در کسب درآمد اینترنتی و کسب و کارهای شرکت های بزرگ اتفاقات و حوادث خوب و بد زیادی روی می دهد . گاهی کارآفرینان بزرگ و تجار بزرگ در راه اندازی کسب و کار دچار اشتباهات فاحشی می شوند و این تصمیم های نادرست عواقب زیادی برای شرکتهایشان به بار می آورد مجموعه تصمیمات و تجربیات این مدیران بزرگ می تواند تجربه خوب برای همه ما باشد تا در کسب درآمد خود آن را لحاظ کنیم تا این اشتباهات به کسب و کارمان لطمه نزند و موجب ورشکستی و یا ضرر جبران ناپذیر نگردد . در اینجا تصمیم های اشتباه و مخرب مدیران ارشد کمپانی ها و شرکت بزرگ جهان که تجربه عالی برای کارآفرینان خواهد شد در ادامه خواهد آمد:
تاحالا برایتان سوال پیش آمده در طول تاریخ، بدترین تصمیم های تجاری کدام بودند؟
تصمیمهای شما نه، تصمیم های دیگران، حتی فرهیختهترین و با تجربهترین
تاجرها، کارآفرینان، مدیرانی که از دانشگاه هاروارد یعنی بهترین دانشگاه
مدیریت دنیا فارغ التحصیل شدهاند؟
این سوال، سوال فوقالعاده خوبی است، چرا؟ زیرا به شما دو باور خوب میدهند :
این سوال جالب را، خیلی قبل تر ها، مجله پرتیراژ The Atlantic از ۱۷ تاجر ثروتمند و شناخته شده دنیا پرسید. در کمال تعجب، نقطه نظرهای این ۱۷ تاجر (هم زن و هم مرد) اختلاف زیادی با هم داشتند.
اما، در این مقاله قرار است شما خلاصه و مهم ترین نکات این تحقیق جالب را بخوانید.
یکی از راه های موفقیت در هر زمینه ای کسب تجربه است. تجربه در هر کاری به شما دید خوبی از مسیر حرکت میدهد.
میدانید چرا؟
شما اگر ماهی ۲ میلیون تومان درآمد دارید، دلیلش این نیست که میخواهید ۲ میلیون تومان درآمد داشته باشید، بلکه دلیلش این است که شما آگاه نیستید چطور ماهی ۴ میلیون یا ۴۰۰ میلیون درآمد داشته باشید.
این آگاهی، جمع تجربه و دانش است.
تجربه به شما کمک میکند، راه آزمون و خطا رفتند را در مسیر زندگیتان، کوتاهتر کنید.
پس هرچه زودتر دست به کار شوید و اشتباهات فاحشی که در طول تاریخ، تجار بزرگ در تصمیمهای تجاری مرتکب شدند را بخوانید و از آنها درس بگیری و در زندگی و کسب و کارتان از آن استفاده کنید :
اولین تجربه | مصرف کننده مهم است
پاسخ از، Melissa Lee، مدیر Fast Money و Options Action که زیر مجموعه شبکه CNBC هستند.
در سال ۱۹۸۳، کوکاکولا محصول جدیدی را به بازار ارائه داد New Coke، سلاحی
قدرتمند که اشتباها سهم خودش را در برابر Pepsi در بازار نشانه گرفته بود.
اما در کمال ناباوری مسئولین، ۳ ماه بعد، کوکاکولا مجددا محصول قدیمی اش
را یعنی Coca Cola Classic را به بازار به وفور عرضه کرد و دیگر نامی از
New Coke به میان نیامد…
چه درسی میتوانیم از شرکت بزرگ کوکاکولا که علارغم داشتن چند ده نفر مشاور حرفه ای و زبده، بهترین مهندسین و قدرتمندترین سهام داران تجاری، چنین اشتباه فاحشی را در دنیای تجارت مرتکب شدند بیاموزیم؟
درس ساده است : مهم نیست چقدر پول برای محصول خرج کردید و برایش زحمت کشیدید، اگر مشتری دوستش ندارد، فراموشش کنید و تغییرش دهید.
خوشبختانه کوکاکولا به خوبی بحران را مدیریت کرد و سریعا به جای لجاجت با بازار، محصول قبلی را جایگزین کرد اما ضرر مالی و برندینگ-ی که متحمل شد، مانند جای ضخم عمیقی، هرگز فراموش نخواهد شد.
دومین تجربه | خلاقیت حیاتی است
پاسخ از، Walt Mossberg و Peter Thriel موسس و مدیر اجرایی Re/code به
تصمیم سهام داران و هیئت مدیرهApple برای اخراح موسس آن مدیرعامل وقت Apple
یعنی Steve Jobs است.
زمانی که شرکت Apple توسط Steve Jobs دایر شد و بعد ها به شرکت سهامی عام تبدیل شد. بنا به دلایلی که هنوز هم روشن نیست، هیئت مدیره وقت، موسس این شرکت را یعنی Steve Jobs را از شرکتی که خودش تاسیس کرده بود اخراج کردند.
مطبوعات در سال های ۱۹۸۵ این اتفاق غیرمنتظره را تیتر اول خود قرار دادند
اما بعد ها مجددا به علت یک سری اتفاقات، از او دعوت به همکاری کردند و با بازگشت مجدد استیو جابز به Apple فروش شرکت رشد بی سابقه ای را تجربه کرد و با بازگشت او یکبار دیگر ثابت شد، چطور چشم انداز ذهنی موسس یک شرکت قدرتمندتر از توصیه بهترین مشاوران اقتصادی باشد.
مطمئنا این درس هم برای استیو جابز و هم برای هیئت مدیره، درسِ تلخی بوده.
اما با اینحال، استیو جابز به عنوان یک مدیر سخت کوش و رویا پرداز در بین دیگر مدیران شناخته میشد. طوری که دید مردم را نسبت به وسایل الکترونیکی را تغییر داد.
چیزی که شرکت Apple بدون بودن استیو جابز یادش رفته بود، نوآوری و خلاقیت در کار بود، مخصوصا در حوزه تکنولوژیک. زیرا یک شرکت، فقط محصولی که تولید میکند نیست، بلکه مهم تر از آن نحوه ارائه آن محصول به بازار است که اهمیت دارد و میتواند برای آن شرکت سودمند باشد.
پس سعی کنید همیشه افراد خلاق و نوآوری را استخدام کنید و اگر روند فروش شرکتتان نزولی بود، خلاقیت و نوآوری این افراد را در شرایط سخت فراموش نکنید.
سومین تجربه | تحقیقات مهم است… مهم تر از چیزی که فکر میکنید
پاسخ از، Gretchen Morgenson مشاور کسب و کار و نویسنده در روزنامه The New York Times به اهمیت شکست ادغام چند شرکت و سودآوری آنها
در
سال ۲۰۰۸ بانک America موسسه مالی Countywide Financial را خرید. یک موسسه
مالی که وام های کلان به تجار بزرگ امانت میداد. کل هزینه خرید در اوج و
بهبه خرید این موسسه مالی ۴$ بیلیون دلار تمام شد…
اما بعد از مدت کوتاهی که حباب ادغام و خرید این موسسه مالی ترکید، زمانی که صورت وضعیت مالیها شفافتر شد، این معامله مشخص شد این معامله ۴۰$ بیلیون دلار برای بانک America هزینه در برداشته…
از اشتباهات فاحش بانک America نداشتن تحقیقات کامل از موسسه مالی Countrywide Financial بود. در هر کسب و کاری، مهم ترین چیز قبل از ورود به بازاری جدید، شراکتی جدید، راه اندازی کسب و کاری، ترک کردن کارتان و یا ادغام کسب و کار، انجام تحقیقات کامل همراه با جزئیات است.
در مورد بانک America قیمت پایین پیشنهادی موسسه مالی، ایرادات دیگر این موسسه و قروض آنرا از دید بانک America مخفی کرد. اگر کسب و کاری مشکل دار به نظر میرسد… نزدیکش نشوید و از همه مهمتر به امید بهتر شدن وضعیت وارد آن نشوید.
کسب درآمد . کسب و کار . استیوجابز . تجربه کارآفرینان . تصمیم اشتباه مدیر . تصمیم تجاری . خلاقیت . راه اندازی کسب و کار . شرکت کوکاکولا
در مقالات متعدد کسب درآمد و راه اندازی کسب و کار اینترنتی یکی از جنبه های تاکیدی ما داشتن استراتژی بود. استراتژی را به عنوان چراغ راه آینده و برنامه کاری رو به جلو تصور می کردیم و می گفتیم که موفقیت کسب درآمد به داشتن استراتژی کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت است . حال سوال این است که استراتژی در کسب و کار چیست؟ واقعیت داشتن استراتژی کسب درآمد اینترنتی چیست و چه تاثیری در رشد و افزایش درآمد کسب و کار دارد . در اینجا قصد دارم تا واقعیت استراتژیک در کسب و کار را بررسی کنیم.
استراتژی و مباحث مربوط به آن یکی از حوزههای سهل اما ممتنعی است که در آن تورم واژگان موجود باعث شده تا شناخت مفاهیم عمیق و اصلی بهسختی بهدست آید. در این میان یکی از سؤالات اصلی این است که تفاوت میان استراتژی، پیادهسازی و اجرا چیست؟ آیا استراتژی خود یک طرح اجرایی نیست و حتما نیاز به پیادهسازی و اجرا دارد؟ اصلا پیاده سازی چه فرقی با اجرا دارد؟ آیا استراتژی بهمعنی تعیین مقصد و مقصود کسبوکار و راه رسیدن به آن برای خلق ارزش افزودهی اقتصادی است؟ آیا استراتژی با کشف راهحلهای مسائل ناشناخته یا بهرهگیری از فرصتهای غیرقابل انتظار رابطهای دارد؟ سؤالاتی از این دست در دنیای پرهیاهوی استراتژی فراواناند. اما آنچه نباید فراموش شود این است که جذابیت چالشبرانگیز این سؤالات بیشتر در قالب مباحثات علمی مطرح است و تنها نیاز مدیری که بهدنبال استفاده از استراتژی و ابزارهایاش برای موفقیت کسبوکار و سازمان خویش است، در ذهن داشتن یک تعریف ساده و کاربردی از مفاهیم کلیدی استراتژی است.
اولین گام در آشنایی با مفهوم استراتژی این است که بدانیم که استراتژی به دو نوع اصلی تقسیم میشود: استراتژی شرکتی (Corporate Strategy) و استراتژی واحد کسبوکار (Business Unit Strategy.) استراتژی شرکتی شامل سه انتخاب کلیدی است که باید توسط مدیرعامل و اعضای هیأتمدیره (مدیریت ارشد سازمان در یک کلام) انجام شود:
۱- چه شایستگیهای کلیدی باید باعث تمایز شرکت ما بشوند؟
۲- مزیت نسبی (Comparative Advantage) شرکت ما، در خلق ارزش افزوده در حوزهی کسبوکار منحصر بهفردش باید چه چیزی باشد؟ توضیح اینکه مزیت نسبی بهمعنی توانمندی کسبوکار در فروش محصولات/خدمات با پایینترین قیمت بازار نسبت به رقبا است که موجب ایجاد حاشیهی سودی باثباتتر میشود. بهعبارت بهتر هر چقدر تولید برای ما از رقبایمان ارزانتر تمام شود، مزیتی در حاشیهی سود نسبت به آنها خواهیم داشت و میتوانیم با فروش به قیمتهای بازار، سود بیشتری بهدست بیاوریم یا اینکه از فروش ارزانتر بهعنوان استراتژی رقابتی استفاده کنیم. مزیت مقایسهای باعث تعیین حوزههای تمرکز کسبوکار شرکت میشود: بهتر است شرکت در کسبوکارهایی فعالیت کند که در آنها پایینترین حاشیهی میان هزینهی تولید و قیمت فروش را داشته باشد. بنابراین منظور از این سؤال میتواند این باشد: چه مزیت نسبی در حوزههای کسبوکاریمان داریم یا میتوانیم ایجاد کنیم؟
۳- در چه کسبوکارهایی باید فعالیت کنیم؟ طبیعتا در کسبوکارهایی که در آنها مزیت نسبی داریم!
کمی پیچیده بهنظر میرسد؛ اما اصل داستان خیلی ساده است. به این جمله توجه کنید: شایستگیهای کلیدی باعث ایجاد مزیت نسبی میشوند و شرکت باید در کسبوکارهایی فعالیت کند که مزیت نسبی دارد! دو مسیر در اینجا داریم:
۱- شرکت شایستگیهای کلیدی موجود را تعیین و براساس آن مزیت نسبی خود و در نهایت کسبوکارهای محل فعالیت خود را شناسایی میکند؛
۲- شرکت ابتدا کسبوکارهای محل فعالیت خود را تعیین میکند، سپس با تعیین مزیتهای نسبی مورد نیاز برای آن کسبوکارها، در نهایت به شایستگیهای کلیدی مورد نیاز برای فعالیت در آن کسبوکارها میرسد و آنها را در سازمان خود ایجاد میکند.
نکتهی مهم این است که تصمیماتی که در سطح استراتژی شرکتی گرفته میشود همچون چتری بر تمامی تصمیمات و اقدامات بلندمدت، میانمدت و روزمرهی مدیران و نیروی انسانی سازمان سایه میاندازد.
بههمین شکل در سطح استراتژی واحد کسبوکار نیز سه سؤال کلیدی وجود دارد:
۱- کدام مشتری باید تعیینکنندهی بازار هدف ما باشد؟ کسبوکارها اگر بتوانند محصولات یا خدماتی را به مشتریان عرضه کنند که خود مشتریان خواستار آنها هستند، میتوانند رضایت مشتریان خود را جلب کنند. احتمال خرید یک مشتری از کسبوکاری که از آن راضی بوده است بالاتر است و این موضوع خود به افزایش فروش و سودآوری خواهد انجامید. بنابراین لازم است طی فرایند بخشبندی بازار و مشتریان، یک یا چند گروه تقریبا همگن از مشتریان بالقوهی ارزش افزودهی کسبوکار با توجه به نیازها و ویژگیهای آنها شناسایی شوند.
۲- چه پیشنهاد ارزشی (Value Proposition) محصول/خدمت ما را در دیدگاه آن مشتری متمایز میسازد؟ ارزش پیشنهادی دلیل ترجیح محصولات و خدمات یک کسبوکار نسبت به دیگری توسط مشتریان آن است. هر ارزش پیشنهادی متشکل از بستهای منتخب از محصولات و خدمات مرتبط با نیازهای یک بخش خاص از مشتریان است. بنابراین منظور از ارزش پیشنهادی، مجموعهای منافع است که شرکت به مشتریان خود پیشنهاد میدهد. ارزش پیشنهادی هم میتواند نوآورانه و جدید باشد و هم میتواند مشابه ارزشهای موجود بازار اما دارای ویژگیهای متمایز و برتر باشد.
۳- چه چیزهایی میتواند باعث شود کسبوکار ما در ارائهی پیشنهاد ارزش تعیین شده از تمامی رقبای خود بهتر و برتر باشد؟پاسخ مزیتهای رقابتی است. وقتی از ارزش محصول یا خدمت سخن به میان میآید، معمولا همه به یاد قیمت و ارزش پولی محصول میافتند. این درست است که در نهایت همه چیز با “پول” سنجیده میشود؛ اما تمامی ارزش محصول یا خدمت با این نوع نگاه نمایان نمیشود. چه بسیارند محصولاتی که حتی با قیمت بسیار پایین خریداری نمییابند و چه اندکاند محصولاتی که هر قیمتی داشته باشند، صفی طولانی برای خرید آنها ایجاد میشود. بهنظر میرسد در این میان حلقهی مفقودهای وجود دارد: چرا این اتفاق رخ میدهد؟ مشتری برای خرید کردن، تنها براساس قیمت یا ارزش پولی تصمیم نمیگیرد؛ اگر چه این عامل، در تصمیم نهایی مشتری بسیار کلیدی است. اما چه عوامل دیگری در تصمیم نهایی مشتری برای قضاوت در مورد ارزشمندی محصول یا خدمت مؤثرند؟ پاسخ به این سؤالات، مشخصکنندهی مزیتهای رقابتی کسبوکار هستند.
تدوین استراتژی بهزبان ساده چیزی ز پاسخگویی به سؤالات فوق نیست! اما اینکه چرا ماجرا در دنیای واقعی چنان پیچیده میشود که کسی از آن سر در نمیآورد (!) داستان دیگری است که شاید در آینده به آن پرداختم.
مطلب مشابه استراتژی کسب درآمد:
شناخت ذائقه و علاقه مشتری و کسب درآمد بر اساس آن. تولید محتوا برای جذب و رضایت مشتری و رونق دادن کسب و کار اینترنتی.
داشتن ایده در کسب و کار اگرچه مهم است ولی کافی نیست چون ذائقه مشتریان و خوانندگان دنیای مجازی هر لحظه در حال تغییر و دگرگونی است لذا راضی کردن و اغنای ذائقه مشتریان و خوانندگان کار مشکلی است اما غیر ممکن نیست .در اینجا قصد دارم تا فرمت های محتوایی رایج و ضروری که در تولید محتوا برای تولیدکنندگان محتوا و دارندگان کسب و کار می تواند کاربرد داشته باشد را فهرست کردم . زمانی یکی به بازی آنلاین و دیگری به کسب درآمد و فردی دیگر به کتاب الکترونیکی و... علاقه دارد مهم این است که شما برای کسب و کارتان و درآمد بیشتر و جذب مشتری و بازدید کننده این ها را بشناسید و بر اساس ذائقه و علاقه مشتری عمل کنید. در یک پژوهش تازه، از «نداشتن دید واحد نسبت به مشتری» به عنوان بزرگ ترین مانع بازاریابی چند کاناله یاد شده است. در پژوهش مذکور مشکل به حجم پایین محتوای مورد نیاز برای دسترسی پیدا کردن به بخشهای مختلف مخاطبان ربط داده شدهاست که دوست دارند در آن لحظه به محتوای مورد نیازشان دسترسی داشتهباشند.
از طرف دیگر باید وسایل و رسانه هایی که مخاطب برای دسترسی یافتن به محتوای ما از آنها بهره می گیرد را نیز در نظر داشته باشیم. باید دید آیا محتوای ما مثلاً با موبایل سازگاری دارد؟ یا روی نمایشگر های کوچک به اندازه ی کافی قابل رؤیت و خوانا هست؟ آیا برای آن دسته از کسانی که به اطلاعات بیشتری نیاز دارند محتوای طولانی تر داریم؟
البته از اینجا به بعد پای فرمت های مختلف محتوا به میان می آید. باید ببینید پیامی که سعی در انتقالش دارید را از طریق متن بهتر می توان منتقل کرد یا صوت، تصویر متحرک، عکس یا غیره.
اگر فکر می کنید در انتخاب فرمت محتوا دستتان بسته است و انتخابهای زیادی ندارید، در ادامه فهرست جامعی از انواع و اقسام فرمت ها و اشکال مختلف محتوا برایتان گرد هم آوردهایم که میتوانید برای تولید محتوای خود از آنها بهره بگیرید و به این فرایند شتاب ببخشید. توصیه میشود فهرست زیر را جایی ذخیره کنید. چه خودتان تولید کنندهی محتوا باشید و چه برای مقاصد کسب و کاریتان به دنبال متخصص تولید محتوا بگردید، این فهرست از گزینههای موجود دید بهتری در اختیارتان قرار خواهد داد.
فهرست زیر برای تغییر کاربری محتوا نیز کاربردی است. با استفاده از این فهرست میتوانید محتوای تولید شدهی خود را در قالب ها و فرمتهای گوناگون به کار بگیرید و آن را به اشکال مختلف در اختیار گروههای مختلف مخاطبان قرار دهید. برای مثال، میتوانید سمینار، وبینار یا ارائهای که داشتهاید را در قالب جمعبندی روی وبلاگ منتشر کنید. تصاویری که در ارائهی پاورپوینت خود از آنها استفاده کردهاید نیز میتوانند به عنوان محتوای مستقل روی شبکههای اجتماعی مورد استفاده قرار بگیرند. نسخهی صوتی وبینار شما نیز می تواند همراه با یک کتاب الکترونیکی مکمل، به عنوان پادکست منتشر شود.
افراد زیادی را می شناسم که سالهاست قصد دارند کسب و کار اینترنتی راه اندازی کنند و ایده های فوق العاده جالبی درباره کسب درآمد و شیوه های درآمدزایی علمی از اینترنت دارند ولی هنوز اقدام خاصی نکردند. اینها دو مشکل اساسی در شروع کسب درآمد دارند اول اینکه رویای بزرگ و دست نیافتنی دارند و در خیالشان فقط کسب درآمد میلیاردی را پرورش می دهند و در همین حالت ماندند و هیچ اقدام عملی برای راه اندای کسب و کار نکرده اند . مشکل دوم اینکه می گویند سرمایه و توان مالی نداریم و یا خودشان را با بزرگان دنیای اینترنت و کسب درآمد مقایسه می کنند . در جواب این مشکل و بهانه ها باید گفت که برای هر کسب و کاری از جمله کسب درآمد از اینترنت باید از یک جایی شروع کرد تا اقدامی نکنیم کسب درآمد نخواهیم داشت .خود شروع کسب درآمد و راه اندازی کسب و کار گام نخست و شروع تحقق یک ایده بزرگ می تواند باشد.
شاید شما هم از آن دسته افرادی باشید که میگویید در زمینه خاصی تخصص، مهارت یا تجربه نداشته و به چیزهای مختلفی علاقه دارید یا شاید هم نمیدانید علایق اصلی تان چیست و هیچ ایده ای هم برای شروع کسب و کار خود ندارید، در عین حال با وجود تمام اطلاعات و منابع موجود در اینترنت برای راه اندازی کسب و کار اینترنتی و کسب درآمد آنلاین، سردرگم مانده اید که باید از کجا شروع کرده و اگر بخواهید تمام این اطلاعات و مهارت ها را به دست آورید انگار سال ها طول میکشد تا بتوانید کسب و کار خود را شروع کنید و به درآمد برسید.
بسیاری از افراد سوالات مشابهی دارند و به نوعی کمال گرا هستند به گونه ای که میخواهند همه مهارت ها را یاد گرفته یا سرمایه کافی داشته باشند و خلاصه منتظر روز موعود هستند تا کسب و کارشان را شروع کنند، اما باید بدانید که به هر حال هر کسب و کار موفقی از جایی شروع کرده است.
زندگی و تاریخچه هر فرد یا کسب و کار موفقی را که بررسی کنید، خواهید دید که همه آن ها مهمترین قدم یعنی قدم اول را برداشته اند و با کمترین امکانات یا بودجه کسب و کار خود را آغاز کرده اند.
مطالعه زندگی افرد موفق و تاریخچه کسب و کارهای موفق میتواند دید بهتری به شما بدهد. مهم این است که کمال گرایی را کنار گذاشته و با هر امکانات و مهارتی که دارید فقط شروع کنید.
مهم ترین نکته این است که بهترین استفاده را از امکاناتی که دارید ببرید و برای مراحل بعدی کسب و کارتان نگران نباشید. مهارت های لازم را در زمان خودش و هنگامی که لازم بود میتوانید یاد بگیرید.
بزرگترین اشتباهی که بسیاری از تازه کاران میکنند این است که خود را با کسب و کارهای بزرگ و موفقی مقایسه میکنند که سال هاست در این حوزه در حال فعالیت هستند.
بارها دیدیم افرادی که قصد راه اندازی یک فروشگاه اینترنتی و آنلاین را دارند، دائما میزان سرمایه و تجربیات خود را با فروشگاه دیجی کالا مقایسه میکنند و حتی به دنبال این هستند که قالب سایت خود را نیز مانند دیجی کالا طراحی کنند.
این بزرگترین اشتباهی است که میتوانید مرتکب شوید. به جای مقایسه خود با سایتی که ۱۰ سال است سابقه فعالیت دارد، بهتر است به امکانات موجود خود نگاه کرده و از آن بهترین استفاده را ببرید. از کم شروع کرده و آهسته و البته پیوسته و با تلاش و انجام اقدامات لازم مطمئن باشید شما هم میتوانید با داشتن دید بلند مدت و هدف درست در آینده نزدیک به سایت بزرگی چون دیجی کالا یا حتی موفق تر از آن تبدیل شوید.
بسیاری از همان روزهای اول نگران تمام مراحلی هستند که باید برای به درآمد رساندن کسب و کارشان انجام دهند. اما مطمئن باشید به مرور زمان تمام آن چه نیاز دارید را یاد خواهید گرفت.
کاری که باید انجام دهید این است که بدانید باید چه مراحل و اقداماتی را انجام دهید تا بتوانید کسب و کارتان را به ثمر برسانید، تمام آن ها را لیست کنید تا دید خوبی از نقشه و برنامه خود داشه باشید.
اما بعد از آن به جای نگرانی برای یادگیری تمام آنچه در لیست است به اولین کاری که باید انجام دهید تمرکز کرده و تنها از همان نقطه کار خود را آغاز کنید. این میتواند پیدا کردن یک یا چند ایده یا بازار هدف باشد. در نهایت از پروسه ای که انجام میدهید لذت ببرید.
برای آنکه به بالای برج برسید باید پای خود را روی اولین پله بگذارید، به پله های بعدی فکر نکنید با اولین قدم شروع کنید.
درست مانند رانندگی در جاده، درست است که هر از گاهی باید حواستان به دور
دست ها باشد و فقط به چراغ ترمز ماشین روبروی تان زل نزنید، اما زمانی که
در جاده رانندگی میکنید به پیچ یا پیچ های بعدی یا اتفاقاتی که ممکن است در
۵۰ کیلومتر بعد بیفتد فکر نکرده و تمام تمرکزتان در همان پیچی است که در
آن حضور دارید و سعی میکنید آن را با دقت و به درستی رد کرده و در عین حال
از مناظر هم لذت ببرید.
در بیزنس و کسب و کار هم همانطور است باید همواره دید کاملی نسبت به تمام کارهای لازمی که باید انجام دهید داشته باشید و در عین حال، باید تمام تمرکزتان در بهترین استفاده از امکاناتی باشد که اکنون در اختیار دارید.
و فراموش نکنید که هیچ گاه نمیتوانید در تجارت و کسب و کار یک حرفه ای تمام عیار باشید زیرا هر چقدر پیشرفت کنید مهارت ها و تجربیات بیشتری به دست خواهید آورد. تنها با اقدام است که تجربه و مهارت های تان افزایش پیدا میکند.
با یک گوشه نشستن و فکر کردن به آینده و میزان درآمدی که از کسب و کارتان به دست می آورید نمیتوانید تجربه و مهارت لازم را به دست آورید.
بارها
شده افرادی میپرسند چطور میتوانیم تست A/B را برای لیست ایمیل خود پیاده
کنیم؟ یا چطور نرخ تبدیل سایت مان را افزایش دهیم به گونه ای که بازدید
کننده بیشتری تبدیل به مشتری شود؟
زمانی که از این افراد میپرسند چند نفر در لیست ایمیل تان است میگویند ۲۵
نفر یا چند نفر بازدید کننده دارند میگویند، روزی ۲۰ بازدید کننده!
این دوستان به این موضوع توجه نمیکنند که در حالیکه لیست ایمیل یا بازدید سایت شان به تعداد مناسبی نرسیده است، فکر کردن به این مسائل یا حتی صرف وقت برای یادگیری آن کاملا بی فایده است.
این جاست که کسی که هنوز ۴۰ سالش نشده سعی میکند مثل ۴۰ ساله ها فکر کند، معنی پیدا میکند.
در بیزنس و کسب و کار هم دقیقا همانطور است و شما نمیتوانید زمانی که هنوز در قدم های ابتدایی کارتان هستید و باید روی موارد مهمتری تمرکز داشته باشید، به فکر یادگیری روش های حرفه ای تر و تخصصی تر باشید.
به همین دلیل است که برای بسیاری، راه اندازی یک کسب و کار اینترنتی مثل این است که باید برای یادگیری و ایجاد آن ۱۰ سال وقت صرف کرده و بعد شروع کنند، زیرا از همان روزهای اول به فکر مراحل بالاتر و حرفه ای تر هستند.
پست
شماره یک وبلاگ تان را بنویسید یا اولین مطلب را برای محتوای سایت تان
منتشر کنید. فردا مطلب شماره دو را بنویسید و به هیمن ترتیب جلو بروید.
اگر سایت ندارید، قدم اول این است که ایده یا موضوع مناسبی پیدا کرده و سایت خود را بسازید، بعد به دنبال تولید محتوا بروید.
اگر هیچ ایده ای ندارد، از لیست کردن علایق و مهارت های تان شروع کرده و خودتان و توانایی های تان را بشناسید.
همینطور قدم به قدم جلو رفته و از همان روز اول نگران ۱ سال آینده تان
نباشید. زمانی که وقتش برسد و مدت زمانی از حضورتان در کسب و کار گذشته
باشد، خودتان به عقب که نگاه بی اندازید خواهید دید که تمام مراحلِ مهم و
اساسی ای که فکر میکردید چقدر سخت و غیر ممکن به نظر می آیند پشت سر گذاشته
اید و تجربیات و مهارت های بسیاری هم به دست آورده اید.
همانطور که در هر سنی که هستید باید مناسب سن تان رفتار و فکر کنید، در بیزنس و کسب و کار نیز در هر مرحله ای که هستید تمام تمرکزتان را روی همان مرحله و پیشرفت در آن قدم بگذارید و نگران ۱۰ سال آینده کسب و کارتان نباشید.
مطالب شروع کسب درآمد از اینترنت: