متاسفانه ما فکر می کنیم اگر برنامه کسب و کار و یا طرح های کسب درآمد خود را پیچیده و طولانی بنویسیم و طراحی کنیم امتیاز خاص محسوب می شود در حالی که ساده نویسی و کوتاه نویسی در همه حال امتیاز محسوب می شود خواه در کسب و کار باشد و یا در سایر مسائل . در اینجا قصد دارم تا اهمیت و لازمه نوشتن برنامه و طرح های کسب و کار و همچنین ایده های کسب درآمد به ساده ترین شکل ممکن را بنویسم تا با دلایل ثابت شود که ساده نویسی هم در کسب و کار امتیاز بالایی دارد.
اولین باری که در اواخر دهه ۷۰ شروع به کار با بیزنس پلن کردم، برنامه ها طولانیتر و پیچیدهتر از برنامههای امروزی بودند. شاید این موضوع به این خاطر باشد که امروزه برنامه کسب و کار رواج بیشتری دارد و تقریبا به وسیله هر کسی و در هر زمینه شغلی مورد استفاده قرار میگیرد. شاید هم سرمایهگذارانی که باید این برنامهها را بخوانند، جریان سادهنویسی را ایجاد کردند یا ممکن است مردم صرفا به دلیل کمبود وقت به سادهنویسی روی آورده باشند!
هر دلیلی که داشتهباشد، جریان موجود در برنامههای کسب و کار امروزی به این شکل است که یکراست به اصل قضیه پرداخته شود. راهبرد «ساده بنویس تا سریع خوانده شود» مهمترین نکته در این برنامههاست. اگر میخواهید مردم بیزنس پلن شما را بخوانند، مهمترین نکتهای که باید رعایت کنید این است که ساده بنویسید. کلمات ساده انتخاب کنید و برنامه تان را کوتاه نگه دارید.
* از جملات طولانی و پیچیده استفاده نکنید؛ مگر آن که هدف خاصی داشته باشید.
* از کلمات مخفف، اصطلاحات خیابانی و کلمات چند معنایی استفاده نکنید؛ همه نمیدانند که «س.ن.ب.ک.ک.» به معنای «ساده نویسی برنامه کسب و کار» است!
* از کلمات رایج استفاده کنید.
* از بولت پوینت استفاده کنید. بولت پوینت به خواننده اجازه میدهد تا اطلاعات مهم را با سرعت بیشتری دریافت کند.
* کوتاه بنویسید. طول متوسط بیشتر برنامههای کسب و کار نسبت به گذشته خیلی کوتاهتر شده است. شاید بخواهید به منظور متقاعد کردن دیگران ۲۰ تا ۳۰ صفحه توضیحات به علاوه ۱۰ صفحه ضمایمی مانند پروژهها، رزومه مدیریتی و سایر جزییات بنویسید اما بدانید که اگر برنامه کسب و کارتان حدود ۴۰ صفحه باشد، پس به درستی خلاصهاش نکردهاید.
البته استثناهایی هم وجود دارد. اخیرا برنامه کسب و کاری دیده ام که متعلق به یک کافی شاپ بود. آنها عکسهایی از محل احداث، منوها و نقشهها نیز در برنامهشان گنجانده بودند. این ویژگیهای گرافیکی باعث طولانیتر شدن برنامهشان شدهبود اما در عین حال بر ارزش آن نیز افزودهبود.
از چارتهای کسب و کار استفاده کنید. کاری کنید که اعداد و ارقام مهم تان به سرعت پیدا و درک شود. از جدولها و چارت های ساده استفاده کنید تا مهم ترین آمارهایتان را به رخ بکشید. همچنین:
* از چارتهای دو بعدی استفاده کنید، نه سه بعدی. خواندن چارتهای دو بعدی معمولا کار آسانتری است. مطمئن شوید که اعداد به خوبی نشان داده شدهاند.
* از چارت کیک مانند استفاده کنید تا سهم خود را از بازار نشان دهید.
* متن خود را به خوبی ویرایش و زیباسازی کنید. شما باید علاوه بر انتخاب مناسب کلمات، شکل ظاهری متن خود را نیز زیبا و ساده کنید. توصیههای زیر را بخوانید:
* متن تان را فقط با دو فونت بنویسید. فونتی که برای نوشتن تیترها به کار میبرید، باید فونت ساده sans-serif مانند Arial و Tahoma باشد. فونت مورد استفاده در متن نیز بهتر است B Nazanin باشد.
* از فونتهای ریز دوری کنید. تنها برخی از فونتها در اندازه ۱۰ به خوبی نمایش داده میشوند. بهتر است از اندازه ۱۱ یا ۱۲ استفاده کنید.
* بین مطالب و برای جداسازی چارت ها از مطالب فاصله در نظر بگیرید. هر وقت شک داشتید به صفحه بعد بروید.
* برنامه کسب و کار خود را چندین بار بخوانید و اشتباهات لغوی و گرامری را برطرف کنید. مطمئن شوید اعدادی که در چارت به کار بردهاید با اعدادی که در متن وجود دارند، همخوانی دارند.
برخی در راه اندازی کسب و کار علاقه دارند تا همه امور را در حیطه کاری و مدیریت خود داشته باشند ولی گاهی برون سپاری و واگذاری برخی امور به دیگران حتی در محیط کسب درآمد موجب چالاکی بیشتر و افزایش درآمد خواهد شد و تمرکز را بر روی امور اساسی معطوف خواهد کرد . در این جا قصد دارم تا فواید عملی برون سپاری در کسب درآمد و اینکه تا حد باعث افزایش درآمد خواهد شد را بیارم .
همان طور که پیش تر گفتم مزایای برون سپاری پرشمارند. ولی در این نوشتار فقط به ۱۰ برترین مزایای برون سپاری پرداخته میشود.شرکتهای برون سپاری فرآیند کسب و کار (BPOs) عموما از درون اقتصادهای در حال توسعه فعالیت میکنند. این امر شماری از مزیتها را برای کسب و کارهایی فراهم میآورد که به دنبال برون سپاری فرآیندهای کسب و کار تراکنشی غیرمرکزیشان هستند. از دیدگاه Beepo برترین مزایای برونسپاری فرآیند کسب و کار موارد زیر هستند:
استخدام نیرو برای توسعهی اقتصادها کم هزینه است. بیپو در فیلیپینز(The Philippines) فعالیت میکند جایی که در آن بهای زندگی از بهای زندگی در استرالیا ارزانتر است. بنابراین شما میتوانید با نیروی کار برونسپاری شده در فیلیپینز با کسری از هزینه برونسپاری در استرالیا کار کنید یا بدهید نیروی داخلی خودتان فرآیندها را به انجام برسانند.
نخستین چیزی که هنگام فکر کردن دربارهی فرصتهایBPO به ذهن بیشتر مالکان کسب و کار خطور میکند پساندازهای بهای ممکن است. با وجود این، مهم است بفهمیم که بیشتر کسب و کارها برای رشد کردن سخت تلاش میکنند چون بودجه برای استخدام نیروی مورد نیاز را ندارند. با برونسپاری فرآیندهای کسب و کار تراکنشی غیرمرکزی فرعی به خارج، کسب و کارها میتوانند وقت کارکنانشان را آزاد کنند تا کمتر روی “مسائل مدیریت” و بیشتر روی رشد کسب و کار تمرکز کنند.
وقتی داشتم در رشتهی MBA درس میخواندم، از رابطهی(یا عدم) بین رضایت شغلی، حفظ کارکنان و دستمزد متعجب بودم. تحقیقات اساسا میگوید که رابطهی بین رضایت شغلی و دستمزد بسیار اندک است؛ با وجود این، رابطهی بین حفظ کارکنان و رضایت شغلی مورد مهم تری است. یکی از چیزهایی که آدمها را از شغلشان جدا میکند انجام دادن کارهایی است که از انجام آنها لذت نمیبرند؛ مثل کارهای جزئی، اجرایی، تراکنشی، فرعی که آنها را از انجام آنچه دربارهی نقششان از آن لذت میبرند باز میدارد.
در ادامهی جملات نکتهی ۳، با برونسپاری فرآیندهای کسب و کار تراکنشی غیرمرکزی، به کارکنانتان اجازه میدهید روی انجام آنچه به نحو احسن انجام میدهند تمرکز کنند. به عنوان مثال، شما تیم فروشتان را استخدام نکردهاید تا هر بار که فروش کردند یک سری کاغذ پُر کنند، درست است؟ شما آنها را برای فروش استخدام کردهاید! و من فکر میکنم آنها از بار اجرایی که همه جا با خودشان به دوش میکشند شکایت دارند، درست است؟ اما، فکر کنید چه اتفاقی میافتاد اگر شما بعضی از کارهای تراکنشی غیرمرکزی را که آنها انجام میدهند برونسپاری میکردید؟ آنها خوشحالتر میشدند، اما آنها همچنین میتوانستند وقتشان را بیشتر روی فروش متمرکز کنند؛ که، بنابراین به رشد کسب و کارتان کمک میکرد.
با برونسپاری فرآیندها به خارج میتوانید شرایط کاری و اختلاف زمان را در راستای خدمت به کسب و کارتان بیشینه کنید. عموما، کارکنان خارج از کار کردن به هر تعداد ساعت استاندارد که مناسب حال مشتریان باشد خوشحال میشوند. پس اگر نیاز دارید که پردازش کارتان در شب انجام شود در حالی که کسب و کار استرالیایی شما در آن موقع تعطیل است، این کار از طریق برونسپاری ممکن خواهد بود. از طرف دیگر، اگر نیاز است که تیم برونسپاریتان به تعداد ساعاتی که شما کار میکنید کار کنند، آنها میتوانند این کار را هم انجام بدهند. در پایان روز انعطافپذیری ساعات عملیاتی برای هماهنگ شدن با شما مهیا است.
از طریق کار کردن با تیم خارجیتان، نه تنها برای رشد کسب و کارتان فرصت آفرینی میکنید، بلکه به بهبود شرایط زندگی در کشورهای کم شانستر نیز کمک میکنید. کمک بخش BPO به اقتصاد فیلیپین را نمیتوان نادیده گرفت. این کمک در ارقام زیر به اثبات میرسد:
بنابراین، با مشارکت در بخش BPO شما به بهبود استانداردهای زندگی برای مردم کمشانس و اقبالتر کمک میکنید.
برونسپاری فرآیندهای تراکنشی غیر مرکزی نهایتا به صرفهجویی وقتتان خواهد انجامید. به خصوص، وقتی از طریق Beepo برونسپاری میکنید. ما مستند کردن فرآیندهایتان را به روشی زیر نظر میگیریم که برای تیم برون کشوریتان مفهوم باشد و همچنین تیم ما را برای پیگیری نیازهای شما آموزش دهد. تصور کنید با زمان صرفهجویی شدهای که با سپردن فرآیند پردازشی کارکنانتان به ما بهدست میآورید چه کارهایی میتوانید انجام دهید؟ شما میتوانید از آن زمان برای تمرکز بر راهبرد کسبوکارتان و رشد کسب و کارتان یا… استفاده کنید. شما میتوانید در ساحل نوشیدنی مورد علاقهتان را سر بکشید. در هر صورت اوضاع بدی نخواهید داشت.
از طریق کار کردن با Beepo در فیلیپینز مجبور نخواهید بود نگرانِ مشکلات مدیریت اجرایی درون کسب و کارتان باشید. ما تیم را در فیلیپینز استخدام میکنیم، بنابراین شما فقط لازم است به مشاوران ما که در استرالیا هستند بگویید که مشکلی دارید و Beepo مسائل را از آنجا مدیریت خواهد کرد. شما همچنین مجبور نخواهید بود نگران انجام دادن آن کارهای عمده در روابط صنعتی باشید چون میتوانید قوانین اشتغال استرالیا را درک کنید.
ارزش بالای دلار استرالیا مشکلاتی را در عصر اقتصادی اخیر برای صادرکنندگان ما ایجاد کرده است و اما اگر شما میخواهید خدمات را از خارج وارد کنید یعنی فرآیندها را به یک BPO که پایگاهش در خارج است برونسپاری کنید، آن وقت مزایای یک دلارِ قوی را بهدست خواهید آورد. تا پایان سال ۲۰۱۳، RBA اعلام میکرد که راهبردشان کاهش ارزش دلار استرالیا به ۰.۸۵ دلار امریکا است. وقتی ملاحظه میکنید که دلار استرالیا در ژانویهی ۲۰۱۴، ۰.۸۹ دلار امریکا ارزش دارد و حدود ۴۰ پزوی فیلیپین قدرت خرید دارد آن وقت آن ۴ سنت اختلاف تاثیری بر ارزش برونسپاری که شما از پولتان کسب میکنید نخواهد داشت.
یک تحقیق اینترنتی سریع شما را متوجه خواهد کرد که دولت استرالیا در زمینهی تلاش برای درک اینکه چه تعداد شرکت استرالیایی از BPOها استفاده میکنند کار زیادی انجام نمیدهد. با وجود این، وقتی نکات زیر را در نظر میگیرید مشخص میشود که بخش BPO بزرگ و در حال رشد است- در حال رشد است چون کسب و کارهایی به اشکال و اندازههای گوناگون وارد میدان میشوند:
کسب و کارها فرآیندهای تراکنشی غیر مرکزی خود را به Beepo برونسپاری میکنند چون این کار حس کسب و کاری خوبی برای آنها به وجود میآورد. از مزایای برون سپاری برای کسب و کارها این است که فرصت رشد و نگهداری یا افزایش حاشیهی سودشان را در یک محیط کسب و کار خانگی فراهم میآورد که پیوسته قاعدهمندتر میشود و به طور فزایندهای پیچیده و پرهزینه میشود.
در کسب و کار و تجارت شناخته شدن و یا برند شدن دارای اهمیت خاصی است برند شدن موجب ایجاد اعتماد و اطمینان در بازار کسب و کار شده و در نهایت، رونق کسب درآمد و افزایش فروش را به همراه دارد. در کسب و کار اینترنتی هم ایجاد اطمینان و رضایت در مشتری و به عبارتی برند شدن در تجارت آنلاین بسیار مهم است چه بسا که مشتریان، خریدهای اینترنتی را بر اساس اطمینان به یک کسب و آنلاین که شناخته شده و معروف است انجام می دهند . لذا در اینجا مانند کسب و کار فیزیکی ، برند و شخصیت دیجیتالی نمود و بروز پیدا می کند. بر این اساس، شخصیت دیجیتالی لازمه ی هر کسب و کار در عصر اینترنت است. در این نوشتار به چیستی و ضرورت شخصیت دیجیتالی کسب و کار پرداخته میشود. وقتی فردی شما را و کسب و کار آنلاین یا برخط شما را جستوجو میکند، چه شخصیت دیجیتالی را پیدا خواهدکرد؟
آدمها دوست دارند از کسانی خرید کنند که به اعتقاداتشان باور دارند. سخنرانی تد سیمون سینک با عنوان«با چرا آغاز کنید» میتواند دیدگاه شما را به جهان کسب و کار تغییر دهد.
اگر تاکنون ویدئوی آن را تماشا نکردهاید، توصیه میکنم حتما آن را ببینید. سخنرانیهای تد زیادی وجود دارد که فوقالعاده هستند، اما این یکی از وقتی آن را دیدهام در ذهنام حک شدهاست. اما من از موضوع آن کمی فاصله میگیرم…
سیمون اشاره میکند آدمها خریدار کاری که انجام میدهید نیستند، یا به خاطر روش انجام کارتان مشتری شما نمیشوند، بلکه به خاطر “چرایی انجام آن” خریدار کارتان هستند.
جملهای که سیمون در نهایت گفت و خیلی عمیق بود این است؛« آدمها دوست دارند از آدمهایی خرید کنند که به اعتقاداتشان باور دارند»
بله، این همان جمله است، اما این واژهها مفهوم گستردهای دارند. این واژهها چکیدهی یک رابطهی تجاری هستند. این واژهها بهطور خلاصه بیان میکنند آدمها در نهایت چگونه با آدمهایی که دوست دارند تجارت میکنند، حتی اگر این تصمیم درست نباشد.
این چیز جدیدی نیست. در واقع، از وقتی آدمها روی دو پا ایستادهاند تجارت به همین نحو انجام شدهاست.
چیزی که تغییر کردهاست روش انجام تجارت، روش برقراری ارتباط و جذب شدن به آدمها، روش ساختن روابط است؛ یعنی چیزی که ما تغییر دادهایم روشی است که آدمها به وسیلهی آن کشف میکنند برندمان بازنمای چهچیزی است- یا همانطور که سیمون میگوید، «باور برند ما چیست! ».
پس در واقع یک تغییر وجود دارد، و آن مدل عرضه است. چگونه یک برند را به آدمها بشناسانیم؟
عرضهی یک برند در گذشته از طریق جلسات حضوری با کارشناسان فروش، پیامهای بازرگانی تلویزیونی، و بهطور بالقوه اگر سازمانی بودجهی آن را داشت، از طریق تبلیغات انجام میشد. این عموما به معنی مواجههی کمتر با برندها، شناخت یک یا تعداد محدودی از برندها توسط هر فرد و قطعا آگاهی بسیار کمتری ازهمهی برندهای فعال در یک زمینه بهاستثناء چند برند برتر آن، است. اما امروز کاملا متفاوت است. آدمها بهصورت برخط با برندها ارتباط برقرار میکنند. آنها برای این کار نیازهایشان را جستوجو میکنند و شرکتهایی را پیدا میکنند که در آن حیطه در دنیای برخط صاحب اعتبار هستند. کاربران به دنبال این هستند که با یک برند ارتباط برقرار کنند و شرکتهایی را پیدا کنند که باورهایی مشابه را به اشتراک میگذارند و راهحلهای مناسب ارائه میکنند.
آدمها وقتی تخصص و مهارت یک شرکت را در حیطهی اصلیاش میبینند، به آن برند جذب میشوند تا ساز و کار درونی آن را کشف کنند. محتوا را در وبلاگها، ویدئوها، همایشهای برخط، و رویدادهای زنده میخوانند.
شخصیت دیجیتالی، که پیچیدهتر از چیزی نیست که به نظر میرسد، یعنی محتوای برخط برندتان چگونه ساز و کار درونی سازمانتان را نشان میدهد.
اگر شما هم مانند من باشید، باور دارید برند یک انسان است و اینکه آن برند توسط آدمهای پشت آن اجرا و هدایت میشود، تاییدکنندهی این واقعیت است. اگر آن آدمها را حذف کنید، برند هم با آنها حذف میشود.
بنابراین حضور برخط شما حرفهای زیادی دربارهی شرکتتان میگوید. مخاطبان را به داخل دعوت میکند، آموزش میدهد، اطلاعرسانی میکند، و به اشتراک میگذارد. شاید جالب، طعنهآمیز، یا جدی باشد؛ اما به هر حال معرف شما است.
شخصیت دیجیتالی سازمانمان میگوید ما چهکسی هستیم، چه کاری انجام میدهیم، و از همه مهمتر چرا آن کار را انجام میدهیم.
این در حالی است که برخی از کارآفرینان بر این باورند که راه اندازی کسب و کار اینترنتی سرمایه کمی میخواهد و از این طریق میتوانند به سودآوری مناسبی دست پیدا کنند، اما در عمل بسیاری از این افراد، در گام های اولیه راهاندازی وب سایت فروشگاهی با چالشهای جدی مواجه میشوند و حتی بسیاری از آنها پس از گذر مدت زمانی، مجبور به تعطیل کردن کسب و کار خود میشوند.
در چنین فضای کسب و کاری و بازار رقابتی، وب سایت های فروشگاهی میتوانند با موفقیت همراه شوند که برنامهریزی مناسبی در خصوص بازاریابی و تبلیغات داشته باشند. برای داشتن برنامهریزی مناسب و تحلیل از این بازار میتوان Business plan یا طرح مناسبی از این کسب وکار را تدوین کرد که در ادامه به بخشهای مهمی از Business plan کسب وکار وب سایتهای فروشگاهی اشاره خواهد شد.
خلاصه مدیریتی
این بخش از طرح کسب و کار باید به طور کامل نمایانگر کل طرح کسب وکار باشد و خلاصه مدیریتی از وبسایت فروشگاهی آورده شود. از طرفی در این بخش از Business plan باید توصیفی از کسب وکار وب سایت فروشگاهی لحاظ شود. با توجه به این موضوع، وب سایتهای فروشگاهی فعالیتهای خود را به صورت B2C پیش میبرند و معمولا گروه هدف این نوع از کسب و کارها، نوجوانان و جوانان هستند و این گروه هدف نسبت به افراد مسن تر تمایل بیشتری به خرید محصولات به صورت آنلاین دارند.
وب سایتهای فروشگاهی باید طراحی مناسبی داشته و User Friendly یا کاربرپسند باشند، چون بسیاری از وب سایت های فروشگاهی متاسفانه با باگ هایی همراه هستند که این موضوع برای کسب و کار آنلاین مناسب نیست و دلزدگی را بین مخاطبان ایجاد می کند. از طرفی این نوع از کسب و کارها باید روی SEO که مخفف Search Engine Optimization است، سرمایه گذاری های جدی را انجام دهند و از متخصصان این امر استفاده کنند و برنامه ریزی های لازم در این راستا را داشته باشند.
در این میان برخی از وب سایتهای نام آشنا، فعالیتهای خود را از شبکه های اجتماعی آغاز کردهاند و پس از مدتی با توسعه کسب و کار خود وب سایت فروشگاه را راه اندازی کردهاند؛ با توجه به این موضوع، حضور این نوع از کسب و کارها در شبکه های اجتماعی بسیار حائز اهمیت است و وب سایتهای فروشگاهی باید خلاقیت این موضوع را داشته باشند که کمپینهای دیجیتال مناسبی را برای افزایش آگاهی از برند و تبلیغات راهاندازی و درنهایت مخاطبان را ترغیب به خرید محصولات از وب سایت کنند.
از طرفی در این بخش از طرح کسب و کار، باید به سرمایه و پرسنل مورد نیاز در این کسب وکار نیز اشاره شود و شرح وظایف هر یک از پرسنل وب سایت فروشگاهی در طرح کسب وکار لحاظ شود.
نوع صنعت، محصولات و خدمات
آنالیز و تحلیل رقبا و بازار برای صاحبان وب سایت های فروشگاهی بسیار حائز اهمیت است؛ چون در این بازار سرعت تغییرات بسیار زیاد است و کسب و کارهایی که وضعیت ثابتی داشته باشند، محکوم به فراموشی در ذهن مخاطبان هستند. با توجه به این موضوع بنچ مارک و الگوبرداری از بهترین ها همواره باید جزو برنامه های این نوع از کسب و کارها باشند. در این بخش از طرح کسب وکار باید به این گونه موارد پرداخته و تحلیلی از صنعت و بازار آورده شود و سازمانها برنامه ریزی برای جمع آوری این گونهData ها داشته باشند.
در پایان یکی دیگر از نکاتی که در Business plan باید به آن اشاره شود، نقاط قوت، ضعف، تهدیدات و فرصتهای سازمان است. به عنوان نمونه نقطه قوت وب سایتهای فروشگاهی می تواند پشتیبانی آنلاین ۲۴ ساعته، گارانتی محصولات و برگشت هزینه باشد.
برنامه بازاریابی
برنامه بازاریابی یکی از مهمترین بخشهای طرح کسب و کار وب سایت فروشگاهی است. وب سایت های فروشگاهی باید براساس ۷ C آمیخته بازاریابی الکترونیک، برنامه بازاریابی خود را تدوین کنند. براساس این موضوع، convenience for the customer یا سهولت برای مصرف کننده بسیار حائز اهمیت است و وب سایتهای فروشگاهی باید به سهولت به جنبههای کلیدی طراحی وب سایت مانند داشتن عملکرد جست وجو، نحوه چیدمان سایت و سهولت خرید بپردازند. به عنوان نمونه وب سایت فروشگاهی در حوزه پوشاک می تواند امکان نمایش لباس با رنگ ها و حتی سایزهای مختلف برای مخاطبان را مهیا کند.
از طرفی یکی دیگر از بخش های آمیخته بازاریابی، customer value&benefit یا مزایا و ارزش برای مشتریان است که وب سایت های فروشگاهی باید ارزش و منفعتی را برای مشتریان توصیف و بر این اساس آنها را ترغیب به حضور در وب سایت کنند.
استراتژی بازاریابی که معمولا وب سایتهای موفق فروشگاهی اتخاذ کرده اند، به این صورت است که در ابتدای فعالیت روی Niche Marketing یا بازاریابی گوشه سرمایهگذاری کرده اند. به عبارت دیگر در این استراتژی، سازمان بازار هدف کوچکی را انتخاب و روی ارائه محصولات خاصی تمرکز می کند و با برند شدن و معرفی وب سایت به مخاطبان، توسعه محصولات را در دستور کار خویش قرار می دهد. با توجه به اینکه در فضای دیجیتال رقبای قوی حضور دارند، وب سایتهای فروشگاهی تازه وارد، باید روی بازارهای کوچک که رقبای قوی کمتر رغبت به حضور در آن دارند، سرمایه گذاری کنند.
یکی از اقداماتی که وب سایت های فروشگاهی باید در راستای تقویت ارتباطات خود با مشتریان انجام دهند، راهاندازی باشگاه مشتریان مناسب برای این کسب و کار است.
به عنوان نمونه باشگاه مشتریان برای این نوع از کسب و کارها میتواند مبتنی بر وب سایت باشد و از این طریق مشتریان گروه بندی شوند و سرویس و خدمات ویژه ای برای هر یک از این گروههای مشتریان در نظر گرفته شود. البته راهاندازی باشگاه مشتریان مبتنی بر وب سایت، باید روی پلتفرم وب سایت انجام شود که این موضوع نیازمند به کارگیری متخصصان در حوزه برنامه نویسی است.
یکی از خدماتی که وب سایت های فروشگاهی میتوانند برای این گروه از مشتریان در نظر بگیرند، توزیع رایگان محصولات است. به عبارت دیگر برای گروهی از مشتریان در باشگاه که حجم خرید مناسبی دارند، این خدمات را ارائه کنند.
به صورت کلی جلب اعتماد مشتریان برای خرید آنلاین مقوله ای زمان بر و حساس است و وب سایتهای فروشگاهی نیز در این راستا میتوانند گارانتی ویژه ای را برای محصولات خود در نظر بگیرند و در صورت خرابی یا داشتن مشکل برخی از محصولات، برگشت هزینه را برای مشتریان در نظر بگیرند.
از طرفی وب سایتهای فروشگاهی باید روی Content Marketing یا بازاریابی محتوایی سرمایهگذاری های جدی را انجام دهند تا از طریق تولید محتوای تخصصی و انتشار آن در فضای مجازی، به مشتریان جدیدی دست پیدا کنند. یکی دیگر از اقداماتی که وب سایت های فروشگاهی باید در راستای سهولت دسترسی انجام دهند، طراحی اپلیکیشن مناسب برای خرید محصولات است؛ این اپلیکیشن ها می تواند ارتباط مناسب و ۲۴ ساعته را با مخاطبان برقرار کند.