“تی.
هارواکر” جزو نویسنده های مشهور حوزه موفقیت و کارآفرینی است. شهرتش به
اندازه رابرت کیوساکی و وارن بافت نیست اما در ردههای چهارم و پنجم این
دست نویسندگان قرار دارد و از شهرت خوبی برخوردار است. کتاب “رازهای ذهن
میلیونر” که به تازگی توسط “بنفشه آشنا قاسمی” برای انتشارات نقش و نگار
ترجمه شده با یک شعار بزرگ میخواهد ذهنیت شما را نسبت به ثروتمند شدن عوض
کند: “ثروتمند بیندیشید تا ثروتمند شوید”
نویسندههایی مانند”تی .
هارواکر” که خودشان زندگی مالی سختی را گذرانده اند و بعد از مدتی تلاش به
ثروت رسیدهاند برای صحبت در خصوص ثروتمند شدن جزو بهترین گزینه ها هستند.
آنها اتفاقاتی که از سر گذراندهاند را در ظرف تجربه ریخته و با مخاطبان
شان در میان میگذارند.
“رازهای ذهن میلیونر” درباره زندگی هارواکر
است، کسی که وقتی همراه خانواده اش به آمریکای شمالی رسید کمتر از ۵۰ دلار
پول نقد داشتند و طی مدت زمان کوتاهی اتفاقاتی در زندگی اش افتاد و
تصمیماتی گرفت که نتیجه اش ثروتمند شدن او بود.
این کتاب نزدیک به دو
سال است که بازارهای جهانی کتاب را قرق کرده و البته این مسئله یک دلیل هم
بیشتر ندارد؛ او درباره تفاوت اغنیا و ثروتمندان صحبت میکند و اینکه یک
فرد فقیر چطور میتواند در طرز فکر و نگرشش به زندگی، تغییر ایجاد کند و
پولدار شود. او بیش از هر چیز درباره رسیدن به ذهنی صحبت میکند که دغدغه
میلیونر شدن دارد.
“همسایه میلیونر” نوشته توماس جی استنلی وارد بازار کتاب شد
عادتهای همسایه پولدار
انتشارات مهارتهای زندگی به تازگی کتابی با ترجمه “سمیرا دامغانی” روانه
بازار کرده است که ۲۶۰ صفحه دارد و در آن “هفت راز شگفت انگیز زندگی
ثروتمندان” منتشر شده است.
“توماس جی استنلی” در کتابی که به رشته تحریر در آورده ، درباره عادتهایی نوشته که میلیونرها در زندگی شان آنها را رعایت میکنند.
او در این کتاب ، به صرفهجو بودن ثروتمندان اشاره میکند، او با یک مثال
جذاب این صرفه جویی را مشخص میکند :”از هر شش کت و شلوار گران قیمتی که در
آمریکا فروخته می شود یکی از آنها را یک ثروتمند میخرد و بقیه را افراد
با سطح درآمد بالا، همچنین از هر ۸ ساعت گرانقیمت که در آمریکا فروخته می
شود یکی را افراد ثروتمند می خرند و بقیه را افراد با درآمد بالا” و همین
مسئله نشان میدهد میلیونرها صرفه جویی را به خوبی آموختهاند.
این
کتاب به شما یاد میدهد که ثروت با درآمد فرق دارد. ثروت آن چیزی است که
اندوخته فرد به حساب می آید و درآمد مقدار پولی است که فرد آنرا خرج
میکند. اگر شما درآمد بالایی دارید و تمام آنرا خرج میکنید، قطعا نباید
خودتان را آدم ثروتمندی به حساب بیاورید.
کتابی که پیشنهاد خواندنش را
به شما میدهیم حاصل تحقیق ۲۰ ساله ای است که دکتر “توماس جی استنلی” در
خصوص زندگی میلیونرها و طرز فکر آنها داشته است. سبک زندگی در خارج از کشور
با ایران بسیار متفاوت است اما در این کتاب، نکات مشترکی وجود دارد که با
رعایت آنها می توان گامی در جهت موفقیت برداشت.
همسایه میلیونری که
“توماس جی استنلی” در این کتاب به شرح زندگی اش میپردازد خصوصیات جالبی
دارد. سطح زندگی او پایین تر از امکانات مالی است که دارد، پولش را در
کارهای سرمایه گذاری میکند که قطعا او را به ثروت میرساند، به استقلال
مالی بیشتر از مقام اجتماعی فکر میکند، این گونه آدم ها، معمولا
خانوادهای نداشته اند که آنها را از نظر مالی تنبل بار بیاورد و آنها هم
با همین روش فرزندانشان را بزرگ کردهاند و در نهایت، آنها برای آینده
خودشان شغل درستی را انتخاب کردهاند.
اگر میخواهید در یک دوره فشرده موقعیت و جایگاه خودتان را در دنیا بیابید، این کتاب را از دست ندهید
فرصت های طلایی بسازید
کتاب ” ای کاش وقتی ۲۰ ساله بودم می دانستم” همانطور که از اسمش پیداست،
درباره تجربیاتی است که یک فرد مسن آنها را در کتابش به اشتراک گذاشته تا
جوانترها وقتی به سن و سال او رسیدند افسوس نخورند که چرا یک نفر، زودتر
با آنها درباره اش صحبت نکرده است.
تجربیات نویسنده این کتاب حیرت
انگیز است. او با آدمهایی به گفت و گو نشسته و تجربیات شان را در کتابش
آورده که هر کدام الگوهای نادرست زندگیشان را عوض کرده اند و ظرف مدت کمی
توانستهاند از موقعیتهای پیش پا افتادهای که داشتند برای خودشان
فرصتهای طلایی بسازند، فرصتهایی که حتی خوابش را هم نمیدیده اند. این
کتاب را خانم پروفسور سیلیگ نوشته و انتشارات هامون آنرا با ترجمه محمدرضا
آل یاسین وارد بازار کرده است.
بینش درآمد و کسب ثروت اینترنتی (داستان ثروتمند شدن)
در کسب و کار و به طور کلی در ثروتمند شدن اصول و قواعد خاصی را باید رعایت کرد و علم آن کار را باید داشت ولی علم باید همیشه همراه با بینش باشد تا کارایی بالای داشته باشد. همیشه
به همه دوستان و علاقمندان به کسب و کار زمانی که از من مشاوره می گیرند
عرض می کنم در زمان ورود به کسب درآمد اینترنتی حتما با درایت و بینش وارد
شوند و به هیچ وجه بدون بینش کاری را شروع نکنند و سرمایه و وقت خود را هدر
ندهند . ممکن است یک شیوه کسب درآمد امروز و در جایی جواب دهد ولی این
دلیل نمی شود که فردا و در جای دیگر سود دهی داشته باشد. برای درک و فهم
درست این موردی که گفتم یک حکایت قدیمی را می آورم که بیانگر دیدگاه من
است:
مردی بار سنگینی از نمک بر پشت الاغش گذاشته بود.
هنگام عبور از رودخانه الاغ درون آب افتاد، وقتی بیرون آمد، بار نمک حل شده بود و سبکتر شده بود.
روز بعد الاغ باز هم همان کار را کرد.
فردای آنروز مرد پشم بار الاغ کرد. الاغ بار دیگر خود را به آب انداخت، اما مجبور شد باری چند برابر قبل را حمل کند.
روشی که دیروز عامل موفقیت ما بود، معلوم نیست که امروز هم عامل موفقیت باشد. تغییرات را مدنظر قرار دهیم.
باشد
که بینش همیشه مهم تر از دانش است. دانستن دانش فنی و یا چند مورد در کسب و
کار خوب است ولی این دانش حتما باید با بینش همراه باشد تا یک کسب و کار
موفق و دائمی داشته باشیم.