اسپیکر اکوی آمازون یکی از پرفروشترین گجت ها در تعطیلات سال نوی میلادی بود. اگرچه آمازون رقم دقیق تعداد واحدهای فروختهشده را اعلام نمیکند اما خبر میدهد که تعداد دستگاههای فروش رفته ۹ برابر بیشتر از تعطیلات سال نوی قبلی بودهاست.
اکو، آخرین مثال از شکل دادن یک دستهبندی جدید محصولات از سوی آمازون در برابر کاربران است. این شرکت پیشتر با ارائه کتاب خوان «کیندل» رهبر این دستهبندی شدهبود و از طرفی «سرویسهای تحت وب» و ابری را ارائه میدهد که در سال ۲۰۱۶ درآمدی ۱۲ میلیارد دلاری برایش به ارمغان آوردهاند.
در سال آینده نخستین فروشگاه فیزیکی نوآورانه این کمپانی ملقب به «Amazon Go» راه اندازی میشود؛ جایی که کسی قرار نیست مراقب شما باشد – به راحتی میتوانید وارد شده، کالایی را بردارید و سپس از فروشگاه خارج شوید.
به کلامی ساده، آمازون توفیق آن را داشته تا تقریباً در هر دسته بندی که بخواهد، جز برترینها باشد. این در حالیست که بیشتر شرکتهای تکنولوژیکی که آنها را به خوبی میشناسیم، تلاش میکنند تا کارهای بسیاری انجام دهند اما معمولاً در چند حوزه محدود موفق هستند -گوگل به شدت به سرویسهای آنلاین خود وابسته است و اپل تکیه گاهی جز سخت افزار ندارد- اما زمانی که میخواهند کنج راحتی خود را ترک کرده و به سوی نوآوریهای جدید گام بردارند، به تکاپو و چالش می افتند.
آمازون یکی از تنها شرکتهای بزرگ حوزه تکنولوژی است که به شکل واقعی موفق به نوآوری شدهاست. این کمپانی توانسته فرهنگ استارتاپی را با منابع مالی بزرگ خود به خوبی ترکیب کند و همین مسئله سبب شده تا بتواند به سوی حل مشکلاتی گام بردارد که سایرین از آن ناتوان هستند.
گوگل در نخستین دهه هزاره سوم عملکردی عالی داشت. سرویسهایی بی نظیر را توسعه داد و یا شرکتهای کوچکی را خرید و از آنها غول ساخت. جی میل، مپس، داکس، یوتوب، اندروید و کروم در این دسته جای می گیرند. خوب که نگاه کنید می بینید این محصولات تفاهمهای بسیاری با هم دارند. همه شان سرویسهای آنلاینی هستند که شباهت های زیادی به هسته اصلی گوگل، یعنی جستجوی آنلاین دارند. در میان آنها نیز دو استثنای نرم افزاری وجود دارد که اندروید و کروم هستند. این دو نرم افزار هم در واقع به پویایی بیشتر سرویس جستجو یاری می رسانند.
از سال ۲۰۱۰ تا کنون، گوگل بلندپروازتر شده است و به دنبال رویاپردازی هاش با پروژه های بزرگتر رفته است؛ پروژههایی که دیگر آنچنان مستقیم به توانمندسازی جستجوی گوگل ارتباط پیدا نمی کردند. باز-ساختار گوگل و شکلگیری آلفابت نیز از اعتماد به نفس «لری پیج» و «سرگئی برین» سرچشمه میگرفت. موسسان گوگل با این تصور آلفابت را به راه انداختند که هر یک از پروژه های بزرگ می تواند دستاوردی چشمگیر باشد.
هنوز نمیتوان قضاوتی در مورد این پروژه ها و مجموعههای زیر چتر آلفابت داشت ولی تلاشهای بزرگ خود گوگل چندان موثر نبوده اند. «گلس» یکی از بزرگترین شکستهای گوگل است در حالی که اهالی مانتین ویو بیش از ۶ سال گذشته را صرف توسعه یک خودرو یا پلتفرم هوشمند رانندگی خودکار کردهاند که هنوز چشمانداز قابل توجهی برایش دیده نمیشود.
گوگل شرکت Nest را در سال ۲۰۱۴ خرید اما این شرکت هم هنوز تقلا می کند که چیزی بیشتر از یک توسعه دهنده ی دستگاه تنظیم هوای هوشمند باشد. تلاشهای رباتیک گوگل را هم نباید فراموش کرد. در سال ۲۰۱۴ گوگل چند شرکت و استارتاپ رباتیک خرید تا بعداً ببیند چه باید با آنها بکند اما پس از به نتیجه نرسیدن، آنها را برای فروش گذاشتهاست.
به نظر می رسد مشکل، ارتباط مستقیمی به شخص «پیج» داشته باشد. او و شرکتش بیش از حد بر حل مشکلاتی متمرکز شده اند که از نظر تکنیکی امری بس دشوار است. برای مثال توسعه و ساخت یک پلتفرم نرم افزاری کامل برای یک عینک کاری بسیار دشوار و البته برای گیکها لذت بخش است، ولی هیچ تضمینی وجود نداشت که محصول نهایی، چیزی باشد که کاربر عملاً بخواهد آن را بخرد و احساس کند به آن نیاز دارد.
یکی از بزرگترین پروژه های گوگل، توسعه خودروی هوشمند بود. این در حالیست که گوگل برای اولین بار چنین ایده ای را در این سطح مطرح کرد و در سال ۲۰۰۹ عنوان نمود که می خواهد چنین اتومبیل هایی توسعه دهد. در حال حاضر ولی چند سالی است که سایر شرکت ها وارد رقابتی مشابه شدهاند اما گوگل هنوز هم پس از ۶ سال، با سرعتی لاکپشتی به فرایند پیشرفت این پروژه توجه میکند.
سرعت اندک، صبر چند تن از مهم ترین مدیران پروژه مورد بحث را سر برد و در سال ۲۰۱۶ خبر خداحافظی شان را با گوگل اعلام کردند. یکی از آنها به سراغ «Otto» رفت؛ شرکتی که مشغول توسعه کامیون های هوشمند و خودران است و در سال گذشته میلادی توسط «اوبر» خریداری شد.
مدیر اصلی پروژه، آقای «کریس اورمسِن» (همان شخصی که در یکی از سخنرانی های معروف TED می گوید که من متعهد می شود فرزندانم نیازی به دریافت گواهینامه نداشته باشند) سال پیش استعفا داد تا خودش یک استارتاپ فعال در زمینه خودروهای بی نیاز از راننده تاسیس کند.
همین مشکلات برای بخش رباتیک گوگل هم پیش آمد و از همان ابتدا مشخص نبود که گوگل چرا باید ربات توسعه دهد. در این میان برخی باور دارند که گوگل ساز و کارش چنین است که ابتدا بهترین استعدادها را می خرد، و سپس فکر میکند که با آنها چه کند. این در مورد، گوگل بهترینها را خرید اما به نتیجهای هم نرسید.
رویکرد گوگل -ابتدا حل مشکلات تکنیکی، و سپس ایجاد مدل تجاری- از ریشه های مهندس گرایانه لری پیج و سرگئی برین سرچشمه می گیرد. در عوض مدیر عامل آمازون، آقای جف بزوس، پیش از تاسیس شرکت خود سال ها در وال استریت برای شرکت های مالی مختلف کار کرده است — پس زمینه ای که یک چشم انداز واقع بینانه در اختیار او قرار می دهد و به همین شکل میتواند محصولاتی توسعه دهد که کاربران واقعاً آنها را میخواهند و حاضر به پرداخت هزینه در ازای دریافت کردنشان هستند.
بزوس در آمازون فرهنگی را ترویج داده که پذیرای آزمایش موارد تازه است. «اریک رایس» (Eric Ries) نویسنده کتاب هایی در خصوص استارتاپ ها می گوید: «خبر دارم گاهی پیش آمده که یکی از مهندسان مشغول در آمازون گفته«من در یک وبلاگ در مورد آن ایده شنیده ام». پس از مدت کوتاهی از او درخواست می شود تا ایده را به شکلی واضح تر به گوش مدیران ارشد و کمیته اجرایی برساند. خود جف بزوس همان جا نظرش را در مورد ایده می دهد.»
رایس می گوید که اگر ایده ها مقبول واقع شوند، آزمایش های کوچکی صورت می گیرد و سپس در گذر زمان رشد می کنند. این در حالیست که در سایر شرکت های بزرگ، وقتی یک مدیر عامل ایده ای را ستایش کند، تمام کمپانی برای به حقیقت تبدیل شدن همان ایده بسیج می شود. این یک دستورالعمل عالیست برای هدر دادن وقت و هزینه شرکت.
آمازون تیم های کوچکی برای آزمایش ایده ایجاد می کند تا مشخص شود که آیا ایده اصلاً دوامی دارد یا خیر. بزوس یک قانون معروف به اسم «تیم های دو پیتزایی» دارد. به این معنا که تیم های آزمایش کننده باید به حدی کوچک باشند که دو پیتزا بتواند وعده غذایی آنها را تشکیل دهد.
رایس خبر می دهد که تیم ها مبلغی به عنوان بودجه اولیه در کنار اهداف مشخصی را دریافت میکنند. در صورتی که پروسه به شکل مناسب جلو رود، بودجه و اهداف بزرگ تر میشوند. البته چنین مسائلی به معنای آن نیست که آمازون زمان زیادی را برای آزمایش های داخل شرکت هدر میدهد. در سال ۲۰۱۱ یکی از مهندسین همین شرکت نوشت که آمازون عرضه زودهنگام یک محصول را بر هر چیز دیگری مقدم میداند.
آزمایشات داخلی آمازون صرفاً این حالت را مشخص می کنند که آیا یک ایده فقط روی کاغذ جالب به نظر میرسد یا در جهان واقعی هم مورد استقبال قرار میگیرد. البته این ساز و کار هم چندان بدون مشکل و خطا نیست. آمازون هم شکستهایی داشته که بعضی از آنها بسیار بزرگ بودهاند. بزرگ ترین آنها، ورود و خروج سریعش به بازار موبایل با سخت افزار و نرم افزاری نه چندان قابل توجه بود.
اما به طور کلی آمازون تلاش میکند تا یک محصول را به سریع ترین شکل ممکن به دست کاربر رسانده و به سریعترین شکل ممکن هم به بازخوردهای کاربر توجه کرده و ایرادات را رفع نماید. بر همین اساس این شرکت به هیچ عنوان سالهای سال را صرف محصولی نمیکند که در نهایت هم مشخص نیست کاربری به آن اهمیت خواهد داد یا خیر.
عرضه سریع و رفع خطاها به شکلی سریعتر، همان مفهومی است که در پشت فروشگاه فیزیکی این شرکت، «Amazon Go» نهفته شده: آمازون میخواهد فروشگاهی کوچک را گشوده و سپس بازخورد و خطاهای ایدهاش را ببیند. در واقع چنین نیست که شرکت مذکور از همان ابتدا اقدام به گشودن ۲۰۰۰ فروشگاه Amazon Go کند. بلکه تنها یک فروشگاه تاسیس خواهد کرد و در صورت موفق بودن آن، در نهایت تعداد فروشگاههایش را به ۲۰۰۰ عدد میرساند. این همان موردی است که بسیاری به آن توجه ندارند.
به شکل خلاصه، رویکرد کاهش کاغذبازی، آزمایشهای کوچک و توسعه آنها در صورت موفق بودن، اگرچه عالی و حتی پیش پا افتاده به نظر می رسد اما مسئله اینجاست که در بسیاری از شرکتهای بزرگ، به سرانجام رساندن چنین رویکردی بسیار دشوار است، مخصوصاً اگر در حال روی آوردن به بازارهای جدیدی باشند.
در گذر زمان، شرکت های بزرگ فرهنگهایی به دست آورده اند و می خواهند در بخش هایی فعالیت داشته باشند که پیشتر در آنها موفق بوده اند. کمپانیها گرایشی طبیعی به ایجاد استانداردهایی یکپارچه در سراسر و تمام بخش های شرکت خود دارند.
یکی از افرادی که در تابستان ۲۰۱۰ به کارآموزی در گوگل پرداخته، می گوید که بیشتر وقتش را ملزم به یادگیری مجموعه های نرم افزاری خود گوگل برای امور اداری شده است. کارمندان گوگل ملزم به استفاده از نرم افزارهای توسعه یافته توسط خود گوگل در پروژه های مختلف هستند. چنین رویکردی برای توسعه یک سرویس آنلاین دیگر که قرار است کارکردی مشابه با جستجو یا جی میل داشته باشد، عالیست ولی همین ابزارها در صورت توسعه یک محصول کاملاً جدید که هیچ ربطی به موتور جستجو ندارد، می توانند تبدیل به یک مانع بزرگ شوند.
این شرایط صرفاً مختص گوگل نیست و در اپل هم دقیقاً چنین اتفاقاتی رخ می دهد. اپل شرکتی است که به طراحی نرم افزار و رابط های کاربری دل فریب و ظریف شهرت دارد. در نتیجه در این کمپانی به جای مهندسان و یا مدیران پروژه، این طراحان هستند که در فرایند توسعه یک محصول حکمرانی می کنند.
در اپل طراحان به مهندسان و مدیران پروژه حکم رانی می کنند
چنین رویکردی برای توسعه یک محصول کاربر پسند مانند آیفون یا اپل واچ جواب می دهد اما الزاماً قرار نیست همه چیز چنین حالتی داشته باشد. برای مثال اپل سال ها تلاش کرد تا بالاخره بتواند سر و سامانی به سرویس iCloud بدهد.
در عوض، مدیر عامل آمازون به شدت معتقد است که تیم ها باید به شکلی کاملاً جدا از هم فعالیت کرده و در کار هم دخالتی نداشته باشند. مهندسان آمازون پیشتر گزارش داده اند که کسی در این شرکت اهمیت نمی دهد که شما به عنوان کارمند آمازون، شخصاً از فناوری های چه شرکتی استفاده می کنید. خود بزوس هم صریحاً رویکرد اپل و گوگل را مورد انتقاد قرار داده و عنوان نموده تیم ها باید مستقل از هم و با هر نوع تکنولوژی که راحت هستند، کار خود را به پیش ببرند.
بزوس به سختی تلاش کرده تا آمازون را به شرکتی منعطف با کمترین قوانین تبدیل کند. همین مسئله البته موجب بی نظمی هایی هم در ساختار آمازون شده است. در این شرکت زمانی که یک مهندس بر روی پروژه ای کار می کند، به راحتی نمی تواند آن را ترک گفته و وارد پروژه دیگری بشود، در حالی که این اتفاق به شکلی ساده در اپل یا گوگل می افتد. این در حالیست که اصطکاک میان تیم ها نیز باعث می شود تا فرهنگ های کاری مختلفی شکل گیرد و همین موضوع سبب گردد تا عده ای آمازون را مکانی پر از استرس برای کار کردن بدانند.
اما این فرهنگ پرهرج و مرج است که می تواند میزبانی برای نوآوری باشد. یک تیم می تواند به راحتی از هر ابزار و تکنولوژی توسعه یافته توسط شرکت های رقیب استفاده کرده و پروژه را به پیش براند، در حالی که سایر شرکت ها به دنبال استاندارد سازی برخی امور پیش پا افتاده در فرهنگ سازمانی خود هستند.
اما چرا انتخاب های سازمانی آمازون چنین تاثیر گذار هستند؟ این شرکت به خوبی می داند که چه موقع و در چه زمانی باید عملکردی مانند یک استارتاپ پیدا کند. «Amazon Go» مثال خوبی است. تصورش چندان ساده نیست که یک شرکت کوچک بتواند چنین ایده ای را عملی کند.
تکنولوژی پشت پرده برای راه اندازی چنین فروشگاهی -سنسورها، دوربین های متصل که هر قدم افراد را در فروشگاه پایش می کنند- از پیچیده ترین علوم کامپیوتری است که بی شک توسعه اش میلیون ها دلار هزینه در بر داشته. برای جبران این سرمایه گذاری های بزرگ، آمازون باید سال ها صبر کند و میلیون ها دلار دیگر نیز خرج کند تا در نهایت یک روز بتواند به سود دهی برسد. استارتاپ ها معمولاً کمتر پیش می آید که چنین جیب های عمیقی داشته باشند.
در ابتدای دهه ۹۰ میلادی و ابتدای هزاره سوم، مزر تکنولوژی های پیچیده در وب خلاصه می شد. وب سایت هایی که از چند هزار کاربر به چند میلیون کاربر دست پیدا کرده بودند. پشتیبانی از این وب سایت ها اگرچه در نوع خود پیچیده بود اما نیازی به ایجاد زیرساخت های کاملاً نوین و البته فیزیکی نداشت. به همین دلیل کمپانی هایی نظیر گوگل و فیسبوک صرفاً با ایده هایشان، از هیچ به ارزش های چند صد میلیارد دلاری رسیده اند.
حال ولی زمانه باز هم تغییر کرده و اگر توجه کنید، می بینید که بیشتر نوآوری ها با جهان حقیقی و فیزیکی ما گره خورده اند. از سرویس به اشتراک گذاری واحدهای آپارتمانی (Airbnb) گرفته تا خودروهای هوشمند و بی نیاز از راننده و فروشگاه های فیزیکی خرده فروشی.
گوگل، تسلا، اوبر و سایر خودروسازان شناخته شده سخت در پی ارائه خودروهای بدون راننده هستند. برای موفقیت، ترکیبی از نرم افزار، سخت افزار، نقشه های پیچیده و ابداع استراتژی و دریافت مجوزهای قانونی مورد نیاز است — این ترکیبی بیش از حد پیچیده است که استارتاپ و شرکت های کوچک را ناتوان از رقابت می سازد. مسئله اینجاست که وضعیت مالی، فنی و زیرساخت هایی که این شرکت ها دارند، می تواند آنها را جلوتر از سایر شرکت ها یا استارتاپ ها قرار دهد.
برای مقابله با استارتاپ ها هم، شرکت ها معمولاً راه های مختلفی را در پیش می گیرند. یکی از این راه ها، خرید رقیب است، آن هم تا وقتی که هنوز رشد زیادی نکرده. این مسئله به استارتاپ ها اجازه میدهد تا خلاقیت خود را با منابع یک شرکت بزرگ ترکیب کنند. برای مثال اوبر یک شرکت فعال در زمینه توسعه سیستم ناوبری خودکار برای کامیون ها را خرید در حالی که جنرال موتورز هم با پرداخت چند میلیارد دلار Cruise را تصاحب کرد.
با این حال ابتیاع استارتاپ هایی با رشد عالی برای شرکت هایی مانند گوگل و اوبر امری بسیار هزینه بر است و گاهی هم اصلاً نتیجه، آن چیزی نمیشود که باید. برای مثال، گوگل حدود ۳ میلیارد دلار صرف خرید شرکت Nest کرد اما این استارتاپ زیر چتر آلفابت با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم می کند و البته موسس آن نیز ترجیح به ترک آلفابت داده است.
اینجاست که موفقیت آمازون بیش از پیش مشهود میشود. این شرکت یک سیستم استارتاپ پرور درون خود تاسیس کرده که می تواند تمام ایدههای کارمندانش را -در صورتی که مفید باشند- به محصولاتی نهایی بدل کند.
به همین ترتیب آمازون دلیلی ندارد تا وارد پروسه خرید استارتاپ ها با قیمت ها و ریسک بالا شود و از طرفی با هجوم تکنولوژی های نوین به جهان واقعی، فرصت های بیشتری پیش روی پروژه های مستقل آمازون که حالتی استارتاپ گونه دارند قرار می گیرد.
amazon go . آمازون. اپل . کسب درآمد .توسعه محصول . سیستم استارتاپپرور .کسب و کار. گوگل, نوآوری.
اصول گوگل برای سئو و افزایش رتبه سایت
گوگل بزرگترین و قوی ترین موتور جستجوی جهان ، دارای اصول و قوانین سختگیرانه برای رتبه بندی سایتهاست . اگر سایت شما در موضوع کسب درآمد اینترنتی، کسب و کار و تجارت الکترونیک ، فروشگاه و تبلیغات و بازاریابی اینترنتی و یا سایر موضوعات است برای سئو و افزایش رتبه سایت که اصل مهم در ترقی کسب و کار و جذب کاربر است باید 7 نکته برندینگ از نظر گوگل را رعایت کند .البته فاکتورهای سئو برای افزایش بازدید خیلی زیاد است ولی فاکتور های مربوط به محبوبیت و برجسته شدن یک برند را خیلی خلاصه و مفید با توضیح مختصر و روان می توان فهرست بندی کرد . البته این لیست می تواند به مرور تکمیل تر شود و حتی ممکن است اصولی نیز حذف و نکته های جدیدی نیز اضافه شود. مهم این است که با مطالعه درست و منطقی ، همزمان با گوگل که خود را آپدیت می کند شما هم خودتان را به روزرسانی کنید.
۱- ثبت مکان کسب و کار:
یک کسب و کار واقعی دارای دفتر و موقعیت مشخصی است. گوگل از اطلاعات محل ثبت شده برای تشخیص اینکه یک سایت برند است یا خیر استفاده می کند
۲- افزایش دنبال کنندگان:
گوگل در چند سال اخبر با توجه به ارائه سرویس های خوراک خوان تلاش کرده از میزان داده ها و تعداد مشترکین RSS به عنوان نشانه برند بودن و محبوبیت استفاده می کند.
۳- از نگاه رسانه های معتبر:
برندهای محبوب درسایت های خبری حتی خود گوگل همیشه ردپایی دارند. حتی برخی از برندها فید خبری گوگل خودشان را دارند.
۴-رصد کردن سایت در شبکه های اجتماعی:
میزان فالور ها و رسمی بودن صفحات قطعا تاثیر مستقیمی در میزان محبوبیت یک برند خواهد داشت.
۵- لینکدین پنجره حرفه ایی ها:
عموم برندهای معتبر در لینکدین صفحه رسمی دارند که این مورد دقیقا مورد توجه گوگل قرار خواهد گرفت حتی داشتن پروفایل لینکدینی که نشان دهد این افراد برای کمپانی شما کار می کنند یک نشانه برند بودن است.
۶- لایک در فیسبوک و توییت در توییتر:
باورش سخت است! ولی حتی گوگل تعداد لایک های مطالب شما در شبکه های اجتماعی به ویژه فیسبوک را نیز جزء فاکتورهای مورد نظر قرار داده است. در مورد فعالیت در توییتر نیز با اینکه در ایران با اقبال کم مخاطبان همراه است ولی سایت باید پروفایل تویتر با فالورهای زیاد داشته باشد؛ این به معنی آنست که اکانت تویتر با فالورهای زیاد نشانه محبوبیت یک برند است.
۷- جستجو می شوید؟
خیلی
واضح است، افراد برندها را جستجو می کنند. اگر افراد سایت شما را در گوگل
جستجو کنند، گوگل به این موضوع در تعیین یک برند توجه ویژه ای می
کند.
مطالب مشابه کسب درآمد :
نظر گوگل درباره نقش مدیران در افزایش کسب درآمد
نکات کلیدی گوگل برای سئو و افزایش رتیه سایت و کسب درآمد
کسب درامد بالا با افزایش بازدید سایت در گوگل
آموزش کسب درآمد از گوگل ادسنس Google Adsense
کسب درآمد از گوگل ادسنس Google AdSense
اهمیت گوگل در کسب و کار و افزایش درآمد اینترنتی
شما سایت داشته باشید یا وبلاگ، فروشگاه بزنید یا شبکه اجتماعی ، خلاصه هر کاری را در دنیای مجازی و اینترنت انجام دهید و به دنبال افزایش درآمد و رونق کسب و کارتان باشید باید دیده شوید . تا کار و محصولتان دیده نشود و بازدید نداشته باشد هیچ کسب درآمدی از اینترنت نخواهید داد . این دیده شدن نیاز به ابزار و وسایل است و یا کمک رسان شما در کسب و کارتان هست . مهمترین وسیله و ابزار در اینترنت هم موتورهای جستجو هساتند . موتورهای بزرگ جستجو مانند: گوگل ، یاهو ، بینگ و... با هدف معرفی سایتها و رفع نیاز کاربران ایجاد و در ارائه خدمات سعی در بهبود کیفیت خدمات خود دارند . در میان اینها موتور جستجوی گوگل با فاصله زیاد از سایرین پیش افتاده و تقریبا در جهان و به ویژه در ایران بسیاری از کسب و کارها و درآمدها وابسته به این موتور جستجو هست چه بسا که با نبود گوگل و یا عدم توجه این غول بزرگ اینترنتی ، بسیاری از کسب و کارها و درآمدهای اینترنتی نابود می شود به دلیل تاثیر گوگل در کسب درآمد اینترنتی و رونق فروش محصولات قصد داریم تا ساختار و شیوه کار این متور جستجوی قدرتمند و طرز عملش را برای آشنایی بررسی کنیم.
اگرچه
موتور جستجوهای فراونی وجو دارد ولی در ایران و جهان بالای ۸۵٪ از
جستجوهای معمول از طریق گوگل google صورت می گیرد پس قبل از اینکه بهینه
سازی در وب سایت خود را شروع کنیم باید با نحوه کار این موتور جستجوگر
محبوب آشنا شویم تا بتوانیم سایت را برای گوگل قابل فهمتر پیاده سازی
نماییم.
در مستندات و نظریه های مختلف، ساختار موتور گوگل را به ۵ و در
بعضی دیگر از کتب به ۳ بخش اصلی تقسیم می کنند. اما برای درک راحتتر موضوع
و عدم حاشیه گویی قصد دارم بر اساس نظریه ۳ فاکتوری شما را با فرآیند اصلی
در جستجوی یک عبارت در گوگل آشنا کنم. اما قبل از شرح جزییات از خود
بپرسید هنگامی که شما یک عبارت را در نوار جستجوی گوگل وارد می کنید در چند
صدم ثانیهایی که نتایج بر صفحه نمایش ظاهر می شود، در اصل چه اتفاقی رخ
می دهد؟ معمولا در جواب دانشجویان با تاکید می گویند که بعد از وارد کردن
عبارت مورد نظر گوگل وارد میلیون ها وب سایت جهان می شود و در صورتی که
مطلب مورد نظر ما در آنها وجود داشت آنها را به ترتیب به ما نمایش می دهد.
سؤال اصلی اینجاست که چه ابر رایانهای می تواند به ازای هر جستجو در گوگل
در کسری از ثانیه میلیون ها وب سایت را بررسی و نتایج را به صورت دسته بندی
شده نمایش دهد؟! این طرز فکر یک توهم کامل است، پس لطفا از توهم خارج
شوید!
گوگل هرگز حین جستجوی ما وارد وب سایت های گوناگون نمی شود بلکه در بررسی
که شاید یک ساعت قبل و شاید یک سال قبل در وب سایت های گوناگون انجام داده
است و اطلاعات را در پایگاه داده خود ذخیره کرده پردازشی را انجام می دهد
ودر آن چند صدم ثانیهایی که ما منتظر هستیم صرفا پایگاه داده دسته بندی
شده خود را جستجو می نماید. حالا که کمی منطقیتر شده اید بیایید ۳ گام
اصلی گوگل را با هم بررسی کنیم:
اولین مرحله توسط اسپایدر انجام می شود، اسپایدر یک ربات است که به صفحات مختلف سر می زند، محتوای آنها را می خواند و اطلاعات مورد نیاز موتور جستجوگر را جمع آوری می کند و آن را در اختیار سایر بخشهای موتور جستجوگر قرار می دهد. کار یک اسپایدر بسیار شبیه کار کاربران وب است با این تفاوت که اسپایدر کدهای html صفحات را می بیند اما کاربران نتیجه حاصل از آن را. البته اسپایدر از یک فرمانده به نام Cra wler تبعیت می کند که این مغز متفکر مشخص می کند که اسپایدر کدام صفحات را مورد بازدید قرار دهد.
تمام اطلاعات جمع آوری شده توسط اسپایدر در اختیار ایندکسر قرار می گیرند.در این مرحله اطلاعات دریافتی تجزیه و تحلیل شده و تمام پارامترهای مورد نیاز تبدیل به یک مقیاس عددی می شوند تا در مرحله بعد برای مقایسه و رتبه بندی صفحات از آنها استفاده شود
بعد
از آنکه تمام مراحل قبل انجام شد، موتور جستجوگر آماده پاسخگویی به
سؤالات کاربرن است. در این مرحله سیستم رتبه بندی وارد عمل می شود و ابتدا
تمام صفحات موجود در پایگاه داده که به موضوع جستجو شده مرتبط هستند مشخص
می کند و سپس بر اساس فاکتورهای موجود و میزان ارتباط آن با عبارت جستجو
شده آنها را رتبه بندی می کند.
به این ترتیب با طی کردن سه مرحله فوق
کاربر به نتیجه دلخواه خود می رسد. و ما نیز به عنوان صاحب وب سایت باید
تلاش کنیم که در هر سه مرحله در اولویت های موتور جستجوگر گوگل باشیم.
مقالات مشابه سایت و کسب درآمد:
نکات کلیدی گوگل برای سئو و افزایش رتیه سایت و کسب درآمد
اهمیت سئوی سایت در کسب درآمد بالا
افزایش فالوور اینستاگرام جهت کسب درآمد Follower