آموزش کسب و کار، کسب درآمد اینترنتی، استخدام ، استخدامی، کنکور و موفقیت در کنکور و دانشگاه

آموزش کسب و کار,کسب درآمد,کسب درآمد از اینترنت , استخدام استخدامی کنکور موفقیت در کنکور و دانشگاه

آموزش کسب و کار، کسب درآمد اینترنتی، استخدام ، استخدامی، کنکور و موفقیت در کنکور و دانشگاه

آموزش کسب و کار,کسب درآمد,کسب درآمد از اینترنت , استخدام استخدامی کنکور موفقیت در کنکور و دانشگاه

کسب درآمد آنلاین به شیوه دراپ شیپینگ

کسب درآمد آنلاین به شیوه دراپ شیپینگ

  تجارت آنلاین و کسب درآمد اینترنتی هر روز در حال تغییر است و این تغییرات موجب ایجاد رویکردهای نوین در ترویج کسب و کارهای آنلاین شده است. افراد با مدیریت زنجیره تامین کالا به شیوه دراپ شیپینگ به کسب درآمد بالا دست می زنند. دراپ شیپینگ مدل فروش آنلاین کم هزینه ای است که حتی نیازی به خرید پیش از سفارش ندارد. بنابراین برای کسانی که با سرمایه اندک دست به کسب و کار آنلاین می زنند، بسیار مناسب است و خصوصا برای فروش محصولات مصرفی توصیه می شود.


شاید برای تان جالب باشد بدانید چگونه می‌توان بدون داشتن مکانی فیزیکی، فروشگاه آنلاین داشت. به این ترتیب که کالا طبق سفارشات آنلاین مستقیما از انبار تامین کننده به خریدار ارسال می‌شود. چنین فروشگاه‌های مجازی با ریسک کم می توانند برای کسب و کارهای نوپا و مدیرانی با سرمایه کم، کارآمد بوده و یکی از بهترین روش‌ها برای آزمایش محصولات جدید باشند.

برای اطلاع از کم و کیف این رویکرد نوین و اهمیت آن در تجارت الکترونیک و جزییات اجرایی شدن آن با دکتر میثم شیرخدایی، عضو هیأت علمی دانشگاه و مشاور کسب و کار گفت وگویی ترتیب دادیم که ماحصل آن را در ادامه می‌خوانید.

توزیع کالا در بستر تجارت الکترونیک

میثم شیرخدایی، عضو هیأت علمی دانشگاه و مشاور کسب و کار در مورد اهمیت دراپ شیپینگ در تجارت الکترونیک چنین توضیح می دهد که دراپ شیپینگ در حقیقت یک روش مدیریت زنجیره تامین است که در آن خرده فروش موجودی کالا را در انبار نگه نمی دارد و به جای آن سفارش مشتریان و جزییات حمل و نقل محصول را به سازنده یا عمده فروش یا حتی به خرده فروش دیگری انتقال می دهد که این سازنده یا عمده فروش محصول را به صورت مستقیم برای مشتری ارسال خواهد کرد.

در دراپ شیپینگ مشابه هر کسب و کار خرده فروش دیگر، اکثر سود از تفاوت بین قیمت عمده فروشی و خرده فروشی حاصل می شود. همچنین گاهی برخی خرده فروشان درصدی از فروش را به عنوان کمیسیون از عمده فروش دریافت می کنند. دراپ شیپینگ یکی از بهترین راه های کسب ثروت در دنیای امروز است؛ شیوه ای از توزیع کالا که با استفاده از امکانات موجود در بستر تجارت الکترونیک به سرعت رشد کرده است.

امروزه اینترنت به هر خرده فروش چه کوچک چه بزرگ، این اجازه را می دهد که مشتریانی از سراسر دنیا داشته باشد. خرده فروشان، دیگر مانند گذشته با محدودیت مکان فیزیکی برای فروش روبه رو نیستند. تجارت الکترونیک محدودیت جغرافیایی بازاریابی B2C را برداشته و این امر از طریق دراپ شیپینگ آسان شده است.

فراهم سازی زیرساخت های سخت و نرم

این کارشناس در مورد جزییات اجرایی شدن این رویکرد بیان می کند: اجرای این رویکرد مستلزم فراهم سازی زیرساخت های سخت و نرم مرتبط است که عبارتند از: اول) تعیین مدل کسب و کار. تصمیم گیری در خصوص هر یک از عوامل زیر باید صورت گیرد:

۱- مشتری: در بخش مشتری به این نکته توجه می شود که مشتریان هدف سازمان چه گروه هایی هستند، کانال های ارتباطی با مشتریان چگونه تعریف شده و سازمان چه کانال هایی را جهــت ارائـــه محصولات و خدمات خود به مشتریان تدارک دیده است.

۲- اقلام قابل ارائه به مشتری: در این بخش به این نکته توجه می شود که سازمان جهت ایجاد ارزش برای مشتریان چه محصولات یا خدماتی را تولید می کند.

۳- زیرساخت های کسب و کار: بخش سوم از مدل های کسب وکار به زیرساخت های کسب و کار توجه دارد. این زیرساخت ها شامل شناسایی شبکه همکاران، قابلیت اصلی و ساختار خلق ارزش است. شبکه همکاران به این معناست که طرف های خارجی کسب و کار که به طور راهبردی برای کار با ما جهت تحقق اهداف بلندمدت مشترک و منافع پایدار انتخاب شده اند، شامل چه سازمان هایی هستند. قابلیت اصلی یا به عبارت بهتر شایستگی محوری کسب وکار به معنای توانمندی یا فعالیت درونی مناسب است که برای شرایط رقابتی، سودآوری و کارایی محوریت دارد.

ساختار خلق ارزش به منابع مشهود و نامشهود اشاره دارد که قابلیت اصلی یا شایستگی محوری کسب وکار مبتنی بر آنها ایجاد می شود.

۴- مالی: در بخش مالی از مدل کسب و کار این موضوع مورد توجه قرار می گیرد که کسب وکار مورد بررسی از چه راه هایی درآمدزایی کرده و منابع مالی را برای خود فراهم می کند و اینکه این منابع مالی چگونه صرف هزینه ها می شود.

دوم) تدوین آمیخته اطلاع رسانی و ترفیع مشتریان (که می تواند از طریق ارسال کاتالوگ، بازاریابی الکترونیکی از طریق تبلیغات الکترونیکی مانند پاپ آپ ها در وب سایت های معتبر، ایجاد سایت اطلاع رسانی درخصوص خدمات، بازاریابی از طریق شبکه های مجازی مانند اینستاگرام، فیس بوک، تلگرام و… باشد.)

خط مشی بازگشت محصول

او در ادامه درخصوص بحث تضمین کالا یا عدم رضایت مشتریان در این رویکرد نکاتی را به این صورت بیان می کند که زمانی که از دراپ شیپینگ استفاده می کنید بخش زیادی از تجربیات مشتریان از کنترل شما خارج است، بنابراین باید در انتخاب فروشنده دقت داشت، دراپ شیپینگ چیزی نیست که هر فروشنده ای بتواند به خوبی آن را انجام دهد.

انجام برند سازی با پکیجینگ نیز در این راه موثر است. همچنین شرکت ها باید خط مشی بازگشت محصول یا return policy داشته باشند. خط مشی بازگشت محصول در حقیقت وجود رویه ای مشخص جهت امکان بازپس فرستادن محصول توسط مشتری به هر دلیل است. خط مشی بازگشت محصول سبب جلب اعتماد مشتری و کاهش ریسک خرید او و در نهایت افزایش تمایل مشتری به خریدهای با رویکرد دراپ شیپینگ می شود.

بهترین رویکرد برای آزمایش محصولات جدید یا راه اندازی استارتاپ

شیرخدایی در پاسخ به این سوال که چه افرادی می توانند به سراغ این کسب وکار رفته و چه کسب و کارهایی بهتر است با این روش پا بگیرد، می گوید: این مدل یکی از بهترین روش ها برای آزمایش محصولات جدید یا راه اندازی استارتاپ جدید قبل از سرمایه گذاری زیاد روی محصول نهایی یا انبار داری است.

دراپ شیپینگ مدل فروش آنلاین کم هزینه ای است که حتی نیازی به خرید پیش از سفارش ندارد. بنابراین برای کسانی که با سرمایه اندک دست به کسب و کار آنلاین می زنند، بسیار مناسب است و خصوصا برای فروش محصولات مصرفی توصیه می شود. همچنین بهتر است افرادی که سراغ این رویکرد می روند، دارای ویژگی هایی مانند موارد ذیر باشند: افراد دارای ارتباطات فراوان و با روابط عمومی بالا و افراد دارای مهارت  های فروش بالا شامل مهارت های ارتباطی و مهارت های بازاریابی.

مزایا و معایب دراپ شیپینگ

این متخصص کسب وکار در انتها مزایا و معایب این روش را موارد زیر برشمرده است و می گوید: از مزایای این روش می توان به هزینه پایین راه اندازی، راحتی و بهره وری بالا، حذف هزینه های انبارداری برای دراپ شیپر، خرید اعتباری از عرضه کننده و فروش نقدی به مشتری، حذف هزینه مالکیت محصول و حذف هزینه انتقال کالا از خرده فروش به مشتری نهایی اشاره کرد.

همچنین این رویکرد دارای معایبی است که از آن می توان به موارد زیر اشاره کرد: رقابت شدید به دلیل ساده بودن راه اندازی این کسب و کار، کنترل کم روی محصول، ریسک مربوط به تاخیر تولید کننده در ارسال کالا برای مشتری نهایی (خرده فروش روی این آیتم هیچ کنترلی ندارد)، ریسک مربوط به عدم آگاهی از موجودی انبار تولید کننده اصلی که می تواند منجر به کاهش اعتماد مشتری خریدهای آتی شود، ریسک مربوط به دور زده شدن توسط مشتری در خریدهای آتی که با آگاه شدن مشتری از ریسک مربوط کاهش می یابد به خصوص اینکه عمده این شرکت ها در فضای مجازی مشغول به فعالیتند و این فضا حساسیت های خاص خود را دارد.

استارت‌آپ‌ها برترین مکان کسب درآمد زنان

استارت‌آپ‌ها برترین مکان کسب درآمد زنان


دنیای کسب و کار و درآمد آنلاین فقط محدود به مردان و دنیای مردانه نمی شود و زنان زیادی هستند که به عنوان کارآفرین و یا مدیر مشغول کسب درآمد هستند. نکته جالب اینکه زنانی که به عنوان مدیر و یا بازاریاب در کسب درآمد آنلاین مشغول به کار هستند بیشتر از مردان همردیف خود در کسب و کارشان موفقیت کسب کردند.  به اعتقاد عده ای از کارشناسان استارت آپ ها بهترین و مناسب ترین مکان و ابزار برای کسب درآمد زنان در تجارت آنلاین می باشد. در اینجا قصد دارم تا دلایل موفقیت و برتر بودن استارت آپ در کسب درآمد زنان را بررسی کنم.

سایت Entrepreneur.com در آخرین شماره خود به نقش بانوان برای جضور در تجارت پرداخته‎است . وقتی که رسانه‌ها در مورد حضور زنان در عرصه تکنولوژی و دنیای استارت آپ صحبت می‌کنند، بیشترین تمرکز روی جنبه منفی آن است. ما مطالبی در مورد میزان پیشرفت مورد نیاز برای ایجاد برابری جنسیتی در رهبری و تبعیض گسترده علیه توسعه دهندگان زن خوانده‌ایم. در فرهنگ ناخوشایندی که بیشتر شبیه بازگشت به دهه ۵۰ میلادی است تا رفتن به سمت صنعتی که قرار است ما را به سمت آینده هدایت کند، پرونده حقوقی برجسته زنی مثل الن پی نقطه عطفی محسوب می‌شود.

و این درست است که پیشرفت خیلی زیادی باید ایجاد شود. اما این تمرکز منحصر به فرد در این موقعیت می‌خواهد از این حقیقت که بسیاری از زنان در دنیای استارت آپ در حال پیشرفت هستند و در این زمینه شرکت‌هایی را راه اندازی کرده‌اند، چشم‌پوشی کند. مطالعات متعدد نشان داده‌اند که تجارت‌هایی که تعداد مدیران زن آن بیشترند موفق‌تر و سودآورتر از تجارت هایی هستند که تعداد مدیران مرد آن بیشتر است؛ در نهایت، دنیای سرمایه‌گذاری شروع به توجه‌کردن به این مسئله کرده است. اطلاعات شرکت سرمایه‌گذاری ریسک پذیر  First Round نشان دهنده این است که سرمایه‌گذاری های این شرکت در شرکت‌هایی که بنیان‌گذاران آن خانم هستند، ۶۳ درصد بهتر از سرمایه‌گذاری در شرکت‌هایی که کل تیم آن‌ها مردهستند، عمل کرده‌است.

همان طور که دنیا از خواب بیدار می‌شود و این واقعیت را می‌پذیرد که استارت آپ‌ها و در واقع همه تجارت‌ها زمانی که زنان شانس مدیریت و رهبری آن‌ها را پیدا می‌کنند عملکرد بهتری دارند، خود زنان هم متوجه می‌شوند که استارت آپ‌ها برخی از بهترین مکان‌ها برای کار حرفه‌ای آن ها می‌باشند. در واقع نسبت به قبل، در حال حاضر بنیان‌گذاران استارت آپ‌ها بیشتر زنان هستند و درصد تعداد استارت آپ‌های بنیان گذاری‌شده با حداقل یک زن بنیان‌گذار از ۹ درصد در سال ۲۰۰۹ به ۱۸ درصد در سال ۲۰۱۴ رسیده‌است.

سقف شیشه‌ای در سراسر دنیای تجارت دست نخورده باقی‌مانده، اما ممکن است بیشتر ترک‌ها برای زنانی که در هر جایی در استارت آپ حضور دارند دیده‌شود. سبک‌های مدیریتی بسیار سازمان یافته و ذهنیت انجمن دانش آموزان پیشین هنوز هم در بسیاری از بخش‌ها بسیار حقیقت دارد، اما استارت آپ‌ها ذاتاً توانایی نوشتن قوانین خود، خود فرهنگ‌سازی و ساختن ساختارهای مدیریتی که راه را برای مدیران و رهبران زن باز می‌کند را دارند.

در نتیجه، به نظر می‌رسد پلکان شرکت در اغلب استارت آپ ها بسیار متفاوت تر از پلکان تجارت‌های قدیمی‌تر باشد. اغلب پلکان کمتری به عنوان مقیاس‌گذاری یک تجارت برای بالا رفتن وجود دارد. این بدان معناست که بسیاری از زنانی که با محاصره روبرو می‌شوند، همان طور که به سمت بالا صعود می‌کنند حذف می‌شوند ولی قبل از آن، این شانس را دارند که کیفیت رهبری و مدیریت خود را در حرفه خود نشان دهند.

سرعت بالا و ماهیت مشارکتی محیط استارت آپ بدان معناست که به کمک همه و تقسیم وظایف در اسرع وقت نیاز دارد. در این گونه مدل‌های کاری، کارآفرینان هوشمند می‌دانند که زمان کمی برای تلف کردن در جهت تعصب دارند و به همین دلیل به زنان اجازه می‌دهند که برای یک روز خود را اثبات کنند. من خودم را در این موقعیت پیدا کردم، زمانی که برای اولین بار بعد از تجربه کار در شرکت سرمایه‌گذاری ریسک پذیر که در ردیف اول عواقب ناشی از سبک مدیریتی ضعیف بودم، وارد دنیای استارت آپ شدم. وقتی که کار خود با اولین شرکت استارت آپم را شروع کردم، به سرعت دریافتم که برای به دست آوردن موقعیت رهبری و مدیریتی باید در خط مقدم شرکت کار اساسی انجام دهم، هر چیزی که از طرف مشتریان و مشتریان بالقوه می‌بینم و می‌شنوم را باید آنالیز کنم و برای فرآیند به بار نشستن دیدگاه‌ها باید یک تفکر علمی به کار گیرم. زمانی که قادر به توسعه دیدگاه‌ها و بینش‌ها شدم، آن را تجارت خود ساختم تا با بدون تردید با مدیریت ارشد به اشتراک بگذارم. هیچ وقت جنسیت من فاکتور مهمی محسوب نشده و به خاطر موقعیتی که ایجاد کرده بودم، تمرکز مدیریت کاملاً روی اعتبار خود ساخته ام بوده و این کار باعث دور شدن آن از هرگونه تعصب شده‌بود.

فرهنگ کار بیشتر استارت آپ‌های تأسیس شده نیز تمایل دارد به نفع زنان باشد. در حالی که بسیاری از استارت آپ‌ها در سال‌های اولیه خود تقاضای ساعات کار طولانی دارند، اما زمانی که وارد فاز بعدی می شوند و در زمینه استعدادهای برتر به رقابت با سایر استارت آپ ها نیاز پیدا می کنند، به سمت تأکید بر مزایای حول محور تعادل زندگی کاری مثل انعطاف پذیری در ساعات کاری، مرخصی والدین و حسن مزایای شغلی جذاب برای زنانی که چه برنامه ای برای تشکیل خانواده داشته باشند و یا نداشته باشند، تمایل پیدا می‌کنند. این نوع از تعادل فقط مزیتی برای پیشرفت زنان نیست، بلکه برای کمک به مقیاس استارت آپ‌ها نیز ضروری است. زندگی سالم، حتی خلق و خو و طیف گسترده تجارب و منافع همه ناشی از تعادل می باشند و همچنین همه آن ها در ترغیب خلاقیت و آوردن ایده‌های بزرگ برای به سرعت به ثمر رسیدن، مشارکت دارند. خوشبختانه استارت آپ فعلی من، The Big Know، مخصوصاً از این نوع برنامه کاری متعادل حمایت کرده و بدون شک برای رشد تجارتمان و برای توسعه حرفه من به آن پرداخته‌است.

من فکر می کنم همان طور که سرمایه‌گذاران و دنیای تجارت در مقیاس بزرگ بین رهبری و مدیریت زنان و نتیجه آن ارتباط برقرار می‌کنند، ما داشتیم در چگونگی راه‌اندازی استارت آپ و دنیای تکنولوژی و این که توسط چه کسی این کار انجام می شود یک تغییر تاریخی مشاهده می‌کردیم. زنان این فرصت را دارند تا صنعت در حال ظهور را در مسیری که جایگاه آن‌ها را محکم می‌کند، شکل دهند و این دقیقاً همان کاری است که دارند انجام می‌دهند. امروزه استارت آپ‌ها مکان عالی برای کار کردن زنان می‌باشد و آینده آن از این هم روشن‌تر است.

مطالب مشابه استارت آپ :

معرفی برترین استارت‌آپ های کسب درآمد

سه استارت آپ موفق در کسب درآمد و جذب مشتری

شخصیت دیجیتالی یا برند اینترنتی در کسب و کار

شخصیت دیجیتالی یا برند اینترنتی در کسب و کار

در کسب و کار و تجارت شناخته شدن و یا برند شدن دارای اهمیت خاصی است برند شدن موجب ایجاد اعتماد و اطمینان در بازار کسب و کار شده و در نهایت، رونق کسب درآمد و افزایش فروش را به همراه دارد. در کسب و کار اینترنتی هم ایجاد اطمینان و رضایت در مشتری و به عبارتی برند شدن در تجارت آنلاین بسیار مهم است چه بسا که مشتریان، خریدهای اینترنتی را بر اساس اطمینان به یک کسب و آنلاین که شناخته شده و معروف است انجام می دهند . لذا در اینجا مانند کسب و کار فیزیکی ، برند و شخصیت دیجیتالی نمود و بروز پیدا می کند. بر این اساس، شخصیت دیجیتالی لازمه ی هر کسب و کار در عصر اینترنت است. در این نوشتار به چیستی و ضرورت  شخصیت دیجیتالی کسب و کار  پرداخته می‌شود. وقتی فردی شما را و کسب و کار آنلاین یا برخط شما  را جست‌وجو می‌کند، چه شخصیت دیجیتالی را پیدا خواهدکرد؟

آدم‌ها دوست دارند از کسانی خرید کنند که به اعتقادات‌شان باور دارند. سخنرانی تد سیمون سینک با عنوان«با چرا آغاز کنید» می‌تواند دیدگاه شما را به جهان کسب و کار تغییر دهد.

 

اگر تاکنون ویدئوی آن را تماشا نکرده‌اید، توصیه می‌کنم حتما آن را ببینید. سخنرانی‌های تد زیادی وجود دارد که فوق‌العاده هستند، اما این یکی از وقتی آن را دیده‌ام در ذهن‌ام حک شده‌است. اما من از موضوع آن کمی فاصله می‌گیرم…

سیمون اشاره می‌کند آدم‌ها خریدار کاری که انجام می‌دهید نیستند، یا به خاطر روش انجام کارتان مشتری شما نمی‌شوند، بلکه به خاطر “چرایی انجام آن” خریدار کارتان هستند.

جمله‌ای که سیمون در نهایت گفت و خیلی عمیق بود این است؛« آدم‌ها دوست دارند از آدم‌هایی خرید کنند که به اعتقادات‌شان باور دارند»

بله، این همان جمله است، اما این واژه‌ها مفهوم گسترده‌ای دارند. این واژه‌ها چکیده‌ی یک رابطه‌ی تجاری هستند. این واژه‌ها به‌طور خلاصه بیان می‌کنند آدم‌ها در نهایت چگونه با آدم‌هایی که دوست دارند تجارت می‌کنند، حتی اگر این تصمیم درست نباشد.

این چیز جدیدی نیست. در واقع، از وقتی آدم‌ها روی دو پا ایستاده‌اند تجارت به همین نحو انجام شده‌است.

چیزی که تغییر کرده‌است روش انجام تجارت، روش برقراری ارتباط و جذب شدن به آدم‌ها، روش ساختن روابط است؛ یعنی چیزی که ما تغییر داده‌ایم روشی است که آدم‌ها به وسیله‌ی آن کشف می‌کنند برندمان بازنمای چه‌چیزی است- یا همان‌طور که سیمون می‌گوید، «باور برند ما چیست! ».

 

قبلا آدم‌ها حضورا جلسه می‌گذاشتند، اکنون به‌صورت برخط جلسه می‌گذارند

پس در واقع یک تغییر وجود دارد، و آن مدل عرضه است. چگونه یک برند را به آدم‌ها بشناسانیم؟

عرضه‌ی یک برند در گذشته از طریق جلسات حضوری با کارشناسان فروش، پیام‌های بازرگانی تلویزیونی، و به‌طور بالقوه اگر سازمانی بودجه‌ی آن را داشت، از طریق تبلیغات انجام می‌شد. این عموما به معنی مواجهه‌ی کم‌تر با برندها، شناخت یک یا تعداد محدودی از برندها توسط هر فرد و قطعا آگاهی بسیار کم‌تری ازهمه‌ی برندهای فعال در یک زمینه به‌استثناء چند برند برتر آن، است. اما امروز کاملا متفاوت است. آدم‌ها به‌صورت برخط با برندها ارتباط برقرار می‌کنند. آنها برای این کار نیازهای‌شان را جست‌وجو می‌کنند و شرکت‌هایی را پیدا می‌کنند که در آن حیطه در دنیای برخط صاحب اعتبار هستند. کاربران به دنبال این هستند که با یک برند ارتباط برقرار کنند و شرکت‌هایی را پیدا کنند که باورهایی مشابه را به اشتراک می‌گذارند و راه‌حل‌های مناسب ارائه می‌کنند.

آدم‌ها وقتی تخصص و مهارت یک شرکت را در حیطه‌ی اصلی‌اش می‌بینند، به آن برند جذب می‌شوند تا ساز و کار درونی آن را کشف کنند. محتوا را در وبلاگ‌ها، ویدئوها، همایش‌های برخط، و رویداد‌های زنده می‌خوانند.

شخصیت دیجیتالی چیست؟

شخصیت دیجیتالی، که پیچیده‌تر از چیزی نیست که به نظر می‌رسد، یعنی محتوای برخط برندتان چگونه ساز و کار درونی سازمان‌تان را نشان می‌دهد.

اگر شما هم مانند من باشید، باور دارید برند یک انسان است و این‌که آن برند توسط آدم‌های پشت آن اجرا و هدایت می‌شود، تاییدکننده‌ی این واقعیت است. اگر آن آدم‌ها را حذف کنید، برند هم با آنها حذف می‌شود.

بنابراین حضور برخط شما حرف‌های زیادی درباره‌ی شرکت‌تان می‌گوید. مخاطبان را به داخل دعوت می‌کند، آموزش می‌دهد، اطلاع‌رسانی می‌کند، و به اشتراک می‌گذارد. شاید جالب، طعنه‌آمیز، یا جدی باشد؛ اما به هر حال معرف شما است.

شخصیت دیجیتالی سازمان‌مان می‌گوید ما چه‌کسی هستیم، چه کاری انجام می‌دهیم، و از همه مهم‌تر چرا آن کار را انجام می‌دهیم.

تسلط پلت‌فرم‌ها بر کسب درآمد جهانی

تسلط پلت‌فرم‌ها بر کسب درآمد جهانی

اگر در بحث کسب و کار و تجارت جهانی بگویم که پلت فرم ها در حال بلعیدن جهان است نه تنها اغراق آمیز نبوده که کاملا به جا و درست است. با ورود پلت فرم ها دنیای تجارت سنتی کاملا تغییر کرده و اینها بازار کسب و کار و کسب درآمد آنلاین رت متحول کردند . پلت‌فرم در صنعت تکنولوژی اطلاعات به هر گونه نرم‌افزار یا سخت‌افزاری گفته می‌شود که میزبان یک اپلیکیشن یا سرویس است. هنگام خرید یک نرم‌افزار دانستن اینکه آن نرم‌افزار برای چه پلت‌فرمی نوشته شده، مهم است.

یک دهه پیش، دنیا در دست کسب‌وکارهایی با زنجیره‌های ارزش خطی بود. ما محصولات را در فروشگاه‌های خرده‌فروشی یا نهایتا نسخه‌های آنلاین آنها می‌خریدیم و فقط کنار خیابان تاکسی می‌گرفتیم. هیچ‌کس فراتر از این فکر نمی‌کرد. اما واضح است که خیلی چیزها تغییر کرده‌اند. امروز پلت‌فرم‌هایی مثل آمازون، Airbnb و اوبر بر این مدل‌های کسب‌وکار خطی غلبه کرده‌اند. با اینکه اطلاع داشتن در مورد نحوه کارکرد پلت‌فرم‌ها به‌عنوان هویت‌های اقتصادی هم جالب و هم مهم است، اما این موضوع چندان مفید نیست. ارزش واقعی پلت‌فرم‌ها برای بیشتر کسب‌وکارهای امروزی این است که به ما امکان می‌دهند به اکوسیستم‌هایی از استعداد، تکنولوژی و اطلاعات دست یابیم.

 

اکوسیستم‌های استعداد

در سال ۲۰۰۱، وقتی فابیو روساتی شغل خود را به‌عنوان مدیر جهانی مشاوره استراتژیک در شرکت کاپژمینی رها کرد تا شرکت الانس (Elance) را هدایت کند، این شرکت استارت‌آپی در حال تحول بود. قرار بود الانس پلت‌فرمی باشد که شرکت‌ها را با پیمانکاران آزاد هماهنگ کند و در حال ورود به بازار نوظهور نرم‌افزارهای مدیریت فروش بود. تحت مدیریت روساتی، این کسب‌وکار تازه رشد کرد و به سودآوری رسید، اما با سخت‌تر شدن رقابت در این بخش، روزهای تاریکی پیش روی او بود. بنابراین در سال ۲۰۰۶ با سرمایه‌گذاران توافق کرد که این کسب‌وکار نرم‌افزاری را بفروشد. به هر حال، تجربه الانس در نرم‌افزار مدیریت فروش ثابت کرد که این شرکت می‌تواند کارهایی بیشتر از ایجاد تناسب بین شرکت‌ها و پیمانکاران ایجاد کند و ارتباط بین آنها را از طریق نظارت بر کارشان و ارائه آموزش در مهارت‌های مهم و ایجاد الگوریتم‌هایی که به تعهدات موفق‌تر منجر می‌شوند، گسترده و عمیق کند. امروز شرکت الانس بعد از ادغام با رقیب خود به نام اودسک (oDesk) نام برند خود را به آپ‌ورک (Upwork) تغییر داده است. شرکت آپ‌ورک اکنون با ایجاد بیش از ۳ میلیون شغل و ارزش یک میلیارد دلار، بزرگ‌ترین فضای بازار آزاد است و ۹۰ درصد مشتریانی که از خدمات آن استفاده می‌کنند، دوباره به آن مراجعه می‌کنند.

 

اکوسیستم‌های تکنولوژی

در واقع، پلت‌فرم‌ها چیز جدیدی نیستند. در قرون وسطی، بازارچه‌های روستایی به‌عنوان پلت‌فرم‌هایی برای تسهیل ارتباطات بین اکوسیستم‌های بازرگانان و اکوسیستم‌های مشتریان فعالیت می‌کردند. در سال‌های اخیر، شرکت‌های نرم‌افزاری مانند SAP و اوراکل پایگاه‌های داده را به‌عنوان پلت‌فرمی برای کنترل اکوسیستم‌های نرم‌افزاری مورد استفاده قرار می‌دادند، درست همان‌طور که مایکروسافت از سیستم عامل برای تحت تسلط درآوردن کامپیوترهای شخصی استفاده کرد. با این حال، کریستین گئورگ، مدیرعامل شرکت تایدمارک، این مدل را دارای دو مشکل می‌داند. اول اینکه جلوی نوآوری را می‌گیرد و دوم اینکه با وجود تکنولوژی‌های باز قدرتمندتری مثل لینوکس و اسپارک، راه حل‌های جانبی اغلب بی‌فایده هستند. بنابراین پلت‌فرم‌های تکنولوژی باز، امروزه به ما امکان می‌دهند به قابلیت تکنولوژی گسترده‌تر با قیمت پایین‌تر دسترسی داشته باشیم. هر شرکتی که تلاش کند به تنهایی این کار را انجام دهد، نمی‌تواند وارد عرصه رقابت شود. به همین دلیل است که امروز حتی مایکروسافت نیز به نرم‌افزارهای باز علاقه‌مند است.

 

اکوسیستم‌های اطلاعات

به‌طور حتم شرکت آمازون غول تجارت الکترونیک دنیا محسوب می‌شود. در سال ۲۰۱۵ این شرکت ۶۰ درصد کل رشد فروش آنلاین آمریکا را به خود اختصاص داده بود. این موضوع جایگاه آمازون را نسبت به خرده‌فروشان سنتی بالاتر می‌برد، چون می‌تواند دسترسی منحصربه‌فرد این شرکت را به داده‌هایی در مورد رفتار مشتریان افزایش دهد و باعث شود عملکرد بهتری نسبت به هر خرده‌فروشی آنلاین دیگری داشته باشد. شرکت بلوم‌ریچ (BloomReach) به خرده‌فروشان سنتی یک پلت‌فرم ارائه می‌دهد که باعث می‌شود آنها در میدانی رقابتی‌تر فعالیت کنند. از آنجا که تکنولوژی این شرکت ۲۰ درصد تجارت اینترنتی را تامین می‌کند، می‌تواند به مشتریان خود دیدگاه‌هایی فراتر از فروش خودش ارائه دهد. اگرچه داده‌ها به صورت غیرشخصی قابل تشخیص هستند، اما به خرده‌فروشان امکان می‌دهند از رویکردهایی که عامل افزایش فروش هستند، بهره ببرند. شرکت کردیت بورو (Credit Bureaus) نیز عملکرد مشابهی دارد. شرکت‌ها با ارائه داده‌های خود در مورد معاملات مشتریان به مراکز اعتباری می‌توانند از ارزش اعتباری مشتریان بالقوه که قبلا هرگز با آنها تعاملی نداشته‌اند، بهره ببرند. مصرف‌کنندگان نیز به نوبه خود، از دسترسی بیشتر به اعتبار برخوردار خواهند شد. همه ما روزانه در اکوسیستم‌های داده‌محور نقش داریم، مثل زمانی که موضوعی را در باکس جست‌وجوی یک مرورگر، وارد می‌کنیم. سپس از این پلت‌فرم‌ها برای دستیابی به اکوسیستم‌های مذکور استفاده می‌کنیم که باعث می‌شوند به بهره‌وری بیشتری برسیم.

 

تغییر در مبنای رقابت

نظریه‌پردازان کسب‌وکار مدت‌ها استراتژی را مثل یک بازی شطرنج تعریف کرده‌اند. مدیران با انجام حرکات درست می‌توانند خطر تازه‌واردهای بازار را دفع کنند و قدرت خرید را بالا ببرند. این موضوع باعث به وجود آمدن مزیت رقابتی پایدار شد. با این حال، استراتژی در یک دنیای شبکه‌بندی شده متفاوت است. مزیت رقابتی دیگر مجموع بازدهی‌ها نیست، بلکه مجموع همه ارتباطات است. بنابراین، به جای انجام اقدامات استراتژیک برای زمین زدن تازه‌واردهای بازار، بسیاری از شرکت‌ها در حال انجام فعالیت‌های سرمایه‌ای داخلی هستند تا وارد عمل شوند. آنها به جای تلاش صرف برای افزایش قدرت خرید، با سرمایه‌گذاران مشارکت می‌کنند تا محصولات و خدمات جدید ایجاد کنند. امروز قدرت از شرکت‌ها به سوی پلت‌فرم‌ها تغییر جهت داده و بهترین روش برای اینکه به یک بازیگر برجسته در بازار تبدیل شویم این است که شریکی تمام و کمال باشیم. اقدامات استراتژیک هوشمندانه اقداماتی نیستند که به ما امکان دهند زنجیرهای ارزش را کنترل کنیم، بلکه اقداماتی هستند که ما را به مرکز شبکه‌ها نزدیک‌تر می‌کنند.