آموزش کسب و کار، کسب درآمد اینترنتی، استخدام ، استخدامی، کنکور و موفقیت در کنکور و دانشگاه

آموزش کسب و کار,کسب درآمد,کسب درآمد از اینترنت , استخدام استخدامی کنکور موفقیت در کنکور و دانشگاه

آموزش کسب و کار، کسب درآمد اینترنتی، استخدام ، استخدامی، کنکور و موفقیت در کنکور و دانشگاه

آموزش کسب و کار,کسب درآمد,کسب درآمد از اینترنت , استخدام استخدامی کنکور موفقیت در کنکور و دانشگاه

اندازه تلاش در شبکه‌های اجتماعی برای کسب درآمد

اندازه تلاش در شبکه‌های اجتماعی برای کسب درآمد

در مقالات متعددی درباره اهمیت معرفی کسب و کار در شبکه های اجتماعی نوشتیم و توضیح دادیم که اگر در شبکه های اجتماعی با برنامه منظم وارد شوید و تولید محتوای جذاب داشته باشید می توانید به کسب درآمد بالا امید داشته باشید چون که بازدیدکننده در واقع مشتری محصولات و خدمات شماست. در حقیقت نگاه خاص برخی از بازاریابان حرفه ای به گونه ای است که محتوای شبکه های اجتماعی خود را مطابق با ذائقه و نیاز کاربران همراه می کنند و تلاش دارند تا بر طبق میل آنها رفتار کنند این عملشان در واقع موجب می شود تا شبکه های اجتماعی را در خدمت کسب و کارشان گرفته و از طریق آن به کسب درآمد بالا بپردازند.

با ادامه یافتن روند رو به رشد استفاده از شبکه‌های اجتماعی توسط صاحبان کسب و کار برای برندسازی و افزایش تصاعدی پلتفرم های موجود در این زمینه، کارآفرینان با این سؤال مواجه شده‌اند که چقدر پرداختن به شبکه‌های اجتماعی، چند شبکه ی اجتماعی و چه نوع شبکه‌ی اجتماعی کافی محسوب می‌شود؟

پاسخ این سؤال در شرایط برابر این است: هرچه بیشتر بهتر. هرچه محتوای شبکه‌های اجتماعی شما بیشتر دیده و شنیده شود، احتمال تبدیل بازدیدکننده به مشتری نیز بیشتر خواهد بود. بر اساس پژوهشی که در سال ۲۰۱۲ از سوی یک مؤسسه ی فعال در زمینه ی هوش کسب و کار به نام Market Force انجام شد، وقتی پای تصمیم به خرید به میان می آید، ۷۸ درصد مصرف کنندگان تحت تأثیر پست‌های فروشندگان خرد قرار دارند.

متخصصین توصیه کرده‌اند حفظ حضور در شبکه‌های اجتماعی نه تنها لازم است بلکه باید چند پلتفرم را در بر بگیرد. یک یا دو سال پیش یکی از وبلاگ‌های فعال در این زمینه اعلام کرد «بزرگ‌ترین اشتباهی که اغلب کسب و کارها در قبال شبکه‌های اجتماعی مرتکب می‌شوند این است که تنها از یک پلتفرم استفاده می‌کنند. این پلتفرم در اغلب موارد یا فیسبوک است یا توییتر. اما حقیقت این است که یک پلتفرم برای این کار کافی نیست».

پیلار وارگاس، کارآفرین و خالق یک برند جواهر، ضمن تأیید این موضوع می‌گوید: «هرچه بُرد بیشتری داشته باشید بهتر است». وارگاس که دنبال کنندگانش رویاینستاگرام از ۴۵۰ هزار نفر نیز گذشته، کسب و کار خود را به صورت انحصاری روی شبکه‌های اجتماعی بنا کرده است. او به کارآفرینان توصیه می‌کند هر چقدر که می‌توانند روی شبکه‌های اجتماعی‌شان کار کنند.

البته متخصصین به این موضوع نیز اشاره می‌کنند که محتوای شما نباید از یک پلتفرم به پلتفرم‌های دیگر «کپی پیست» شود، بلکه باید آن را با در نظر گرفتن مقتضیات و ویژگی‌های هر پلتفرم «بهسازی» کرد.

کامی برد، متخصص شبکه‌های اجتماعی در این خصوص می‌گوید: «هر شبکه‌ای ارتباط خاص خودش را دارد: فیسبوک استتوس، پست‌های دیواری و تصاویر را دارد، در حالی که فرمت پست‌های کوتاه، سریع، و خبری توییتر حال و هوای خاص خود را دارد و قرار است در مختصر و مفید ترین شکل ممکن نکته ی مهمی را به مخاطب برساند. لینکدین نیز متقضیات حرفه‌ای و کسب و کاری خود را می‌طلبد».

او می افزاید: «درک تفاوت‌های این سه به شما کمک می‌کند محتوایی به اشتراک بگذارید که به دست مخاطب خاص خود برسد و پتانسیل بازاریابی شبکه‌های اجتماعی شما را محقق کند».

تولید محتوا با در نظر گرفتن ویژگی ها و مقتضیات هر پلتفرم امری منطقی است. هرچه محتوای شبکه‌های اجتماعی شرکت ها با نیازها و اولویت‌های کاربران همسویی بیشتری داشته باشد، مشارکت مخاطب با آن کسب و کار بیشتر خواهد بود. از سوی دیگر بهینه‌سازی و دستکاری محتوا برای سازگار کردن آن با پلتفرم های مختلف اجتماعی نیز می‌تواند زمانبر و هزینه بر باشد.

محتوای مورد بحث چه ویدیو باشد، و چه عکس یا شکل دیگری از محتوا، اهمیتی که شبکه های اجتماعی برای کسب و کار ها دارند به ارزشی بستگی دارد که مخاطب برای آن محتوا در نظر می‌گیرد. در واقع محتوا در این میان حکم پول نقد این معامله را دارد.

بنابراین شاید بهتر باشد کسب و کارهایی که منابع شان محدود است روی یک یا دو پلتفرم اجتماعی تمرکز کنند تا بتوانند بدون ایجاد مزاحمت برای فعالیت‌های اصلی‌شان، محتوای با ارزشی در اختیار مخاطب قرار دهند.

با این اوصاف تنها چیزی که ممکن است باعث شود ظرفیت شبکه‌های اجتماعی خود را محدود کنید محدودیت منابع است. از همین رو، صاحبان کسب و کار باید پلتفرم‌هایی که بیشترین بازگشت سرمایه‌گذاری را برایشان رقم می‌زنند مشخص کنند. این پلتفرم‌ها همان‌هایی هستند که از سوی بازار هدف‌شان بیشتر مورد استفاده قرار می‌گیرند.

مثلاً برای شرکتی که روی خدمت رسانی به کسب و کارهای دیگر متمرکز است شاید لینکدین انتخاب مناسب‌تری باشد. شرکتی که محصولات غذایی تولید می‌کند شاید پینترست را برای فعالیت خود انتخاب کند و یک آکادمی فوتبال جوانان شاید شبکه‌های اجتماعی اشتراک‌گذاری ویدیو مثل یوتیوب را برای فعالیت مناسب‌تر بداند.

حضور داشتن روی پلتفرم‌های اجتماعی متعدد شاید مطلوب باشد، اما محدودیت منابع شرکت نیز باید در تعیین استراتژی به کار گرفته شده در قبال شبکه‌های اجتماعی در نظر گرفته شود. شرکت‌ها باید مطمئن شوند استراتژی شبکه‌های اجتماعی‌شان فارغ از تعداد پلتفرم‌ها، مشارکتی معنادار از سوی مخاطب در بر خواهد داشت. این امر نیز محقق نخواهد شد مگر با ارائه ی محتوای ارزشمندی که به زندگی کاربران چیز مفیدی بی‌افزاید.

به عنوان جمع‌بندی باید گفت، «هرچه بیشتر، بهتر» رویکرد مطلوبی است، اما هیچگاه نباید به قیمت قربانی شدن کسب و کار و خدشه به برند آن تمام شود.

مطالب مشابه بازاریابی و کسب درآمد از شبکه اجتماعی:

ارکان یک برنامه‌ موفق تجربه‌ مشتری (CX)

ارکان  یک برنامه‌ موفق تجربه‌ مشتری (CX)

بازاریابی اینترنتی هر روزه در حال پیشرفت است و در بازاریابی اینترنتی و حتی سنتی نکته اصلی و اساسی جذب مشتری جهت فروش بیشتر و در نهایت رونق کسب و کار و کسب درآمد بیشتر است. گرفتن بیشتر از سهم بازار و توسعه تجارت و پول ساز بودن به فاکتورهای زیادی احتیاج دارد که یکی از داشتن تجربۀ مشتری (CX) است در اینجا قصد داریم تا چهار ستون اصلی و بنیادی یک برنامه کارآمد و موفق تجربۀ مشتری (CX) را بررسی کنیم که دانستن آن در توسعه کسب و کار و افزایش درامد تاثیر شگرفی دارد.

تجربۀ مشتری (CX) ، طی سالهای اخیر به عنوان یکی از مبانی ایجاد تمایز کسب و کارها در مباحث و موضوعات بازاریابی به ظهور رسیده است. شرکت مشاوره و تحقیقاتی مکنزی طی مطالعات اخیری که از صاحبان و مدیران ارشد کسب و کارها به عمل آورده است دریافته که ۹۰% پاسخ دهندگان موضوع تجربه‌ی مشتری را یکی از سه اولویت اصلی خویش قلمداد می کنند.

این موضوع از آن جهت اولویت قلمداد می‌شود زیرا که دارای مخاطرات و حساسیت بسیار بالائی است. بطور مثال تجربۀ مشتری از کسب و کار مؤسسات مالی موجب گردید تا انتظارات مشتریان باعث بهبود فرآیندهای عملیاتی این مؤسسات و  حتی جایگزین کردن این فرآیندهای جدید با شیوه‌های سنتی ارائه خدمات به مشتریان گردد. در چنین محیط و فضای پویائی، کسب و کارها برای ایجاد تمایز به عنوان استراتژی و راهبرد توسعه خویش، با چالشی سخت مواجه می شوند چراکه بایستی از یک‌طرف به بهبود آنچه ارائه می دهند و از طرف دیگر کاهش هزینه های عملیاتی فکر کنند که البته هنر انجام چنین کاری به سودآوری برای کسب و کار منجر می گردد.

توانمندی در غلبه بر این چالش نه تنها از جهت بهبود برداشت ذهنی مشتری از این کسب و کار اهمیت دارد بلکه به علت بستن راه‌های تهاجم رقبا به سهم بازار مربوط به این کسب و کار مهم می‌باشد.

مطالعات مکنزی نشان می‌دهد که برای بهبود هر ده درصد افزایش رضایت مشتری ، نیازمند افزایش بودجه مرتبط از دو تا سه درصد می باشیم.

این بررسی‌ها همچنین حاکی از این واقعیت است که تمرکز، سادگی، دیجیتالی بودن، و ذهنیت مشتری چهار ستون اصلی یک استراتژی اثربخش تجربۀ مشتری(CX) در کسب و کارها است.

تسلط پلت‌فرم‌ها بر کسب درآمد جهانی

تسلط پلت‌فرم‌ها بر کسب درآمد جهانی

اگر در بحث کسب و کار و تجارت جهانی بگویم که پلت فرم ها در حال بلعیدن جهان است نه تنها اغراق آمیز نبوده که کاملا به جا و درست است. با ورود پلت فرم ها دنیای تجارت سنتی کاملا تغییر کرده و اینها بازار کسب و کار و کسب درآمد آنلاین رت متحول کردند . پلت‌فرم در صنعت تکنولوژی اطلاعات به هر گونه نرم‌افزار یا سخت‌افزاری گفته می‌شود که میزبان یک اپلیکیشن یا سرویس است. هنگام خرید یک نرم‌افزار دانستن اینکه آن نرم‌افزار برای چه پلت‌فرمی نوشته شده، مهم است.

یک دهه پیش، دنیا در دست کسب‌وکارهایی با زنجیره‌های ارزش خطی بود. ما محصولات را در فروشگاه‌های خرده‌فروشی یا نهایتا نسخه‌های آنلاین آنها می‌خریدیم و فقط کنار خیابان تاکسی می‌گرفتیم. هیچ‌کس فراتر از این فکر نمی‌کرد. اما واضح است که خیلی چیزها تغییر کرده‌اند. امروز پلت‌فرم‌هایی مثل آمازون، Airbnb و اوبر بر این مدل‌های کسب‌وکار خطی غلبه کرده‌اند. با اینکه اطلاع داشتن در مورد نحوه کارکرد پلت‌فرم‌ها به‌عنوان هویت‌های اقتصادی هم جالب و هم مهم است، اما این موضوع چندان مفید نیست. ارزش واقعی پلت‌فرم‌ها برای بیشتر کسب‌وکارهای امروزی این است که به ما امکان می‌دهند به اکوسیستم‌هایی از استعداد، تکنولوژی و اطلاعات دست یابیم.

 

اکوسیستم‌های استعداد

در سال ۲۰۰۱، وقتی فابیو روساتی شغل خود را به‌عنوان مدیر جهانی مشاوره استراتژیک در شرکت کاپژمینی رها کرد تا شرکت الانس (Elance) را هدایت کند، این شرکت استارت‌آپی در حال تحول بود. قرار بود الانس پلت‌فرمی باشد که شرکت‌ها را با پیمانکاران آزاد هماهنگ کند و در حال ورود به بازار نوظهور نرم‌افزارهای مدیریت فروش بود. تحت مدیریت روساتی، این کسب‌وکار تازه رشد کرد و به سودآوری رسید، اما با سخت‌تر شدن رقابت در این بخش، روزهای تاریکی پیش روی او بود. بنابراین در سال ۲۰۰۶ با سرمایه‌گذاران توافق کرد که این کسب‌وکار نرم‌افزاری را بفروشد. به هر حال، تجربه الانس در نرم‌افزار مدیریت فروش ثابت کرد که این شرکت می‌تواند کارهایی بیشتر از ایجاد تناسب بین شرکت‌ها و پیمانکاران ایجاد کند و ارتباط بین آنها را از طریق نظارت بر کارشان و ارائه آموزش در مهارت‌های مهم و ایجاد الگوریتم‌هایی که به تعهدات موفق‌تر منجر می‌شوند، گسترده و عمیق کند. امروز شرکت الانس بعد از ادغام با رقیب خود به نام اودسک (oDesk) نام برند خود را به آپ‌ورک (Upwork) تغییر داده است. شرکت آپ‌ورک اکنون با ایجاد بیش از ۳ میلیون شغل و ارزش یک میلیارد دلار، بزرگ‌ترین فضای بازار آزاد است و ۹۰ درصد مشتریانی که از خدمات آن استفاده می‌کنند، دوباره به آن مراجعه می‌کنند.

 

اکوسیستم‌های تکنولوژی

در واقع، پلت‌فرم‌ها چیز جدیدی نیستند. در قرون وسطی، بازارچه‌های روستایی به‌عنوان پلت‌فرم‌هایی برای تسهیل ارتباطات بین اکوسیستم‌های بازرگانان و اکوسیستم‌های مشتریان فعالیت می‌کردند. در سال‌های اخیر، شرکت‌های نرم‌افزاری مانند SAP و اوراکل پایگاه‌های داده را به‌عنوان پلت‌فرمی برای کنترل اکوسیستم‌های نرم‌افزاری مورد استفاده قرار می‌دادند، درست همان‌طور که مایکروسافت از سیستم عامل برای تحت تسلط درآوردن کامپیوترهای شخصی استفاده کرد. با این حال، کریستین گئورگ، مدیرعامل شرکت تایدمارک، این مدل را دارای دو مشکل می‌داند. اول اینکه جلوی نوآوری را می‌گیرد و دوم اینکه با وجود تکنولوژی‌های باز قدرتمندتری مثل لینوکس و اسپارک، راه حل‌های جانبی اغلب بی‌فایده هستند. بنابراین پلت‌فرم‌های تکنولوژی باز، امروزه به ما امکان می‌دهند به قابلیت تکنولوژی گسترده‌تر با قیمت پایین‌تر دسترسی داشته باشیم. هر شرکتی که تلاش کند به تنهایی این کار را انجام دهد، نمی‌تواند وارد عرصه رقابت شود. به همین دلیل است که امروز حتی مایکروسافت نیز به نرم‌افزارهای باز علاقه‌مند است.

 

اکوسیستم‌های اطلاعات

به‌طور حتم شرکت آمازون غول تجارت الکترونیک دنیا محسوب می‌شود. در سال ۲۰۱۵ این شرکت ۶۰ درصد کل رشد فروش آنلاین آمریکا را به خود اختصاص داده بود. این موضوع جایگاه آمازون را نسبت به خرده‌فروشان سنتی بالاتر می‌برد، چون می‌تواند دسترسی منحصربه‌فرد این شرکت را به داده‌هایی در مورد رفتار مشتریان افزایش دهد و باعث شود عملکرد بهتری نسبت به هر خرده‌فروشی آنلاین دیگری داشته باشد. شرکت بلوم‌ریچ (BloomReach) به خرده‌فروشان سنتی یک پلت‌فرم ارائه می‌دهد که باعث می‌شود آنها در میدانی رقابتی‌تر فعالیت کنند. از آنجا که تکنولوژی این شرکت ۲۰ درصد تجارت اینترنتی را تامین می‌کند، می‌تواند به مشتریان خود دیدگاه‌هایی فراتر از فروش خودش ارائه دهد. اگرچه داده‌ها به صورت غیرشخصی قابل تشخیص هستند، اما به خرده‌فروشان امکان می‌دهند از رویکردهایی که عامل افزایش فروش هستند، بهره ببرند. شرکت کردیت بورو (Credit Bureaus) نیز عملکرد مشابهی دارد. شرکت‌ها با ارائه داده‌های خود در مورد معاملات مشتریان به مراکز اعتباری می‌توانند از ارزش اعتباری مشتریان بالقوه که قبلا هرگز با آنها تعاملی نداشته‌اند، بهره ببرند. مصرف‌کنندگان نیز به نوبه خود، از دسترسی بیشتر به اعتبار برخوردار خواهند شد. همه ما روزانه در اکوسیستم‌های داده‌محور نقش داریم، مثل زمانی که موضوعی را در باکس جست‌وجوی یک مرورگر، وارد می‌کنیم. سپس از این پلت‌فرم‌ها برای دستیابی به اکوسیستم‌های مذکور استفاده می‌کنیم که باعث می‌شوند به بهره‌وری بیشتری برسیم.

 

تغییر در مبنای رقابت

نظریه‌پردازان کسب‌وکار مدت‌ها استراتژی را مثل یک بازی شطرنج تعریف کرده‌اند. مدیران با انجام حرکات درست می‌توانند خطر تازه‌واردهای بازار را دفع کنند و قدرت خرید را بالا ببرند. این موضوع باعث به وجود آمدن مزیت رقابتی پایدار شد. با این حال، استراتژی در یک دنیای شبکه‌بندی شده متفاوت است. مزیت رقابتی دیگر مجموع بازدهی‌ها نیست، بلکه مجموع همه ارتباطات است. بنابراین، به جای انجام اقدامات استراتژیک برای زمین زدن تازه‌واردهای بازار، بسیاری از شرکت‌ها در حال انجام فعالیت‌های سرمایه‌ای داخلی هستند تا وارد عمل شوند. آنها به جای تلاش صرف برای افزایش قدرت خرید، با سرمایه‌گذاران مشارکت می‌کنند تا محصولات و خدمات جدید ایجاد کنند. امروز قدرت از شرکت‌ها به سوی پلت‌فرم‌ها تغییر جهت داده و بهترین روش برای اینکه به یک بازیگر برجسته در بازار تبدیل شویم این است که شریکی تمام و کمال باشیم. اقدامات استراتژیک هوشمندانه اقداماتی نیستند که به ما امکان دهند زنجیرهای ارزش را کنترل کنیم، بلکه اقداماتی هستند که ما را به مرکز شبکه‌ها نزدیک‌تر می‌کنند.

تحول اساسی کسب درآمد و کسب و کار جهانی

تحول اساسی کسب درآمد و کسب و کار جهانی

جهان در تمام زمینه ها در حال تغییر عجیب و غریب است دیگر کسب درآمد سنتی و قدیمی جوابگو نیست و همه چیز حالتی خاص به خود می گیرد. کسب و کارهای نوین بازار کسب درآمد و پولسازی را تحت شعاغ خود قرار داده اند و موجب شده اند تا کسب درآمد به صورت آنلاین و تجارت الکترونیک به شکلی نوین انجام شود .

آینده جهان از زبان دیتر زیچه مدیر عامل شرکت مرسدس بنز

رقیبان ما شرکت ‌های تولید خودرو نیستند بلکه شرکتهایی هستند مثل اَپِل، گوگل و…
سه مورد دیگر هم رقیبب ما هستند: مرگ، مالیات و تغیرات.

در پنج تا ده سال آینده نرم افزارها اغلب صنایع سنتی را دچار مشکل می کند.

شرکت خدماتی (اوبر UBER) که الآن بزرگترین شرکت تاکسیرانیست صاحب یک ماشین هم نیست وتنها صاحب  یک نرم افزاراست.

الآن شرکت ایرباس بزرگترین شرکت هتلداری است ولی هیچ ملکی ندارد.

هوش مصنوعی دنیا را بهتر می شناساند.

در آمریکا برای وکلای جوان دیگه کار پیدا نمیشه چون براحتی و با کمک شرکت IBM شما می توانید با دقت نود درصد راهنماییی حقوقی بشوید.

شرکت Watson با ارایه نرم افزاری الآن با دقت صد در صد به کمک پرستاران در تشخیص سرطان آمده است.

فیسبوک نرم افزاری دارد که می تواند بهتر از انسان صورت ها را تشخیص بدهد.

در سال 2030 هوشمندی کامپیوترها خیلی بیشتر از انسان خواهد بود.

در سال 2018 ماشین های بدون راننده در خدمت حمل و نقل خواهند بود.

این مورد صنایع را در سال ‌های آینده دچار مشکلات زیادی خواهد کرد.

فرزند‌ان ما دیگر نیازی به گرفتن گواهینامه رانندگی نخواهند داشت و همین طور دیگر وجود پارکینگ ها بی معناست.

چهره شهرهای آینده با این تغییرات عوض خواهد شد و اخبار حوادث وحشتناک رانندگی را دیگر نخواهیم شنید و دید.

صنایع خودروسازی به سبک فعلی ورشکسته خواهند شد.

شرکت ‌های بیمه هم ضربه بسیار بزرگی خواهند خورد و بازار املاک و مستغلات ماهیت خود را از دست خواهند داد.

شهرها آلودگی صوتی کمتری خواهند داشت، برق با کمک روش های نوینِ تولید ارزان خواهد شد، مشکل کم آبی حل خواهد شد چون عمدتا به مصرف خوردن خواهد رسید.

بررسی سلامت افراد بسیار ارزان و ساده خواهد شد.
سلامت انسانها می تواند از طریق موبایل بررسی شود.

چاپ سه بعدی بزودی و با سرعت تمام به خدمات طراحان صنتعی خواهد آمد و به سادگی آنهم از طریق موبایل.

کشور چین در این مورد کار را شروع کرده است.

اگر می خواهید وارد دنیای جدید شوید ایده ‌ی شما باید با موبایل ارتباط داشته باشد در غیر اینصورت باید آنرا فراموش کنید.

ایده هایی که برای قرن بیست طراحی شدند در قرن ۲۱ محکوم به شکست خواهند بود.

هفتاد تا هشتاد درصد شغل ها تا بیست سال آینده دیگر وجود نخواهند داشت.

شغلهای جدید بوجود خواهند آمد ولی معلوم نیست در این مدت کوتاه مقدار آنها کافی باشد.

با ربات های کشاورز به ارزش هر کدام صد دلار دیگر کشاوارزان تبدیل به مدیر زمین کشت خود می شوند.

گوشت تهیه شده که جایگزین گوشت گاو و گوساله می شود نیاز جامعه را به گرانی تولید گوشت از بین میبرد و همینطور ۳۰ درصد زمین ‌های کشاورزی که برای تامین غذای دام مصرف می شود آزاد خواهد شد و در کنار آن شرکت های دانش بنیان حشراتی را به بازار خواهند آورد که پروتئین بیشتری را دارا خواهند بود که البته خیلی از مردم آن را دوست ندارند.

هم اکنون یک آپلیکیشن بنام مودیز وجود دارد که احساس شما را نشان می دهد.

در سال  ۲۰۲۰ آپلیکیشن های دیگری قادر خواهند بود از طریق آنالیز حالت ‌های صورت بگویند که کلام گفته شده دروغ یا راست است، تصور کنید چه اتفاقی برای سیاستمداران خواهد افتاد.

بیت کوین یک پول دیجیتال است که می تواند نقش پشتوانه ارز را در جهان آینده بازی کند.

طول عمر در حال افزایش است و به بالای صد سال خواهد رسید.

در زمینه تحصیلات تا سال 2020 هفتاد درصد مردم دارای موبایل خواهند بود و این بدان معناست که دسترسی به آموزش جهانی خواهند داشت و می ‌توانند از موسسه Khan academy استفاده کنند، دسترسی رایگان به آموزش مجانی برای همه کودکان بر قرار خواهد شد همینطور تحصیل در کشورهای پیشرفته.

نرم آفزارهایی هم اکنون در کشور‌های اندونزی وارد بازار شدند و بزودی به زبان های عربی و چینی وارد خواهند شد.

که می توان با در دسترس قرار دادن آپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی بصورت مجانی به کودکان در آفریقا و سایر دیگر نقاط جهان آنها را قادر به تکلم به زبان انگلیسی در حد عالی  در عرض شش ماه کرد.