آموزش کسب و کار، کسب درآمد اینترنتی، استخدام ، استخدامی، کنکور و موفقیت در کنکور و دانشگاه

آموزش کسب و کار,کسب درآمد,کسب درآمد از اینترنت , استخدام استخدامی کنکور موفقیت در کنکور و دانشگاه

آموزش کسب و کار، کسب درآمد اینترنتی، استخدام ، استخدامی، کنکور و موفقیت در کنکور و دانشگاه

آموزش کسب و کار,کسب درآمد,کسب درآمد از اینترنت , استخدام استخدامی کنکور موفقیت در کنکور و دانشگاه

شیوه ساخت کمپین بازاریابی دیجیتالی برای کسب درآمد

شیوه ساخت کمپین بازاریابی دیجیتالی برای کسب درآمد

کسب و کار و بازاریابی دیجیتالی و آنلاین روز به روز در حال پیشرفت است و در این میان علاقمندان و صاحب نظران به اهمیت و نفوذ بازاریابی دیجیتالی پی برده اند و معتقدند که کسب درآمد انلاین خیلی سریع بازاریابی سنتی را به کنار زده است. وسعت نظر و کسب درآمد بالا آنلاین با فراخ و گستردگی زیاد، دارای هزار و یک مشتری با سلیقه و تیپ متفاون است و این مشتریان متنوع نیاز به گروه هماهنگ یا ارتش دیجتالی قدرتمند است تا در قالب کمپین دیجیتالی آنها را سامندهی کرده و با جذب آنها اقدام به رونق کسب و کار خود و افزایش پول و راه اندازی کسب درآمدی معقول اقدام کند ایجاد کمپین بازاریابی دیجیتالی کسب و کار راهگشای خواهد و در اینجا قصد داریم تا این کمپین را طی پنج قدم ساده آموزش دهیم.

بازاریابی سنتی تبدیل به بازاریابی دیجیتالی شد و صاحب‌نظران تیزبین، خیلی سریع دریافتند که این منظر فراخ و گسترده با هزار و یک تیپ مشتری نیاز به ارتشی دیجیتالی دارد. ارتشی که باید در قالب کمپین بازاریابی دیجیتالی ساماندهی شود.

در همین ابتدا به این داستان جالب توجه کنید: دو گروه کاملا داوطلبانه راهی خانه‌های یکی از مناطق خاص شهر شدند تا کمک‌های مردمی برای کودکان کار جمع‎آوری کنند!

تمام رفتار‌های این گروه مشابه هم بود. در یک روز و یک ساعت گام‌های مشابهی برداشتند، لباس‌های یکسانی پوشیدند و برای شناخت تفاوت‌ ظرافت روح انسان و تاثیر همین ظرافت در کلام خودشان روی ذهن مردم، راهی شدند.

در این دو گروه تنها یک تفاوت دیده می‌شد: پایان کلام! در شیوه پایان کلام این دو گروه تفاوتی کاملا جزئی و ظاهرا قابل چشم پوشی، دیده می‌شد!

اولین گروه درخواست خود را به این شکل مطرح کرده بود: مایل به کمک کردن به نفع کودکان کار هستید؟ گروه دوم که توانسته بود کمک‌های بیشتری جمع‌آوری کند با این جمله درخواست کمک کرده بود: مایل به کمک کردن به نفع کودکان کار هر چند اندک هستید؟

این تفاوت جزئی اما قابل توجه در شکل‌دهی به اذهان بخشی از ماهیت گمشده کمپین بازاریابی دیجیتالی، یعنی محتوا است که هنوز خیلی‌ها با آن غریبه هستند.

تا چندی پیش علم بازاریابی کاملا محدود و وابسته به حجم زیادی از اطلاعات و داده‌های خسته کننده و جاگیر بود. اما از وقتی که کامپیوتر و موبایلی شدن، افسار ذهن انسان را به دست گرفت، بازاریابی هم هویت جدیدی یافت.

کمپانی‌ها با سختی زیادی ریسک این نوع بازاریابی را قبول می‌کنند اما در اغلب موارد دیری نمی‌پاید که چرخ پیشرفتشان در اجرای هر آنچه برای بازاریابی لازم است، پنچر می‌شود!

در مطلب امروز کوشیده‌ایم چالش‌ها و دشواری‌های این فرآیند را شناسایی کنیم تا بتوانید کمپین بازاریابی دیجیتالی خود را در ۵۵ قدم ساده بسازید.

شروع کمپین بازاریابی دیجیتالی

ساخت کمپین‌های دیجیتالی کشف تازه‌ای نیست؛ زمان زیادی از راه‌اندازی اولین کمپین در حوزه اینترنت و بخش‌های مشابه آن می‌گذرد.

بازاریاب ابتدا در پناه تیپ شخصیتی و اهداف خود و سپس شناخت کانال‌های بازاریابی است که می‌تواند ارتباط خوبی با مشتریان برقرار کند. تمام این مراحل در این ۵ گام خلاصه شده‌اند:

اهداف بازاریابی را مشخص کنید

بازاریابی دیجیتالی اگر توسط یک مدیر خوب و کاربلند مدیریت شود، می‌تواند در کوتاه‌مدت نتایج خوبی به دنبال داشته باشد. البته پیش از هر چیز باید اهداف سازنده کمپین بازاریابی دیجیتالی کاملا مشخص و روشن باشد.

همین اهداف هستند که در طول بازاریابی، چراغ راهنمای شما برای شناخت خوب از بد هستند. در تعیین این اهداف باید از بلندپروازی پرهیز کنید. هر کاری که با اهداف رویایی آغاز شود تقریبا در دنیا واقعی دور از دسترس می‌شود.

کمپین بازاریابی دیجیتالی

همانطور که می‌دانید مفهوم بازاریابی دیجیتالی خیلی خیلی گسترده‌تر از بازاریابی سنتی است. در بازاریابی دیجیتالی شما به هر چیزی متوسل می‌شوید تا برندتان را به دنیا بشناسانید.

حال بازاریابی اپلیکیشن موبایل باشد، کد‌های دستوری یا آفلاین باشد یا این که مجبور شوید بابازاریابی در شبکه‌های اجتماعی خود را معرفی کنید.

اهداف باید کاملا منطقی و شدنی باشند. منبع اهدافتان نیز باید مشخص شود. منبع به شما خواهد گفت آیا دستیابی به این چشم‌انداز در آینده میسر می‌شود یا نه.

برای یک طرح عملی نقشه بریزید

کمپین بازاریابی دیجیتالی سرمایه گذاری حیاتی و مهمی برای یک کمپانی به شمار می‌رود. بنابراین قدم برداشتن در این راه بدون برنامه امکانپذیر نیست.

طراحی یک نقشه باید کامل و بدون وقفه انجام شود؛ طوری که هیچ خلا یا شکافی در آینده احساس نشود. در این راه از موافقان و مخالفان خود کمک بخواهید.

هرگز نباید از چارچوب تعیین شده مطابق با اهدافی که در مرحله قبل مشخص شده‎اند، منحرف شوید. همه چیز را بی‌قید و شرط انجام دهید و برای این که مطابق با نقشه پیش روید بهانه نیاورید!

کمپین بازاریابی دیجیتالی

 

بازاریابی محتوای اپلیکیشن را که قبلا بدان اشاره کرده‌ایم، به یاد دارید؟ محتوا نه در اپلیکیشن یا شبکه اجتماعی بلکه در جز به جز کمپین بازاریابی اجتماعی حرف اول و آخر را می‌زند.

این محتوا باید کاملا سنجیده و توسط نقاشی زبردست روی بوم بازار تخلیه شود. محتوا باید کوتاه، قابل‌فهم و کاربر‌پسند باشد.

اگر قرار است محتوا به سبک از هر دری سخنی باشد، نویسنده باید درک خوبی از هر مفهوم داشته باشد. چون تا خودش متوجه نشود حتی با بازی کلمات هم نمی‌تواند کاربر را گول بزند.

اگر خودتان نمی‌توانید نویسنده خوبی باشید فردی را استخدام کنید که در این کار تخصص پیدا کرده است.

کمپین بازاریابی دیجیتالی

محتوا فقط متن نیست؛ تصاویر واضح، باکیفیت و با رزولوشن خوب هم جزئی از همان محتوایی هستند که باید به خوبی تحت کنترل شما باشند.

مردم بیش از هر چیز نسبت به محتوای بصری واکنش نشان می‌دهند و این برداشت از تصاویر است که تفاوت شخصیتی انسان‌ها را نشان می‌دهد.

طراح انیمیشن و گرافیست را طبق خواسته‌هایتان به خوبی توجیه کنید. اگر برای تولید محتوا یکپارچه و یکدست نیاز به پرداخت هزینه باشد از این کار ترسی نداشته باشید. کار خوب زحمت دارد و هزینه زحمات را هم باید پرداخت.

پیگیر پیشرفت خود باشید

همزمان با قدم به جلو در کمپین بازاریابی دیجیتالی گاهی به پُشت سر نگاه کنید. در هر دوره باید عملکرد خود را نسبت به قبل و با توجه به نتایجی که به دست آمده است بررسی نمایید.

شما برای بازاریابی سرمایه گذاری می‌کنید؛ گاهی خیلی بیشتر از بودجه‌ای که برای آن در نظر گرفته بودید. اگر همه چیز مطابق با پیش بینی‌های صورت گرفته پیش نرفته است باید به دنبال رفع مشکلات باشید.

این نگاه به گذشته است که انسان را برای آینده آماده می‌کند. دنباله‌رو حکایت خود باشید اما بدانید گاهی نیاز است برای این که باقی داستان جذاب‌تر شود؛ برخی از نقاط مهم داستان را مجددا مرور کرد.

بهترین کانال بازاریابی را شناسایی کنید

امروزه کانال و مجاری ارتباطی زیادی وجود دارد که به وسیله آن‌ها می‌توان آگاهی کافی را به مردم منتقل نمود. اما قطعا همه این روش‌ها برای کمپین بازاریابی دیجیتالی شما جوابگو نیستند.

به عنوان مثال صرفا چون تبلیغات موبایلی کاربرمحور برای رقیب شما کارآمد بوده است شما هم نباید آن را دنبال کنید. مثلا شاید بهتر باشد از تبلیغات آنلاین فیسبوک استفاده کنید.

بزرگ ترین اشتباهی که اغلب کسب وکار‌ها خصوصا استارتاپ‌ها مرتکب می‌شوند سرمایه گذاری عمده و همزمان روی تک تک این کانال‌ها برای ساخت کمپین بازاریابی دیجیتالی می‌باشد.

زمانی را صرف شناخت بهترین پلتفرم کنید و بعد از شناسایی آن بی‌وقفه بازاریابی نمایید. وقتی که میزان تقاضا برای حضور شما افزایش یافت، آنگاه به فکر سایر پلتفرم‌ها و توسعه کار باشید.

به یاد داشته باشید که ساخت کمپین بازاریابی دیجیتالی خصوصا در ابتدا می‌تواند ناامید کننده باشد. به هر حال این علم پتانسل کافی و بالقوه را برای تولید سودی باورنکردنی دارد؛ به شرط آن که به خوبی مدیریت گردد.

کسب درآمد. افزایش درآمد. digital marketing . بازاریابی دیجیتال. بازاریابی سنتی. ساخت کمپین. کسب و کار. کمپین. کمپین بازاریابی

مطالب مشابه کمپین تبلیغاتی و بازاریابی آنلاین:

اهمیت کمپین تبلیغاتی در کسب و کار اینترنتی

اهداف کمپین تبلیغاتی برای کسب درآمد

اهمیت کمپین تبلیغاتی در کسب درآمد اینترنتی


مراحل بلوغ فرآیندهای کسب‌وکار

مراحل بلوغ فرآیندهای کسب‌وکار

  هر کسب درآمد و یا کسب و کاری دارای سطوح و مراحل رشد متفاوتی می باشد و مانند انسان که مرحله نوزادی و کودکی و نوجوانی و... را طی می کند کسب و کارها نیز مراحل شکل گیری تا بلوغ و رشد را پشت سر می گذارند . شروع کسب و کار ممکن است که با کسب درآمد اندک همراه باشد و این کاملا طبیعی است ولی با رشد کسب و کار و رسیدن به بالندگی و بلوغ، افزایش کسب و کار را شاهد خواهیم بود. این رشد و بلوغ فرآیندهای کسب و کار باید از سطوح مختلفی بگذرد تا به درجه کمال و بالندگی برسد و در آن زمان است که کسب درآمد نهایت افزایش خود را خواهد داشت.

هر سازمان فعالیت‌های خود را در قالب فرآیندهایی به صورت مرحله به مرحله و با بروندادهای مشخص انجام می‌دهد که قابل دسته‌بندی هستند. یکی از معیارهای دسته‌بندی فرآیندهای کسب‌وکار بلوغ فرآیند (Process Maturity) است. بلوغ یک فرآیند کسب‌وکار شاخصی است برای تشخیص میزان تکامل یک فرآیند و توانایی آن برای بهبود مستمر از طریق سنجه‌های کیفی و بازخورد.

بنابراین، برای اینکه یک فرآیند بالغ باشد، باید از جهات زیر کامل باشد:

• میزان سودمندی
• خودکار بودن
• قابلیت اتکا از نظر اطلاعات
• بهبود مستمر

بلوغ یک فرآیند یا فعالیت را می‌توان در پنج سطح دسته‌بندی کرد که از سطح ۱ (نابالغ‌ترین) تا سطح ۵ (بالغ‌ترین) متغیر است. فرآیندها در سطوح بالاتر ویژگی‌های سطوح پایین‌تر را نیز دارند. پایین‌ترین سطح با عدد صفر تعریف می‌شود و بیانگر این است که هیچ فرآیندی به‌ازای آن فعالیت وجود ندارد.

سطوح بلوغ یک فرایند عبارتند از:

سطح صفر – فعالیت‌های وابسته به شخص:

در برخی موارد، فعالیت‌های درحال‌ انجام، مستند نشده‌اند. به دیگر سخن، فعالیت‌ها نه به صورت اجمالی و نه به صورت مفصل، ثبت نشده‌اند. این گونه فعالیت‌ها کاملا وابسته به شخص هستند و توالی، زمان‌بندی و نتیجه آنها ممکن است در تکرارهای مختلف یکسان نباشد. این فعالیت‌ها نیازمند نظارت جدی هستند و تضمینی وجود ندارد که به نتایج مطلوب برسند یا زمان‌بندی آنها رعایت شود. در این فرآیندها ارتباط میان کارکردها ضعیف و اثربخشی فرآیند به‌کلی وابسته به فرد است. اگر مالک این فعالیت تغییر کند، ممکن است دانش انجام آن به مالک بعدی منتقل نشود.

سطح یک – سطح آغارین (فرآیند مستندشده):

در این سطح از بلوغ، سندی وجود دارد که به‌وسیله سرپرست یا مسوول اصلی فرآیند استاندارد بازنگری شده و مورد موافقت قرار گرفته است، اما در اینکه فعالیت دقیقا مطابق با سند انجام شود تردید وجود دارد. این امر به علت ایجاد تغییر عمیق در فرآیند رخ می‌دهد.

سطح دو – سطح تکراری (اشاعه ناقص)

منظور از اشاعه، آگاه کردن افراد و ذی‌نفعان مختلف از شیوه انجام فرآیند است. در سطح دو، فعالیتی که مستند شده در حال اشاعه است. اما اشاعه آن منسجم نیست. یعنی در برخی جاها اشاعه یافته و در برخی دیگر از جاهایی که باید یا در میان همه افرادی که باید، اشاعه نیافته است یا اینکه همه فعالیت‌های تعریف‌شده در فرآیند به انجام نمی‌رسند. در این حالت، فرآیند طراحی‌شده نمی‌تواند همه متغیرهای مطلوب را در نظر بگیرد و نتایج فرآیند نیز با تغییر مالک فرآیند ممکن است متغیر باشند.

سطح سه – تعریف‌شده (اشاعه کامل):

در این سطح، عدم انسجام میان فرآیند مستندشده و فرآیند اشاعه‌ داده ‌شده وجود ندارد. فرآیند مستندشده و اشاعه‌ داده ‌شده با همه مکان‌ها، افراد، مالکان و همه فعالیت‌هایی که باید انجام گیرند تطابق دارد. این فرآیند همچنین پیوند ناگسستنی را میان کارکردها و سایر فرآیندها (در هرجا که نیاز است تراکنشی وجود داشته باشد) نشان می‌دهد. این به آن معنا است که فرآیند انسجام بیشتری از نظر اقدامات و ارتباطات قوی‌تر میان کارکردها دارد.

سطح چهار – مدیریت‌شده (اندازه‌گیری‌شده و خودکارشده):

فرآیند اهدافی همچون رعایت زمان‌بندی‌ها، رضایت مشتریان، هزینه و… را تحقق بخشیده است. همچنین، فرآیند با اهداف خود سنجیده می‌شود و از طریق سیستم‌هایی همچون برنامه‌ریزی منابع سازمانی (ERP) یا مدیریت ارتباط با مشتریان (CRM) یا هر نرم‌افزار مشتری‌مدار دیگر قابل اجرا است.

سطح پنج – بهینه‌شده (در حال بهبود مستمر):

در این سطح، اقدامات بیان‌شده در سطوح پیشین انجام شده و اهداف فرآیند در حال تحلیل هستند تا موفقیت و بهبود آنها اندازه‌گیری شود. زمان‌بندی‌ها، اهداف هزینه‌ای و سطح رضایت به صورت منظم در حال تحقق هستند و اهداف با فنون مدیریت کیفیت فراگیر مانند شش سیگما، کایزن و… در حال دقیق شدن هستند. سیستم توانمندساز نیز در حال بهبود است و خطاها با سیاست‌های مقتضی در حال کاهش هستند. جدول یک نیازمندی‌های دستیابی به سطوح مختلف بلوغ را نشان می‌دهد.

بهبود بلوغ فرآیند‌های کسب‌وکار

از زمان آغاز شکل‌‌گیری یک سازمان تا رشد آن، بلوغ فرآیند‌های آن آغاز می‌شود. اما این اتفاق برای همه سازمان‌ها نمی‌افتد. برخی از سازمان‌ها ممکن است همچنان رشد چندانی از نظر بلوغ فرآیند‌ها نداشته باشند. در برخی موارد نیز بلوغ فرآیند‌ها به علت عدم پایش یا عدم بازنگری مستندات کاهش می‌یابد.

برای بهبود فرآیندهای کسب‌وکار می‌توان از روش‌شناسی DMAIC (مخفف Define، Measure، Analyze، Improve و Control) در ۶ سیگما (تعریف، اندازه‌گیری، تحلیل، بهبود و کنترل) استفاده کرد:

مهم است که کاربردپذیری سطوح بلوغ در سازمان را بسنجید. طراحی پرسشنامه‌ای برای نگاشت سطوح بلوغ هر فرآیند کسب‌وکار و کاربست این پرسشنامه برای هر فرآیند می‌تواند میزان بلوغ آن را معین کند. این پرسشنامه می‌تواند مشابه جدول دو باشد.
اندازه‌گیری: یک تیم میان‌بخشی باید برای بهره‌برداری از این پرسشنامه و ارزیابی فرآیند‌ها شکل گیرد. همه فعالیت‌ها و فرآیند‌های انجام شده به‌وسیله یک سازمان باید براساس این پرسشنامه به‌وسیله تیم میان‌بخشی ارزیابی شوند. دقت کنید که اگر یک فرآیند دارای ویژگی‌های بیان‌شده برای یکی از سطوح است، اما برخی از شرایط سطوح پایین‌تر را ندارد، باید در سطح پایین‌تر دسته‌بندی شود. (به‌عنوان نمونه، اگر فرآیندی خودکار شده (سطح ۴) ولی کاملا اشاعه داده نشده است، در سطح ۲ دسته‌ بندی می‌شود.)
تحلیل: اندازه گیری فرآیند‌ها سطح کنونی کلی فرآیند‌ها و شکاف‌ها را نشان می‌دهد. برای دریافتن چگونگی برطرف کردن شکاف‌ها و ارتقای سطح بلوغ فرآیند‌های خاص باید تحلیل‌هایی به عمل آید و اقداماتی صورت گیرد تا سطح کلی فرآیند‌ها ارتقا یابد.
بهبود: مرحله بهبود مهم‌ترین مرحله در این روش‌شناسی است. برنامه اقداماتی که طراحی شده است باید به مقام عمل درآید. این کار شامل تعریف یا بازطراحی فرآیندها، شناسایی مالکان فرآیند و… است.
کنترل: اگر فرآیند‌ها در مقاطع زمانی تعریف شده مورد پایش قرار نگیرند، سطح بلوغ فرآیند‌ها ممکن است تنزل یابد. بنابراین، یک برنامه کنترل باید طراحی شود و بر اساس آنها، بررسی‌های بعدی برای ارزیابی سطح بلوغ فرآیند‌ها به عمل آید و فرآیند‌ها بر اساس آنها بهبود یابند. با انجام این اقدامات می‌توان بلوغ فرآیندهای کسب‌ وکار را مورد پایش قرار داد و آنها را بهبود بخشید. در این راستا، بسیاری از فنون باید به‌ کار روند که در کتب مربوط به بازمهندسی فرآیندهای کسب‌ وکار، مدیریت کیفیت فراگیر و مدیریت فرآیندهای کسب‌ و کار شرح داده شده‌اند. فنونی که در سازمان‌های موفق تجربه شده و کارآمدی آنها در عمل اثبات شده است.

 

بلوغ فرآیندهای کسب‌وکار و سطوح آن

کسب درآمد. بلوغ کسب و کار.فرآیند کسب و کار.کسب و کار

نام تجاری مدیران و موفقیت شرکت‌‌ها در کسب و کار

نام تجاری مدیران و موفقیت شرکت‌‌ها در کسب و کار

  برند شدن در کسب و کار فقط مخصوص به کالا و یا محصول خاصی نیست گاهی نام تجاری یک مدیر در کسب درآمد به عنوان یک برندینگ شخصی و تجاری مطرح می شود برخی از فیلم ها به دلیل بازی یک هنرپیشه برجسته که سوپر استار است فروش زیادی دارد گاهی نام و برند یک مدیر موجب موفقیت می شود استیون جابز ، بیل گیتس ، مارک زاکر برگ و... برند شخصی و تجاری بزرگ در دنیای مجازی هستند نام اینها و شیوه موفقیت و داستان زندگیشان موجب جلب و ایجاد اعتماد می شود دلیلش این است که از نظر مدیریتی برندینگ شخصی دارند و حضور آنها، موجب رونق کسب و کار و افزایش کسب درآمد می شود.

همان طور که در بالا گفته شده است، برندینگ شخصی مدیران، یکی از راه‌های مهم افزایش ارتباطات مؤثر کسب‌وکارها و شرکت‌ها با بازار هدف است. برای شناخت بهتر راه‌های تحقق این فرایند، با ما همراه باشید.

برندینگ اصولی بخش مهمی از موفقیت کسب‌وکارها است. ما نایک یا اپل را به دلیل نام تجاری معتبر و قوی می‌شناسیم. هم‌اکنون شرکت‌ها و کسب‌وکارها در مسیری قرار گرفته‌اند که برندینگ شخصی مدیران عالی، راهبرد استراتژیک آنان در توسعه و فروش را مشخص می‌‌کند؛ به‌طوری که نام تجاری شخصی مدیر همانند نام تجاریِ هر کسب‌وکار، اهمیت پیدا کرده است. این شاید ساده‌ترین دلیل برای این سؤال باشد که چرا بسیاری از کسب‌وکارها در فروش خود به شکل مؤثر موفق نیستند؟

مصرف‌کنندگان و مشتریان تمایل دارند داستان‌های شخصی مدیران شرکت‌‎ها را در مسیر فراز و نشیب‌هایشان بشنوند و بخوانند؛ به همین خاطر صاحبان کسب و کار در عمل وارد میدان می‌شوند تا هم تجارت و هم خودشان را گسترش دهند؛ یعنی نام تجاری شخصی خود.

حتماً این سؤال به ذهنتان می‌آید که یک مدیر چطور باید نام تجاری شخصی قدرتمندی داشته باشد؟

توجه به نکاتی که در ادامه بیان می‌شود، می‌تواند ایده‌های خوبی برای هر شرکت، کسب‌وکار یا استارتاپ داشته باشد.

قابل دسترس و مشاهده بودن، یکی از مهم‌ترین آیتم‌ها در ساخت و رشد نام تجاری یک مدیر است، اما سؤال اینجا است که معنای دیده شدن چیست؟ این‌که یک مدیر عکس و یک متن در سایت رسمی شرکتش داشته باشد؟ یا در شبکه‌های اجتماعی یک حساب اینستاگرام یا یک کانال تلگرام راه‌اندازی کند؟

یک مدیر نمی‌تواند در دفتر، پشت رایانه و میز خود مخفی شود و انتظار داشته باشد نام تجاری شخصی خود را معرفی کند و بشناساند. مدیر باید به محیط خارج رفت و آمد کند و دیده شود. صاحب یک کسب و کار باید در یک کنفرانس یا همایش مرتبط با صنعت خود شرکت کند؛ حتی اگر هدف اصلی، شبکه‌سازی و ارتباط باشد. کسب و کار باید رسانه‌های خود را به روی عموم مردم باز نگه دارد و اجازه دهد از طرف آن‌ها پیام دریافت کند. هر چقدر یک مدیر قابل دسترس‌تر و قابل مشاهده‌تر باشد، نام تجاری قوی‌تری خواهد داشت. در یک کلام، مدیر باید دیده شود و در دسترس باشد.

تمامی موارد بالا کاملاً صحیح است، اما «چگونه دیده شدن» اهمیت فراوانی دارد و این دیده شدن باید با کار کارشناسی و مطالعه و تجربه انجام شود تا بهترین اثربخشی را برای مشتریان و کسب و کار به همراه داشته باشد.

مسئله بعدی، نمایش واقعی مدیران شرکت‌ها در شبکه‌های اجتماعی است. رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی هنوز به‌عنوان یک ابزار ۱۰۰ درصدی برای بازاریابی به کار برده نمی‌شوند. شبکه‌های اجتماعی بیشتر به‌عنوان یک ابزار ترویج و پوشش‌دهنده فعالیت‌های مارکتینگ و فروش مفیدند، اما دقت داشته باشید این شبکه‌ها باید بازتابی از واقعیات کسب‌وکار باشند. مدیر یک مجموعه هم الزاماً باید خود حقیقی‌اش را ارائه دهد. تصور کنید یک مدیر در یک عکس یا یک ویدئو یا حتی یک یادداشت برای مخاطبان مانند یک رُبات عمل کند؛ به نظرتان چه اتفاقی خواهد افتاد؟ نتیجه، نبود اعتماد به چنین شخصی از طرف مردم است. این کار باعث می‌شود مردم به عقب رانده یا به سمت رقبای شما کشیده شوند.

مردم و مصرف‌کنندگان محصولات یا خدمات هر شرکت، عاشق دیدن جنبه‌های دیگر کسب و کارها هستند. این‌که به‌عنوان مثال مدیر یک شرکت آخر هفته به کجا می‌رود یا چه تفریحاتی می‌کند، برای بسیاری از مخاطبان و مشتریان قابل توجه و حتی لذت‌بخش خواهد بود؛ چون مردم با جنبه‌های انسانیِ مدیر ارتباط بهتری برقرار می‌کنند تا یک کسب و کار خشک و فاقد روح. مردم علاقه دارند تجربه‌های یک مدیر را در زندگی بخوانند و یاد بگیرند.

درک صنعتِ مربوط به هر کسب و کار، از مواردی است که یک مدیر باید به آن توجه کند تا بتواند نام تجاری خود را بهتر بسازد و مدیریت کند. یک تجارت زمانی به‌درستی نزد مردم شناخته می‌شود که خوب اجرایی شود. این موضوع بسیار اهمیت دارد که یک مدیر صنعت خود را در داخل و خارج با حس مشترک بشناسد و با آن ارتباط بگیرد؛ این موضوع یعنی به‌روز بودن با همه‌ی روندها و اخبار و تغییرات آن صنعت. وقتی یک مدیر این‌گونه به فعالیت بپردازد، در صنعت خود چهره خواهد شد و این موضوع یعنی ارتقاء نام تجاری مدیر و در نتیجه کسب و کار.

بنابراین برندینگ شخصی مدیران در کسب و کارها با چه حجمی از اطلاعات و عملکرد‌ها به‌طور مستقیم سروکار دارد و این موضوع بیش از پیش، نقش تحلیل و مشاوره‌های تخصصی را برای حرکت صحیح مدیران روشن می‌کند.

برندینگ شخصی.برندینگ شخصی مدیر. کسب و کار. نام تجاری.کسب درآمد.

مطالب مشابه مدیران موفق و برندینگ:

ویژگی مدیران خلاق در کسب درآمد

نظر گوگل درباره نقش مدیران در افزایش کسب درآمد

کمک برند فلانکر به کسب درآمد

شناخت انواع مشتری برای افزابش کسب درآمد

شناخت انواع مشتری  برای افزابش کسب درآمد

  شیوه های کسب و کار متنوع شده و مردم از طرق مختلف اقدام به کسب درآمد می کنند به همان اندازه و بیشتر هم سلیقه و علایق مشتریان هم متفاوت شده است . دوام و تداوم یک کسب و کار به شناخت درست سلیقه و علایق مشتری بستگی دارد چه بسا که جلب رضایت یک مشتری موجب ایجاد وفاداری مشتری شده و این وفاداری کسب درآمد بیشتر با فروش بیشتر را به همراه دارد و یا اینکه ریزش مشتری و از دست دادن آن و یا مشتری جدا افتاده کسب و کار ما را تحت تاثیر جدی قرار دهد. همیشه با اتخاذ راهکارهای درست مشتری ایده آل برای خود داشته باشیم .  شناخت و وجود انواع مشتری برای کسب درآمد بیشتر و یا تعطیلی یک کسب و کار حیاتی هست.

کسب درآمد . کسب و کار . انواع مشتری. ریزش مشتری. کسب و کار. مشتری. مشتری ایده‌آل. مشتری جدا افتاده.مشتری وفادار

در بازار کسب و کار همه جور مشتری پیدا می شوند. بعضی خوشحالند و بعضی ناراضی. بعضی وفادارند، بعضی جداافتاده. مشاور اندی هانسلمن می‌گوید در واقع ۱۰ نوع دسته‌بندی وجود دارد که می‌توان مشتری‌ها را در آن‌ها قرار داد، و بسیار حیاتی است که بدانیم کدام مشتری کجا قرار می‌گیرد. در این نوشتار انواع مشتری را به شما معرفی می‌کنیم. با ما همراه باشید.
آقای هانسلمن، که در شفیلد انگلستان به طیف گوناگونی از کسب و کارهایی که به سرعت در حال رشد هستند مشاوره می‌دهد، ابتدا با آن‌ها کار می‌کند تا مشتریان‌شان را بر اساس آن‌که انتظار بالا یا پایینی دارند، و کیفیت تجربه‌شان با کسب و کار بالا بوده است یا پایین دسته بندی کنند. این کار یک ماتریس چهار قسمتی در اختیار او می‌گذارد: خوشحال (انتظارات پایین/تجربه‌ی بالا)، وفادار (انتظارات بالا/تجربه‌ی بالا)، ناامید (انتظارات بالا/تجربه‌ی پایین)، و ناراضی (انتظارات پایین/تجربه‌ی پایین).

در حالی‌که این دسته‌بندی انواع مشتری ، یک نقطه‌ی آغاز عالی است، او معتقد است با به کارگیری موارد زیر در تقسیم‌بندی انواع مشتری ، می‌توانید حتی از این هم فراتر بروید:

۱. بی‌علاقه

آن ها چیزی که شما فراهم می‌کنید را نمی‌خواهند. و این لزوما چیز بدی نیست. شرکت‌های موفق روی مشتری‌هایی متمرکز هستند که خواهان محصول‌شان هستند، در حالی‌که شرکت‌های بی‌تمرکز به همه توجه می‌کنند. هانسلمن در مصاحبه‌اش گفت «داشتن تعدادی مشتری بی‌علاقه اشکالی ندارد. با تلاش برای تغییر آن‌ها وقت‌تان را تلف نکنید .»

۲. جداافتاده

شما این مشتری‌ها را برده‌اید اما آن‌ها فاقد وفاداری هستند. شما را صرفا یک تامین‌کننده‌ی دیگر می بینند که گاهی می‌توانید کمک‌شان کنید. در واقع منطقا خوشحال هستند، اما هیچ خریدی ندارند. او در وب‌گاه منجمنت‌ایشوز نوشت «نتیجه، ریزش مشتری و مبارزه‌ی دائم برای جذب کسب‌وکار جدید است. کسب‌وکارهای مشتری‌محور واقعی این مشتری‌ها را شناسایی کرده و سخت تلاش می‌کنند روابطی را که ایجاد کرده‌اند، تقویت کنند .»

۳. خوشحال

از انتظارات این مشتریان فراتر رفته‌اید، و این امر معمولا از طریق تماس شخصی صورت می‌گیرد، گرچه در برخی بخش‌ها ممکن است فقط به معنی فراهم کردن به موقع چیزها همراه با یک لبخند باشد. اما شادی می‌تواند محو شود، حتی زمانی‌که تلاش بسیاری را صرف توجه به مشتری‌ها می‌کنید. انتظارات رشد می‌کنند و ممکن است نتوانید آن‌ها را برآورده سازید.

۴. وفادار

این دوستان انتظارات بالایی دارند و دائما تجربه‌ای عالی کسب می‌کنند، بنابراین دلیلی ندارد که جای دیگری بروند. آن‌ها به شرکت شما برمی‌گردند، بیش‌تر خرج می‌کنند و راجع به شما با دیگران صحبت می‌کنند. نکته‌ی کلیدی در این‌جا تداوم است. باید یک فرهنگ خدمت به مشتری خلق کنید، همان‌طور که زاپوس، آمازون و اپل این کار را کرده‌اند.

۵. ناامید

وقتی کارها درست پیش نرود، ممکن است یک مشتری ناراضی گیرتان بیاید. شاید در گذشته خدماتی عالی فراهم می‌کرده‌اید اما آن را خراب کرده‌اید، یا شاید محصو‌ل‌تان با شرکت‌های دیگری که با مشتریان‌تان کار می‌کنند هم‌تراز نباشد. هانسل شما را تشویق می‌کند فرایندی ایجاد کنید تا در صورت ظهور ناامیدی‌شان با آن‌ها مقابله کنید. همان‌طور که هتل‌های ریتزکارلتون به کارکنان حرفه‌ای اجازه می‌دهد با صرف ۲۰۰۰ دلار یک مشکل را حل کنند. او پیشنهاد می‌کند برای پیدا کردن این ناامیدی در مشتری‌ها، این سوال را بپرسید:‌ ” آیا کاملا از آن‌چه انجام می‌دهیم رضایت دارید؟ ” در صورت راضی نبودن دلیل‌اش را جویا شوید.

۶. سرخورده

ممکن است مشتریان ناامیدی که مورد توجه قرار نمی‌دهید آزرده شوند و تجربه‌شان را به دیگران بگویند، همان‌طورکه وقتی خطوط هوایی ایالات متحده گیتار دیو کارول موسیقیدان کانادایی را شکستند، او از طریق یک ترانه‌ی پربازدید در یوتیوب، همین کار را کرد. هانسلمن می‌گوید « به هر قیمتی از به وجود آوردن مشتریان سرخورده پرهیز کنید. هرچه سریع‌تر با ناامیدی مقابله کنید. و به صورت برخط، در تالارهای گفتگو، یا سایت‌های رده‌بندی و رسانه‌های اجتماعی مراقب‌شان باشید.»اما هانسلمن هشدار می‌دهد که گاهی چنین مشتریانی آن‌چنان سرخورده خواهند بود که وقتی برای برگرداندن‌شان تلاش می‌کنید، توجهی نمی‌کنند.

۷. خاموش.

این آدم‌ها در گذشته مشتریان خوبی بودند اما به آرامی کنار رفته‌اند. اگر بتوانید به جای فرستادن ابزارهای بازاریابی معینی که احتمالا نادیده خواهند گرفت، گفتمانی با آن‌ها ایجاد کنید، نمایان‌گر یک فرصت هستند. ممکن است این گروه یک چالش باشد، اما معمولا بهتر است به جای کسب یک مشتری کاملا تازه، آن‌ها را به بازگشت ترغیب کنید.

۸. تخلیه‌کننده

این مشتریان سودآور نیستند، پول و هم‌چنین زمان و انرژی‌تان را تخلیه می‌کنند. همین امر آن‌ها را به گروه مهمی تبدیل می‌کند که باید تشخیص دهید، اما آقای هانسلمن می‌گوید تحقیقات انجام شده از سوی کی.ام.پی.جی نشان می‌دهد که نصف کسب‌وکارها قادر به شناسایی سودآورترین مشتریان، محصولات یا خدمات‌شان نیستند. قبل از کنار گذاشتن این گروه، سعی کنید آن‌ها را سودآور کنید. آیا کاری هست که برای آن‌ها انجام می‌دهید و لزومی به انجامش نیست؟ می‌توانید قیمت‌ها را بالا ببرید؟ در غیر این صورت، باید آن‌ها را رها کنید.

۹. رها شده

مادامی که معیارهای مشخصی داشته باشید خلاص شدن از دست مشتری‌ها ایرادی ندارد. برای مثال، به آن‌ها بگویید نمی‌توانید سطح خدمات موردنظرشان را با هزینه‌ای که در حال حاضر می‌پردازند فراهم کنید. از رد کردن مشتری‌ها نهراسید؛ در واقع، از خودتان بپرسید آیا مشتریان تخلیه‌کننده‌ی دیگری هم وجود دارند که لازم است رها شوند.

۱۰. ایده‌آل . این‌ها مشتریانی هستند که می‌خواهید و باید مدام به دنبال‌شان باشید. یعنی باید تعیین کنید چه کسانی هستند، نیازها و الویت‌های‌شان چیست، چگونه می‌توانید آن‌ها را جذب کنید.

آقای هانسلمن نتیجه می‌گیرد درک کردن این امر که مشتریان ایده‌آل – و مشتریان سایر تقسیم‌بندی‌ها- چه کسانی هستند، چارچوبی برای اقدامات بازاریابی‌تان فراهم می‌کند.

مطالب مرتبط با مشتری و کسب درآمد:

بازاریابی تلویحی، نفوذ غیرمستقیم در اعماق ذهن مشتری جهت کسب درآمد

اهمیت جذب مشتری جدید در کسب درآمد

ستون های اصلی یک برنامه‌ موفق تجربه‌ مشتری (CX)

سه استارت آپ موفق در کسب درآمد و جذب مشتری

جذب مشتری و کسب درآمد ساده از شبکه های اجتماعی

راههای تبدیل کاربر به مشتری جهت کسب درآمد