بسیاری از موسسان به دام مشابهی میافتد. آنها تمام انرژی و منابع خود را صرف ساختن محصول و یافتن مشتریان میکنند و زمانی که کارشان تمام شد، تازه متوجه میشوند که باید سرمایه خارجی خود را افزایش دهند. بنابراین تلاش میکنند با پیداکردن سرمایهگذاران بالقوه و درخواست پول از آنها زمینه را فراهم سازند و البته معمولا شکست میخورند. در آخر، هیچ پولی و گاهی از اوقات هیچ شرکتی برایشان باقی نمیماند.
جذب سرمایه اغلب سختترین و بحرانیترین قسمت راهاندازی یک کسبوکار است و ممکن است بسیار زمانبر باشد. معمولا از زمانی که جذب سرمایه میکنید تا زمانیکه پول به دست میآورد و به درآمدزایی میرسید، بهطور میانگین شش ماه طول میکشد. اما رسیدن به آن نقطه ممکن است بیشتر هم طول بکشد، مخصوصا از آنجا که سرمایهگذاران تمایل دارند روی پروژههایی سرمایهگذاری کنند که موسسانِ آنها را میشناسند. این بدین معناست که ممکن است لازم باشد قبل از اینکه بتوانید با موفقیت سرمایهتان را افزایش دهید، دوازده ماه را صرف ساختن روابط خود کنید.
برخلاف جذب سرمایه از طریق معامله، شاید جذب سرمایه از طریق رابطه زمانبر باشد، اما این کلید جذب سرمایه و ایجاد مجموعهای از مشاوران اصلی و سرمایهگذارانی است که برای مدتی طولانی از شما حمایت خواهند کرد.
در این مقاله چند نکته برای آغاز به کار بیان شده است:
* اگر به پول احتیاج دارید، درخواست راهنمایی کنید.
زمانیکه یکی از شرکتهای مخاطرهآمیز خود را به نام تنئو (Teneo) (یک
برنامه غیرانتفاعی رهبری در سطح ملی) راهاندازی کردم، سرمایهداری موفق و
انساندوست، من و چند تن از دوستانش را برای جلسه بحث و تبادل نظر به
ناهار دعوت کرد. بعد از یک ساعت گفتوگوی مفید درباره مفهومی که من درنظر
داشتم، از من پرسیدند: «آیا در طول این ناهار، به هر آنچه میخواستی
رسیدی؟»، با کمی گیجی جواب دادم: «بله، بله، از میزبانی شما متشکرم، خیلی
چیزها یادگرفتم» او مکث کرد، و گفت: «خب ۲۵۰ هزار دلار چهطور است؟»
و آن اولین پولی بود که تا آن زمان بهعنوان سرمایه به دست آورده بودم، درحالیکه حتی آن را تقاضا نکرده بودم.
این تجربه به من یاد داد که اگر پول میخواهم، باید درخواست مشاوره کنم. زمانیکه واقعا به دنبال مشاوره از کسی هستید، فروتن میشوید و آنها را بالا میبرید و در موضع قدرت قرار میدهید، نشان میدهید توانایی خوب گوش دادن و سوالهای خوب پرسیدن را دارید، و با ظرافت اجازه میدهید بدانند که شما در حال جذب سرمایه هستید بدون آنکه مستقیما از آنها درخواست کرده باشید.
در آخرین شرکتم، اوتباکس (Outbox) (سرویسی که بهصورت دیجیتال تمام نامههای غیرالکترونیک شما را بهصورت آنلاین به دست شما میرساند) فهرستی از ۲۰ موضوع تهیه کردیم که در رابطه با آنها به کمک احتیاج داشتیم. این موضوعات شامل همه چیز از تجهیزات تا انبارها، و از شرکای دولتی تا سرویسهای ارسال نامههای تبلیغاتی میشد. سپس فهرستی از ۱۰۰ سرمایهگذار و مشاور تهیه کردیم که در زمینههای اصلی کسبوکارمان تخصص داشتند، و با همهی کسانی که در این فهرست بودند ارتباط برقرار کردیم.
معمولا متوجه میشدیم که این متخصصان مشتاق بودند درباره چیزی صحبت کنند که در حوزه تخصصشان باشد و از طرفی جدید و هیجانانگیز نیز باشد. ما فقط به خاطر اینکه سرمایهگذاران پول داشتند با آنها صحبت نمیکردیم، بلکه دراصل به دنبال مشاوره از افرادی بودیم که واقعا میتوانستند برای حل مشکلات سخت، به ما کمک کنند.
* قبل از اینکه درخواست پول کنید، اعتماد جلب کنید.
شاید در نگاه اول، این واقعیت که سرمایهگذاران فقط پولشان را برای کسبوکاری هزینه میکنند که آنها را میشناسند نوعی پارتیبازی باشد ولی با نگاهی عمیقتر، حداقل بعضی از قسمتهای آن درست به نظر میرسد. سرمایهگذاران در شرکتهای نوپا نهتنها ظرفیت کسبوکار شما را میسنجند، بلکه ویژگیهای شخصیتی شما را نیز ارزیابی میکنند. آنها میخواهند بدانند که آیا میتوانند به شما اعتماد کنند یا نه. جلب اعتماد در جلسه اول بسیار سخت است، مخصوصا اگر شما درخواست پول کنید. چالش اینجاست که شما قبل از اینکه واقعا به سرمایه نیاز داشته باشید، با سرمایهگذاران به توافق برسید.
برای جلب اعتماد، روشهای زیر را در نظر داشته باشید:
روابط مشترک بسازید. اعتماد معمولا از طریق دوستان مشترک منتقل میشود. من به شخص الف اعتماد دارم، و شخص الف به شما اعتماد دارد. بنابراین من به شما اعتماد دارم. مطمئن شوید که از روابط مشترک آگاهی دارید و از آنها بهدرستی استفاده نمایید.
نشان دهید برای یافتن آنچه نمیدانید، برنامه دارید. اگر خلاءهایی اساسی در دانش شما وجود دارد که برای کسبوکار شما مشکلساز است، آنها را مشخص کنید و نشان دهید برای برطرف کردن آنها برنامهای دارید.
نشان دهید کاملا مشتاق شنیدن انتقادها، تردیدها یا ترسهای افراد در رابطه با مسایلی که میدانید، هستید. بااینکه وقتی آمارهای لازم را در اختیار دارید تا پاسخ سوالات افراد را بدهید، قطع کردن و پریدن میان حرفهای آنها ساده است، اما کنجکاو بمانید و به حرفهای آنها گوش دهید. شاید از دیدگاه جدید آنها نسبت به مساله، چیزی فراگیرید، و حداقل به آنها نشان میدهید که برای آنچه میگویند ارزش قائلید.
* با سرمایهگذاران زمانی ملاقات کنید که بهدنبال جذب سرمایه نیستید.
حقیقت دارد که طبیعیترین زمان ملاقات با سرمایهگذاران زمانی است که شما در حال جذب سرمایه هستید، اما راههای بسیار دیگری نیز وجود دارد. من شخصا بهدنبال بهترین سرمایهگذاران یک صنعت بودم تا از آنها درباره شرکت خودم بازخورد بگیرم. زمانی که به آنها دسترسی پیدا میکردم چیزی شبیه این میپرسیدم: «مشغول ساختن شرکتی در فلان صنعت هستم و واقعا نوشتهها و سرمایهگذاریتان در این فضا را تحسین میکنم. ممکن است برای من ۳۰ دقیقه زمان بگذارید تا آنچه یادگرفتهایم را به اشتراک بگذاریم و از شما بازخورد دریافت کنم؟»
حتی زمانیکه شما به دنبال جذب سرمایه نیستید در اغلب مواقع سرمایهگذاران مشتاقاند با کارآفرینان جدید ملاقات داشته باشند. شغل آنها علاوه بر سرمایهگذاری، دانستن مسائل در آن صنعت است، درنتیجه از این به نفع خودتان استفاده کنید. ملاقاتها را بهعنوان فرصتی برای به اشتراک گذاشتن آنچه آموختهاید در نظر بگیرید. اگر از ملاقات رسمی میترسید، این سه روش را مدنظر داشته باشید:
زمانی که جذب سرمایه را شروع کردم، سرمایهگذاران به نظرم در نقطه بسیار بالاتری نسبت به من قرار داشتند. آنها مرا میترساندند. اما بعد از مدتی فهمیدم که آنها تفاوت چندانی با من ندارند. بسیاری از سرمایهگذاران شرکتهایی را تاسیس کرده بودند، همانطور که بسیاری از موسسان قبلا سرمایهگذار بودهاند.
گاهی
در زندگی همه چیز برعکس میشود، اما زندگی طولانی است. حتی در زندگی کاری
کوتاهمدتی که داشتهام، سرمایهگذارانی بودند که سعی کردم ترغیبشان کنم و
به مننه گفتند و چند ماه بعد به من نامه نوشتند و از من خواستند به
سرمایهگذاران دیگر معرفیشان کنم زیرا خودشان شرکتی تاسیس کرده بودند و
درحال جذب سرمایه بودند.
شکی وجود ندارد که جذب سرمایه از طریق رابطه میتواند کار دشواری باشد،
اما با تمرین یاد خواهید گرفت چگونه در ملاقاتها، «خودتان» باشید و ایجاد
روابط درست با افراد را آغاز کنید. شاید زمان طولانی تری نسبت به آنچه
میخواهید صرف شود، اما با ایجاد روابط معنادار بهجای انجام صرف معاملات،
کسبوکار شما در طولانی مدت وضعیت بهتری خواهد داشت.
مطالب مشابه استارت آپ ها :
کسب درآمد موبایلی برای استارتآپها
کمپانی آمریکایی Harley-Davidson یکی از برجستهترین شرکتهای موتورسیکلت سازی دنیا است که از سال ۱۹۰۳ در شهر میلواکی در ایالت ویسکانسین شروع به کار کرد. هارلی یکی از دو کمپانی های بزرگ موتورسازی در آمریکا است که توانسته بحران اقتصادی دهه ۳۰ میلادی را پشت سر گذاشته و از نابودی جان سالم به در ببرد. این شرکت علاوه بر موتور های سنگین به تولید لوازم جانبی، پوشاک و سایر کالا های مربوط به صنعت موتورسازی مشغول است.
هارلی – دیویدسن، شرکت مادر کمپانی های دیگری مثل Buell Motorcyle Company، MVAgustaوHarley DavisonFinancial Services است.
در سال ۱۹۰۱، ویلیام هارلی الگوی ساخت یک دوچرخه را ارائه داد که بعدا در سال ۱۹۰۳، ویلیام به همراه دوست دوران کودکی خود، آرتور دیویدسن، نخستین موتور مسابقه ای خود را بر اساس آن الگو ساختند. در سال ۱۰۹۶، هارلی و برادران دیویدسن نخستین کارخانه خود را تاسیس کرده و این کمپانی در آن سال حدود ۵۰ دستگاه موتور سیکلت را روانه بازار کرد.
با ورود ایالات متحده به جنگ جهانی اول، ارتش آمریکا برای ادامه نبرد، به چندین دستگاه موتور سیکلت نیاز داشت. به این ترتیب برای نخستین بار، موتورسیکلت ها برای مصارف جنگی طراحی شدند. ارتش ایالات متحده بیش از ۲۰ هزار دستگاه موتورسیکلت از کمپانی هارلی – دیویدسن خریداری کرد. نخستین کمپانی سازنده این نوع موتور ها، شرکت بریتانیایی Triumph Motorcycle بود.
استراتژی عمومی (مدل پورتر)
به عنوان پنجمین شرکت بزرگ موتور سازی در دنیا، هارلی – دیویدسن از استراتژی عمومی خود برای کسب مزایای رقابتی در جایگاه بازار این صنعت، بهره می برد. این شرکت از ترکیب استراتژی های عمومی رقابتی، در کسب و کار خود بهره برده. این استراتژی ها شامل:
۱٫ استراتژی تفکیک عمومی
۲٫ استراتژی تمرکز عمومی
هارلی-دیویدسن استراتژی تفکیک را به عنوان مهم ترین استراتژی عمومی خود در جهت کسب مزایای رقابتی به کار گرفته است. ویژگی های منحصربه فرد محصولات، بخش اصلی این استراتژی به شمار می رود.
برای مثال، هارلی دیویدسن با سفارشی سازی کردن موتور های Chopper خود، این مدل را میان مصرف کنندگان محبوب کرد. استراتژی تمرکز عمومی، با مبنا قرار دادن مشتریان هارلی در یک بخش مشخص از بازار، بیش از گذشته، از مزایای رقابتی حمایت می کند. به عنوان مثال، این کمپانی روی علاقه مندان به موتورسیکلت، به خصوص آنهایی که به فرهنگ راندن Chopperعلاقه مند هستند، تمرکز کرده است.
هدف استراتژیکی این کمپانی با استراتژی تفکیک عمومی در ارتباط است، تا از این راه مزایای رقابتی هارلی-دیویدسن را براساس تولید محصولات خلاقانه و منحصربه فرد، بسازد. در همین رابطه، استراتژی تفکیک عمومی، در جهت تقویت فرهنگ استفاده از موتورسیکلت های Chopper گام بر می دارد که این موضوع، به وجود آورنده مزایای رقابتی هارلی دیویدسن در این حوزه از بازار خواهد بود.
نفوذ در بازار
نخستین و مهم ترین استراتژی رشد هارلی-دیویدسن، نفوذ در بازار بوده. هارلی-دیویدسن با کمک این استراتژی، به دنبال جذب مصرف کنندگان بیشتر و به خصوص مصرف کنندگان آمریکایی، در بازار این صنعت است.
به عنوان مثال، این شرکت محصولات بیشتری را به مصرف کنندگان جدید آمریکایی خود می فروشد. این استراتژی، مهم ترین رویکرد هارلی-دیویدسن بوده و در رشد مداوم آن موثر است. به کارگیری استراتژی تفکیک عمومی، هارلی-دیویدسن را در جهت نفوذ در بازار حال حاضر صنعت موتور سیکلت سازی، قدرتمند تر می کند.
به طور معمول، این استراتژی شامل قیمت گذاری، تبلیغات و فروش می شود. نفوذ در بازار همچنین به باقی ماندن در بازار های در حال رشد کمک می کند. این کمپانی در انجام این استراتژی موفق بوده چون توانسته همچنان مشتریان گذشته خود را حفظ کند.
توسعه محصول
پیش تر توسعه محصول، ازجمله استراتژی های مهم این شرکت، در جهت رشد کسب و کار بوده است. در این رابطه، ایده سفارشی سازی موتور سیکلت های مدل Chopper، در حفظ و جذب مشتریان موثر واقع شد. اما امروزه، با پیروی سایر شرکتهای موتور سیکلت سازی از این روش، هارلی-دیویدسن از استراتژی توسعه محصول به عنوان دومین استراتژی بعد از نفوذ در بازار، برای رشد و پیشرفت خود، بهره می برد.
هدف استراتژیکی توسعه محصول، افزایش تحقیق و گسترش سرمایه گذاری است که در نهایت منجر به تولید موتور سیکلت های بی همتا و قابل رقابت با برند های دیگر می شود. هارلی به دلیل تولید موتور های خشن و زمخت، در بین مردان خشن محبوبیت بیشتری داشت، اما بعدتر هدف ارتش ایالات متحده نیز قرار گرفت. این شرکت کم کم به تولید کتهای چرمی، جاسوییچی و کلاه نیز روی آورد.
هارلی-دیویدسن، برندی با ارزش بسیار بالا است، بنابراین در پیش گرفتن استراتژی کاهش قیمت، ممکن است در مغایرت با ارزش برند این کمپانی قرار بگیرد. اگر قیمت محصولات کاهش پیدا کند، هر شخصی با هر درآمدی امکان خرید موتور های هارلی را خواهد داشت و به این ترتیب، غرور ناشی از راندن هارلی دیویدسن از بین خواهد رفت. اگر قیمتهای خود را کاهش دهند، حاشیه سود آنها از بین خواهد رفت.
توسعه بازار
هارلی-دیویدسن از استراتژی توسعه بازار، برای ورود به بازار های جدید استفاده می کند. در حال حاضر، این استراتژی تنها نقش حمایت گری دارد، چون این شرکت گسترش و توسعه جهانی برند خود را محدود کرده است. براساس این استراتژی، هارلی در پی افزایش تامین کنندگان خود است تا از این راه، این برند را به بازار جهانی معرفی کرده و آن را توسعه دهد.
کمپانی از این استراتژی برای پشتیبانی از استراتژی تفکیک عمومی جهت کسب مزایای رقابتی بهره میبرد. در ابتدا موتور های هارلی برای طبقه متوسط جامعه ساخته میشدند، اما در حال حاضر، این برند موتور هایی با کیفیت و با قیمت پایین تولید می کند. از طرف دیگر، این برند یک برند بسیار قدیمی است در نتیجه در پی جذب مصرف کنندگان جوان است.
این شرکت در رابطه با این استراتژی بسیار موفق عمل کرده و محصولات خود را به کشور های مختلف صادر می کند. استرالیا و سایر کشور های حوزه اقیانوس آرام، بیشترین وارد کنندگان محصولات هارلی-دیویدسن هستند.
فرصت ها
– اروپاییها بیشترین تقاضا را برای استفاده از موتورهای هارلی-دیویدسن دارند.
– علاقه به موتور سواری در بین زنان و قشر جوان نیز در حال افزایش است.
– از سوی دیگر، سهم بازار اروپا و آسیا طی دو سال اخیر با رشد چشمگیری رو به رو شدهاست.
– افزایش تقاضا در بازار موتورسیکلت ایالات متحده.
– بازار استفاده از موتورهای سنگین در دنیا بیشتر شده و امروزه از بازار ایالات متحده نیز پیشی گرفته است.
تهدیدها
– میانگین سنی خریداران موتور های هارلی ۴۲ بوده و این میانگین سنی رو به بالاتر رفتن است.
– برخی رقبای هارلی، منابع مالی و بازاریابی بزرگ تری داشته و از تنوع محصول بیشتری برخوردارند.
– استاندارد های سختگیرانه آلودگی صوتی اتحادیه اروپا.
قوانین حفاظت از محیط زیست
هارلی-دیویدسن برای عملی کردن تمام استراتژی ها خود باید روی تغییرات تیم مدیریتی تمرکز کند، زیرا مدیریت و تغییر، در کنار یکدیگر قرار میگیرند؛ اعمال تغییرات، در هر کمپانی فاکتوری اجتنابناپذیر است.
اعمال تغییرات در این شرکت میتواند باعث کاهش هزینههای مربوط به پروسه تولید، استفاده از فناوری، فرآیند عرضه و زنجیره توزیع شود. اگرچه آنها در ابتدای کار، بازار محدودی را درنظر گرفته بودند، اما امروزه تقریبا تمام موتورسواران دنیا را هدف قرار داده و از پرسه(JIT(Just in Timeبهره می برند، که همین امر، میزان سوددهی را به حداکثر میرساند.
رقبا
یاماها، سوزوکی و هوندا کمپانی های ژاپنی هستند که وارد بازار تولید موتورسیکلت های سنگین شدهاند. رقیبانی مثل یاماها، سود اصلی خود را از تولید موتورسیکلت به دست میآورند. یک کمپانی آمریکایی دوچرخه سازی به نام Polaris، دوچرخههایی تولید میکند که از دوچرخههای ساخت هارلی دیویدسن ارزانتر هستند.
از سوی دیگر، اتحاد استراتژیکی سوزوکی و کاوازاکی، در زمینههایی مثل توسعه و پیشرفت محصولات، طراحی، مهندسی و نیز تولیدات آنها موثر بودهاست.
تعداد کاربران تلفنهای هوشمند در سرتاسر جهان هرساله رو به افزایش است. همگام شدن با تغییرات مداوم فناوری برای کسبوکارهای کوچک آسان نیست. گوشیهای موبایلی جدیدی بهطور مرتب وارد بازار میشوند که هر کدام سیستمعامل خاص خود را دارند و به مجموعه ویژگیها و اپلیکیشنهای منحصربهفردی نیاز دارند. با در نظر گرفتن تمامی این تغییرات و شرایط غیرقطعی، استارتآپها چگونه میتوانند استراتژی بازاریابی موبایلی خود را ارتقا داده و بهینه سازند؟ پنج نکته زیر میتواند شما را در این زمینه یاری کند:
خود را برای بازاریابی موبایلی آماده کنید
پیش از آنکه حتی به سرمایهگذاری روی کمپین بازاریابی موبایلی خود فکر
کنید، ضروری است مشخص کنید که آیا آمادگی رویارویی با کاربران موبایل را
دارید یا خیر. اگر کسبوکار شما (یعنی وبسایت یا اپلیکیشنهای شما)
تجربهی فوقالعادهای را برای کاربران موبایل رقم نمیزند، چه لزومی دارد
که آنها را به سمت خودتان جذب کنید؟ اولین موضوعی که باید مشخص کنید این
است که از فناوری موبایلی خود چه انتظاری دارید و سپس اهداف کمپین بازاریابی موبایلی جدید خود را تعیین کنید.
این بدین معناست که اگر کاربران نتوانند در فروشگاه شما وبگردی کنند، خرید
کنند یا همزمان با بررسی صفحات سایت شما از طریق موبایلشان، سوالات خود را
مطرح کنند، کمپین بازاریابی موبایلی شما جز اتلاف وقت و هزینه، تاثیر
دیگری نخواهد داشت.
وبسایتی طراحی کنید که موبایل فرندلی (دارای قابلیت استفاده در موبایل) باشد
وبگردانی که از گوشیهای موبایل استفاده میکنند انتظارات زیادی دارند. اگر
یک مشتری بالقوه از سایت شما بازدید کنند و متوجه شود که سایت برای گوشی
او بهینهسازی نشده، بهاحتمالزیاد از سایت شما خارج خواهد شد. وبسایت
موبایلی شما باید بهگونهای طراحی شود که بتواند با تغییرات مداوم فناوری
موبایل (شامل گوشیهای موبایل و تبلتها) همگام شود و همزمان، کل این
فرایند را سریع و آسان انجام دهد. بدین معنا که شما باید ورود دادههای
لازم را محدود کرده و به حداقل برسانید تا بتوانید زمان لود صفحه را سرعت
ببخشید. استفاده از فرمهای ثبتنام برای دریافت پیامهای متنی برای
برقراری ارتباط با بازدیدکنندگان روش بسیار موثری است.
از رسانههای اجتماعی موبایلی حداکثر استفاده را ببرید
وقتی صحبت از راهاندازی کمپین بازاریابی موبایل میشود، ارزش رسانههای
اجتماعی را از یاد نبرید. این روزها اکثر کاربران فیسبوک از طریق گوشی
موبایلشان از این شبکهی اجتماعی استفاده میکنند. آمار کاربران موبایلی
فیسبوک نشان میدهد که از هر شش کاربر، بیش از یک نفر تنها از طریق گوشی
موبایلش وارد فیسبوک میشود. اگر استراتژی بازاریابی موبایلی خود را با
رسانههای اجتماعی تکمیل کنید، تاثیرگذاری آن را افزایش خواهید داد و
مشتریان بیشتری را جذب خواهید کرد.
طراحی واکنشگرا داشته باشید
یکی از روندهای مداوم بازاریابی موبایلی، استفاده از طراحی واکنشگرا است.
طراحی واکنشگرا در درجهی اول بدین معناست که سایت شما بتواند بهصورت
اتوماتیک محتوا و چیدمان صفحه را بر اساس اندازهی صفحهی نمایش و نوع گوشی
یا ابزار کاربر، تنظیم کند. وقتی صحبت از بهترین فعالیتها در زمینهی
طراحی وب میشود، وجود طراحی واکنشگرا بسیار ضروری است و حتی میتواند در
وقت بازاریابها صرفهجویی کند، چراکه امکان تطابق با تعداد بیشتری از
مخاطبان را فراهم میسازد، بدون آنکه نیازی باشد سایت یا اپلیکیشن
جداگانهای برای موبایل طراحی شود.
بازاریابی در گوشیها و ابزارهای جدید
باید تلاش کنید تا از ابزارهای متعدد و گوشیهای جدیدی که مردم در فصلهای
مختلف خریداری میکنند نهایت استفاده را ببرید. سری به ثبتنامهای IOS یا
Google Play بزنید تا به مالکان این ابزارها و گوشیهای جدید دسترسی پیدا
کنید. بسیاری از برندهای باسابقه، پیامهایی را برای مالکان گوشیهای جدید
ارسال میکنند و این روش برایشان کارآیی بسیاری دارد. میتوانید بازاریابی
موبایلی خود را با همکاری آنها انجام دهید.
آخرین نکتهای که باید به خاطر داشته باشید این است که تا آنجا که
میتوانید استراتژی خود را آزمایش کنید. از ابزارها برای تجزیهوتحلیل
استفاده کنید تا متوجه شوید تاثیرگذاری کمپین شما تا چه اندازه بوده است.
کمپینی موفق است که بهطور مداوم بهروز شود.
مطالب مشابه استارت آپ :
پول دار شدن و کسب درآمد در دههای اخیر نسبت به گذشته فرق کرده است . با گسترش اینترنت و ضریب نفوذ بالای آن کسب و کار آنلاین رشدی سریع داشته است و تبلیغات و بازاریابی آنلاین، شکل تجارت را تغییر داد و غول های بزرگ اینترنتی با ورود به دنیای تجارت و تبلیغات آنلاین آن را متحول کرده اند. یکی از مقوله های کسب درآمد و شیوه های راه اندازی کسب و کار آنلاین داشتن وب سایت است با راه اندازی سایت، در واقع شما کسب درآمد در اینترنت را دنبال می کنید لذا برای افزایش درآمد، باید برنامه و راهکارهای درازمدت داشته باشید در اینجا قصد دارم تا مدیریت استراتزیک وبسایت جهت کسب درآمد را شرح دهم.
در اوایل قرن بیست ویکم با رشد رسانه ها و سیستمهای آنلاین، بسیاری از برنامههای بازاریابی و تبلیغات شرکتها و برند های معروف به سمت بهره وری راهکارها و استراتژیهای آنلاین سوق دادهشد و به تناسب آن، گرایشی عظیم شکل گرفت تا شرکتهای کوچک و متوسط نیز به سمت آن حرکت کنند و وب سایتها توانستند به عنوان رکن اصلی در اجرا و پیاده سازی استراتژی دیجیتال مارکتینگ و تبلیغات آنلاین نقش مهمی در بهبود و عملکرد این برنامهها ایفا کنند.
با این وجود داشتن یک وب سایت به تنهایی کافی نیست. وب سایت باید معرف خوبی از برند و تواناییهای شما برای حل دغدغهها و مسائل پیرامون مخاطبانتان باشد و بتواند با جذابیت و محتوای مناسب رضایت آنها را جلب کند. همچنین وب سایت نخستین تصویری است که شما در فضای آنلاین به مخاطبان نشان میدهید و نقش مهمی در ایجاد اعتماد و اعتبار شما ایفا میکند.
با بررسی عملکرد و پویایی بسیاری سایت های داخلی به این نتیجه رسیدیم که عدم مدیریت مناسب، به روز نبودن اطلاعات سایت، عدم داشتن محتوای مناسب، ضعف اصلی حضور آنها به صورت آنلاین بوده و نمی تواند بازخورد خوبی را به همراه داشته باشد.
ما در اینجا چند نکته را که باید در مدیریت و نگهداری وب سایت در نظر گرفته شود به اختصار ذکر می کنیم:
به روز رسانی اطلاعات تماس
درج کامل اطلاعات تماس در وب سایت و نحوه ارتباط با شما نکته ای مهم و حائز اهمیت است. کامل نبودن این اطلاعات در سایت می تواند موجب سردرگمی و دلسردی مخاطبان برای ارتباط با شما شود. همچنین باید با توجه به کسب و کارتان، اشتهار و استراتژی های فروش، اطلاعات لازم را برای واحدهای مختلف مانند فروش، بازرگانی و خدمات در نظر بگیرید و شماره تماس، ایمیل و نام مسئول آن واحد را به طور کامل ذکر کنید.
این اطلاعات باید به تناسب تغییرات داخلی شرکت و در زمان مناسب به روز رسانی شود و در صورت جدا شدن یا تغییر موقعیت کاری عضوی از اعضای شرکت، سریعا نسبت به تغییر یا حذف اطلاعات تماس آن شخص اقدام شود.
بارگذاری محتوا به صورت منظم
به منظور آپلود و راه اندازی سایت باید مطالب و محتوای اولیه را در آن بارگذاری کنید. محتوای سایت باید با توجه به نیاز مخاطبان و جهت معرفی بهتر برند و خدمات تان تهیه شود. تهیه و بارگذاری مطالب در زمان مناسب بخشی از استراتژی بازاریابی محتوا به حساب میآید و نقش کلیدی در بهینه سازی سایت و افزایش رتبه آن دارد.
پس از آپلود سایت نیاز به طراحی یک جدول زمانبندی شده جهت تهیه محتوای لازم برای سایت و انتشار آن در زمان مناسب دارید، البته این جدول باید قابلیت به روز رسانی با توجه به تغییر در گرایش ها و رویدادهای آینده را داشته باشد و پس از طراحی آن میتوانید نسبت به تهیه و گرد آوری مطالب آن اقدام کنید.
انسجام و تداوم این امر میتواند موجب اطلاع رسانی بیشتر به مخاطبان و اعتماد بیشتر آنها به شما شود. محتوای شما باید ساده و قابل درک برای مخاطبان باشد و عناوین و عکسهای آن به گونه ای طراحی و تدوین شود که مخاطب با نگاه اول از مضمون آن صفحه و محتوای آن مطلع شود.
ارتقای برند
علاوه بر اینکه سایت نیاز به اطلاعات کافی و به روز دارد، باید از اعتبار و سندیت لازم نیز برخوردار باشد تا موجب ارتقای برند شما شود. سعی کنید سایتتان را با رعایت نکات گرامری، املای درست و پرهیز از اطلاعات اشتباه و قدیمی به صورت حرفه ای درآورید.
سایت باید نمایانگر ارزشهای برند و شرکت شما باشد. در صورت استفاده از منابع دیگر در سایت، اعتبار آن مطالب را با درج نام منبع اطلاعاتی ارتقا دهید، اما دقت کنید این لینکهای ارتباطی که با دیگر سایت ها برقرار میکنید، پس از مدتی منسوخ نشوند تا موجب ناامید شدن و کاهش اعتماد به مطالب شما نشود.
یکی از اقداماتی که در مدیریت سایت باید صورت گیرد بررسی عملکرد لینکهای داخلی و خارجی سایت است.
بازسازی ساختار و معماری سایت
در حالی که محتوا یکی از بخشهای حیاتی در سایت است، نکته مهم ایجاد راحتی برای مخاطبان جهت بازدید و ارتباط با صفحات مختلف سایت است و راحتی در ارتباط با بخشهای مختلف، رضایت بیشتر آنها را به همراه دارد.
زمانی که متوجه شدید با تمام اقداماتی که برای تهیه و انتشار مطالب انجام میدهید، بازخورد سایت شما پایین است و نمیتوانید مخاطبان زیادی را جذب کنید، میتوان با طراحی مجدد سایت و به روز رسانی بخشهای مختلف، ارتباط بهتری با بازدیدکنندگان برقرار کرد و بازخورد آن را بهبود بخشید.
چهار سوال زیر میتواند به شما در تهیه نقشه ای بهتر برای طراحی مجدد سایت کمک کند:
۱ـ آیا نحوه ارتباط مخاطبان با شما ساده است و چقدر توانسته در جذب بازدیدکنندگان و تبدیل آنها به مشتری تاثیر داشته باشد؟
۲ـ آیا صفحه اول سایت شما موجب تحریک بازدیدکنندگان برای جست وجوی اطلاعات بیشتر درباره برند، کالا و خدمات شما می شود یا صرفا به زیبایی آن پرداخته شده و نمی تواند ارزش های برند شما را به طور کامل بازگو کند؟
۳ـ آیا متون سایت شما برای مخاطبان تان سنگین است و آنها نمی توانند درک خوبی از آن داشته باشند یا با زبانی گویا و واضح بیان شده است؟
۴ـ آیا احساس و تصویری که سایت شما به بازدیدکنندگان منتقل می کند، مطابق با برند و شرکت شماست؟
در طراحی مجدد سایت، خودتان را در جایگاه مخاطبان و مصرف کنندگان در نظر بگیرید و ببینید نیاز و خواستههای آنها چیست و چه چیزها و المانهایی را باید در سایت تان تغییر دهید تا موجب رضایت بیشتر و اعتماد آنها به برند شما شود.