آموزش کسب و کار، کسب درآمد اینترنتی، استخدام ، استخدامی، کنکور و موفقیت در کنکور و دانشگاه

آموزش کسب و کار,کسب درآمد,کسب درآمد از اینترنت , استخدام استخدامی کنکور موفقیت در کنکور و دانشگاه

آموزش کسب و کار، کسب درآمد اینترنتی، استخدام ، استخدامی، کنکور و موفقیت در کنکور و دانشگاه

آموزش کسب و کار,کسب درآمد,کسب درآمد از اینترنت , استخدام استخدامی کنکور موفقیت در کنکور و دانشگاه

شیوه صحبت با اولین مشتری در کسب درآمد

شیوه صحبت با اولین مشتری در کسب درآمد

کسب درآمد زمانی میسر است که کالا و خدمات شما دارای خریدار یا مشتری باشد لذا تولید کننده کالا و خدمات همیشه باید به دنبال بازخورد محصول خود و شناخت بازار هدف بوده تا با توسعه محصول ، توسعه مشتری را هم در زمینه های مختلف تجربه کند. کسب درآمد و افزایش ثروت و پول بازخورد شناخت نیازهای مشتری است . مشتری شناسی موجب هدایت و جذب بیشتر مشتری می شود به شرطی که ما شیوه ارتباط با خریدار را داشته باشیم . بازاریابی و صحبت با مشتری یک راهکار ارزشمند و کلیدی در کسب و کار و افزایش کسب درآمد و تولید سرمایه بیشتر می باشد.

کسب و کار. کسب درآمد .اولین مشتری. بازار هدف. بازاریابی. بازخورد. توسعه محصول. توسعه مشتری. صحبت کردن با مشتری, کسب و کار. مشتری

پولدارشو:

تولید محصولات ارزشمند، نیازمند دریافت بازخوردهای ارزشمند است. اولین کسی که با او در این رابطه صحبت می‌کنید، تاثیر بسیار بسیار مهمی دارد. چند هفته قبل، من و شریکم بدون این‌که بقیه بدانند تست بتا را برای دومین محصول شرکت آغاز کردیم. اولین محصول ما یعنی Exist حدود یک سال بود که در مرحله‌ی بتای عمومی قرار داشت. ما اشتباهات زیادی مرتکب شده بودیم که خوشبختانه از آن‌ها درس گرفتیم. اما حالا می‌دانیم باید چه کار کنیم. البته شکی نیست که این بار هم ممکن است اشتباهات دیگری مرتکب شویم.

در اینجا چند مورد از درس‌هایی که آموخته‌ام را در اختیار شما قرار می‌دهم.

کاربران را با دقت انتخاب کنید
بزرگترین اشتباه ما در تست بتا این بود که کاربران درستی را انتخاب نکرده بودیم. ما تلاش می‌کردیم غرور شکننده خود را حفظ کنیم و برای همین فقط از افرادی دعوت کردیم که آن‌ها را می‌شناختیم و امیدوار بودیم بازخورد صادقانه (اما مودبانه ای) از آن‌ها دریافت کنیم و به کمک آن محصول خود را ارتقا دهیم. ما نمی‌خواستیم آن‌ها قبل از بهره برداری از محصول، ناامیدمان کنند.
ولی واقعیتی که اتفاق افتاد، از این هم بدتر بود: ما جز سکوت، چیزی نشنیدیم. در نتیجه، بازخوردی را که نیاز داشتیم دریافت نکردیم، چراکه کاربران ما، افرادی نبودند که اهمیتی به این بازخوردها بدهند، بلکه افرادی بودند که فقط پنج دقیقه وقت آزاد داشتند و بنابراین تمایلی نداشتند برای ما توضیح دهند که انتظارشان از محصول ما چه بوده است.
آن‌ها نیازی به محصول ما نداشتند و ما هیچ یک از مشکلات و دردهای آن‌ها را برطرف نکرده بودیم. محصول ما ارزشی برای آن‌ها نداشت و بنابراین استفاده زیادی از آن نکرده بودند. بیشتر آن‌ها بعد از اولین بار، رفتند و در بهترین حالت، ماهی یک‌بار سری به ما می‌زدند.
بنابراین وقت خود را با کاربرانی که مخاطب خدمات شما نیستند تلف نکنید. چراکه هرگز نمی‌توانید بازخورد مورد نیاز خود را از افرادی دریافت کنید که نیازی به شما ندارند.
راه درست این است:

کاربران را از بازار هدف خود انتخاب کنید. برای محصولات جدید، باید به دنبال کاربرانی باشید که مشکل موردنظر را احساس می‌کنند، نیاز را درک می‌کنند و تمایل دارند روی آن سرمایه‌گذاری کنند تا به ارزش موردنظر دست پیدا کنند.
همچنان که با گذشت زمان، پایه‌های کسب‌وکارتان را محکم‌تر می‌کنید، این کار ساده‌تر می‌شود.

حالا که روی محصول دوم کار می‌کنیم، روی همان نوع مشتریانی تمرکز کرده‌ایم که در مورد Exist انتخاب کرده بودیم، بنابراین گروهی هدفمند از مردم را از قبل در اختیار داریم که می‌توانیم از بین آن‌ها افرادی را برای تست بتا انتخاب کنیم. وقتی با افرادی که از محصول‌تان استفاده می‌کنند ارتباط برقرار می‌کنید، احتمال این‌که آن‌ها به دیگر پروژه‌های شما هم علاقه‌مند شوند بسیار زیاد است.
اگر محصولی که در نظر دارید اولین محصول شماست، مسلما کاربرانی ندارید و از این مزیت محروم هستید، اما می‌توانید با استفاده از روش‌های دیگر، مخاطبانی را جذب کنید.

ما بیش از شش ماه قبل، Exist را به بهره برداری عمومی رساندیم، و من مجموعه مطالبی را به‌طور منظم روی وبلاگ قرار دادم که موضوع آن‌ها اخبار و محصولات جدید در مورد تلفیق فناوری و ابعاد زندگی شخصی افراد بود. همچنانکه این مجموعه را هر هفته ادامه می‌دادم، آرشیوی از محتوای مربوط به بازار هدف ما تهیه شد و گروهی از مخاطبان جمع شدند که به این موضوعات علاقه داشتند.
یک فهرست انتظار از طریق ایمیل برای Exist تهیه کردیم تا اطلاعات به روز را در مورد روند پیشرفت خود برای مشتریان بالقوه ارسال کنیم. از طریق ارسال محتوای به روز و موضوعات جالبی که به آن علاقه‌مند بودند توانستیم با بیشتر مشتریان، حتی قبل از آنکه محصول ما را امتحان کنند، ارتباط برقرار کنیم.

در مراحل بعدی تست بتا، با نظرسنجی از افرادی که در لیست انتظار بودند، افرادی را که به محصول ما علاقه داشتند و ارزش آن را می‌دانستند مشخص کردیم. حال که به گذشته نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که بهتر بود خیلی زودتر از این‌ها این روش را در پیش می‌گرفتیم.

درخواست برای بازخورد
هر چه سریع‌تر بازخورد دریافت کنید بهتر است. با این روش، ایده‌های خوب ادامه پیدا می‌کنند و ایده‌های بد متوقف می‌شوند. سوء تفاهم و عدم درک صحیح کاربران به ضرر شماست. چراکه متوجه نمی‌شوید کدام مسیر و جهت گیری برای محصول شما بهتر است، و چرا مشتریان می‌روند یا می‌مانند.

چاره‌ی این مساله، بازخورد است. خیلی اوقات مردم، مخصوصا در اوایل کار، احساس می‌کنند که شما مزاحم آن‌ها هستید. اما این مشکل هم، مثل همه مشکلات دیگر زندگی است و تا زمانی که سوال نکنید، متوجه آن نمی‌شوید. گذشته از این، مردم بیشتر از آن‌چه تصورش را بکنید در این نوع مواقع به کمک شما می‌آیند. اگر از مشتریان انتظار دارید که بدون این‌که بخواهید به شما بازخورد دهند، انتظارتان بی‌مورد است. این خود شما هستید که باید سر صحبت را با آن‌ها باز کنید.

راه درست این است: به‌طور مکرر و به روش‌های مختلف، سوال کنید
یکی از بهترین راه‌هایی که برای استخراج بازخوردهای مفید از مشتریان پیدا کرده‌ام، صحبت کردن با مشتریان به شکل مستقیم (رو در رو یا از طریق اسکایپ) است.

زمانی که به‌طور مستقیم با کاربری صحبت می‌کنید، می‌توانید در جزئیات صحبت ‌هایشان دقیق شوید و آن‌ها را عمیق‌تر بررسی کنید، ضمن آن‌که آن‌ها گرم صحبت می‌شوند و ناگهان موضوعات جدیدی را پیش می‌کشند. این بهترین راه برای ایجاد تصویری همه جانبه در مورد ویژگی‌های کاربر و تناسب محصول شما با زندگی اوست.
اما گاهی بازخوردی که مورد نیازتان است دریافت نمی‌کنید. برای مثال، زمانی که ما می‌خواستیم بدانیم کدام بخش‌های محصولمان طرفداران بیشتری دارند، فرم نظرسنجی را از طریق ایمیل برای تمام کاربران خود ارسال کردیم. البته ایمیل‌ها به اندازه‌ی تماس‌های تلفنی، شخصی نبودند، اما موفق شدیم اطلاعاتی را از اکثر کاربرانمان طی یک دوره‌ی زمانی کوتاه به دست بیاوریم و دقیقا همان سوالاتی را مطرح کنیم که می‌خواستیم جوابشان را بدانیم.
گاهی شما فقط به یک رتبه بندی شفاف و کلی برای محصول یا خدمت خود نیاز دارید. در چنین مواردی، می‌توانید یک پرسش ساده مطرح کنید، مثل: «آیا محصول ما را به دوستان‌تان توصیه می‌کنید؟» یا آن‌که می‌توانید از مشتریان خود بخواهید بعدازآنکه از محصول شما استفاده کردند و مشکلشان حل شد، به خدمات شما امتیاز بدهند.
روش درخواست بازخورد، بستگی به نوع بازخوردی دارد که به دنبالش هستید. در اوایل کارتان، هر بار فقط از یک روش برای دریافت بازخورد استفاده کنید. اگر مردم احساس کنند که دارند با سوال‌های شما بمباران می‌شوند، باعث ناراحتی آن‌ها و کاهش پاسخ‌ها خواهد شد. بنابراین، اگر در یک ماه مصاحبه‌هایی را برگزار کردید، در همان ماه فرم نظرسنجی را با اطلاعات مشابه ارسال نکنید. بازخورد متمرکز و مستمر، مفیدترین اطلاعات را به دنبال خواهد داشت.

شنیدن صحبت‌های چند نفر از مخاطبان که اظهار نظر می‌کنند
امان از همان چند نفری که اظهار نظر می‌کنند! وقتی برای گرفتن بازخورد تلاش می‌کنید، تعداد کمی بارخورد هم حکم طلای خالص را دارد. به همین دلیل ممکن است به راحتی در دام صحبت‌های چند نفری که اظهار نظر می‌کنند گرفتار شوید. به این صورت که تعداد کمی از کاربران، از شما درخواست کنند که ویژگی خاصی را به محصول خود اضافه کنید، و ناگهان شما تصور کنید که همه‌ی کاربران خواستار آن هستند، اما به شما نگفته‌اند. برای همین تصمیم می‌گیرید آن را تولید و عرضه کنید.
حالت بدتر این است که ویژگی خاصی را در نظر نگرفته باشید اما شش یا هفت کاربر در یک روز خواستار آن باشند. آن موقع است که به این نتیجه می‌رسید که باید آن را تولید کنید، درحالی‌که مخاطب کافی برای آن وجود ندارد. گاهی انسان به راحتی از روی احساس اضطرار یا بر اساس تقاضایی که واقعیت ندارد، به اصطلاح تیرش را پیش از زمان مناسب شلیک می‌کند. این مساله ممکن است برای همه پیش بیاید.
برای آن‌که محصولاتی را تولید کنید که خواهان داشته باشد، اول باید ثابت کنید که کاربران واقعا خواستار آن هستند.

راه درست این است:

فرضیه را اثبات کنید
بهترین راه استفاده از بازخورد، ایجاد فرضیه درباره محصولی است که ممکن است اکثر کاربران خواستار آن باشند. به گفته‌ی Des Traynor: «بازخوردهایی را که دریافت می‌کنید به‌مثابه فرضیه تلقی کنید و به‌جای تکیه بر آن، درستی‌اش را بسنجید.»
سپس می‌توانید برای توسعه مشتری تلاش بیشتری کنید و ببینید که فرضیه مصداق دارد یا نه. اگر متوجه شدید که اکثر کاربران نظر مشابهی دارند، می‌توانید عمیق‌تر بررسی کنید و متوجه شوید که چرا آن‌ها خواستار این ویژگی هستند و چگونه می‌توانید مشکل آن‌ها را حل کنید.

مطالب مشابه جذب مشتری :

بازاریابی تلویحی، نفوذ غیرمستقیم در اعماق ذهن مشتری جهت کسب درآمد

اهمیت جذب مشتری جدید در کسب درآمد

ستون های اصلی یک برنامه‌ موفق تجربه‌ مشتری (CX)

سه استارت آپ موفق در کسب درآمد و جذب مشتری

جذب مشتری و کسب درآمد ساده از شبکه های اجتماعی

راههای تبدیل کاربر به مشتری جهت کسب درآمد

اهمیت بازار هدف کسب درآمد اینترنتی

اهمیت بازار هدف کسب درآمد اینترنتی

در کسب و کار اینترنتی و یا همان کسب درآمد از طریق اینترنت مقوله سودآوری و پول درآوردن مهم است پولسازی و درآمد زایی اصل اساسی فعالیت در اینترنت و شبکه های اجتماعی می باشد . حالا سوال این است که درآمد بالا چگونه به دست می اید و با چه ترفند و راهکارههایی می توان سودآوری داشت؟ یکی از ساده ترین راهها فروش محصول و یا تبلیغات است این فروش محصول مسیر نمی شود مگر با شناخت مشتری و نیاز آن. پس در کسب درآمد و کسب و کار اینترنتی بازار هدف مهم است . در اینجا قصد دارم تا راهنمای جامع انتخاب بازار هدف کسب و کار اینترنتی را شرح دهم . قبل از هر چیز توجه به این نکته مهم است که شناخت و انتخاب بازار هدف کسب و کار اینترنتی مهمترین و اساسی ترین کار در دوام و بقای کسب درآمد آنلاین است.

انتخاب بازار هدف یکی از پایه ای ترین کارهایی است که برای راه اندازی کسب و کار اینترنتی خود باید آن را انجام دهید.
اگر در حال مطالعه این مطلب هستید احتمال زیاد در یکی از سه دسته افراد زیر قرار میگیرید:

• میخواهید کسب و کاری را آغاز کنید اما نیمدانید بازار هدف مناسب آن چیست؟
• در حال حاضر دارنده کسب و کار یا سایتی هستید اما نمیدانید بازاری که در آن قرار دارید مناسب است و پتانسیل درآمد زایی دارد یا خیر؟
• بازار هدفی را در ذهن دارید اما هنوز نمیدانید آیا این بازار مناسب است یا خیر؟


اگر در یکی از سه دسته فوق قرار میگیرید پس حتما به مطالعه ادامه مطلب بپردازید.
انتخاب بازار هدف مناسب برای هر کسب و کار اینترنتی یکی از سخت ترین و در عین حال مهمترین کارهایی است که باید خواه نا خواه آن را انجام دهید.

 

متاسفانه در تعریف بازار هدف یک سری اشتباهات وجود داره که در ادامه به تعریف درست بازار هدف میپردازیم و همچنین با دید جدید تری به آن نگاه میکنیم تا به درک بهتر بازار هدف و انتخاب یک بازار متناسب برای سایت یا کسب و کارمان کمک کنیم.

 

ممکن است یک سری اصطلاحات یا عبارت ها کمی سنگین به نظر بیاد اما نگران نباشید سعی میکنیم تا جایی که امکان داره مطلب رو به صورت کاملا ساده باز کنیم تا بتونید در پایان خواندن این مطلب یک بازار هدف مناسب برای کسب و کار خود انتخاب کنید.

 

دقت داشته باشید که نحوه انتخاب بازار هدف مناسب که در این مطلب به آن اشاره شده است، هم برای کسب و کارهای سنتی یا فیزیکی کاربرد دارد و هم برای کسب و کار آنلاین.

 

در این مطلب با عناوین زیر آشنا خواهیم شد:

بازار هدف چیست؟
مهمترین ویژگی یک بازار مناسب چیست؟
چه بازاری برای فعالیت مناسب است؟
چطور بازار هدف خود را تعریف کنید؟
از کجا بدانید بازار هدفی که انتخاب کرده اید خیلی گسترده یا محدود است؟
کدام بازارهایِ هدف پولساز هستند؟
اگر بازار هدف اشتباهی را انتخاب کرده اید چه کار کنید؟
اگر بازار هدف انتخابی تان اشباع شده است چه کار کنید؟
اگر در هیج زمینه ای تخصص و تجربه ای ندارید چه؟


یکی از راه ها برای انتخاب بازار هدف مناسب برای کسب و کارهای اینترنتی، گشتن در گوگل و ساعتها وقت صرف کردن برای پیدا کردن کلمه یا عبارت کلیدی مناسب است اما بیایید از زاویه دیگری به این موضوع نگاه کرده و با روشی بسیار پیشرفته تر بازار هدف مناسب کسب و کارمان را انتخاب کنیم.

 

بازار هدف چیست؟

خب بگذارید ابتدا یک تعریف درست از عبارت بازار هدف داشته باشیم.
زمانی که صحبت از انتخاب بازار هدف مناسب میشود، چیزی که اکثر دارندگان سایت ها و وبلاگ ها یا وب مسترها انتظار دارند، انتخاب یک موضوع مناسب برای سایت و پیدا کردن عبارات کلیدی مرتبط با آن است تا با استفاده از آن عبارت های کلیدی در نتایج جستجوی گوگل، سایت شما بالا آمده و بتوانید با جذب تعداد مناسب بازدید کننده یا ترافیک و افزایش رتبه الکسا به درآمد برسید.

 

به عنوان مثال سایت های زیادی وجود دارند که بازدید کننده زیادی هم دارند اما نمیدونند با این تعداد بازدید کننده باید چه کار کرده و چطور سایت خود را به درآمد برسانند، زیرا بازار هدف مناسبی را برای سایت یا کسب و کار خود انتخاب نکرده اند.
داشتن بازدید کننده بی هدف تنها وقت تلف کردن است.

 

انتخاب بازار هدف مناسب چیزی فراتر از پیدا کردن موضوع مناسب برای سایت و افزایش رتبه سایت تان با استفاده از کلمات کلیدی است.
هدف شما راه اندازی یک سایت یا وبلاگ نیست، بلکه هدف راه اندازی یک تجارت، یک کسب و کار آنلاین است. داشتن وب سایت یا وبلاگ تنها وسیله ای برای رسیدن به این هدف است.

 

پس باید شیوه قدیمی انتخاب موضوع و پیدا کردن کلمات کلیدی برای سایت را در ابتدا کنار گذاشته و در عوض به انتخاب بازار مناسب و محصول مناسب روی بیاورید.

 

 
به این موضوع همخوانی بازار-محصول گفته میشه.


اگر این عبارت براتون سنگینه اصلا نگران نباشید، در ادامه مطلب رو بازتر میکنیم تا بهتر و آسونتر بتونید متوجه بشید.
برای درک بهتر بگذارید چند اصطلاح رو توضیح بدیم:

هماهنگی بازار محصول

بازار: بازار مجموعه ای از افرادی هست که به طور فعالانه ای به دنبال راه حلی برای مشکلات یا خواسته های شان هستند. اونها نیازها یا خواسته هایی دارند که به دنبال راه حلی برای رفع این نیاز و خواسته خود هستند.
در عین حال این افراد توانایی و تمایل پرداخت برای خرید راه حل مناسب برای نیازها یا خواسته های خود را نیز دارند.

 

محصول: محصول در واقع ارائه دهنده راه حل مناسب برای نیازها و خواسته های بازار هست. محصول میتونه فیزیکی باشه، میتونه اطلاعاتی یا دیجیتالی باشه و قابل دانلود از اینترنت، و یا میتونه در قالب سرویس یا خدمات باشه، مثل خدمات مشاوره.

 

مهمترین ویژگی یک محصول، ایجادِ تغییرِ وضعیت هست، بگذارید با یک مثال این موضوع رو روشن تر کنیم:

 

زمانی که فرد چاقی با دریافت محصول خاصی به خواسته خود یعنی رسیدن به تناسب اندام میرسه.
زمانی که فردی بدون اعتماد به نفس، اعتماد به نفس لازم رو به دست میاره.
زمانی که فردی از حالت بی پول به پولدار تغییر وضعیت میده.

 

همه اینها نوعی تغییر حالت یا وضعیت هستند که توسط محصولات یا سرویس ها به وجود میاد.

ایجاد تغییر وضعیت

با توجه به اصطلاحات و تعاریف گفته شده تا اینجا، انتخاب بازار هدف به معنی انتخاب یک موضوع مناسب برای سایت نیست، بلکه انتخاب بازار هدف یعنی پیدا کردن بخشی از بازار که نیاز یا خواسته ای دارند و سپس ارائه یا پیشنهاد محصولی مناسب و همخوان با نیاز آن بخش از بازار. همان همخوانی بازار-محصول


برای رسیدن به این همخوانی لازم است تا به دو پرسش پاسخ دهیم:

۱٫ چه توانایی ها یا تخصصی برای ارائه دارید؟
۲٫ آیا بازاری با خواسته یا نیازی وجود دارد که تشنه توانایی یا تخصص شما باشد؟


بیایید به این دو مورد بیشتر بپردازیم:

 

مهمترین ویژگی یک بازار مناسب چیست؟

ممطئنا بارها شنیده اید که برخی از بازارها داغ هستند، به عنوان مثال بازار کاهش وزن یا کسب درآمد یا ارتقا روابط اجتماعی جزو بازارهای داغ محسوب میشوند.
اما چه چیزی این بازارها رو داغ میکنه؟ جواب در تعریف بازار که در فوق به آن اشاره شد، موجود است.

 

۴ شاخص یک بازار داغ و خوب شامل موارد زیر است:

۱٫ گروهی از مردم با خواسته یا نیازها یا مشکلات مشترک که قابل برآورده شدن باشد.
۲٫ این افراد به طور فعالانه ای به دنبال راه حلی برای رفع خواسته یا مشکل خود هستند.
۳٫ این افراد توانایی پرداخت پول برای دریافت راه حل را دارند.
۴٫ این افراد تمایل خرید برای برآورده کردن نیاز خود را نیز دارا میباشند.


بگذارید هر کدوم از این ۴ مورد رو بیشتر مورد بررسی قرار دهیم:

 

گروهی از افراد با نیازها یا خواسته ها و مشکلات مشترک که قابل برآورده شدن باشد.

اگر یادتون باشه قبلا به عبارت تغییر وضعیت اشاره کردیم، تغییر وضعیت زمانی پیش میاد که یک راه حل مناسب که در قالب یک محصول به بازار هدف ارائه میشه، بتونه وضعیت فعلی اون بازار رو ارتقا بده، یا بهترش کنه، مثل مثال هایی که در فوق زده شد.

 

نکته مهم اینه که این تغییر وضعیت باید خواسته ی شخص باشه و اون شخص به تغییر وضعیت نیاز داشته باشه، تا حاضر به خرید راه حل یا محصول بشه.

نیازهای مشترک در بازار

به عنوان مثال، رسیدن به تناسب اندام، یا افزایش درآمد، یا پیدا کردن یک شریک مناسب برای زندگی، یا افزایش اعتماد به نفس.
در برخی از بازارها، نیاز یا خواسته ای وجود نداره که شخص نیاز به تغییر وضعیت داشته باشه بلکه تنها به موضوع خاصی علاقه منده، به عنوان مثال سرگرمی هایی مثل فال یا جوک ها، اخبار روزانه یا موضوعات سیاسی و یا خبرهای مرتبط با شخصیت های معروف مثل هنر پیشه ها و خواننده ها را میتوان از این دست نام برد.

 

ممکنه شما در مورد هر کدوم از این موضوعات علاقه ای داشته باشید اما نیازی ندارید تا خواسته ای رو در این موارد برآورده کنید یا وضعیت فعلی خودتون رو به واسطه خرید محصولی یا سرویسی به وضعیت دلخواه تغییر بدین.
بازارهایی که افراد در اون نیاز به تغییر وضعیت دارند و به دنبال راه حل هستند رو میتوان موارد زیر نام برد:

کسب درآمد و تجارت
کاهش وزن و رسیدن به تناسب اندام
روابط اجتماعی یا توسعه فردی
سلامت و بهداشت

 

البته غیر از موارد گفته شده، بازارهای متعدد بسیار دیگری هم وجود دارند، اما مهمترین نکته اینه که اون بازار نیاز به یک راه حل برای تغییر وضعیت داشته باشه.

 

به عنوان مثال در بازار کسب درآمد، یک فرد از یک سو درآمد زیادی نداره، یا اصلا منبع درآمدی نداره، و به شدت نیاز داره تا بتونه به نحوی کسب درآمد کنه، در نتیجه به دنبال راه حلی میگرده تا بتونه وضعیت فعلی خودش رو به وضعیت مطلوب یعنی افزایش درآمد یا داشتن یک منبع درآمد خوب و مناسب تغییر بده.

 

بهترین بازارها، بازارهایی هستند که بر پایه برآورده کردن نیاز به تغییر وضعیت باشند و بشه برای اون کاری کرد یعنی راه حلی رو برای این نیاز در قالب یک محصول یا خدمت ارائه داد.

 

نکته بسیار مهمی که باید به خاطر بسپارید اینه که، افراد موجود در بازار هدف مورد نظر، باید حتما از نیاز به تغییر وضعیت خود آگاه باشند، تا اقدام به خرید محصول کنند. اگر فردی از نیاز یا خواسته خودش و نتیجه ای که در صورت رفع نیاز به دست خواهد آورد آگاه نباشه، هرگز اقدام به یافتن راه حل برای آن نخواهد کرد.
پس علاوه بر وجود نیاز به تغییر وضعیت در بازار هدف، آگاهی افراد در اون بازار به این تغییر وضعیت هم حکم بسیار اساسی هست.

 

افراد به طور فعالانه ای به دنبال یافتن راه حلی برای رفع مشکل یا نیاز خود هستند.

اگر افراد به دنبال راه حلی برای خواسته یا مشکلات موجود خود نباشند عملا بازاری هم وجود نخواهد داشت، به عبارت بهتر تا زمانی که تقاضایی نباشد بازاری هم نخواهد بود.

 

در نتیجه باید ببینیم چه فاکتورهایی نشان دهنده بازاری است که در آن تقاضا وجود داشته و افراد به صورت فعالانه به دنبال یافتن راه حل برای تقاضای خود هستند؟

 

وجود تبلیغاتی که سعی دارد نظر افراد را جلب کند: اگر تبلیغات مختلفی رو میبینید که توسط شرکت ها یا صاحبان کسب و کار مختلف در مورد بازار هدف مورد نظرتان سعی دارد تا توجه مخاطبان موجود در بازار را به خود جلب کند نشانه خوبی برای وجود تقاضا در آن بازار است.

 

پیشنهادات رقابتی: اگر در بازاری هیچ رقبایی وجود نداشته باشد، بهتره که از ورود به چنین بازاری دوری کنید، زیرا موفقیت در چنین بازاری یا غیر ممکن است یا به سختی پیش خواهد رفت، وجود رقیب در بازار هدف مورد نظر، یک نشانه بسیار عالی از وجود تقاضا و گردش پول در آن بازار است، پس از وجود رقبا نترسید.

وجود رقبا در بازار هدف

وجود مجلاتی در مورد موضوع مورد نظر: اگر در بازار هدف مورد نظرتان گردش پولی و تقاضای دائمی وجود نداشته باشد برای آن هیچ مجله ای هم در روزنامه فروشی ها باقی نخواهد ماند. وجود مجلات در حوزه مورد نظر به خصوص مجلات حاوی تبلیغات نشان دهنده خوبی برای وجود تقاضا در بازار هدف است.

 

تعداد جستجوی ماهانه برای عبارت کلیدی مرتبط با موضوع: این مورد یکی از آن فاکتورهایی است که بیشتر وب مسترها تمام تمرکز خود را روی آن میگذارند. وجود تعداد مناسبی جستجوی ماهانه برای بازار هدف مورد نظرتان نشان دهنده خوبی برای انتخاب بازار هدف مناسب است، اما در صورتی که، این فاکتور را به تنهایی در نظر نگرفته و با دیگر نشانه هایی که تا اینجا در مورد آن بحث شد، بازار هدف مناسبی را انتخاب کنید.

 

وجود انجمن های گفتگوی تخصصی یا گروه های فعال در مورد موضوع مورد نظر: آیا انجمن های گفتگو یا گروه های مختلفی رو میبینید که به صورت فعالانه در مورد موضوع مورد نظر یا موارد مرتبط با بازار هدف مورد نظرتان صحبت میکنند، سوالاتی میپرسند یا تقاضا و مشکلاتی دارند؟

انجمن های فعال

برای موارد گفته شده در فوق نمیتوان یک عدد مشخص داد، بلکه شما باید تصمیم بگیرید، سپس با جستجو در اینترنت و در نظر گرفتن شاخص های فوق بازار هدف مورد نظر خودتون رو انتخاب کنید. در صورتی که بازاری که قصد ورود به آن را دارید اکثر فاکتورهای بالا را داشته باشد میتونید از خوب بودن بازار هدف مورد نظرتان مطمئن باشید.

 

آیا تبلیغات بنری و پولی مختلفی رو در سایت ها و وبلاگ های مختلف مشاهده میکنید؟ آیا رقبای دیگری در آن بازار در حال فعالیت هستند و کالاهایی رو به فروش میرسونند؟ همه اینها میتونه نشان دهنده خوبی از وجود یک بازار قوی با تقاضای بالا باشه.

 

افراد توانایی پرداخت پول برای دریافت راه حل را دارند.

در اینجا منظور این نیست که فرد پول کافی برای پرداخت نداشته باشد، گرچه این خود بسیار مهم است که وارد بازاری شوید که حداقل افراد پول کافی برای پرداخت داشته باشند، اما منظور ما چیز دیگری است.

 

به عنوان مثال اگر بازار هدف شما فروش محصولاتی مثل اسباب بازی رو برای بچه ها در رده سنی خاصی در نظر گرفته، باید بدانید که آن بچه بدون حضور والدینش قادر به پرداخت نخواهد بود. البته به معنی این نیست که این بازار خوبی نخواهد بود، بلکه باید برای آن برنامه ریزی داشته باشید.

 

یا در مثال دیگری میتوان گفت در برخی از بازارها افراد برای خرید، محدودیت هایی دارند، به عنوان مثال بازار فروش دارو، و یا فروش محصولات و خدمات در شهرهایی که افراد در آن دسترسی به اینترنت یا پرداخت آنلاین یا دیگر روش ها ندارند.

 

البته این ها به عنوان مثال عرض شد، مهم این است که این مورد رو در نظر گرفته و وارد هر بازاری که میشوید ببینید آیا افراد موجود در آن بازار اولا توانایی پرداخت پول از لحاظ مالی را دارند یا خیر، و دوما آیا محدودیتی در خرید و پرداخت پول برای کالا یا خدمات شما دارند یا نه.

 

افراد تمایل خرید برای برآورده کردن نیاز خود را نیز داشته باشند.

اگر در بازار هدف مورد نظرتان، افراد تمایلی برای خرید کالا یا خدمات ارائه شده توسط شما نداشته باشند به این معنی است که یا محصول و خدمات شما به اندازه کافی خوب نیست و نمیتواند آن ها را تشویق به خرید کند، یا رقبای دیگر شما کالایی رو با امکانات و قیمت بهتری ارائه میکنند یا اینکه شما در بازاریابی کالا و خدمات خود ناتوانید و نمیتوانید آن ها را راضی به خرید از خود کنید.

 

در هر صورت اگر قصد ورود به بازاری رو دارید، مطمئن شوید در بازار هدف مورد نظر، در حال حاضر رقبایی وجود دارند که در حال فروش محصولات و خدمات خود هستند و در عین حال پولی در گردش است، یعنی افراد موجود در آن بازار نیز تمایل به خرید داشته و سابقه خرید در این بازار به وفور دیده میشود.

 

چه بازاری برای فعالیت مناسب است؟

خب تا اینجا گفتیم که ویژگی های یک بازار خوب و دارای تقاضا که به نبال یافتن راه حلی برای خواسته ها و نیازهای خود است، چیست.
اما وجود یک بازار داغ و دارای تقاضا نمیتواند به معنی این باشد که شما میتوانید وارد این بازار شده و شروع به کسب درآمد کنید. بلکه برای شروع لازم است ببینید چه توانایی هایی برای ارائه به این بازار تشنه ی راه حل دارید و چگونه میتوانید تقاضای آن ها را با توجه به توانایی های خود رفع کنید؟

 

این سوالی است که تنها خود شما میتوانید به آن پاسخ دهید، اما در ادامه لیستی از ۵ مورد آورده شده که با توجه به این لیست میتونید ببینید چه توانایی هایی دارید.

یک لیست تهیه کنید

لیستی از موضوعاتی که به آن علاقه دارید تهیه کنید.

دقت کنید همانطور که در ابتدای مقاله هم گفته شد، مهم همخوانی بازار و محصول است، و در این میان وجود علاق جایی ندارد، چه بسیار افرادی که در بازاری کسب درآمد میکنند که به آن هیچ علاقه ای ندارند، و البته درآمد های بسیار خوبی هم به دست می آورند.

 

اما در صورتی که بتونید در بازاری فعالیت کنید که به آن علاقه دارید کار برای شما بسیار راحت تر خواهد بود. پس لازم است ابتدا لیستی از علایق خود تهیه کنید.

 

چه کاری است که به آن علاقه دارید و از انجام آن لذت میبرید؟ چه کار یا کارهایی است که حتی اگر هیچ پولی هم بابت آن دریافت نمیکردید باز هم آن را انجام میدادید؟

 

لیستی از چیزهایی که برای آن انگیزه یاد گرفتن دارید تهیه کنید.

این لیست شامل هر چیزی است که دوست دارید یاد بگیرید و در آن به تخصص برسید، حتی اگر در حال حاضر در آن حوزه هیچ اطلاعات یا تخصصی ندارید.

 

در چه زمینه ای خیلی خوب هستید؟ حتی اگر به آن علاقه ای ندارید؟

چه مهارت هایی دارید؟ در حال حاضر برای پول در آوردن چه کاری انجام میدهید؟ در چه زمینه تخصص یا تجربه دارید؟ مردم اکثرا برای چه چیزی از شما سوال میکنند یا کمک میخواهند چون میدونن شما اون کار رو بهتر انجام میدین؟

 

بیشتر ما در یکی یا چند زمینه، کاری رو به خوبی انجام میدیم، حتی اگر اون کار چیزی باشه که بهش هیچ علاقه ای نداریم، این میتونه شغلی باشه که در حال حاضر دارید، گرچه ممکنه علاقه ای به اون نداشته باشید، اما در هر صورت چون کاری رو خوب انجام میدین دارید به خاطرش پول دریافت میکنید.

 

پس با خودتون صادق باشید و لیستی از تمام کارهایی که در اون مهارت، تجربه یا تخصص دارید تهیه کنید، حتی اگر به انجام اونها علاقه ای نداشته باشید.

 

لیستی از بازارهایی که فکر میکنید برای ورود خوب هستند و شما کسی رو میشناسید که در اون بازار خبره هست و میتونه بهتون کمک کنه تهیه کنید.

بازارهایی هستند که داغ بوده و در اون تقاضا زیاد هست ولی شما به هر دلیلی مثلا نداشتن مهارت یا تجربه در آن حوزه توانایی وارد شدن و فعالیت در آن بازار رو ندارید.

 

اما میتونید شخص یا افرادی رو راضی کنید تا به شما برای ورود به آن حوزه کمک کنند.
میتونید لیستی از این بازارها تهیه کرده و سپس لیستی از افرادی که میتونید از تخصص یا تجربه آنها بهره ببرید.

 

حتی میتوانید به این روش یک تیم تشکیل دهید، به این صورت که آن شخص یا افراد، مسئولِ مهارت های مورد نیاز در اون بازار باشن، و شما مسئولیت انجام کارهای مربوط به وب و راه اندازی کسب و کار آنلاین رو به عهده بگیرید.

 

لیستی از بازارهایی تهیه کنید که مطمئنید و به وضوح می بینید که افراد در آن خرید میکنند.

در پایان لیستی از تمام بازارهایی که به وضوح می بینید در آن مردم در حال خرید و فروش کالا هستند و تقاضا در آن بسیار زیاد است تهیه کنید.

 

چطور بازار هدف خود را برای ورود مشخص کنید؟ ( و نه موضوع سایت یا کسب و کارتان را )

خب امیدواریم تا اینجا تفاوت انتخاب بازار هدف مناسب برای کسب و کار رو با انتخاب یک موضوع یا ایده برای آن فهمیده باشید.
در واقع صحبت در مورد هماهنگی بازار-محصول است.

بازار-محصول

مسلما برای پر کردن این هماهنگی باید یک محصول مناسب رو پیدا کرده و اون رو به بازار عرضه کرد، اما این موضوع دیگری است که بعدا در مورد آن صحبت میکنیم.

 

در این مرحله باید به فکر پیدا کردن بازار مناسبی باشیم که میخواهیم با آن شروع کنیم. در واقع باید مشخص کنیم که میخواهیم وارد چه بازاری بشویم.

 

اگر طرز فکرتون رو از انتخاب موضوع برای سایت یا کسب و کار به انتخاب یک بازار مناسب با ویژگی های گفته شده در فوق تغییر داده باشید، انتخاب یک بازار مناسب برای شروع نباید کار سختی برای شما باشه و در عین حال میتونید خیلی دقیق تر و بهتر بازار هدف مناسبی رو انتخاب کنید.

 

بازار هدف مناسب رو با تعریفِ “چه کسی” و “چه چیزی” انتخاب میکنیم.
با انجام این کار در واقع به همان عبارت تغییر وضعیت میرسیم.
با مثال های زیر میتونید درک بهتری از نحوه انتخاب بازار هدف خود داشته باشید.

 

در اینجا چه کسی، افراد موجود در بازار هستند که برای سوالِ چه چیزی، به دنبال راه حلی هستند تا به وضعیت مطلوب تغییر کنند.
کارمندی که ۶ روز هفته و از صبح ساعت ۸ تا ۵ بعد از ظهر کار میکند و به دنبال راه انداختن یک کسب و کار برای خودش است تا بتواند به استقلال مالی و زمانی برسد.

 

فرد تنهایی که به دنبال یافتن شریک زندگی برای خود است.
زنی که میخواهد بعد از بارداری و به دنیا آوردن فرزند خود به تناسب اندام برسد.
فروشنده محصولی که دنبال یافتن مشتری برای فروش بیشتر است.

 

دانشجو یا دانش آموزانی که میخواهند امتحان خاصی را با موفقیت پشت سر بگذارند تا مدرک مورد نظر خود را بگیرند.
پدر و مادرانی که به دنبال برقراری ارتباط با فرزندان خود و تربیت بهتر آنها هستند.

 

لیست فوق میتونه با مثال های متنوع بسیاری ادامه داشته باشه، اما همه موارد گفته شده خود به تنهایی یک بازار هدف هستند که شامل چه کسی، یا افراد مشخصی میباشند که دارای مشکلی بوده و به دنبال راه حل برای سوال چه چیزی یا چطور برای مشکلات خود میگردند.

در واقع در تمام مثال های گفته شده در فوق فرد به دنبال تغییر وضعیت فعلی خود به وضعیت مطلوب است.

 

مهمترین نکته برای انتخاب یک بازار هدف مناسب برای شروع و راه اندازی هر کسب و کاری این است که بازار هدف خود را بر اساس چه کسی و چه چیزی یا چطور پیدا کرده و انتخاب کنید.

 

سردرگمی های معمول در انتخاب بازار هدف ( به همراه پاسخ برای آن ها )

معمولا در انتخاب یک بازار هدف مناسب برای کسب و کار سوالات و سردرگمی های بسیاری به وجود میاد.
مثل اینکه چی کار کنم اگه بازار اشتباهی رو برای ورود انتخاب کرده باشم؟ از کجا بدونم بازاری که انتخاب کردم سودآور خواهد بود؟ اگر بازار مورد نظر با وجود رقبا و دیگر کسب و کارها اشباع شده چطور میتونم موفق عمل کنم؟
همه اینها سوالاتی کاملا به جا و طبیعی هستند که در ادامه برای هر کدام پاسخی خواهیم داشت.

 

از کجا بدانید بازار هدفی که انتخاب کرده اید خیلی گسترده یا محدود است؟

این سوال زمانی پیش میاد که بیشترِ تمرکز شما روی انتخاب موضوع برای سایت و پیدا کردن کلمات یا عبارات کلیدی مرتبط با اون باشه و نه توجه به موضوعِ تغییر وضعیت و مسئله هماهنگی بازار-محصول.

 

اگر برای انتخاب بازار هدف مناسب برای سایت خود دائما به فکر تعداد جستجوی ماهانه برای کلمه یا عبارت کلیدی مورد نظر تان باشید، به مشکل گسترده یا محدود بودن بازار و موضوع سایت خود مواجه خواهید شد. در حالیکه باید بازار هدف مورد نظر خود را در نظر گرفته و ببینید افراد در این بازار به دنبال راه حل برای چه چیزی هستند؟

 

اگر برای انتخاب بازار هدف خود از روش گفته شده در بالا یعنی در نظر گرفتن چه کسی و چه چیزی استفاده کنید به این ترتیب کار بسیار راحت تر بوده ودیگر نگران بزرگی یا کوچکی بازار نخواهید بود.

بازار هدف گسترده

به عنوان مثال اگر یک وبلاگ با موضوعی کلی داشته باشید که هدفِ تغییر وضعیت برای مخاطب رو در نظر نگرفته باشه شما نتیجه ای از فعالیت خود در آن وبلاگ نخواهید گرفت.

 

به عنوان نمونه سایتی با موضوع تناسب اندام رو در نظر بگیرید. این موضوع بسیار گسترده هست و نمیتونه یک بازار هدفمند باشه، چون افراد، با مشکلاتِ متفاوتی رو شامل میشه، ممکنه کسی نیاز به افزایش وزن داشته باشه تا به تناسب اندام برسه، یا کسی نیاز به کاهش وزن داشته باشه و در نهایت کسی باشه که نیاز داشته باشه تا وزن و تناسب فعلی خودش رو حفظ کنه. به عبارت بهتر چنین سایتی هدف مشخصی برای فرد مشخصی در بازار هدف نداره. در نتیجه میتوان گفت این بازار گسترده بوده و فعالیت در اون و رسیدن به موفقیت در آن نیاز به تلاش و رقابت بالایی دارد.

 

بهتر هست چنین موضوعی رو به زیر مجموعه های آن تقسیم کنید و مثلا سایتی تنها با هدف کاهش وزن راه بی اندازید، برای افرادی که تنها به دنبال کاهش وزن برای رسیدن به تناسب اندام هستند. در نتیجه هدف تغییر وضعیت برای بازار هدف، کاهش وزن برای رسیدن به تناسب اندام خواهد بود.

 

به این روش از یک بازار بزرگ و گسترده تناسب اندام به بازار کوچکتری چون کاهش وزن خواهید رسید. به این ترتیب باز هم میتوانید بخش هدفمند تری از بازار را در نظر بگیرید.
مثال: سایتی برای خانم های بارداری که میخواهند بعد از زایمان با استفاده از کاهش وزن به تناسب اندام برسند.

 

کدام بازارهای هدف پولساز هستند؟

ذهنیتی که باعث به وجود آمدن چنین سوالی میشه، ذهنیتی است که بر مبنای کسب درآمد شکل گرفته و نه ایجاد تغییر وضعیت در بازار هدف و برطرف کردن نیازهای موجود در آن.

 

برای اینکه بتونید نیازهای بازار هدف رو برطرف کنید باید ببینید چه توانایی هایی دارید، برای اینکه بدونید با توجه به توانایی که دارید چه بازاری برای فعالیت مناسب هست میتونید به مطالب گفته شده در بازار مناسب برای فعالیت که در فوق به آن اشاره شد، مراجعه کنید.

 

چطور توقع دارید وارد بازاری شوید که هر چقدر هم خوب و درآمد زا باشه، ولی شما از توانایی های خودتون و سرویس و خدماتی که میتونید برای رفع مشکل و تغییر وضعیت بازار ارائه دهید آگاه نیستید.

 

هر کسب و کار موفقی بر اساس راه حل های خوبی که برای رفع تقاضا و نیازهای بازار هدف ارائه میکنه شکل میگیره و میتونه به موفقیت برسه.

 

اگر میخواهید وارد هر بازاری شوید با این هدف که تعداد زیادی بازدید کننده رو وارد سایت خود کرده و بعد از این طریق با قرار دادن تبلیغات بنری مختلف در گوشه و کنار سایت توقع کسب درآمد داشته باشید بهتره به مدل کسب و کاری که میخواهید راه اندازی کنید دقیق تر نگاه کرده و در آن تجدید نظر کنید.

 

مهم نیست کدام بازارهای هدف پولساز هستند و آیا بازاری که انتخاب کرده اید میتواند برای شما درآمد ایجاد کند یا خیر، بلکه زمانی که بتوانید بازاری که دارای تقاضا و نیاز و مشکل است را شناسایی کنید و با توجه به توانایی ها و تجربه خود راه حل هایی رو به منظور ایجاد تغییر وضعیت به این بازار ارائه دهید، میتونید از پولساز بودن آن بازار نیز مطمئن باشید.

 

اگر بازار هدف اشتباهی را انتخاب کرده اید چه کار کنید؟

یکی از بزرگترین مشکلات اکثر کسانی که قصد راه اندازی کسب و کار آنلاین رو دارند اینه که از انتخاب یک بازار هدف اشتباه هراس دارند. اما این آن قدرها هم مشکل بزرگی نیست، البته اگر تمرکز خود را بر روی چیز درستی بگذارید و نه حواشی.

 

بهترین پاسخی که میتوان به این سوال داد این است که اگر بازار هدف اشتباهی را انتخاب کرده اید، تنها کافی است از آن بازار بیرون آمده و بازار هدف دیگری رو انتخاب کنید.

تغییر بازار

اما مشکل عوض کردن بازار هدف نیست، بلکه مشکل این است که هیچ کس علاقه ای ندارد تا وقت و سرمایه خودش رو روی یک ایده تلف کرده و بعد بفهمه که بازار هدف اشتباهی رو انتخاب کرده.

 

اینجاست که باید به جای آنکه تمرکز خود را روی حواشی کسب و کار خود چون هزینه های کلان برای قالب، گرافیک و لوگوی سایت تان، صرف کنید یا به فکر استخدام نیرو برای کسب و کارتان باشید، اول آن را آزمایش کرده و ببینید آیا اصلا این بازاری که انتخاب کرده اید مخاطب و تقاضا دارد یا خیر؟

 

برخی از بازارها را میتوان با استفاده از روش های گفته شده در این مطلب بررسی کرد، اما برخی از بازارها مبهم هستند و از طریق روش های گفته شده در فوق اطلاعات خوبی رو در اختیار ما قرار نمیدهند، به همین دلیل بهتر است برای ورود به برخی از بازارها ابتدا با استفاده از یک روش خیلی آسان و بدون هزینه آن را آزمایش کرده و سپس اگر با توجه به بررسی ها، تقاضا وجود داشت، وارد آن بازار میشویم، در غیر این صورت یا در نحوه ارائه راه حل برای مشکلات موجود تغییراتی ایجاد میکنیم و باز تست میکنیم و یا اینکه بازار هدف خود را عوض میکنیم.

 

یک روش راحت برای تست کردن بازار هدف استفاده از صفحات فرود یا Landing Page ها میباشد. برای آشنایی بیشتر با صفحات فرود و نحوه استفاده از اونها برای تستِ ایده و بازار هدف به زودی مطالبی در سایت کارنوین قرار خواهد گرفت.

 

به هیچ عنوان تا از بازدهی یا وجود تقاضا در بازار هدف خود اطمینان حاصل نکرده اید به دنبال تمرکز بر روی حواشی کسب و کار چون استخدام نیرو یا هزینه کردن برای گرافیک و قالب و لوگوی سایت خود نباشید.

 

اگر بازار هدف انتخابی تان اشباع شده است چه کار کنید؟

حقیقت اینه که هر بازاری که خوب باشه و تقاضا در اون بالا باشه، در حال حاضر افراد زیادی در آن در حال فعالیت هستند و کسب و کارهای موفقی هم راه انداخته اند.

 

این فکر که به دنبال یک بازار هدف یا ایده ای باشید که تا حالا هیچ کس به اون فکر نکرده و شما بخواهید اولین باشید، تقریبا غیر ممکن هست.

 

مهمترین چیزی که باید به آن فکر کنید پاسخ به پرسش های زیر است:

به چه کسانی میخواهید خدمت رسانی کنید؟
چگونه یا چطور میخواهید به این افراد خدمات رسانی کنید؟
آن ها چه نتیجه یا منفعتی از خدمات شما به دست می آورند؟
چطور میخواهید این خدمات را متفاوت یا بهتر به افراد ارائه دهید؟

 

اگر بتونید به پرسش های فوق پاسخ بدین، دیگه مهم نیست بازاری که قصد ورود به آن را دارید چقدر اشباع شده یا قبل از شما چه تعداد از کسب و کارها در حال فعالیت هستند و رقبای شما در این بازار محسوب میشوند.

 

اگر با یک برنامه و استراتژی مشخص برای ایجاد کسب و کار خود شروع کرده و در این راه پشتکار و تلاش لازم رو داشته و حاضر باشید در صورت نیاز برای کسب و کار خود سرمایه گذاری کنید یا وقت بگذارید، میتونید از موفقیت آن مطمئن باشید.

 

بیشتر مردم حاضر نیستند برای کسب و کار خود وقت گذاشته یا سرمایه گذاری کنند، اکثر این افراد در صورتی که با اندک مشکلاتی در ابتدای کار مواجه شوند کار یا کسب و کار خود را نیمه کاره رها کرده و به دنبال ایده یا کار دیگری میروند، به عبارت بهتر دائما از این شاخه به آن شاخه میپرند.

 

البته دقت داشته باشید که باید با برنامه و بر اساس یک استراتژی مشخص برای کسب و کار خود هزینه کنید و همینجوری بدون فکر، پول و وقت خود را برای کسب و کاری که از میزان بازدهی آن اطلاعات دقیقی ندارید هدر ندهید.

 

اگر در هیج زمینه ای تخصص و تجربه ندارید چه؟

همانطور که بارها گفته شد، یک بازار هدف خوب و مناسب برای ورود بازاری هست که تقاضای موجود در آن با توانایی هایی که شما میتونید عرضه کنید هماهنگ باشه.

 

اگر ندونید چه توانایی هایی دارید و در پیدا کردن آنها سر درگم باشید، مطمئنا در پیدا کردن بازار هدف مناسب و یا عرضه کالا و خدمات به اون بازار هم دچار مشکل خواهید شد.

انتخاب بازار هدف مناسب

اگر در قسمت پیدا کردن توانایی هایی که میتونید عرضه کنید لیستی که گفته شد رو تهیه کرده باشید باید تا الان ایده های زیادی به ذهن تان رسیده باشد.

 

در اکثر مواقع برخی از توانایی ها و تجربه هایی که داریم انقدر در زندگی روزمره ما عادی و نرمال شده که به اون به عنوان یک توانایی قابل عرضه نگاه نمیکنیم.

 

نکته دیگری که باید به خاطر داشته باشید اینه که وقتی صحبت از کسب و کار اینترنتی یا آنلاین میشه خیلی ها فکر میکنند باید تخصص بالایی داشته باشند و برای عرضه خدمات و محصول باید محصول خاصی یا خدمات خیلی خاص و حرفه ای رو به بازار عرضه کنند چون میبینند که خیلی از کسب و کارها و حرفه ای ها دارند این کار رو انجام میدن.

 

در صورتی که اینطور نیست و اگر شما در زمینه خاصی تجربه یا تخصص بالایی هم نداشته باشید باز هم میتونید یک کسب و کار اینترنتی موفق رو راه اندازی کنید.

 

شما تنها با داشتن یک وبلاگ برای کسب و کار اینترنتی خود میتونید اقدام به فروش محصولات و خدمات خود کنید.
پس قدرت وبلاگ رو در کسب و کار اینترنتی به هیچ عنوان دست کم نگیرید. همانطور که توانایی ها و تجربیات هر چند عادی و روزمره خود را نباید دست کم بگیرید.

 

حتی اگر مجبور باشید خدمات و محوصلات تان رو تنها به یک محدوده جغرافیایی خاص مثل یک شهر یا روستا محدود کنید. مشکلی نیست تنها کافی است شروع کرده و در طول مسیر کسب و کار خودتون رو به دیگر مناطق، دیگر زمینه های کاری و دیگر شاخه ها نیز گسترش دهید.
فراموش نکنید که شما در این راه نه تنها یاد میگیرید و تجربه کسب میکنید بلکه کسب درآمد نیز خواهید کرد.

 

به طور خلاصه…

اگر این مطلب رو تا آخر مطالعه کردید به شما تبریک میگوییم، و اگر هم اون رو به طور کامل مطالعه نکردید پیشنهاد میکنیم برگردید و با دقت مطالعه کنید چرا که به ایده ها و نکات خوبی برای انتخاب بازار هدف دست پیدا خواهید کرد.

 

به طور خلاصه برای اینکه بتونید بازار هدف مناسبی رو برای کسب و کار خود انتخاب کنید لازم هست تا مراحل زیر رو طی کنید:
ابتدا مشخص کنید چه توانایی هایی دارید، این توانایی ها میتونه از قبیل تجربیات، مهارت ها، تخصص ها و علاقه مندی هایی باشه که دارید، حتی اگر کسانی از نزدیکان و آشنایان شما هستند که در زمینه خاصی توانایی و مهارت دارند و حاضرند به شما کمک کنند میتونید از آنها نیز کمک بگیرید.

 

سپس با توجه به علائق و توانایی هایی که دارید با جستجو در اینترنت ببینید چه مشکلاتی در حوزه مورد نظر وجود دارد، و مردم به دنبال یافتن چه راه حل هایی برای رفع مشکل خود هستند و آیا روشی هایی وجود دارد که شما بتونید با استفاده از توانایی های خود وضعیت فعلی آنها را به وضعیت مطلوبی که خواستار آن هستند تغییر دهید یا خیر؟

 

ببینید آیا در بازارهای مورد نظر، تقاضا به اندازه کافی وجود دارد، آیا مخاطب به اندازه کافی وجود دارد یا خیر؟ آیا رقبای دیگری غیر از شما در حال فعالیت در آن بازار ها هستند؟ آیا محصولات فیزیکی یا دیجیتالی و قابل دانلودی در آن بازار در حال عرضه هست یا خیر؟ آیا خدماتی در آن بازار ارائه میشود؟ آیا گردش مالی در آن بازار به وضوح قابل مشاهده است یا خیر.

 

سعی کنید رقبای تان را زیر نظر بگیرید و ببینید شما با توجه به تجربیات مهارتها و توانایی هایی که دارید چه نقطه تمایزی را میتوانید در بازار برای محصولات یا خدمات تان ارائه کنید که شما را از رقبای تان متمایز کند؟ به عبارت بهتر در بازار مورد نظر، شما چه کاری را میتوانید بهتر از رقبای خود انجام دهید؟

 

یک پروفایل از خریداران بالقوه خود تهیه کنید، پروفایلی شاملِ، مشخصات سنی آن ها، تحصیلات، میزان پولی که میتوانند هزینه کنند، مشکلاتی که دارند، وضعیت فعلی و وضعیت مطلوبی که خواستار رسیدن به آن هستند.

 

سپس سعی کنید با توجه به عبارت هماهنگی بازار-محصول و هماهنگی بازار-توانایی های شما، اقدام به تست بازار هدف کنید.
ببینید آیا اصلا محصول یا خدماتی که قصد ارائه آن را در بازار دارید برای مخاطبان تان جالب و قابل فروش هست یا خیر؟

 

زمانی که از موفقیت محصولات و خدمات خود در بازار هدف مطمئن شدید اقدام به ایجاد و راه اندازی کسب و کار اینترنتی در بازار هدف مورد نظر کرده و تا رسیدن به نتیجه مطلوب و موفقیت دست از تلاش برندارید.

 

بعد از پشت سر گذاشتن موارد گفته شده در فوق و اطمینان از سود آور بودن بازاری که میخواهید به آن وارد شوید، قدم بعدی انتخاب موضوع سایت و ایده یابی برای آن است.