تا به حال بارها برندهای نام آشنای جهانی مانند اپل، کوکاکولا و سامسونگ را در فیلمها و سریالها مشاهده کردهایم. آیا ظاهر شدن لوگوهای این برندها به صورت کاملا تصادفی است؟ امروزه بسیاری از تماشاچیان سینما و حتی سینمای خانگی دیگر حوصله مشاهده بسیاری از تبلیغات تلویزیونی ما بین یا ابتدای سریالها و فیلمها را ندارند، پس چه باید کرد؟
بازاریابان برندها مانند همیشه با روشها و استراتژیهای جدید به سراغ بازار هدف خود میروند، روشی که قدمتی دیرینه دارد و متعلق به قرن ۱۹ میلادی است.
سبکی که شروع آن را «ژول ورن» نویسنده معروف داستانهای علمی و تخیلی رقم زد.جاگذاری محصول (Product Placement) یا بازاریابی تعبیه شده (Embedded Marketing) از استراتژیهای بازاریابی تلویحی محسوب میشود که سالها است در تمام دنیا بهویژه از سوی نامهای مطرح جهانی جهت شناساندن محصولات و خدمات مورد استفاده قرار گرفته است.
این روش با ایجاد ارزش و برقراری رابطه عاطفی و احساسی عمیقتر با برند و بدون آنکه مخاطب را مجبور به خرید کند شرایطی را بهصورت نامحسوس فراهم میکند تا مخاطب هدف، تصمیم به خرید محصول مورد نظر گیرد.
همانطور که مشاهده میشود، امروزه بسیاری از تماشاچیان سینما و حتی سینماهای خانگی دیگر حوصله مشاهده بسیاری از تبلیغات تلویزیونی مابین یا ابتدای سریالها و فیلمها را ندارند و حتی امروزه به علت استفاده خانگی از محصولات، مخاطب میتواند به راحتی از مشاهده تبلیغات صرفنظر کند.در واقع این استراتژیهای بازاریابی تلویحی از قرن ۱۹ میلادی آغاز شد. زمانی که «ژول ورن» نگارش رمان مشهور خود «دور دنیا در ۸۰ روز» را آغاز کرد، شهرت وی باعث شد تا شرکتهای مطرح کشتیرانی و حمل و نقل آن زمان از او بخواهند تا نام آنان را در داستان خود بیاورد. البته اینکه «ژول ورن» بابت این موضوع مبلغی دریافت کرده است یا نه هیچ مدرکی در دست نیست.با ظهور تلویزیون و جایگزینی آن به جای رادیو، در ابتدا روش بازاریابی تعبیه شده در سریالهای خانوادگی با حضور برندهای مطرحی همچون یونیلور و پروکتر اند گمبل آغاز شد. از این دسته مشارکت برندهای مطرح میتوان به حضور برند خودرو فورد از سال ۱۹۶۱ تا ۱۹۶۶ در سریال مطرح Hazel نیز اشاره کرد. در دنیای موسیقی نیز در هر زمان ما شاهد استفاده از این نوع بازاریابی هستیم که البته در دنیای موسیقی از آن بهعنوان «مشارکت برند» (Brand Partnership) نیز یاد میشود.
انواع بازاریابی تلویحی
بهطور کلی میتوان گفت که در این نوع بازاریابی دو روش استفاده میشود: روش اول که از آن بهعنوان نوع ابتدایی (Basic) یاد میشود و در آن لوگو یا محصول برند تنها از سوی تماشاچی دیده میشود و شخصیت فیلم هیچ سخنی از برند بر زبان نمیآورد، ولی در روش دوم که به نوع پیشرفته (Advanced) مشهور است، شخصیت فیلم نام برند را نیز به زبان میآورد.
هزینهها و بازخورد
سالانه برندهای آمریکایی مبالغ بسیار قابل توجهی را صرف تبلیغات در رسانههای مختلف میکنند: ۶۴ میلیارد دلار تبلیغات تلویزیونی و ۱۶ میلیارد دلار تبلیغات رادیویی، تاثیرگذاری و جایگاه این گونه تبلیغات را مشخص میکند و نشاندهنده آن است که تبلیغات سنتی بهویژه تبلیغات تلویزیونی بهطور قابل توجهی رو به افول است و حتی بیان شده است تاثیرگذاری این گونه تبلیغات تنها ۳۰ درصد است. بر اساس آمار ارائه شده، ۶۶ درصد تماشاچیان برنامههای تلویزیونی و ۹۰ درصد تماشاچیان فیلمهای خانگی دیگر علاقهای به مشاهده تبلیغات در حین برنامه ندارند و از آن میگذرند. از اینرو ۷۸ درصد بازاریابانی که عقیده بر کاهش شگرف تاثیرگذاری تبلیغات تلویزیونی دارند، دست به اقدام جدیدی زدند و رویکرد خود را به سمت بازاریابی تلویحی تغییر دادهاند. طبق گزارش مجله «تحقیقات بازاریابی و مدیریت»، برندها در سال ۲۰۱۲ مبلغی معادل ۲۵/ ۸ میلیارد دلار صرف تبلیغات غیرمستقیم محصولات خود کردهاند و نیز در مقابل مبلغی معادل ۱۴میلیارد دلار افزایش فروش را شاهد بودهاند که همچنین در سال ۲۰۱۰ مبلغ یک میلیارد دلار در بازیهای ویدئویی و نیز در سال ۲۰۰۹ مبلغ ۶/ ۳ میلیارد دلار در موزیک ویدئوها هزینه شده است.
البته درآمد و جایگاهی که برند پس از این گونه بازاریابی در کوتاهمدت به دست میآورد بسیار قابل توجهتر از مبلغی است که به تولیدکننده فیلم یا سریال پرداخت میکند. به زبان ساده میتوان گفت، این نوع بازاریابی روشی کاملا برد – برد محسوب میشود، زیرا از طرفی تولیدکنندگان فیلمها و سریالها مبالغ قابلتوجهی را از برندهای مطرح دریافت میکنند و از طرف دیگر برندها نیز در زمانی کوتاه شاهد افزایش قابل توجهی در فروش محصولات خود هستند. بهعنوان مثال سری فیلمهای جیمزباند در هر قسمت مبلغی برابر با ۱۰۰ میلیون دلار از برندهای تجاری مطرح جهت استفاده از محصولاتشان دریافت کرده است که BMW افزایش فروش ۵/ ۱۲ درصدی را در یکی از فیلمهای آن تجربه کرده است. همچنین در سال ۱۹۸۶ و در فیلم Top Gun و با حضور تام کروز که عینک برند Ray Ban را بر چشم داشت، این محصول شاهد ۴۰ درصد افزایش در فروش بود، به علاوه در سال ۱۹۸۳، افزایش ۶۵ درصدی فروش شکلات Hershey بهدلیل حضورش در فیلم تخیلی E.T بود.
نکته قابل توجه در این است که با توجه به سود و جایگاهی که نصیب برندها میشد، آنان مبالغ ناچیزی را میپرداختند: شکلات Hershey تنها مبلغ یک میلیون دلار بابت فیلم E.T و اتومبیل BMW جهت نمایش محصولش در فیلم جیمز باند در سال ۱۹۹۵ تنها مبلغ ۳ میلیون دلار پرداخت کردند که BMW در همان سال رشد ۲۴۰ میلیون دلاری را تجربه کرد. البته امروزه نظر به جایگاه ویژه این گونه از تبلیغات، بین ۳ تا ۱۰ میلیون دلار و حتی در برنامههای بلندمدت تلویزیونی تا ۵۰ میلیون دلار افزایش یافته است.
بازاریابی تلویحی معکوس
حال صحبت از مفهوم دیگری با نام Reverse Product Placement، که معادل «بازاریابی تلویحی معکوس» است به میان آمده است. این مفهوم تقریبا نو با ظهور دنیای مجازی، بازیهای کامپیوتری و تصاویر سهبعدی پا به عرصه دنیای بازاریابی گذاشت. در این روش به جای اینکه مانند نسخه قدیمی از محصولات واقعی موجود در فیلمها و سریالها استفاده شود، ابتدا تولیدکنندگان برای اولین بار به ارائه یکسری محصولات در دنیای مجازی و بازیهای ویدئویی میپردازند که هیچگاه در دنیای واقعی و قفسه فروشگاهها وجود ندارند و پس از اینکه در بازی ویدئویی توسط مخاطب هدف دیده و شناخته شد، پس از مدتی این محصول در فروشگاهها و دنیای واقعی ظاهر میشد.این روش کاملا هوشمندانه و ظریف بهطور غیر مستقیم مخاطب هدف را به خرید دعوت میکند که بهدلیل ماهیت این روش از آن بهعنوان برندینگ تخیلی (Fictional Branding) نیز یاد میشود.
همچنین امروزه تایید شده است که ارائه محصولات در بازیهای ویدئویی بسیار تاثیرگذارتر از ارائه در برنامههای تلویزیونی و سینمایی است. چرا که در این روش، شخص بازیگر در بازی بهطور مستقیم و بیواسطه با محصول مورد نظر در تعامل و ارتباط است. مثالی از این روش را میتوان به بازی ویدئویی Final Fantasy و حضور برند ژاپنی نوشیدنیهای انرژیزا «Suntory» یا شکلات مخصوص سری داستانهای «هری پاتر» مربوط به شکلات Cap Candy اشاره کرد.
البته این نوع بازاریابی تنها محدود به محصولات غذایی و نوشیدنی نیست و میتواند طیف گستردهای از محصولات مصرفی همچون: الکترونیک، پوشاک، ساعت و اسباب بازی را نیز شامل شود.بهطور مثال، برند آمریکایی تولیدکننده شلوارهای جین، محصول جدیدی از شلوارهای خود را چند ماه پیش از ارائه به بازار در بازی ویدئویی Second Life به نمایش گذاشت.
عدم جاگذاری محصول
این روش اغلب زمانی استفاده میشود که تولیدکنندگان فیلم در نظر ندارند تبلیغ برند را در فیلم خود نمایش دهند، این رویکرد در بسیاری از اوقات بهدلیل آن است که بابت حضور برند مربوطه مبلغی را دریافت نکردهاند. در این حالت، محصول بدون آنکه لوگوی آن دیده شود نمایش داده میشود.
انواع روشهای «عدم جاگذاری محصول»
• روش تخیلی: در این سبک، تولیدکننده و کارگردان فیلم یا سریال، محصولی تخیلی را نمایش میدهد که چه از لحاظ ظاهر و حتی رنگبندی مشابه محصول واقعی است و اصولا تنها در نام آن تغییرات زیرکانهای صورت گرفته است. از این رو، بیننده با مشاهده این محصول تخیلی که در دنیای واقعی هیچ جایی ندارد تنها یاد محصول واقعی افتاده و برند مورد نظر در ذهن وی تداعی میشود.
بهعنوان مثال در سریال Scrubs ما شاهد حضور برند Coffee Bucks بودیم که دقیقا مشابه استار باکس مشهور بود یا سریال تلویزیونی My Name is Earl و حضور شکلات ساختگی Tit Tat که تداعیکننده برند مشهور شکلات Kit Kat بود.
• روش غیر برند: در این روش تولیدکنندگان فیلم و سریال بهطور کاملا آگاهانه و با وجود استفاده از محصولات برندهای مطرح و واقعی به حذف لوگوی آنها به صورت دیجیتال و یا حتی فیزیکی میپردازند. میتوان گفت بهترین روش جهت بازاریابی تعبیه شده به گونهای است که:
۱- نام محصول توسط بازیگر مطرح شود.
۲- محصول در فیلم مورد استفاده قرار گیرد.
۳- محصول کاملا در فیلم نمایش داده شود.
۴- ارتباط احساسی بین محصول و شخصیت اصلی فیلم برقرار شود.
۵- از محصول بهعنوان استعاره در فیلم استفاده شود.
بیش از ۱۵ سال است که هر ساله گزارشی توسط سایت Brandchannel با بررسی جایگاه برندها در فیلمهای سطح اول، به معرفی بهترین و بدترین فیلمهایی میپردازد که از روش بازاریابی تلویحی بهره بردهاند. در سال ۲۰۱۵ برند اپل با حضور در یک چهارم فیلمهای صدر اول بهعنوان اولین برند لیست قرار گرفت.
یکی از موضوعات مهمی که گاهی اوقات توسط کارگردانان و تهیهکنندگان فیلمهای مطرح در استفاده از برندها نادیده گرفته میشود، استفاده بیش از حد و ناشیانه از برندها طی نمایش فیلم است. به همین دلیل سری چهارم فیلمهای مطرح Transformer با نام Age of Extinction (عصر انقراض) از سوی بسیاری از منتقدان بازاریابی لقب بدترین فیلم از لحاظ استفاده بیش از حد از برندها را به خود اختصاص داد. در انتها میتوان نتیجه گرفت که بهرغم برخی جنبههای منفی در این روش، این رویکرد همچنان مورد استفاده گسترده برندهای مطرح قرار گرفته و نیز فواید ذیل را برای برند به همراه دارد: دستیابی به دیدگاه، توجه و علاقه قابل توجهی از مخاطب هدف، افزایش آگاهی برند، افزایش ضریب یادآوری و تداعی برند، به رسمیت شناختن فوری برند در رسانه و بهویژه فروشگاه در زمان خرید، ایجاد تغییر مثبت در دیدگاه و ارزیابی کلی مصرفکننده، ایجاد ارتباط احساسی مناسب بین مصرفکننده و برند و نیز تقویت جایگاه برند و ارائه جایگاه بیش از واقعیت از برند در ذهن مخاطب.
استراتژی بازاریابی تلویحی.تصمیم به خرید. جاگذاری محصول. ذهن مشتری. روش تخیلی.روش غیربرند.نفوذ در بازار. نفوذ غیر مستقیم
مطالب مشابه تبلیغات کسب درآمد:
آموزش تبلیغات و بازاریابی با پول کم
تاثیرگذاری تبلیغات آنلاین و آفلاین
آینده تبلیغات دیجیتال و کسب درآمد آنلاین
واقعیت کسب درآمد و تبلیغات ثروتمند شدن
بررسی کسب درآمد کلیکی ، کسب درآمد با کلیک روی تبلیغات
واقعیت تبلیغات کسب درآمد اینترنتی و کسب ثروت
ارتباط هزینه تبلیغات و کسب درآمد از اینترنت
بسیاری از موسسان به دام مشابهی میافتد. آنها تمام انرژی و منابع خود را صرف ساختن محصول و یافتن مشتریان میکنند و زمانی که کارشان تمام شد، تازه متوجه میشوند که باید سرمایه خارجی خود را افزایش دهند. بنابراین تلاش میکنند با پیداکردن سرمایهگذاران بالقوه و درخواست پول از آنها زمینه را فراهم سازند و البته معمولا شکست میخورند. در آخر، هیچ پولی و گاهی از اوقات هیچ شرکتی برایشان باقی نمیماند.
جذب سرمایه اغلب سختترین و بحرانیترین قسمت راهاندازی یک کسبوکار است و ممکن است بسیار زمانبر باشد. معمولا از زمانی که جذب سرمایه میکنید تا زمانیکه پول به دست میآورد و به درآمدزایی میرسید، بهطور میانگین شش ماه طول میکشد. اما رسیدن به آن نقطه ممکن است بیشتر هم طول بکشد، مخصوصا از آنجا که سرمایهگذاران تمایل دارند روی پروژههایی سرمایهگذاری کنند که موسسانِ آنها را میشناسند. این بدین معناست که ممکن است لازم باشد قبل از اینکه بتوانید با موفقیت سرمایهتان را افزایش دهید، دوازده ماه را صرف ساختن روابط خود کنید.
برخلاف جذب سرمایه از طریق معامله، شاید جذب سرمایه از طریق رابطه زمانبر باشد، اما این کلید جذب سرمایه و ایجاد مجموعهای از مشاوران اصلی و سرمایهگذارانی است که برای مدتی طولانی از شما حمایت خواهند کرد.
در این مقاله چند نکته برای آغاز به کار بیان شده است:
* اگر به پول احتیاج دارید، درخواست راهنمایی کنید.
زمانیکه یکی از شرکتهای مخاطرهآمیز خود را به نام تنئو (Teneo) (یک
برنامه غیرانتفاعی رهبری در سطح ملی) راهاندازی کردم، سرمایهداری موفق و
انساندوست، من و چند تن از دوستانش را برای جلسه بحث و تبادل نظر به
ناهار دعوت کرد. بعد از یک ساعت گفتوگوی مفید درباره مفهومی که من درنظر
داشتم، از من پرسیدند: «آیا در طول این ناهار، به هر آنچه میخواستی
رسیدی؟»، با کمی گیجی جواب دادم: «بله، بله، از میزبانی شما متشکرم، خیلی
چیزها یادگرفتم» او مکث کرد، و گفت: «خب ۲۵۰ هزار دلار چهطور است؟»
و آن اولین پولی بود که تا آن زمان بهعنوان سرمایه به دست آورده بودم، درحالیکه حتی آن را تقاضا نکرده بودم.
این تجربه به من یاد داد که اگر پول میخواهم، باید درخواست مشاوره کنم. زمانیکه واقعا به دنبال مشاوره از کسی هستید، فروتن میشوید و آنها را بالا میبرید و در موضع قدرت قرار میدهید، نشان میدهید توانایی خوب گوش دادن و سوالهای خوب پرسیدن را دارید، و با ظرافت اجازه میدهید بدانند که شما در حال جذب سرمایه هستید بدون آنکه مستقیما از آنها درخواست کرده باشید.
در آخرین شرکتم، اوتباکس (Outbox) (سرویسی که بهصورت دیجیتال تمام نامههای غیرالکترونیک شما را بهصورت آنلاین به دست شما میرساند) فهرستی از ۲۰ موضوع تهیه کردیم که در رابطه با آنها به کمک احتیاج داشتیم. این موضوعات شامل همه چیز از تجهیزات تا انبارها، و از شرکای دولتی تا سرویسهای ارسال نامههای تبلیغاتی میشد. سپس فهرستی از ۱۰۰ سرمایهگذار و مشاور تهیه کردیم که در زمینههای اصلی کسبوکارمان تخصص داشتند، و با همهی کسانی که در این فهرست بودند ارتباط برقرار کردیم.
معمولا متوجه میشدیم که این متخصصان مشتاق بودند درباره چیزی صحبت کنند که در حوزه تخصصشان باشد و از طرفی جدید و هیجانانگیز نیز باشد. ما فقط به خاطر اینکه سرمایهگذاران پول داشتند با آنها صحبت نمیکردیم، بلکه دراصل به دنبال مشاوره از افرادی بودیم که واقعا میتوانستند برای حل مشکلات سخت، به ما کمک کنند.
* قبل از اینکه درخواست پول کنید، اعتماد جلب کنید.
شاید در نگاه اول، این واقعیت که سرمایهگذاران فقط پولشان را برای کسبوکاری هزینه میکنند که آنها را میشناسند نوعی پارتیبازی باشد ولی با نگاهی عمیقتر، حداقل بعضی از قسمتهای آن درست به نظر میرسد. سرمایهگذاران در شرکتهای نوپا نهتنها ظرفیت کسبوکار شما را میسنجند، بلکه ویژگیهای شخصیتی شما را نیز ارزیابی میکنند. آنها میخواهند بدانند که آیا میتوانند به شما اعتماد کنند یا نه. جلب اعتماد در جلسه اول بسیار سخت است، مخصوصا اگر شما درخواست پول کنید. چالش اینجاست که شما قبل از اینکه واقعا به سرمایه نیاز داشته باشید، با سرمایهگذاران به توافق برسید.
برای جلب اعتماد، روشهای زیر را در نظر داشته باشید:
روابط مشترک بسازید. اعتماد معمولا از طریق دوستان مشترک منتقل میشود. من به شخص الف اعتماد دارم، و شخص الف به شما اعتماد دارد. بنابراین من به شما اعتماد دارم. مطمئن شوید که از روابط مشترک آگاهی دارید و از آنها بهدرستی استفاده نمایید.
نشان دهید برای یافتن آنچه نمیدانید، برنامه دارید. اگر خلاءهایی اساسی در دانش شما وجود دارد که برای کسبوکار شما مشکلساز است، آنها را مشخص کنید و نشان دهید برای برطرف کردن آنها برنامهای دارید.
نشان دهید کاملا مشتاق شنیدن انتقادها، تردیدها یا ترسهای افراد در رابطه با مسایلی که میدانید، هستید. بااینکه وقتی آمارهای لازم را در اختیار دارید تا پاسخ سوالات افراد را بدهید، قطع کردن و پریدن میان حرفهای آنها ساده است، اما کنجکاو بمانید و به حرفهای آنها گوش دهید. شاید از دیدگاه جدید آنها نسبت به مساله، چیزی فراگیرید، و حداقل به آنها نشان میدهید که برای آنچه میگویند ارزش قائلید.
* با سرمایهگذاران زمانی ملاقات کنید که بهدنبال جذب سرمایه نیستید.
حقیقت دارد که طبیعیترین زمان ملاقات با سرمایهگذاران زمانی است که شما در حال جذب سرمایه هستید، اما راههای بسیار دیگری نیز وجود دارد. من شخصا بهدنبال بهترین سرمایهگذاران یک صنعت بودم تا از آنها درباره شرکت خودم بازخورد بگیرم. زمانی که به آنها دسترسی پیدا میکردم چیزی شبیه این میپرسیدم: «مشغول ساختن شرکتی در فلان صنعت هستم و واقعا نوشتهها و سرمایهگذاریتان در این فضا را تحسین میکنم. ممکن است برای من ۳۰ دقیقه زمان بگذارید تا آنچه یادگرفتهایم را به اشتراک بگذاریم و از شما بازخورد دریافت کنم؟»
حتی زمانیکه شما به دنبال جذب سرمایه نیستید در اغلب مواقع سرمایهگذاران مشتاقاند با کارآفرینان جدید ملاقات داشته باشند. شغل آنها علاوه بر سرمایهگذاری، دانستن مسائل در آن صنعت است، درنتیجه از این به نفع خودتان استفاده کنید. ملاقاتها را بهعنوان فرصتی برای به اشتراک گذاشتن آنچه آموختهاید در نظر بگیرید. اگر از ملاقات رسمی میترسید، این سه روش را مدنظر داشته باشید:
زمانی که جذب سرمایه را شروع کردم، سرمایهگذاران به نظرم در نقطه بسیار بالاتری نسبت به من قرار داشتند. آنها مرا میترساندند. اما بعد از مدتی فهمیدم که آنها تفاوت چندانی با من ندارند. بسیاری از سرمایهگذاران شرکتهایی را تاسیس کرده بودند، همانطور که بسیاری از موسسان قبلا سرمایهگذار بودهاند.
گاهی
در زندگی همه چیز برعکس میشود، اما زندگی طولانی است. حتی در زندگی کاری
کوتاهمدتی که داشتهام، سرمایهگذارانی بودند که سعی کردم ترغیبشان کنم و
به مننه گفتند و چند ماه بعد به من نامه نوشتند و از من خواستند به
سرمایهگذاران دیگر معرفیشان کنم زیرا خودشان شرکتی تاسیس کرده بودند و
درحال جذب سرمایه بودند.
شکی وجود ندارد که جذب سرمایه از طریق رابطه میتواند کار دشواری باشد،
اما با تمرین یاد خواهید گرفت چگونه در ملاقاتها، «خودتان» باشید و ایجاد
روابط درست با افراد را آغاز کنید. شاید زمان طولانی تری نسبت به آنچه
میخواهید صرف شود، اما با ایجاد روابط معنادار بهجای انجام صرف معاملات،
کسبوکار شما در طولانی مدت وضعیت بهتری خواهد داشت.
مطالب مشابه استارت آپ ها :
کسب درآمد موبایلی برای استارتآپها
پول دار شدن و کسب درآمد در دههای اخیر نسبت به گذشته فرق کرده است . با گسترش اینترنت و ضریب نفوذ بالای آن کسب و کار آنلاین رشدی سریع داشته است و تبلیغات و بازاریابی آنلاین، شکل تجارت را تغییر داد و غول های بزرگ اینترنتی با ورود به دنیای تجارت و تبلیغات آنلاین آن را متحول کرده اند. یکی از مقوله های کسب درآمد و شیوه های راه اندازی کسب و کار آنلاین داشتن وب سایت است با راه اندازی سایت، در واقع شما کسب درآمد در اینترنت را دنبال می کنید لذا برای افزایش درآمد، باید برنامه و راهکارهای درازمدت داشته باشید در اینجا قصد دارم تا مدیریت استراتزیک وبسایت جهت کسب درآمد را شرح دهم.
در اوایل قرن بیست ویکم با رشد رسانه ها و سیستمهای آنلاین، بسیاری از برنامههای بازاریابی و تبلیغات شرکتها و برند های معروف به سمت بهره وری راهکارها و استراتژیهای آنلاین سوق دادهشد و به تناسب آن، گرایشی عظیم شکل گرفت تا شرکتهای کوچک و متوسط نیز به سمت آن حرکت کنند و وب سایتها توانستند به عنوان رکن اصلی در اجرا و پیاده سازی استراتژی دیجیتال مارکتینگ و تبلیغات آنلاین نقش مهمی در بهبود و عملکرد این برنامهها ایفا کنند.
با این وجود داشتن یک وب سایت به تنهایی کافی نیست. وب سایت باید معرف خوبی از برند و تواناییهای شما برای حل دغدغهها و مسائل پیرامون مخاطبانتان باشد و بتواند با جذابیت و محتوای مناسب رضایت آنها را جلب کند. همچنین وب سایت نخستین تصویری است که شما در فضای آنلاین به مخاطبان نشان میدهید و نقش مهمی در ایجاد اعتماد و اعتبار شما ایفا میکند.
با بررسی عملکرد و پویایی بسیاری سایت های داخلی به این نتیجه رسیدیم که عدم مدیریت مناسب، به روز نبودن اطلاعات سایت، عدم داشتن محتوای مناسب، ضعف اصلی حضور آنها به صورت آنلاین بوده و نمی تواند بازخورد خوبی را به همراه داشته باشد.
ما در اینجا چند نکته را که باید در مدیریت و نگهداری وب سایت در نظر گرفته شود به اختصار ذکر می کنیم:
به روز رسانی اطلاعات تماس
درج کامل اطلاعات تماس در وب سایت و نحوه ارتباط با شما نکته ای مهم و حائز اهمیت است. کامل نبودن این اطلاعات در سایت می تواند موجب سردرگمی و دلسردی مخاطبان برای ارتباط با شما شود. همچنین باید با توجه به کسب و کارتان، اشتهار و استراتژی های فروش، اطلاعات لازم را برای واحدهای مختلف مانند فروش، بازرگانی و خدمات در نظر بگیرید و شماره تماس، ایمیل و نام مسئول آن واحد را به طور کامل ذکر کنید.
این اطلاعات باید به تناسب تغییرات داخلی شرکت و در زمان مناسب به روز رسانی شود و در صورت جدا شدن یا تغییر موقعیت کاری عضوی از اعضای شرکت، سریعا نسبت به تغییر یا حذف اطلاعات تماس آن شخص اقدام شود.
بارگذاری محتوا به صورت منظم
به منظور آپلود و راه اندازی سایت باید مطالب و محتوای اولیه را در آن بارگذاری کنید. محتوای سایت باید با توجه به نیاز مخاطبان و جهت معرفی بهتر برند و خدمات تان تهیه شود. تهیه و بارگذاری مطالب در زمان مناسب بخشی از استراتژی بازاریابی محتوا به حساب میآید و نقش کلیدی در بهینه سازی سایت و افزایش رتبه آن دارد.
پس از آپلود سایت نیاز به طراحی یک جدول زمانبندی شده جهت تهیه محتوای لازم برای سایت و انتشار آن در زمان مناسب دارید، البته این جدول باید قابلیت به روز رسانی با توجه به تغییر در گرایش ها و رویدادهای آینده را داشته باشد و پس از طراحی آن میتوانید نسبت به تهیه و گرد آوری مطالب آن اقدام کنید.
انسجام و تداوم این امر میتواند موجب اطلاع رسانی بیشتر به مخاطبان و اعتماد بیشتر آنها به شما شود. محتوای شما باید ساده و قابل درک برای مخاطبان باشد و عناوین و عکسهای آن به گونه ای طراحی و تدوین شود که مخاطب با نگاه اول از مضمون آن صفحه و محتوای آن مطلع شود.
ارتقای برند
علاوه بر اینکه سایت نیاز به اطلاعات کافی و به روز دارد، باید از اعتبار و سندیت لازم نیز برخوردار باشد تا موجب ارتقای برند شما شود. سعی کنید سایتتان را با رعایت نکات گرامری، املای درست و پرهیز از اطلاعات اشتباه و قدیمی به صورت حرفه ای درآورید.
سایت باید نمایانگر ارزشهای برند و شرکت شما باشد. در صورت استفاده از منابع دیگر در سایت، اعتبار آن مطالب را با درج نام منبع اطلاعاتی ارتقا دهید، اما دقت کنید این لینکهای ارتباطی که با دیگر سایت ها برقرار میکنید، پس از مدتی منسوخ نشوند تا موجب ناامید شدن و کاهش اعتماد به مطالب شما نشود.
یکی از اقداماتی که در مدیریت سایت باید صورت گیرد بررسی عملکرد لینکهای داخلی و خارجی سایت است.
بازسازی ساختار و معماری سایت
در حالی که محتوا یکی از بخشهای حیاتی در سایت است، نکته مهم ایجاد راحتی برای مخاطبان جهت بازدید و ارتباط با صفحات مختلف سایت است و راحتی در ارتباط با بخشهای مختلف، رضایت بیشتر آنها را به همراه دارد.
زمانی که متوجه شدید با تمام اقداماتی که برای تهیه و انتشار مطالب انجام میدهید، بازخورد سایت شما پایین است و نمیتوانید مخاطبان زیادی را جذب کنید، میتوان با طراحی مجدد سایت و به روز رسانی بخشهای مختلف، ارتباط بهتری با بازدیدکنندگان برقرار کرد و بازخورد آن را بهبود بخشید.
چهار سوال زیر میتواند به شما در تهیه نقشه ای بهتر برای طراحی مجدد سایت کمک کند:
۱ـ آیا نحوه ارتباط مخاطبان با شما ساده است و چقدر توانسته در جذب بازدیدکنندگان و تبدیل آنها به مشتری تاثیر داشته باشد؟
۲ـ آیا صفحه اول سایت شما موجب تحریک بازدیدکنندگان برای جست وجوی اطلاعات بیشتر درباره برند، کالا و خدمات شما می شود یا صرفا به زیبایی آن پرداخته شده و نمی تواند ارزش های برند شما را به طور کامل بازگو کند؟
۳ـ آیا متون سایت شما برای مخاطبان تان سنگین است و آنها نمی توانند درک خوبی از آن داشته باشند یا با زبانی گویا و واضح بیان شده است؟
۴ـ آیا احساس و تصویری که سایت شما به بازدیدکنندگان منتقل می کند، مطابق با برند و شرکت شماست؟
در طراحی مجدد سایت، خودتان را در جایگاه مخاطبان و مصرف کنندگان در نظر بگیرید و ببینید نیاز و خواستههای آنها چیست و چه چیزها و المانهایی را باید در سایت تان تغییر دهید تا موجب رضایت بیشتر و اعتماد آنها به برند شما شود.
روز ۲۷ نوامبر ۲۰۱۶ در آمریکا بهمنظور ترویج خرید از کسب و کارهای محلی در نظر گرفته شده است. سال گذشته کسب و کارهای کوچک در این روز ۱۶.۲ میلیارد دلار درآمد به دست آوردند که نسبت به سال ۲۰۱۴ چهارده درصد افزایش داشت. اگرچه استفاده از «شنبه کسب و کارهای کوچک» بهعنوان روشی برای افزایش فروش، فرصت مناسبی پیش روی اینگونه کسب و کارها قرار میدهد؛ اما اکثر کسب و کارهای کوچک نیازمند ثبات بیشتری در طول سال هستند تا بتوانند بقای خود را در بازاری که بهطور فزاینده رقابتی میشود، تضمین کنند.
خوشبختانه روشهای متعددی وجود دارد که کسب و کارهای کوچک میتوانند با بهرهگیری از آنها، موقعیت بهتری برای رقابت در بازار محلی فراهم کنند.
۱. ورود کسب و کارهای کوچک به دنیای آنلاین
بر مبنای مطالعهای که بازارویس (Bazaarvoice) انجام داده است، تقریبا ۳۹ درصد افرادی که در فروشگاههای فیزیکی اقدام به خرید کالا میکنند، پیش از حضور در این فروشگاهها، به جستجوی آنلاین درباره آن کالا میپردازند. بنابراین کسب و کار کوچک شما باید برای رقابت در بازار محلی، حضور آنلاین داشته باشد. به این بیندیشید که چگونه میتوانید حضور آنلاین خود را بهبود دهید؟
۲. سئوی منطقهای خود را تقویت کنید
با تمرکز بر بهبود سئوی محلی کسب و کار خود، ترافیک بیشتری روانهی وبسایت خود کنید تا مشتریانتان افزایش یابند و فروشتان بیشتر شود. با در نظر گرفتن این واقعیت که تقریبا ۹۷ درصد از مشتریان به جستجوی آنلاین در مورد کسب و کارهای محلی میپردازند، منطقی است که سئوی محلی را یک اولویت محسوب کنیم. بعلاوه، گوگل با برجسته کردن نتایج محلی در بالای نتایج حاصل از جستجوی برخی عبارتها، تأکید بیشتری بر جستجوهای منطقهای میکند. بنا بر آنچه گفته شد، گوگل سه نتیجهی محلی حاصل از جستجوی برخی عبارات خاص را در کادری متفاوت و در بالای نتایج جستجو نمایش میدهد. در نتیجه اگر کسب و کار کوچک خود را در میان این سه نتیجه جستجو جای دهید؛ میتوانید حاصل آن را در بازگشت سرمایه قابل توجهی که به بار میآورد مشاهده کنید. البته این کار به همین سادگی نیست.
برای شروع، اطمینان حاصل کنید که کسب و کار خود را در گوگل و Bingplaces ثبت کردهاید. دیگر ملاحظات مورد نیاز برای بهبود سئوی محلی شامل خلق محتوای محلی بهصورت onsite و offsite، مشارکت در توسعه و انتشار مطالب با وبسایتهای محلی، بهینهسازی وبسایت (قراردادن نام، آدرس و شماره تلفن، کلمات کلیدی و…) و مدیریت استراتژیک شبکههای اجتماعی و مواردی از این دست میشود.
۳. افزایش بررسیهای آنلاین
بررسیهای آنلاین، بخش مهمی از رتبهبندی جستجوی محلی برای وبسایت شما هستند. این مطلب نهتنها در مورد گوگل و بینگ، بلکه در مورد سایتهایی نظیر زودفود، فیدلیو، فوراسکور، یلپ (Yelp) و فیسبوک هم صادق است. علاوه بر این؛ بررسیهای آنلاین، سبک مدرن تبلیغات دهانبهدهان هستند و میتوانند مشتریان جدیدی را به استفاده از کسب و کار کوچک شما ترغیب یا از آن منصرف کنند. گزارشها حاکی از این هستند که بررسیهای آنلاین بر تصمیم نزدیک به ۶۷ درصد مصرفکنندگان برای خرید، اثرگذار است. بنابراین ارائه همیشگی بررسیها و نظرات مشتریان بسیار بااهمیت است، بهخصوص زمانی که میدانید آنها تجربه مثبتی از موضوع کسب و کار یا کالا و خدمات شما دارند. به رسیدهایی که در ازای کالا یا خدمات ارائه میکنید، فراخوان اقدام به عمل (call-to-action) اضافه کنید و کارمندان خود را آموزش دهید از مشتریان بخواهند نظرات و حاصل بررسیهای خود را در صفحات گوگلپلاس، فیسبوک و یلپ ارسال کنند.
۴. از بازاریابی ایمیلی بهره ببرید
کسب و کارهای کوچک ارزش بازاریابی ایمیلی را درک نکردهاند. این شیوه بازاریابی به شما ابزاری مفید و مقایسهپذیر برای برقراری ارتباط با مشتریان فعلی، گذشته و بالقوه ارائه میکند. به نظر میرسد بیشتر کسب و کارهای کوچک انرژی بیشتری صرف بازاریابی از طریق رسانههای اجتماعی میکنند. اگرچه برآورد میشود بازده بازاریابی ایمیلی نسبت به استفاده از رسانههای اجتماعی ۳ برابر بیشتر است. از سرویسهای بازاریابی ایمیلی رایگان مانند Mailchimp و Constant Contact استفاده کنید.
۵. نتایج محلی را هدف قرار دهید
با توجه به اینکه جستجوی محلی بهطور روزافزونی در حال دشوارتر شدن است، شاید برای کسب و کار کوچک شما بهتر باشد که از سرویسهای تبلیغات کلیکی مانند AdWords گوگل یا سرویسهای مشابه داخلی مانند صباویژه، اینتورک و غیره استفاده کنید. PPC یک سیستم تبلیغاتی است و در آن شما زمانی پول پرداخت میکنید که مشتری بعد از کلیک روی یک تبلیغ مشخص، از وبسایت شما بازدید کند. نکته مثبت استفاده از این سیستم، امکان بهینهسازی کمپین PPC برای هدف قرار دادن کلمات کلیدی مقرون بهصرفه اما کاربردی در مناطق جغرافیایی خاص است. PPC به شما اجازه میدهد تبلیغ خود را با کلمات کلیدی بسیار دقیق در بازار محلی به نمایش بگذارید که این کار باعث افزایش نرخ تبدیل شما میشود.
۶. روشهای آفلاین برای کسب و کارهای کوچک
فروشگاههای خردهفروشی اهمیت خاصی در پیشرفت کسب و کارهای کوچک دارند. حتی در دنیایی که هرروز بیشتر به سمت دیجیتالی شدن میرود، تاکتیکهای آفلاین متعددی وجود دارند که میتوانند به بهبود کسب و کارهای کوچک کمک کنند.
۷. فعالیت در عرصههای اجتماعی
کسب و کارهای کوچک اغلب بهعنوان «ستون فقرات» جامعه خود شناخته میشوند. در نتیجه شرکتهای محلی میتوانند خود را با فعالیت در امور منطقهای خود متمایز سازند. بر اساس مطالعات؛ ۸۲ درصد مصرفکنندگان هنگامی که تصمیم به خرید میگیرند، مسئولیت اجتماعی شرکت را بهعنوان فاکتوری مهم در نظر میگیرند. برای شروع؛ میتوانید برای یافتن رویدادهای مربوط به بازار هدف خود، به عضویت اتاق بازرگانی منطقه درآیید. اگر واقعا میخواهید زیاد جلب توجه کنید، حامی مالی یک رویداد محلی یا کار خیریه شوید. فعالیت اجتماعی در جامعه اطراف محل فعالیت شما، ابزاری فوقالعاده برای بازاریابی و روشی برای دستیابی به روابط عمومی (PR) مثبت است.
۸. انعقاد قراردادهای دولتی را هدف قرار دهید
دولتها قراردادهای خاصی برای شرکتهایی که کسب و کار کوچک تلقی میشوند، کنار میگذارند. اگر شرکت شما واجد شرایط مورد نیاز باشد، باید به دنبال فرصتهای اینچنینی باشید. به دست آوردن یک قرارداد دولتی میتواند یک جریان پایدار و مداوم از درآمد فراهم آورد که در نتیجه باعث افزایش قدرت همکاری با دیگر مشتریان میشود. به دست آوردن این قراردادها چیزی نیست که از پیش تعیین شده باشد. شما باید برای درک و یافتن فرصتها، زمان و انرژی اختصاص دهید. به همین ترتیب باید طرحهای متقاعدکنندهای هم تهیه و تنظیم کنید. بههرحال اگر شما قادر باشید یک قرارداد دولتی کسب کنید، مقدار درآمدی که در ازای این ریسک حاصل میکنید، قابل توجه است.
۹. بر خواستههای مشتریان و تجربه آنان از کالا یا خدمات شرکت خود تمرکز کنید
اگر کسب و کارهای کوچک را ستون فقرات جامعه در نظر بگیریم، مشتریان قلب تپنده این کسب و کارهای کوچک هستند. بنابراین، این امر حیاتی است که کسب و کار کوچک شما، کوشش خود را در جهت فراهم آوردن بهترین تجربه ممکن برای مشتریان متمرکز کند. ۹۰ درصد مصرفکنندگان در آمریکا حداقل هفتهای یکبار به کسب و کارهای کوچک مراجعه میکنند. علاوه بر این، ۶۳ درصد از پاسخدهندگان در این مطالعه، گفتهاند نیاز شدیدی به حمایت از کارآفرینان محلی احساس میکنند. این موضوع عمدتا در بخش تسهیلات، خدمات مشتریان و عدالت اجتماعی برای کسب و کارهای محلی نسبت به شرکتهای بزرگ اهمیت ویژهای دارد. در نتیجه، کسب و کارهای کوچک میتوانند با فراهم آوردن خدمات عالی به مشتریان و گنجاندن نظرات آنان در تصمیمات استراتژیک، بر بازار منطقهای خود مسلط شوند.
۱۰. از تغییر نترسید
یکی از سختترین مواردی که مالکان کسب و کارهای کوچک میتوانند بپذیرند، تغییر است. ناتوانی در انطباق با تغییر روندها، ممکن است زودتر از اینکه هرگونه رقابتی بتواند شما را با مشکل مواجه کند، به شکست کسب و کار کوچکتان منجر شود. در واقع استقلال و انعطافپذیری دو مزیت کسب و کارهای کوچک در مقایسه با سازمانهای بزرگ هستند. بروکراسی موجود در شرکتهای بزرگ همیشه مانع انعطافپذیری و ایجاد ساده تغییرات است. نرمافزارهای مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) و دیگر سیستمهای اطلاعاتی یکپارچه میتوانند بینش مورد نیاز کسب و کارهای کوچک را برای فهم روندهای موجود در عملیات آنها ارائه دهند. اینچنین ابزارهایی به شما کمک خواهند کرد در فرصتها سرمایهگذاری کنید و برای تهدیدات قریبالوقوع آماده باشید.
زندگی بهعنوان مالک یک کسب و کار کوچک ممکن است دشوار باشد. اما با اشباع بازارهای محلی و اقتصادی که روزبهروز بیشتر به سمت جهانیشدن میرود، احتمالا فشارهای خارجی به این دسته از کسب و کارها، برطرف نشدنی به نظر میرسد. با این حال استراتژیهای متعددی وجود دارد که کسب و کارهای کوچک میتوانند برای بهبود موقعیت رقابتی خود بر آن تمرکز کنند. آنلاین بودن خود را به بازار یادآوری کنید، ارتباط خود با مشتریان را بهبود دهید و هرگز از تغییر نهراسید.