آموزش کسب و کار، کسب درآمد اینترنتی، استخدام ، استخدامی، کنکور و موفقیت در کنکور و دانشگاه

آموزش کسب و کار,کسب درآمد,کسب درآمد از اینترنت , استخدام استخدامی کنکور موفقیت در کنکور و دانشگاه

آموزش کسب و کار، کسب درآمد اینترنتی، استخدام ، استخدامی، کنکور و موفقیت در کنکور و دانشگاه

آموزش کسب و کار,کسب درآمد,کسب درآمد از اینترنت , استخدام استخدامی کنکور موفقیت در کنکور و دانشگاه

واقعیت استراتژی کسب درآمد

واقعیت استراتژی کسب درآمد

در مقالات متعدد کسب درآمد و راه اندازی کسب و کار اینترنتی یکی از جنبه های تاکیدی ما داشتن استراتژی بود. استراتژی را به عنوان چراغ راه آینده و برنامه کاری رو به جلو تصور می کردیم و می گفتیم که موفقیت کسب درآمد به داشتن استراتژی کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت است . حال سوال این است که استراتژی در کسب و کار چیست؟ واقعیت داشتن استراتژی کسب درآمد اینترنتی چیست و چه تاثیری در رشد و افزایش درآمد کسب و کار دارد . در اینجا قصد دارم تا واقعیت استراتژیک در کسب و کار را بررسی کنیم.

استراتژی و مباحث مربوط به آن یکی از حوزه‌های سهل اما ممتنعی است که در آن‌ تورم واژگان موجود باعث شده تا شناخت مفاهیم عمیق و اصلی به‌سختی به‌دست آید. در این میان یکی از سؤالات اصلی این است که تفاوت میان استراتژی، پیاده‌سازی و اجرا چیست؟ آیا استراتژی خود یک طرح اجرایی نیست و حتما نیاز به پیاده‌سازی و اجرا دارد؟ اصلا پیاده سازی چه فرقی با اجرا دارد؟ آیا استراتژی به‌معنی تعیین مقصد و مقصود کسب‌وکار و راه رسیدن به آن برای خلق ارزش افزوده‌ی اقتصادی است؟ آیا استراتژی با کشف راه‌حل‌های مسائل ناشناخته یا بهره‌گیری از فرصت‌های غیرقابل انتظار رابطه‌ای دارد؟ سؤالاتی از این دست در دنیای پرهیاهوی استراتژی فراوان‌اند. اما آن‌چه نباید فراموش شود این است که جذابیت چالش‌برانگیز این سؤالات بیش‌تر در قالب مباحثات علمی مطرح است و تنها نیاز مدیری که به‌دنبال استفاده از استراتژی و ابزارهای‌اش برای موفقیت کسب‌وکار و سازمان خویش است، در ذهن داشتن یک تعریف ساده و کاربردی از مفاهیم کلیدی استراتژی است.

اولین گام در آشنایی با مفهوم استراتژی این است که بدانیم که استراتژی به دو نوع اصلی تقسیم می‌شود: استراتژی شرکتی (Corporate Strategy) و استراتژی واحد کسب‌وکار (Business Unit Strategy.) استراتژی شرکتی شامل سه انتخاب کلیدی است که باید توسط مدیرعامل و اعضای هیأت‌مدیره (مدیریت ارشد سازمان در یک کلام) انجام شود:

۱- چه شایستگی‌های کلیدی باید باعث تمایز شرکت ما بشوند؟

۲- مزیت نسبی (Comparative Advantage) شرکت ما، در خلق ارزش افزوده در حوزه‌‌ی کسب‌وکار منحصر به‌فردش باید چه چیزی باشد؟ توضیح این‌که مزیت نسبی به‌معنی توان‌مندی کسب‌وکار در فروش محصولات/خدمات با پایین‌ترین قیمت بازار نسبت به رقبا است که موجب ایجاد حاشیه‌ی سودی باثبات‌تر می‌شود. به‌عبارت به‌تر هر چقدر تولید برای ما از رقبای‌‌‌مان ارزان‌تر تمام شود، مزیتی در حاشیه‌ی سود نسبت به آن‌ها خواهیم داشت و می‌توانیم با فروش به قیمت‌های بازار، سود بیش‌تری به‌دست بیاوریم یا این‌که از فروش ارزان‌تر به‌عنوان استراتژی رقابتی استفاده کنیم. مزیت مقایسه‌ای باعث تعیین حوزه‌های تمرکز کسب‌وکار شرکت می‌شود: به‌تر است شرکت در کسب‌وکارهایی فعالیت کند که در آن‌ها پایین‌ترین حاشیه‌ی میان هزینه‌ی تولید و قیمت فروش را داشته باشد. بنابراین منظور از این سؤال می‌تواند این باشد: چه مزیت نسبی در حوزه‌های کسب‌وکاری‌مان داریم یا می‌توانیم ایجاد کنیم؟

۳- در چه کسب‌وکارهایی باید فعالیت کنیم؟ طبیعتا در کسب‌وکارهایی که در آن‌ها مزیت نسبی داریم!

کمی پیچیده به‌نظر می‌رسد؛ اما اصل داستان خیلی ساده است. به این جمله توجه کنید: شایستگی‌های کلیدی باعث ایجاد مزیت نسبی می‌شوند و شرکت باید در کسب‌وکارهایی فعالیت کند که مزیت نسبی دارد! دو مسیر در این‌جا داریم:

۱- شرکت شایستگی‌های کلیدی موجود را تعیین و براساس آن مزیت نسبی خود و در نهایت کسب‌وکارهای محل فعالیت خود را شناسایی می‌کند؛

۲- شرکت ابتدا کسب‌وکارهای محل فعالیت خود را تعیین می‌کند، سپس با تعیین مزیت‌های نسبی مورد نیاز برای آن کسب‌وکارها، در نهایت به شایستگی‌های کلیدی مورد نیاز برای فعالیت در آن کسب‌وکارها می‌رسد و آن‌ها را در سازمان خود ایجاد می‌کند.

نکته‌ی مهم این است که تصمیماتی که در سطح استراتژی شرکتی گرفته می‌شود هم‌چون چتری بر تمامی تصمیمات و اقدامات بلندمدت، میان‌مدت و روزمره‌ی مدیران و نیروی انسانی سازمان سایه می‌اندازد.

به‌همین شکل در سطح استراتژی واحد کسب‌وکار نیز سه سؤال کلیدی وجود دارد:

۱- کدام مشتری باید تعیین‌کننده‌ی بازار هدف ما باشد؟ کسب‌وکارها اگر بتوانند محصولات یا خدماتی را به مشتریان عرضه کنند که خود مشتریان خواستار آن‌ها هستند، می‌توانند رضایت مشتریان خود را جلب کنند. احتمال خرید یک مشتری از کسب‌وکاری که از آن راضی بوده‌ است بالاتر است و این موضوع خود به افزایش فروش و سودآوری خواهد انجامید. بنابراین لازم است طی فرایند بخش‌بندی بازار و مشتریان، یک یا چند گروه تقریبا همگن از مشتریان بالقوه‌ی ارزش افزوده‌ی کسب‌وکار با توجه به نیازها و ویژگی‌های آن‌ها شناسایی شوند.

۲- چه پیشنهاد ارزشی (Value Proposition) محصول/خدمت ما را در دیدگاه آن مشتری متمایز می‌سازد؟ ارزش پیشنهادی دلیل ترجیح محصولات و خدمات یک کسب‌وکار نسبت به دیگری توسط مشتریان آن است. هر ارزش پیشنهادی متشکل از بسته‌ای منتخب از محصولات و خدمات مرتبط با نیازهای یک بخش خاص از مشتریان است. بنابراین منظور از ارزش پیشنهادی، مجموعه‌ای منافع است که شرکت به مشتریان خود پیشنهاد می‌دهد. ارزش پیشنهادی هم می‌تواند نوآورانه و جدید باشد و هم می‌تواند مشابه ارزش‌های موجود بازار اما دارای ویژگی‌های متمایز و برتر باشد.

۳- چه چیزهایی می‌تواند باعث شود کسب‌وکار ما در ارائه‌ی پیشنهاد ارزش تعیین شده از تمامی رقبای خود به‌تر و برتر باشد؟پاسخ مزیت‌های رقابتی است. وقتی از ارزش محصول یا خدمت سخن به میان می‌آید، معمولا همه به یاد قیمت و ارزش پولی محصول می‌افتند. این درست است که در نهایت همه چیز با “پول” سنجیده می‌شود؛ اما تمامی ارزش محصول یا خدمت با این نوع نگاه نمایان نمی‌شود. چه بسیارند محصولاتی که حتی با قیمت بسیار پایین خریداری نمی‌یابند و چه اندک‌اند محصولاتی که هر قیمتی داشته باشند، صفی طولانی برای خرید آن‌ها ایجاد می‌شود. به‌نظر می‌رسد در این میان حلقه‌ی مفقوده‌ای وجود دارد: چرا این اتفاق رخ می‌دهد؟ مشتری برای خرید کردن، تنها براساس قیمت یا ارزش پولی تصمیم نمی‌گیرد؛ اگر چه این عامل، در تصمیم نهایی مشتری بسیار کلیدی است. اما چه عوامل دیگری در تصمیم نهایی مشتری برای قضاوت در مورد ارزش‌مندی محصول یا خدمت مؤثرند؟ پاسخ به این سؤالات، مشخص‌کننده‌ی مزیت‌های رقابتی کسب‌وکار هستند.

تدوین استراتژی به‌زبان ساده چیزی ز پاسخ‌گویی به سؤالات فوق نیست! اما این‌که چرا ماجرا در دنیای واقعی چنان پیچیده می‌شود که کسی از آن سر در نمی‌آورد (!) داستان دیگری است که شاید در آینده به آن‌ پرداختم.

مطلب مشابه استراتژی کسب درآمد:

استراتژی بازاریابی برای کسب درآمد

ارزش جذب مشتری جدید در کسب و کار

ارزش جذب مشتری جدید در کسب و کار

کسب و کار بدون مشتری معنا ندارد وجود مشتری است که به کسب درآمد و ادامه کسب و کار منجر می شود. لذا جذب مشتری از اصول اصلی کسب درآمد و بازاریابی می باشد . بدون توجه به جذب مشتریان و اهمیت وجدی آنها، هیچ کسب و کاری موفق نخواهد بود. در اینجا دو حالت باقی می ماند یکی اینکه ما مشتری های قدیمی و ثابت خود را حذف کنیم و اعتماد و وفاداری آنها را به کسب و کار خود حفظ کنیم و حالت دوم اینکه علاوه بر اینها ، باید مشتری جدید جذب کنیم جذب مشتری جدید در رشد کسب و کار و توسعه درآمدمان تاثیر دارد لذا در این مقاله قصد دارم تا ارزش واقعی جذب مشتری جدید در کسب درآمد را بدانیم.


بسیاری از صاحبان کسب و کارهای کوچک به اهمیت « برخورداری از مشتری دائمی خوب برای رونق کسب و کارشان»  واقف نیستند. شاید عجیب به نظر آید، اما بسیاری از صاحبان کسب و کارهای کوچک به اهمیت « برخورداری از مشتری دائمی خوب برای رونق کسب و کارشان» واقف نیستند.

با بررسی این موضوع، شما به یک دیدگاه روشن برای جذب یک مشتری دائمی از طریق سرمایه‌گذاری یا خطرپذیری خواهید رسید. این بررسی، اهمیت حفظ مشتریان موجود و جلب رضایت آنها برای کسب و کارتان را مشخص خواهد کرد. هزینه‌ی حفظ مشتری و حتی گسترش ارزش مشتری، بسیار کم‌تر از جذب یک مشتری جدید است.

برای سرمایه‌گذاری در بازاریابی، در ابتدا باید به برآورد ارزش میانگین جذب یک مشتری جدید برای کسب و کارتان اقدام کنید.

برای تعیین ارزش واقعی جذب مشتری جدید ، برای سوالات زیر پاسخ مشخصی داشته باشید:

۱. متوسط فروش شما (مبلغ معامله) چقدر است؟

۲. میانگین تکرار خرید مشتریان شما چقدر است؟

این محاسبات را می‌توان در معاملات یا بازدیدکنندگان به‌صورت هفته‌ای، ماهانه یا سالانه بیان کرد، البته به نوع فعالیت شما نیز بستگی دارد.

۳. چند درصد از مشتریان جدید جزء مشتریان منظم هستند؟

ما این درصد را « ضریب تبدیل» می‌نامیم. این ضریب تبدیل، بدون شک بسته به این‌که چگونه این مشتریان جدید جذب شده‌اند، متفاوت است. به عنوان مثال، کسی که برای نخستین بار با استفاده از کوپن تخفیف قیمت خرید می‌کند، در مقایسه با شخصی که به توصیه‌های شخصی یک دوست خرید کرده است، احتمال کم‌تری دارد مشتری دائمی شما شود. برای این‌که محاسبات دقیق‌تر باشد، برای محاسبه این اطلاعات می‌توانید از معیارهای مختلف و سپس محاسبه‌ی میانگین استفاده کنید.

۴. متوسط چرخه‌ی زندگی یک مشتری جدید چقدر است؟

پس از جذب مشتری جدید، آن مشتری قبل از ترک شما یا تغییر نظر یا صرف‌نظرکردن از خدمات و محصولات شما، چه مدت به خرید از شما ادامه خواهد داد؟ این مدت زمانی را می‌توان به طور کلی در بازه‌ی ماه یا سال تشریح کرد. این دوره‌ی زمانی سخت محاسبه می‌شود، اما تمام تلاش خود را بکنید.

۵. چه تعدادی از مشتریان جدید توسط مشتریان فعلی به شما مراجعه کرده‌اند؟

هنگامی که شما در مورد یک مشتری جدید اطلاعات جمع‌آوری می‌کنید، از آنها بپرسید که در مورد شما چگونه اطلاع یافته‌اند؟ یک پاسخ ممکن می‌تواند این باشد: “توصیه شده توسط یک دوست”.

چگونگی تعیین ارزش یک مشتری جدید دائمی

به منظور فهم میزان تاثیر مشتری جدید دائمی در فروش ناخالص شما در یک سال، شما به ارائه‌ی تشریح روشن از «مشتری جدید دائمی» نیاز دارید. از طریق یک ممیزی دقیق می‌توانید این اطلاعات را تعیین کنید. بدیهی است، «خرید منظم یا دائمی»می‌تواند از چند بار در هفته یا چند بار در سال متغیر باشد. بنابراین، این معیارها را تعیین کنید. به عنوان مثال، کسب و کار مربوط به غذا می‌تواند حدود ۳ تا ۴ بار در ماه باشد در حالی‌که در مورد یککسب و کار مهم‌تر ۳ تا ۴ مرتبه در سال منطقی است.

سپس می‌توانید متوسط تعداد دفعات را با متوسط میزان مصرف مشتری خودتان ضرب کنید. ما از آمار متوسط مصرف یک مشتری، نه میانگین مشتری، استفاده می‌کنیم چرا که برای بازاریابی فروشگاه‌های محلی (LSM) این ارقام دقیق‌تر هستند.

برای روشن‌تر شدن موضوع به مثالی در این‌باره توجه کنید: فرض کنید متوسط تکرار منظم خرید مشتری یک‌بار در هر هفته و میزان خرید متوسط ۱۰ دلار است. به سادگی با ضرب ۵۲ (هفته‌های سال) به ۱۰ دلار، ارزش یک مشتری جدید دائمی ۵۲۰ دلار در سال برآورد می‌شود. آن‌چه مشهود است این است که، برخی کارفرمایان به ارزش این موضوع واقف نیستند و به راحتی از آن می‌گذرند.

میزان افزایش مورد نظر شما چقدر است؟

سوال ساده‌ای است، اما اجازه دهید آن را به صورت جزییات توضیح دهیم. فرض کنید شرکتی ۱ میلیون دلار در سال فروش دارد. هدف سال بعدی افزایش ۵ درصدی در فروش ناخالص، یعنی ۵۰، ۰۰۰ دلار فروش اضافی در مقایسه با سال گذشته‌ی آن است!.

برای رسیدن به این هدف، به چه تعداد مشتری جدید منظم نیاز دارید؟

هدف فروش ۵۰.۰۰۰ دلاری را بر ارزش یک مشتری دائمی (۵۲۰ دلار در سال) تقسیم‌کنید. پاسخ ۹۶.۱ است. شما به ۹۶.۱ مشتری جدید برای تحقق افزایش ۰۰۰، ۵۰ دلار فروش اضافی نیاز دارید.

ضریب تبدیل شما چه مقدار است؟

یک نکته‌ی مهم دیگر در بررسی ارزش واقعی جذب مشتری جدید این است که چند درصد مشتریان (خریداران) که برای نخستین بار خرید می‌کنند، مشتریان دائمی جدید می‌شوند؟ براساس تجربه‌ی ما، دست‌کم ۱۲ درصد تا حدود ۲۵ درصد، هر چند تا ۵۰ درصد برای مکان‌های جدیدالتاسیس با کارکردهای عالی متغییر خواهدبود. نکته‌ی مهم این است که شما نباید بر حدس اصرار داشته باشید. پژوهش و تحقیقات به شما برای رسیدن به آمار دقیق برای تحقق اهداف فروش و مشخص‌کردن مسائل دیگر کمک خواهندکرد. حال با فرض این‌که تلاش شما نرخ تبدیل را ۲۵ درصد مشخص کرده باشد!. درنتیجه شما می‌دانید که به ۱۹۳ مشتری جدید دائمی برای رسیدن به اهداف خود نیاز دارید. بنابراین شما به چهار برابرکردن «خریداران جدید که برای بار اول از شما خریدکرده‌اند» برای رسیدن به ۱۹۳ مشتری دائمی نیاز دارید.

به عبارت ساده، با آوردن ۷۷۲ خریدار که برای بار اول خرید می‌کنند (در شرایط مناسب)، به احتمال بسیار زیاد به ۱۹۳ مشتری دائمی جدید خواهید رسید. آن ۱۹۳ نفر مبلغ ۰۰۰، ۵۰ دلار فروش در امسال و ۰۰۰، ۵۰ دلار در سال بعدی را محقق خواهند‌کرد. بنابراین هدف شما به‌طور متوسط از بین ۶۴ و ۶۵ مشتری که برای بار اول در هر ماه از شما خرید می‌کنند تحقق خواهد‌یافت.

آموزش شروع کسب و کار و کسب درآمد آنلاین

آموزش شروع کسب و کار و کسب درآمد آنلاین

  هر کس که قصد درآمدزایی و یا افزایش کسب درآمد دارد باید بالاخره از یک جایی شروع کند املای ننوشته یقینا غلط ندارد . کسب و کار آنلاین یا اینترنت مارکتینگ امروزه در حال رشد فزاینده است و افرادی که قصد کسب درآمد از فضای مجازی را دارند باید دست به کار شوند. اما هر کاری اعم از کسب و کار کوچک و یا بزرگ، باید مجموعه تمهیدات و گام هایی که موفقیت را تضمین می کند و در حصول به نتیجه اثبات شده است را فراگرفت در اینجا قصد دارم تا مجموعه آموزش ها و توصیه های موفق در کسب و کار آنلاین را آموزش دهم آموزشی هایی که موفقیت و رشد کسب درآمد را به همراه دارد.


  1. نیازی را بیابید و راهی برای برآورده کردن آن پیدا کنید.

  2. راهی برای افزایش فروش پیدا کنید.

  3. وب سایتی تهیه و تنظیم کنید که استفاده از آن آسان باشد.

  4. جهت ترغیب هر چه بیشتر افراد برای بازدید از سایتتان، از موتورهای جستجو استفاده کنید.

  5. کاری کنید تا دیگران شما را به عنوان یک متخصص بشناسند.

  6. از طریق ایمیل با مشتریان و دنبال‌کنندگان خود ارتباط برقرار کنید.

  7. فروش خود را از طریق back-end sales  و  upselling  افزایش دهید.

گام اول : نیازی را بیابید و راهی برای برآورده‌کردن آن بجویید.

تازه کارها اولویت اول را محصول و اولویت بعدی را بازار می‌دانند.

برای اینکه شانس موفقیت خود را بالا ببرید، با یک بازار کار را آغاز کنید. ترفند پیشنهادی ما یافتن افرادیست که خودشان به دنبال پیدا کردن راه حلی برای یک مشکل بوده‌اند؛ ولی موفق نشده‌اند. خوشبختانه با وجود اینترنت، انجام این گونه تحقیق‌ها آسان شده‌است.

  1. به دنبال انجمن‌های آنلاین باشید و ببینید چه سوالاتی ذهن مردم رو به خود مشغول کرده و این انجمن ها در تلاشند تا برای چه مشکلاتی راه حل پیدا کنند.

  2. به دنبال کلمات کلیدی باشید که افراد زیادی آنها را جست و جو می کنند اما سایت های زیادی در نتایج جست و جو ظاهر نمی شوند.

  3. سایت رقیب های خود را بررسی کنید. به نقاط ضعف و قوت آن توجه کنید. شما می‌توانید با این بررسی‌ها و چیزهایی که از سایت رقیبان خود یاد گرفته‌اید، محصولی جدیدی که قبلا موجود نبوده را خلق کرده و روانه بازار کنید.

گام دوم : راهی برای افزایش فروش پیدا کنید.

  1. یک راه مطمئن برای افزایش فروش شما وجود دارد و شما می توانید با به کار گرفتن موارد زیر به آن دست بیازید:

  2.  برای جلب توجه از یک عنوان جذاب استفاده کنید.

  3.  مشکلی که محصول شما قرار است آن را حل کند ، توصیف کنید.

  4.  صداقت و اعتبار خود را به عنوان حل کننده ی مشکل موجود ثابت کنید.

  5.  نظرات مشتریانی را که از محصول شما استفاده کردن را به عنوان گواهی بر صحت کار خود ارائه کنید.

  6. در باره محصولتان داد صحبت کنید و بگویید که چگونه این محصول قرار است به مصرف کننده سود برساند.

  7.  ارائه پیشنهاد.

  8.  ضمانت محکمی ارائه بدهید.

  9.  ایجاد حس اضطرار.

  10.  درخواست برای فروش.

  11. توجه داشته باشید که مصرف کننده همیشه از خود میپرسد که این محصول به چه درد من می خورد. تلاشتان بر این باشد که پاسخ مطلوبی برای این پرسش بیابید.

گام سوم : وب سایتی برای خود راه‌اندازی کنید.

وقتی که صاحب بازار و محصولتان شدید دیگر شما فرایند فروشتان را آغاز و قطعی کرده اید و در این زمان شما باید آماده طراحی وب سایت برای کسب و کار آنلاین نوظهورتان باشید. به یاد داشته باشید که وب سایتتان ساده باشد چون شما فقط ۵ ثانیه وقت دارید تا نظر بیننده را جذب کنید؛ در غیر اینصورت ممکن است بیننده برود و هیچوقت بر نگردد. لذا رعایت نکات زیر خالی از لطف نیست:

  1.  از یک یا دو فونت ساده روی یک زمینه واضح و روشن استفاده کنید.

  2.  راهبری در سایت خود را ساده کنید. طوری که مشتری بتواند به راحتی به جایی که می خواهد برسد.

  3.  تنها زمانی از گرافیک و صدا و تصویر استفاده کنید که می دانید پیام شما را واضح تر می رساند.

  4.  خرید را آسان کنید. طوری که بیش تر از دو کلیک با پرداخت فاصله نداشته باشد.

  5.  وبسایت شما ویترین شماست، آن را زیبا و کاربر پسند کنید.

گام چهارم : برای بالا بردن آمار بازدید ها از موتور های جستجو استفاده کنید.

در کسب و کار آنلاین بهترین روش تبلیغات،  روش پرداخت به ازای کلیک (Pay Per Click یا PPC) است. این گونه تبلیغات این مزیت را دارند که شما تنها بابت ترافیک قطعی که به سایت شما هدایت شده پول پرداخت می کنید و همچنین می توانید شعار ها و تیتر های تبلیغاتی مختلف را آزمایش کنید و ببینید کدام یک تأثیر بیشتری داشته اند. مهم تر از دو موردی که در بالا گفته شد، دیده شدن بهتر شما در موتورهای جستجو است.

گام پنجم : کاری کنید تا دیگران شما را به عنوان یک متخصص بشناسند.

افراد از اینترنت برای یافتن اطلاعات استفاده می کنند. اطلاعات را به صورت رایگان در اختیار دیگر سایت ها قرار دهید. با انجام این کار شما شاهد افازیش تعداد جستجو ها و ترافیک در سایت خود خواهید بود. راز موفقیت این است که همیشه یک لینک را در سایت خود قرار دهید و خبر های داغی را برای سایت خود تدارک ببینید.

سعی کنید محتوای سایتتان تخصصی و رایگان باشد. مقالات، ویدیو ها، و هر گونه اطلاعات مفیدی که در توانتان هست را برای کاربران خلق کنید.

  • این مقالات و اطلاعات را به صورت آنلاین و از طریق رسانه‌های اجتماعی توزیع کنید.

  • در انتهای مقالات ارزشمند خود گزینه «اشتراک گذاری با دوستان» را اضافه کنید.

  • در انجمن ها و جاهایی که مشتریان احتمالی شما حضور فعال دارند به عنوان یک متخصص نظر بدهید.

گام ششم : از قدرت بازاریابی ایمیلی برای جلب توجه بازدید کنندگان استفاده کنید.

وقتی شما لیستی از افراد را برای ارسال ایمیل های تبلیغاتی به وجود می آورید، این خود می تواند یکی از ارزشمند ترین کارهایی باشد که شما انجام می دهید. دنبال کننده گان شما و مشتریانتان این اجازه را به شما داده اند تا برایشان ایمیل های تبلیغاتیتان را بفرستید. این بدان معنی است که:

  • شما دارید چیزی را به آنها اعطا می کنید که خود می خواستند.

  • شما با این کار رابطه ای دائمی که روز به روز رو به بهتر شدن است را با آنان برقرار کرده اید.

  • پاسخی که از این طریق  دریافت می کنید  صد در صد قابل اندازه گیری است.

  • بازاریابی از طریق ایمیل بسیار مقرون به صرفه تر و موثر تر است تا بازاریابی های چاپی و تلویزیونی و رادیویی، چون این روش بسیار هدفمند تر است و شما قلب بازار را نشانه رفته اید.

هر کسی که از سایت شما بازدید می کند و تصمیم به ملحق شدن به لیست دریافت کنندگان ایمیل های تبلیغاتی شما می گیرد، در واقع کمک بزرگی به شما کرده است و این درست همان چیزی است که باید انجام دهید. این را هم بدانید که راهی بهتر از ایمیل  برای رصد کردن مشتریانتان وجود ندارد .

گام هفتم : فروش خود را از طریق back-end sales و  upselling  افزایش دهید.

یکی از مهم ترین استراتژی های بازاریابی تحت شبکه این است که بتوانید مشتریانی پیدا کنید که برای همیشه با شما بمانند و محصولات شما را بخرند. حداقل ۳۶ درصد از افرادی که یک بار از شما خرید کرده اند باز هم به سراغ شما می آیند. البته اگر شما به درستی ارتباط خود را با آنها حفظ کنید. انجام اولین فروش بسیار دشوار و هزینه بر است. سپس از back-end sales و upselling برای فروش مجدد محصولات به مشتریان فعلی خود استفاده کنید:

  • محصولی پیشنهاد دهید که مکمل محصول خریداری شده کنونی آن هاست.

  • کوپن تخفیف وفاداری برای آن ها ارسال کنید تا بتوانند دفعه بعد از آن استفاده کنند.

  • در صفحه «تشکر از خرید» محصولات مشابهی را به آن ها پیشنهاد دهید.

اینترنت با سرعت زیادی در حال تغییر است؛ به طوری که یک سال آنلاین، برابر است با ۵ سال دنیای واقعی ولی اصول و ضوابط چگونگی برپا کردن و رشد دادن یک کسب و کار آنلاین دستخوش تغییر نشده است. اگر در حال راه اندازی کسب و کاری به صورت آنلاین هستید، از موارد بالا استفاده کنید و اگر هم قبل از این در کار کسب و کار آنلاین بوده اید، مروری سریع بر کارتان داشته باشید و ببینید که آیا گام های بالا را مو به مو اجرا کرده اید یا موردی را از قلم انداخته اید یا نه. با رعایت این اصول شما هرگز راه را اشتباهی نخواهید رفت.

درس کسب درآمد و کسب و کار از تیم فوتبال فانتزی

درس کسب درآمد و کسب و کار از تیم فوتبال فانتزی

هر چیزی می تواند در کسب و کار و افزایش درآمد ما تاثیر داشته باشد به شرطی که از آن درس یاد بگیریم و ملاک برای زندگی و یا کسب درآمد خودمان قرار دهیم این بستگی به نوع نگاه ما به آن مقوله دارد. حتما چیزهایی درباره فوتبال فانتزی و شیوه بازی و یارگیری آن شنیده اید این نوع بازی حدود 56 میلیون شرکت کننده و عضو دارد و اگر شما هم داخل این بازی هستید و احتمالا دارید برای شروع یارگیری فانتزی‌تان آماده می‌شوید. ولی هم‌چنان که برای برنامه‌ی یارگیری آماده می‌شوید، باید چیزهایی را از فوتبال فانتزی یاد بگیرید و از آنها در کسب و کارتان استفاده کنید.در این‌جا ۱۲ درس کسب و کار فوق‌العاده گران‌بها هست که می‌توانید از تیم فانتزی تان یاد بگیرید:

درس کسب و کار از فوتبال فانتزی # ۱ : تحقیق‌ کنید.

علاقمندان قبل از یارگیری فانتزی رتبه‌بندی‌های ارائه شده توسط متخصصان را بررسی می‌کنند، اطلاعات خود را درمورد مصدومیت و پیشرفت بازی‌کن‌ها به‌روز می‌کنند، و حتی در یک یارگیری شبیه‌سازی شده شرکت می‌کنند تا بتوانند بهترین بازیکن‌های ممکن را یارگیری کنند. حتی وقتی فصل آغاز می‌شود، عجیب نیست که برای بهبود تیم‌تان، به‌دنبال راهنمایی گرفتن از انجمن‌های برخط یا فانتزی ‌بازهای دیگر باشید.

در کسب‌وکار هم باید درمورد شناسایی مخاطبان‌، شناختن رقبا، و چگونگی عرضه‌ی کالا و خدمات‌ تحقیق کنید. وقتی هیچ‌چیز دیگری نتیجه نداد، در راهنمایی خواستن از یک پیش‌کسوت تردید نکنید.

درس کسب و کار از فوتبال فانتزی # ۲ : اجازه ندهید ستاره‌های‌تان روی نیمکت بنشینند.

فرض کنیم شما آرون راجرز و نیک فولز را در تیم‌تان دارید. ممکن است راجرز یک یا دو بازی داشته باشد که بهترین بازی او نباشد، ولی حتی اگر فولز چند بازی بسیار عالی داشته باشد باز هم شما راجرز را به خاطر فولز نیمکت‌نشین نمی‌کنید. وقتی تحت‌فشار قرار می‌گیرید، مجبور هستید بازیکن‌های تازه‌کار را وارد میدان کنید و بگذارید بار تیم را به دوش بکشند.

در دنیای کسب‌وکار هم می‌توان این را گفت. شما نه تنها باید برترین استعداد را شناسایی کنید، بلکه باید به آنها آزادی‌عمل بدهید و تشویق‌شان کنید تا با انگیزه و مشتاق بمانند. یک فرد مستعد مشتاق و باانگیزه شرکت‌تان را به مرحله‌ی بعد می‌برد.

درس کسب و کار از فوتبال فانتزی # ۳ : حواس‌تان به ستاره‌های درحال ظهور باشد.

در طول فصل بازیکنانی هستند که فصلی بسیار عالی خواهند داشت. برای همین مهم است که حواس‌تان به ویوروایر باشد تا سوپراستارهای آینده را پیدا کنید. حتی اگر یک ستاره دارید، می‌توانید مهاجم‌ یا دریافت‌کننده‌های پاس دور بالقوه را پیدا کنید که با کمک آنها می‌توانید تیم‌تان را به بازی‌های سرنوشت‌ساز حذفی برسانید.

همیشه چشمان‌تان را برای یافتن استعداد برتر در شرکت‌ یا حتی صنعت‌تان باز کنید. نیازمندی‌های شغلی یا شبکه‌های اجتماعی حرفه‌ای را بررسی کنید. اگر بتوانید این ستاره‌ی در حال ظهور را به‌دست بیاورید، می‌توانید افزایش بهره‌وری و سودتان را ببینید.

درس کسب و کار از فوتبال فانتزی # ۴ : بدانید چه‌وقت “نگه‌دارید”، بدانید چه وقت “کنار بگذارید”.

در فاصله‌ی یارگیری و آغاز فصل فوتبال، ممکن است خیلی چیز‌ها اتفاق بیفتد. مثلا، ممکن است بهترین دریافت‌کننده‌ی پاس‌دورتان در هفته‌ی سوم فصل مصدوم شود. بسته به شدت مصدومیت، ممکن است مجبور شوید او را کنار بگذارید، چون تا آخر فصل خارج از زمین است. ممکن است یکی از مهاجم‌هایی که یارگیری کرده‌اید چند شروع بد داشته‌باشد، ولی شاید بخواهید او را نگه‌دارید، چون او دوباره خوب می‌شود و یکی از بهترین مهاجم‌های بازی است.

هرچند، وقتی صحبت از کسب‌و‌کارتان می‌شود، ریسک‌های بیش‌تری وجود دارد، ولی دانستن این‌که چه وقت بازیکنی را کنار بگذارید و چه‌وقت بازیکنی را نگه‌دارید، تقریبا همان کارآیی را دارد. آیا شما عضوی از تیم را که ضعیف عمل می‌کند نگه‌می‌دارید؟ یا چون‌ قابلیت پیشرفت دارند با آنها ادامه می‌دهید؟ لازم است فرآیندی به‌جا و مناسبی داشته‌باشید تا در این تصمیم‌گیری‌های سخت به شما کمک کند.

درس کسب و کار از فوتبال فانتزی # ۵ : به داده‌ها نگاه کنید.

اگر به فوتبال فانتزی علاقه دارید، احتمالا متوجه شده‌اید که هر سال بازیکن‌های ثابتی در بین ۱۰ یا ۲۰ رتبه‌ی اول هستند. چرا؟ چون آنها در طول فصل‌های قبل ثابت کرده‌اند بازیکن‌های برتر میدان بازی هستند. هرچند اگر آن بازیکن درگیر مصدومیت بوده‌باشد یا به تیم جدیدی پیوسته‌باشد، ممکن است مثل همیشه بهره‌ور نباشد. هم‌چنین باید بفهمید کدام بازیکن‌ها همان ظرفیت فصل‌های درخشان را دارند.

به عنوان صاحبان کسب‌وکار، برای این‌که جلوتر از رقبای‌تان باشید، باید بیش‌ترین داده‌های ممکن را تجزیه‌وتحلیل کنید. این یعنی نگاه‌کردن به داده‌های قبلی برای بررسی ثبات، در نظر‌گرفتن همه‌ی تغییرات، و استفاده از داده‌ها برای پیش‌بینی آینده است.

درس کسب و کار از فوتبال فانتزی # ۶: از نظر اخلاقی منصف باشید، و هنگام نقل و انتقال محکم باشید.

اگر می‌خواهید تیم‌تان را بهبود ببخشید، نقل و انتقال یکی از بهترین راه‌های دست‌یابی به آن است. پیشنهاد‌کردن نقل و انتقال یک هنر است. باید منصف باشید و در ازای بازیکن‌هایی که می‌خواهید، باز‌کن‌هایی را از دست بدهید. مثلا، شما مهاجم یک سوم و دفاع یک چهارم پشتیبان در تیم جگوار را برای پیتون منینگ پیشنهاد نخواهید کرد. هم‌چنین باید بااخلاق باشید. مثلا، فرض کنید ۲ بازیکن با نام آدرین پترسون در لیگ حضور دارند. اگر شما هنگام معامله با کسی نمی‌داند ۲ آدرین پترسون در لیگ حضور دارند، آگاهانه آدرین پترسون را که در بیرز است نقل و انتقال کنید، این کاملا غیر اخلاقی است. با این حال درمورد نقل و انتقال باید محکم باشید. اگر پیشنهاد یک مهاجم یک سوم و دفاع یک چهرم پشتیبان را درمورد منینگ دریافت کردید باید فورا آن را رد کنید.

هنگام مذاکره‌ی معاملات کاری باید منصف و بااخلاق باشید و هم‌چنین باید بدانید ممکن است مجبور باشید کمی بیش از آن‌چه پیش‌بینی کرده‌بودید بپردازید تا هر دو طرف راضی باشند.

درس کسب و کار از فوتبال فانتزی # ۷ : تعصب‌های شخصی را کنار بگذارید.

شاید کنار‌گذاشتن تعصب‌های شخصی در دنیای فانتزی دشوار باشد. مثلا یک هوادار بازیکن شماره‌ی ۴۹ شاید مجبور باشد در هنگام یارگیری تعصب شخصی را کنار بگذارد چون جیمی گراهام در دسترس است. تقریبا احمقانه است که بهترین بازیکن موجود را به این خاطر که در تیم حریف است، انتخاب شود. هم‌چنین، فقط به این دلیل که هوادار پروپا قرص تیم فالکنز هستید کلوین جانسون و مت فورت را به خاطر رادی وایت از دست نمی‌دهید.

در کسب‌و‌کار هم وقتی صحبت از بهترین مصلحت است، باید احساسات شخصی را کنار بگذارید. شاید شخصا به یک عامل‌فروش یا یک مشتری اهمیتی ندهید، ولی اگر آنها در کارشان عالی هستند و همیشه سفارش‌ها را به موقع تحویل می‌دهند، به خاطر منافع کاری، باید نگاه دقیقی داشته ‌باشید. به‌هم‌زدن این رابطه فقط به دلیل این‌که احساسات شخصی‌تان جای منطق را گرفته‌اند، هیچ توجیهی ندارد. همین‌طور، نباید یک دوست را فقط به ‌خاطر این‌که دوست‌تان است استخدام کنید. شاید استعداد و مهارت لازم برای کمک به پیش‌رفت کسب‌وکارتان را نداشته باشد.

درس کسب و کار از فوتبال فانتزی # ۸ : ذخیره داشته‌باشید.

طبیعی است که بازیکن‌ها در طول فصل آسیب ببینند یا خوب عمل نکنند. برای همین مهم است که تیم فانتزی‌تان ذخیره داشته باشد. مثلا می‌توانید بازیکن‌ها را، مثل یک جفت مهاجم در یک تیم، به هم “دست‌بند” بزنید. این‌گونه، اگر یک بازیکن بازی نکند، از قبل برای او جایگزینی در تیم دارید.

در محل کار، با موقعیت‌هایی رو به رو خواهید شد که کارمندان بیمار می‌شوند یا درگیر یک وضعیت اضطراری می‌شوند. هرچند این موضوع بهره‌وری‌تان را تحت‌تاثیر قرار خواهد داد، اگر یک تیم مستعد داشته باشید که هنگام غیبت یک روزه‌ی فردی، بتوانند این خلاء را پر کنند، بهره‌وری‌تان خیلی صدمه نمی‌بیند.

درس کسب و کار از فوتبال فانتزی # ۹: مسائل را قبل از این‌که اتفاق بیفتند شناسایی کنید.

فرقی نمی‌کند موضوع ذخیره‌داشتن باشد یا به روز‌بودن درباره‌ی بازیکن‌ها، در فوتبال فانتزی همیشه باید به چند قدم جلوتر فکر کنید. مثلا، اگر جایی خواندید که پنجه‌ی پای دریافت‌کننده‌ی اول پاس‌دورتان دچار آسیب شده‌است. باید برای پیدا‌کردن یک دریافت‌کننده‌ی اول پاس‌دور ویور وایر را به دقت زیر نظر بگیرید یا سریع به سراغ نیمکت بروید.

در محل کار باید قبل از این‌که مشکلات به وجود بیایند درموردشان فکر کنید. فرقی نمی‌کند مسئله یک‌دست‌بودن بازیکن‌ها باشد، یا یک پشتوانه‌ برای مواقع ضروری، یا زیر نظر‌داشتن همه، شما نمی‌خواهید وقتی بدترین سناریو رخ می‌دهد غافلگیر شوید.

درس کسب و کار از فوتبال فانتزی # ۱۰ : موازنه‌هایی صورت خواهدگرفت.

در خلال فصل، ممکن است ببنید مهاجم‌های تیم‌تان رو در روی‌تان دفاع می‌کنند. و برای حریف‌تان عادی است که آرون راجرز را داشته باشد و شما هم رندال کاب را دارید. بنابراین از کاب انتظار دارید با چند عبور از خط دروازه و انجام تاچ‌دوان امتیاز بگیرد. در عین حال نمی‌خواهید آرون راجرز تاچ‌دان کند. ولی اگر این کار را می‌کند. آنها باید به سراغ کاب بروند.

در کسب‌و‌کار، باید هزینه‌ی فرصت را در نظر بگیرید. اگر تصمیم می‌گیرید کسب‌وکارتان را در توییتر بازاریابیکنید، مخاطب‌های فیس‌بوک را نادیده گرفته‌اید. با این حال دنبال‌کنندگان توییتر شما بیش‌تر احتمال دارد تبدیل به مشتری شوند، بنابراین تمایل دارید به این قهاتر ادامه بدهید.

درس کسب و کار از فوتبال فانتزی # ۱۱ : به دنبال زو‌ج‌های کاری باشید.

اگر نمی‌دانید در ویور وایر چه کسی را یارگیری یا انتخاب کنید، علاوه‌بر بازیکن‌هایی که در تیم‌های بزرگ بازی کرده‌اند، دنبال بازیکن‌هایی هم باشید که از آرون راجرز، پیتون منینگ، و تام بردی پاس دریافت می‌کنند. حتی اگر آنها بازیکن‌های پروبول نباشند، در کنار بازیکن‌های برتر کار کرده‌اند. ولی کدام‌یک از این بازیکن‌ها سعی می‌کنند مشارکت استراتژیک داشته‌باشند؟ راجرز دریافت‌کننده‌های بی‌شماری را امتحان می‌کند تا کسی را پیدا کند که می‌تواند برای پاس مشارکتی روی او حساب کند.

می‌خواهید در کسب‌وکار موفق شوید؟ باید زوج‌های کاری استراتژیک تشکیل بدهید تا با کمک آن مشتری‌های جدید یا تجربه‌های جدید به‌دست بیاورید، اعتبارتان را افزایش بدهید، و نمای کلی کسب‌وکارتان را بسازید. فقط باید زوج‌های کاری مناسب را پیدا کنید، زوج کاری اوبر و اسپاتیفای را در نظر بگیرید، این می‌تواند کسب‌وکارتان را گسترش بدهد.

درس کسب و کار از فوتبال فانتزی # ۱۲ : رقابت سالم خوب است.

فوتبال فانتزی، رقابت با دیگران با چینش خودتان است، و حتی کمی کری‌خواندن هم دور از انتظار نیست. در حقیقت خیلی عادی است که اف‌ایکس(یک شبکه‌ی تلویزیون کابلی) در طول فصل فوتبال، برنامه‌ی تلویزیونی به نام “لیگ” بسازد که در آن یک گروه از دوستان با یک‌دیگر رقابت سنگینی دارند.

رقابت در محیط کار هیچ اشکالی ندارد. می‌تواند بهترین توانایی کارمندان را به نمایش بگذارد و حتی آنها را به سوی بهره‌مندی از تمام ظرفیت‌شان هدایت کند. فقط کری‌خواندن را از حد نگذرانید، شما نمی‌خواهید از خطوط قرمز عبور کنید.