون خوان درباره مسئولیت پذیری و اهمیت آن، معتقد است که:
– «وقتی انسان تصمیم می گیرد کاری را انجام دهد، باید با تمام وجود آن را
بپذیرد و انجام دهد و مسئولیت کامل آن را بپذیرد. او باید بداند که چرا آن
کار را انجام می دهد و آنگاه باید آنچه را برای انجام آن لازم است، بدون
کوچکترین تردید و پشیمانی بپذیرد.»
– «یا هوس دیگری را نپذیر، یا اگر پذیرفتی، بدان که هوس تو هم شده.»
– «مسئولیت عملی را پذیرفتن، یعنی آماده بودن برای مردن در راه آن تصمیم.»
– «چنانچه شخص دیگری تصمیم دیگری برای ما گرفت و ما پذیرفتیم، در واقع آن
تصمیم خودمان محسوب می شود. ملاک مسئول بودن انسان، پذیرش وی نسبت به تصمیم
است و پذیرش دروغین، معنایی ندارد.»
این
روزها خیلی ها خودشان را قربانی دیگران و تصمیم هایی که دیگران در هر لباس
و عنوان و قامتی که گرفته اند، می دانند. پس این وسط ما چه کاره ایم؟ می
توانیم بنشینیم و هوس های دیگران را اجرایی نکنیم. مگر قرار است چه بشود؟
اگر با این شدت و رویکرد، تصمیم گیری کرده و مسئولیت تصمیم های خودمان را
بپذیریم، بلاشک می توانیم آسمان و زمین را تکان بدهیم. اما اگر خودمان را و
مرکز کنترل خودمان را، در اختیار دیگران بدانیم، آن وقت است که همه چیز به
هم می ریزد.
از این پس،
– تصمیمی نگیریم و اگر گرفتیم، بدانیم که تصمیم ما هم هست.
– اگر مسئولیت کار و عمل و خانواده و جایی را بر عهده گرفتیم، یا این
مسئولیت را همان ابتدا زمین بگذاریم، یا آماده باشیم تا در راه آن تصمیم
بمیریم.
– باور کنیم که ما استقلال فراوانی داریم و کسی حق ندارد استقلال ما را خدشه دار سازد.
راهکار شکست تنبلی در کسب و کار
یکی از مشکلات مهم در کسب درآمد و تجارت و عدم موفقیت افراد ، تنبلی مزمن و دائمی افراد است موضوعی که موجب فرصت سوزی شده و تلاش و کارآفرینی برای کیب درآمد را نابود می کند. افرادی را می شناسم که دارای ایده های بزرگ و جالب در کسب درآمد از اینترنت هستند و زمانی که به آنها می گویند چرا وارد دنیای تجارت الکترونیک و کسب درآمد نمی شوید می گویند حسش نیست ، رمقی برای کار و درآمدزایی ندارم . حال و حوصله کار ندارم . علت این تنبلی مفرط ما در کسب و کار و تجارت چیست ؟شاید ما اینگونه پرورش یافتیم که همیشه لقمه آماده در دهان ما بگذارند و یا همه چیز برایمان فراهم شود و... اصل اول موفقیت در کار و کسب درآمد رها کردن تنبلی و تن پروری و دل دادن به کار و فعالیت است در اینجا قصد دارم تا راهکارهایی برای غلبه بر تنبلی و ایجاد انگیزه در کسب و کار و رونق تجارت ارائه دهم .
این راهکارها متعلق به کتابی از برایان تریسی است در باب غلبه بر تنبلی، ویژگی که ممکن است در لایه های پیدا و پنهان هر کدام از ما وجود داشته باشد.
– یک متر یک متر سخت است اما یک سانت یک سانت مثل آب خوردن است.
– یکی از بهترین راه های غلبه بر تنبلی، این است که به جای تمرکز بر تصویر کلی و عظیم کار، روی یک جزء کوچک آن تمرکز کنید.
– با سیستم بشکه به بشکه برایان تریسی جلو برو می توانی صحرای بزرگی چون
صحرای آفریقا را عبور کنی، فقط تمرکز کن روی بشکه جلویی که می بینی. این
جمله، یک شرحی دارد. برایان اشاره می کند که صحرای بزرگ آفریقا را، صرفا با
روش بشکه به بشکه ای که فرانسوی ها هر چند کیلومتر چند کیلومتر گذاشته
بودند تا کسی راه را گم نکند، پیموده است. هر بار هم، فقط باید یک بشکه را
می دیده است، همین. به همین راحتی، از بزرگترین صحرایی که سال گذشته اش،
صدها نفر در آن ناپدید شده بودند را طی کند.
خوشبین سه ویژگی دارد که با تمرین می تواند آنها را تبدیل به عادت کند:
– اول این که در هر شرایط و موقعیتی به دنبال نکات مثبت است.
آنها صرف نظر از این که چه مشکلی پیش می آید، به دنبال چیزهای مثبت و سودمند هستند و تعجب هم ندارد که همیشه آن را پیدا می کنند
– دوم این که در هر شکست و مشکلی همیشه دنبال گرفتن درس باارزشی هستند.
آنها معتقدند که مشکلات ما را متوقف نمی کنند، بلکه به ما آموزش می دهند.
آنها معتقدند که در هر مشکلی، درس با ارزشی هست که اگر یاد بگیریم پیشرفت
ما را سریع تر می کند.
– سوم این که افراد خوشبین برای هر مشکلی، دنبال راه حل هستند.
وقتی مشکلی پیش می آید، به جای ناله و شکایت و مقصر دانستن دیگران به
دنبال راه حل می گردند و از خودشان سئوالاتی از این قبیل می پرسند: راه حل
چیست؟ الان چه کاری می توانیم بکنیم؟ قدم بعدی چیست؟
– بخشی از تنبلی، به خاطر این است که کار مورد نظر بزرگ است و شما می ترسید.
– از روش های بریدن کالباس استفاده کنید. یعنی تکه تکه ببرید تا بتوانید
بخورد؛ کار بزرگ را تکه تکه کنید تا بدون ترس، انجامش بدهید.
– تکنیک سوراخ کردن پنیر سوئیسی هم هست. یعنی هر سری، یک قسمت از پنیر را سوراخ کنید؛ مثلا پنج یا ده دقیقه کار کنید بعد تمام.
– من دوستان زیادی دارم که فقط با اراده کردن یا نوشتن یک پاراگراف در روز نویسندگان موفقی شده اند.