ابتدا روش آسانی را در رابطه با ایجاد یک تولیدی لباس کوچک ، مورد بررسی قرار می دهیم . این روش برای کارگاه خیاطی با تولیداتی که نیازمند دستگاه های مخصوص نیستند مناسب بوده و می توان با این روش دوزندگی جمع و جوری را راه اندازی نمود.
نمونه ای از سیر تولید، دوخت یک تی شرت ساده میباشد که تقریبا با : برش کار، درست کردن قابک، چسباندن قابک به پیش ، وصل سر شانه ها، وصل یقه، وصل آستین به صورت باز ، دوخت بغل و زیر استین ، دوخت پایین کار ، دکمه و مادگی و در اخر نخ کشی ، بخار و بسته بندی...
این قسمت یک راهنما برای تولید لباس و ایجاد تولیدی پوشاک می باشد . از راه اندازی و اصول تولیدی لباس تا مدیریت ، توسعه و بازار این فعالیت با شما خواهیم بود و منابع مفیدی را در اختیار شما قرار خواهیم داد . آموزش های گرد آوری شده شاید بتواند به شما در زمینه های مرتبط با تولید لباس یاری دهند . پیشاپیش از یاری رسانی صاحب نظران در بهبود این مقاله کمال تشکر را داریم.
****در زیر هر موضوع ، لینک های مرتبطی را برای شما درج نموده ایم تا بتوانید مطالب موضوع مورد نظر خود را دنبال نمایید ****
اگر در ابتدای مسیر هستید ،اولین حرکت این است که با خود تکلیفتان را روشن کنید : چرا میخواهید یک تولیدی پوشاک راه بیاندازید ؟ در کار تولید پوشاک برای موفقیت نباید ملاک اولتان درآمد زایی باشد، اگر ملاک اصلیتان درآمدزایی باشد شاید نتوانید چنانکه باید و شاید در این مسیر موفق شوید و پیشرفت کنید . تولید پوشاک دارای فراز و نشیب های فراوانی بوده و لازمه ی آن صبر و بردباری می باشد و پیش از هر چیزی به علاقه و حوصله نیاز دارد. پیشنهاد می کنیم در اول کار حتی به فکر زیان دادن هم باشید و خود را برای مقابله با مشکلات آماده کنید.
عملکرد تولیدی های پوشاک به دو دسته تقسیم می گردد : یکی تولید سفارشی (مزدی دوزی ) است که بازار یابی آن معمولا قبل از جذب نیرو است و کلید موفقیت آن در گسترش ارتباطات می باشدو دیگری تولید و فروش مستقل است که نیاز به سرمایه گذاری ، شناخت بازار و ارتباط با عمده فروشان دارد.
الگو و برش از موارد مهم تولیدی پوشاک بوده و تاثیر بسیاری در فروش دارد. الگوها میتوانند توسط برشکاران پر تجربه از روی یک نمونه لباس کپی شوند و همچنین می توان از الگوهای آماده استفاده کرد یا از طراحان الگو بهره گرفت. جزئی تر:
مجوز های لازم : برای جلوگیری از مشکلات احتمالی ، اخذ مجوز اهمیت بالایی دارد . برای این امر می توانید به اتحادیه های مربوطه ی شهر خود مراجعه و با ارائه ی مدارک خود ، جواز کسب دریافت نمایید. جواز کسب در اصل اجازه نامه ای است که طبق مقررات قانون نظام صنفی از طرف اتحادیه ، صنوف تولیدی و خدمات فنی به فرد صنفی برای اداره کردن محل کسب شخصی داده می شود. در شرکت هایی که به ثبت رسیده اند پروانه به نام شرکت صادر می گردد.
ابتدا روش آسانی را در رابطه با ایجاد یک تولیدی لباس کوچک ، مورد بررسی قرار می دهیم . این روش برای کارگاه خیاطی با تولیداتی که نیازمند دستگاه های مخصوص نیستند مناسب بوده و می توان با این روش دوزندگی جمع و جوری را راه اندازی نمود.
نمونه ای از سیر تولید، دوخت یک تی شرت ساده میباشد که تقریبا با : برش کار، درست کردن قابک، چسباندن قابک به پیش ، وصل سر شانه ها، وصل یقه، وصل آستین به صورت باز ، دوخت بغل و زیر استین ، دوخت پایین کار ، دکمه و مادگی و در اخر نخ کشی ، بخار و بسته بندی.
اولین کاری که برای راه اندازی کارگاهی کوچک باید انجام دهید تهیه جایی مناسب برای تولید شماست. نقطه ضعف راه اندازی اینگونه کارگاه دوخت این است که مکان تولید جهت تکمیل فرآیند تولید و دوخت باید به اماکن خدماتی تولید پوشاک (که در مرحله بعدی ذکر شده) دسترسی داشته باشد . خوشبختانه اینگونه تولیدی لباس به مکان بسیار وسیعی نیاز ندارد و فقط به اندازه ای که در آن ۴ چرخ خیاطی ، یک میز برش و جایی برای دپو و وسط کاری قرار گیرد کافیست .
برای یک تولیدی کوچک شما به ۳ الی ۴ چرخ خیاطی احتیاج دارید، که این نوع چرخ ها هستند : میز برش ،راسته دوز، میان دوز ، زیگزال . برای تکمیل فرایند تولید کارگاه های خیاطی کوچک ، اماکن خدمات تولید عدیدی وجود دارد که می توانند عملیاتی همچون دکمه مادگی ،گلدوزی، بخار، بسته بندی و … را انجام دهند.
کسب درآمد . پوشاک . تولیدی . درآمد . لباس . هنر
مدیر مجموعه وظیفه دارد به دقت اتمسفر کسب و کار را مورد بررسی مداوم قرار داده و هر گونه عاملی که سبب از میان رفتن آرامش در این فضا می شود را در حد توان حذف کند. فرقی نمی کند این عامل چه چیزی باشد، باید بتوانید با آن برخورد منطقی داشته باشید. حال اگر چندین عامل همزمان با هم در ایجاد چنین وضعیتی دخیل هستند چه کاری باید انجام داد؟ در این وضعیت بهترین راه حل در صورت امکان، جا به جایی مکان کسب و کار است. انتخاب محیطی مناسب تر و ایجاد یک تغییر بزرگ می تواند تا حد بالایی منجر به کاهش آشفتگی های موجود شود. در این جا به جایی هر چیزی که مسبب القای استرس به مجموعه است را حذف کنید....
قطعا یکی از مهم ترین دغدغههای مدیر هر کسب و کاری، به حداقل رساندن استرس ها و درگیری های فکری مجموعه خواهد بود. همان طور که اطلاع دارید، استرس به طور کاملا مستقیم تاثیرات منفی بر روند فعالیت و توسعه کسب و کار داشته و از این رو ایجاد محیطی فارغ از هر گونه آشفتگی ذهنی باید در دستور کار مدیران قرار داده شود.
اما چگونه میتوان فضای کسب و کار را به محیطی عاری از استرس تبدیل کرد؟ شاید عجیب باشد اما اگر در انجام این مورد گام های لازم را بردارید، به تدریج درآمدی بیش از پیش نیز خواهید داشت! کار و فعالیت در بستری که با آرامش همراهی داشته باشد، قطعا نتایج حیرت انگیزی به دنبال خواهد داشت که یکی از اصلیترین آن ها افزایش مشتری و در عین حال رشد درآمد است. اکنون که به صورت تئوری اهمیت موضوع را مشخص کردهایم، در عمل چه چه باید کرد تا بتوان به هدف ارزشمند زدودن استرس از اتمسفر کسب و کار دست یافت؟
رشد و توسعهی هر کسب و کار، هدفی ایده آل است که تمام مدیران به ویژه مسئولان مجموعه های کوچکتر برای آن برنامهریزی می کنند. اما برای آن که این مهم محقق شود، نیاز به فضایی جدید حس می شود و این فضا باید یک سری ویژگیهای خاص و اساسی داشته باشد. برای مثال کاهش چشمگیر در سطح استرس کاری، می تواند به پویایی هر چه بیشتر اعضا و حتی خود مدیر منجر شود. در ادامه راهکارهایی ساده اما موثر پیرامون مطالب مذکور ارائه خواهد شد.
مشارکت ۱۰۰ درصدی اعضا را جلب کنید
در هر کسب و کاری، اعضا مسئولیت هایی تعریف شده دارند که به صورت روزمره موظف به انجام دقیق و صحیح آن ها خواهند بود اما همه چیز به این جا ختم نمی شود! برای آن که قادر به دور کردن هر گونه جو استرس زا از مجموعه کاری خود باشید، باید بتوانید مشارکت تک تک اعضا را جلب کنید. چنان چه اتحاد در مجموعه میان تمامی افراد برقرار شود، استرس در جوانب گوناگون نیز به تدریج از میان خواهد رفت. جلساتی هفتگی با اعضا برگزار کنید و ایده های جالب هر فرد در راستای کاهش استرس کاری را مورد بررسی دقیق قرار دهید.
با هر گونه آشفتگی در فضای کاری برخورد کنید
کسب و کار را به حال خودش رها نکنید! مدیر مجموعه وظیفه دارد به دقت اتمسفر کسب و کار را مورد بررسی مداوم قرار داده و هر گونه عاملی که سبب از میان رفتن آرامش در این فضا می شود را در حد توان حذف کند. فرقی نمی کند این عامل چه چیزی باشد، باید بتوانید با آن برخورد منطقی داشته باشید. حال اگر چندین عامل همزمان با هم در ایجاد چنین وضعیتی دخیل هستند چه کاری باید انجام داد؟ در این وضعیت بهترین راه حل در صورت امکان، جا به جایی مکان کسب و کار است. انتخاب محیطی مناسب تر و ایجاد یک تغییر بزرگ می تواند تا حد بالایی منجر به کاهش آشفتگی های موجود شود. در این جا به جایی هر چیزی که مسبب القای استرس به مجموعه است را حذف کنید. در واقع این گام را می توان در سه مرحله خلاصه کرد: ۱٫ اسباب کشی کنید. ۲٫ عوامل مخل آرامش را جا بگذارید. ۳٫ تا میتواند گل و گیاه به فضا اضافه کنید!
حامی تغییرات مثبت باشید و آن ها را حفظ کنید
یکی دیگر از گام های مهم برای به حداقل رساندن استرس در فضای کار، برخورد با دید باز است! به عنوان مدیری که از مهارت های ضروری مدیریت برخوردار است باید بتوانید با ایده ها و نظرات مختلف به درستی برخورد کنید. سرکوب ایده های مخالف خود عاملی است که منجر به تشدید تنش و استرس می شود. ضمن حفظ اهداف اصلی کسب و کار و مسیری که برای رسیدن به آن ها در نظر دارید، به تمام نظرات چه موافق و چه مخالف گوش دهید. از این میان می توانید با مشورت و کمک اعضای کلیدی کسب و کار خود، ایده هایی که منجر به تغییرات مثبت می شوند را کشف و از آن ها دفاع کنید.
منفی گرایی را ریشه کن کنید
از جمله آفت های به شدت مخربی که می تواند یک کسب و کار را درگیر خود کند، آفت منفی گرایی و بدبینی است. آن چه که مجموعه های کاری و به ویژه انواع کوچک تر به آن نیاز اساسی دارند، انرژی مثبت است! بسیار دیده می شود اعضای منفی گرایی که با بدبینی های مداوم خود، در روحیه سایر افراد نیز تاثیر گذاشته و در نهایت منجر به بی انگیزگی کامل در کل اتمسفر کار می شوند. با این افراد کاملا جدی و قاطعانه برخورد کنید. حتی بهتر است آن ها را از مجموعه خود حذف کنید! روحیه دهی مدیر به اعضا و همچنین اعضا به یکدیگر برای موفقیت بیشتر و غلبه بر مشکلات بزرگ و کوچکی که هر کسب و کاری در طول فعالیت خود به آن مواجه می شود، بسیار حیاتی خواهد بود. این شما هستید که باید فرصت چنین منفی گرایی ها و پراکنده سازی تفکرات منفی را ندهید.
در مجموع برای آن که بتوان به تمام گام های مذکور به خوبی عمل کرد، نیاز به صرف مقداری وقت خواهید داشت. کمبود ها و نقاط ضعف کسب و کار خود را که سبب القای استرس شده اند، بررسی کرده و در راستای رفع آن ها از مراحل اشاره شده کمک بگیرید.
در کسب درآمد و افزایش فروش هم، بهترین استراتژیهای مصرفکننده با علم به این موضوع آغاز میشوند که افراد کجا و چرا محصول شما را میخرند.مفهوم یک مصرفکننده، بنا به جنسیت، سن، نژاد و موقعیت جغرافیایی که بتواند در ایجاد فروض دقیق و معقولانه در مورد رفتار خرید استفاده شود، دیگر منسوخ شده است. شاید قابلپیشبینیترین ویژگیهای مصرفکنندگان امروز تغییرپذیری آنها باشد؛ آنها بسته به جایی که خرید میکنند و موقعیتی که برای آن خرید میکنند، برندهای متفاوتی را برخواهند گزید.
این ویژگی بیانگر یک توسعه منطقی از محیط خردهفروشی در دنیای امروز است: اکنون شاهد آن هستیم که هر هفته بسیاری از طبقهبندیهای کالاهای بستهبندی شده مصرفی (CPG) شامل صدها برند و آغاز محصولات «گوشه»۱ جدید میشود. افراد میتوانند در سوپرمارکتها، خواربارفروشیهای کوچک که معمولا در جای سهلالوصول قرار دارد و اغلب اوقات باز است و طیف وسیعی از سایتهای تجارت الکترونیک خرید کنند، اما امروزه روشهای به مراتب بیشتری برای بازاریان وجود دارد تا با خریداران وارد تعامل شوند، از جمله این روشها میتواند به اپلیکیشنهای موبایل و رسانههای اجتماعی اشاره کرد.با فرض این پیچیدگیها، یافتن مصرفکنندگان بسیار حیاتیتر از همیشه است. تحقق این امر به دیدگاه به مراتب جامعتری از چگونگی ایجاد یک انتخاب نیاز دارد؛ دیدگاهی که مرتبط با جمعیت خاص یا یک نیاز تعریفشده نیست.
شرکتها باید علم به اینکه چه کسانی، چه زمانی، کجا و چرا خرید میکنند را با درک مزایای هیجانی و عملکردی محصولاتشان ترکیب کنند. وقتی این ارتباطات را ایجاد میکنید، دیدگاهی در مورد موقعیتهای خاص یا «پنجرههای تقاضا» بهدست میآورید؛ دیدگاهی که بیانگر آن است کدام مصرفکننده میخواهد یا نیاز دارد که یک خرید انجام دهد. این پنجرهها بر مبنای عوامل متفاوت در دفعات مختلف باز و بسته میشوند. فرض کنید فردی در یک مغازه خواربارفروشی به دنبال محتویات ساندویچ برای ناهار فرزندش است؛
ممکن است او یکی از برندهای گوشت ساندویچی (مثلا سوسیس و کالباس) را انتخاب کند؛ اما فرد دیگر به فکر آماده کردن یک اسنک سریع و سالم در خانه باشد.پنجرههای تقاضا، با ارتباط دادن مستقیمتر برند، مصرفکننده، کانال و موقعیت، فرصتهایی برای هدفگذاری بهتر و تعهد در امتداد مسیر خرید ایجاد میکنند. (نمودار).این مفهوم بین رهبران کالاهای بستهبندیشده مصرفی (CPG) محبوبیت یافته است؛ اما به هماناندازه به صنایع مختلف نیز مربوط است: تقریبا هر شرکتی نیاز به درک روشی دارد که مردم از طریق آن محصولات را ارزیابی میکنند و تصمیم میگیرند که کدام محصول را خریداری کنند. در عین حال این مفهوم تنها زمانی ارزش خواهد داشت که روش اجرای استراتژی شرکتها را تغییر دهد. آنها نیاز به شناسایی پنجرههایی خواهند داشت که برای برندهای آنها امیدبخشتر است و سپس باید در چگونگی بازاریابی و فروش محصولات فعلی به علاوه توسعه محصولات جدید خود تغییراتی ایجاد کنند. شرکتهایی که این موضوع را به درستی درک میکنند بهطور چشمگیری مسیر تعامل با مصرفکنندگان خود را بهبود خواهند بخشید.
گذشته پیشدرآمد اکنون است
بیایید نگاهی به یک طبقه بزرگ از خردهفروشی بیندازیم تا چگونگی کارکرد پنجرههای تقاضا در بازارهای شلوغ را بهتر درک کنیم: طبقهای که میخواهیم به آن اشاره کنیم پوشک بچه است. برخی مصرفکنندگان یک برند پوشک که از مواد طبیعی ساخته شده و قیمت بالاتری دارد را برای نوزاد تازه متولد شده خود میخرند و سپس زمانی که کودک آنها شروع به چهار دست و پا راه رفتن میکند، بردوام آن تمرکز میکنند.مجرای خردهفروشی و بخصوص طیفی از گزینههای موجود در یک موقعیت مفروض نیز بر تصمیمات خریداران تاثیر میگذارد. بهعنوان مثال ممکن است مصرفکنندگان پوشک بچه همیشه به صورت عمده از فروشگاههای بزرگ یا به صورت آنلاین خرید کنند، اما با علم به اینکه قیمت هر پوشک بالاست، زمانی که در شرایط اضطراری قرار میگیرند، به صورت تکی از فروشگاههای کوچک خرید خواهند کرد.
شرکتها با نگاه به اطلاعات خرید گذشته مصرفکنندگان، در مورد علائق آنها اطلاعات کسب میکنند. این دادهها و توانایی استخراج آن برای ایجاد دیدگاههای مفید، شرکتها را قادر میسازد تا پنجرههای تقاضا برای محصولاتشان را بشناسند.تنها یک دهه گذشته، شرکتها عمدتا به پژوهشها روی مصرفکنندگان توجه میکنند.
امروزه، آنها
هنوز به نتایج مطالعات نگاه میکنند، اما میتوانند این اطلاعات را با
دادههای تفصیلی در مورد رفتار آنلاین مصرفکنندگان (تاریخچه جستوجوهای
اینترنتی، خریدها، بازدیدها آنلاین و فعالیت رسانههای اجتماعی) به علاوه
معیارهایی که رفتار آنها را در فروشگاههای فیزیکی دنبال میکنند، ترکیب
کنند.خبر خوب این است که تکنولوژی موردنیاز برای شناسایی پنجرههای تقاضا
چندان پیچیده نیست. قطعا شما نیاز به توانمندیهای تجزیه و تحلیل دارید،
اما میتوانید این توانمندیها را با بهکار بردن تکنیکهای بازاریابی کمی
ثابت در روشهای نوآورانه خلق کنید؛ روشهای نوآورانهای که از طیف وسیعی
از منابع اطلاعاتی
استفاده میکنند.
چالش اجرا
برای اجرای یک استراتژی بر مبنای پنجرههای تقاضا، با سه مرحله زیر شروع کنید:
۱٫ پنجرههای ایدهآل خود را شناسایی کنید.
هر نوع محصول مفروضی لیست بلندی از پنجرههای تقاضای بالقوه دارد؛ اما تنها تعداد خاصی از آنها انتخاب درستی برای شرکت شما هستند. این فرآیند با درک واضحی از توانمندیهای شرکت شما شروع میشوند. نکات خاصی وجود دارد که برند شما برای آن شناخته شده است و شرکت شما به بهترین شکل آنها را انجام میدهد؛ این نکات میتواند توسعه محصول جدید، بستهبندی نوآورانه یا هر چیز دیگری باشد. پنجرههای تقاضای معین بهطور طبیعی تناسب بهتری با این نقاط خواهند داشت. در این مرحله، باید اطمینان یابید که اندازه بازار یک پنجره تقاضای خاص برای هدفگذاری آن برای محصولات جدید یا توسعه محصولات جدید کافی باشد.تجزیهوتحلیلها میتوانند از طریق شبیهسازیهای بازار، مدلسازی سناریو و دیگر ابزارهای مشابه در سنجش سود بالقوه ناشی از گزینههای متفاوت به شما کمک کنند.
۲٫ نگرشهای فروش و بازاریابی خود را تطبیق دهید.
درک دقیقی از پنجرههای تقاضا به شما اجازه میدهد تا مشتریان را از روشی جذب کنید که شرکتی که از نگرشهای تفکیکی قدیمی استفاده میکند، قادر به آن نخواهد بود. کانال درست و استراتژیهای بازاریابی میتوانند به شما کمک کنند تا مشتریان را در مکان و زمان درست جذب کنید و در نتیجه ارتباطات درست و فروشهای بالاتری بهدست آورید. به مثال زیر توجه کنید: یک شرکت اخیرا نوع جدیدی از قیچی را توسعه داده است که از طریق کمپینهای جداگانه با هدف دستیابی به افراد ماهر، دانشآموزان و کارمندان اداره، بازاریابی و فروخته میشود. این شرکت کانال و استراتژیهای بازاریابی خود از جمله تصمیماتی در مورد اینکه در کدام فروشگاهها فروخته شود، ارتقای محصول، سهمیهها، بستهبندی، و تبلیغات دیجیتال را تطبیق داده است. هدف این شرکت از این فعالیتها، خدمت به مشتریان متفاوت و در موقعیتهای مختلف بوده است.
بهعنوان مثال، این شرکت بازدیدهای کاربران را تفکیک میکند تا اطمینان یابد که مشتریان دانشآموز تنها بازدیدهای کاربران دانشآموز را میبینند. نتیجه این کار، افزایش فوقالعاده در فروش در مقایسه با ابتدای تولید محصول بود.وقتی شما از پنجرههای تقاضا برای شکل دادن به استراتژی فروش و بازاریابی خود استفاده میکنید، بهکارگیری تجزیه و تحلیلها شما را قادر میسازد تا نتایج ابتکارات خاص را بسیار دقیقتر مورد سنجش قرار دهید.
۳٫ برای ایجاد محصولات و خدمات جدید نوآوری کنید.
علاوهبر بهبود استراتژیهای بازاریابی برای محصولات فعلی، پنجرههای تقاضا میتوانند به شرکتها در توسعه محصولات جدید نیز کمک کنند. آنها قادر هستند تا محصولاتی با خصوصیات موردنیاز مشتریان خلق کنند.بهعنوان مثال، اگر یک تولیدکننده پوشک بچه با توانمندیهای قوی در تولید پایدار۲یک پنجره تقاضا برای والدین جدیدی که به دنبال کاهش اثر آنها بر محیطزیست هستند پیدا کند، این شرکت میتواند تلاشهای نوآوری خود را بر حداقلسازی مواد بهکار رفته و ارائه بستهبندیهای قابلبازیابی یا تجزیهپذیر متمرکز کند.
در اینجا تجزیه و تحلیلها، تلاشهای شما را هدایت خواهد کرد. در یک سطح خرد، تجزیه و تحلیلها میتوانند به شما کمک کنند تا بهطور دقیقتر فرصتهای نوآوری را برای برندتان در فصل مشترک مشتری، کانال و موقعیتی که برای کسبوکار شما مناسب است، هدفگذاری کنید. شما قادر خواهید بود بهدرستی پیشبینی کنید که چه محصولی را توسعه دهید و کدام یک از مشتریان احتمال بیشتری دارد تا آن را خریداری کنند. در سطح کلان، میتوانید از تجزیه و تحلیلها برای پیگیری بهتر بازدهی بر سرمایهگذاری نوآوری از طریق معیارهایی مانند time-to-market (طول زمان صرف شده از ایده یک محصول تا روانه شدن آن به بازار)و بهرهوری تحقیق و توسعه (R&D) استفاده کنید.
پنجرههای فرصت
برای مشاهده اینکه چگونه شرکتها میتوانند با استفاده از پنجرههای تقاضا برای ارتباط با مشتریان و ایجاد رشد سازماندهی شوند، به یک شرکت تولید گوشتهای ساندویچی توجه کنید که توانمندیهای قوی در بستهبندی محصول دارد. این شرکت والدینی را که به دنبال خرید محصولات سالم برای ناهار فرزندان خود هستند را بهعنوان یک پنجره تقاضای به شدت بالقوه شناسایی میکند.هدفگذاری این گروه از مشتریان نیاز به یک نگرش متفاوت دارد؛ نگرشی متفاوت از آنچه شرکت در صورت لحاظ طیف جمعیتی ساده (بهعنوان مثال «خوراکی موردعلاقه کودکان در یک سن معین چیست؟» یا «ترجیحات گوشت ساندویچی در هر منطقه چیست؟» استفاده میکرد.
با فرض وجود تخصص، این شرکت میتوانست بر توسعه بستهبندیهای ناهار مورد علاقه کودکان تمرکز کند. این شرکت فروشگاههای خواربارفروشی سنتی را مورد هدباط با مشتری
ف قرار میدهد که در آن بسیاری از خانوادهها خریدهای عمده هفتگی خود را انجام میدهند و نمایشگرهایی را داخل فروشگاه قرار میدهد که این حقیقت را برجسته میسازند که محصول موردنظر برای قرار گرفتن در یک ظرف غذا به اندازه کافی کوچک است، به راحتی باز میشود، بهطور مناسب تقسیم شده و سالم است. این شرکت میتواند این فعالیتها را در آغاز سال تحصیلی یا آخر هفته که والدین برای هفته آینده مدارس کودکان خود خرید میکنند انجام دهد.
این شرکت میتواند برای افزایش جذب مشتریان، یک کمپین در رسانههای اجتماعی ایجاد کند و از والدین بخواهد تا از ظرف ناهار خالی کودکان خود بعد از بازگشت از مدرسه عکس بگیرند و به این ترتیب نشان دهند که محصول مربوطه تا چه حد پرطرفدار است.
در یک حوزه شلوغ، پنجرههای تقاضا شرکتها را قادر میسازد تا مشتریانی را بیابند که خواستار برندهای آنها هستند. آنها میتوانند به شرکتها کمک کنند تا منبع پایدارتری از مزیت رقابتی را توسعه دهند که رشد و سودآوری را به ارمغان میآورند.
برای رهبران شرکت، این پیام واضح است: مصرفکنندگانی که خواه به صورت آنلاین یا از قفسه یک فروشگاه به محصولات شما نگاه میکنند افرادی هستند که ترجیحات آنها به اینکه چه کسانی هستند، کجا هستند و در لحظه چه میخواهند، بستگی دارد. هرچه بیشتر در مورد این موارد تامل کنید، برند شما جذابتر خواهد شد.
منبع سایت پول یابی
http://poolyabi.ir/
پینوشت:
۱٫ niche products به کالا یا خدماتی گفته میشود که دارای ویژگیهایی است که برای یک زیرگروه خاص بازار درخواست میشود.
۲٫ (sustainable manufacturing) به ایجاد محصولاتی گفته میشود که اثرات محیطزیستی اندکی داشته باشند و انرژی و منابع طبیعی را حفظ کنند.
کسب درآمد . کسب و کار .ارتباط با مشتری . استراتژی خرده فروشی . بازاریابی خدمات . بازاریابی محصول . پنجره ایدهآل . پنجره فرصت . جذب مشتری . فروش محصول . مصرف کننده . نیچ
منبع : سایت پول یابی
رید
هافمن شاید به اندازه بیل گیتس یا مارک زاکربرگ در ایران مشهور نباشد، اما
یکی از شناختهشدهترین کارآفرینهای دنیاست که همانطور که خودش همیشه
آرزو داشت، توانست با یک ایده خارقالعاده به یکی از تاثیرگذارترین افراد
دنیا تبدیل شود.
اگرچه هافمن در ابتدا رویای نویسندگی را در سر
میپروراند، اما خیلی زود فهمید که تجارت الکترونیکی و شبکههای اجتماعی
آنجایی است که میتواند موفقیت را در آن پیدا کند. اگرچه تجربههای اولیه
هافمن در این حوزه با شکست مواجه شد، اما او همانطور که در مصاحبهای با
بلومبرگ گفته است، از این شکستها یاد گرفت که سریع رو به جلو حرکت کند و
هرگز سعی نکند کامل باشد. هامفن با همین رویکرد در حال حاضر یکی از
ثروتمندترین کارآفرینهای دنیاست.
نخبه کوچکی که دنبال استقلال میگشت!
رید هافمن در سال ۱۹۶۷ در کالیفرنیا به دنیا آمد، اما دوران کودکی و
نوجوانیاش را در برکلی گذراند و در تمام طول تحصیل تا دوران دبیرستان مثل
هر دانشآموز عادی دیگری به مدارس دولتی میرفت، اما در دوران دبیرستان پدر
و مادر رید که هر دو وکیل دادگستری بودند، به این نتیجه رسیدند که شاید
درس خواندن در یک مدرسه کوچک با کلاسهای کمجمعیت و جایی نزدیک به خانه
برای رید بهتر خواهد بود. اما او کسی نبود که به این راحتیها استقلالش را
از دست بدهد، بنابراین ترجیح داد به مدرسهای در ورمونت برود و کاملا روی
پای خودش باشد. دبیرستانی که درنهایت مورد تایید رید و والدینش قرار گرفت،
مدرسه پوتنی بود که مسئولانش تاکید زیادی دارند که دانشآموزان باید در طول
تحصیل در زمینههای مختلف تجربهآموزی کنند و مهارتهای مختلفی ازجمله
کشاورزی، هنر و… را بیاموزند. رید دوران دبیرستان را در این مدرسه گذراند و
پس از آن به کالیفرنیا برگشت و رهسپار دانشگاه استنفورد شد.
از فلسفه تا سیستمهای نمادین
نتیجه برنامه استعدادیابی دانشگاه استنفورد که با نام برنامه آموزش و
پرورش لیبرال مشهور است و تازهواردها را برای پیدا کردن استعدادهای
واقعیشان راهنمایی میکند، این بود که رید هافمن جوان در زمینه فلسفه
استعداد دارد، اما این پیشبینی رید را قانع نکرد. او با توجه به شناختی که
از خودش داشت و علایقی که تا آن زمان به آنها پی برده بود، مطمئن نبود که
فلسفه بهتنهایی بتواند تمایل او را ارضا کند. بنابراین با مشورت یکی از
راهنمایان دانشگاه تصمیم گرفت وارد رشته سیستمهای نمادین و علوم شناختی
شود و درنتیجه لازم بود در زمینه فلسفه، زبانشناسی، روانشناسی، منطق
ریاضی و علوم کامپیوتر ماهر شود. هافمن در سال ۱۹۹۰ از دانشگاه
فارغالتحصیل شد و توانست بورس تحصیل در دانشگاه آکسفورد را به دست بیاورد و
در سال ۱۹۹۳ نیز مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته فلسفه از این دانشگاه
گرفت.
آینده در شبکههای مجازی نهفته است
تحصیل در رشته مطالعات
نمادین و پس از آن فلسفه باعث شد که رید به موضوع تبادل اطلاعات علاقهمند
شود و در این دوران بهشدت تحت تاثیر نتایج پژوهشها و مطالعات چهرههای
شاخص حوزه رسانه ازجمله مارشال مکلوهان بهویژه جمله مشهور او که «رسانه
خودِ پیام است» قرار گرفت و در نتیجه مطالعاتش به این نتیجه رسید که
بهزودی تغییرات گستردهای در زمینه رسانه ایجاد میشود که آینده بشریت را
بهشدت تحت تاثیر قرار میدهد. رید در دورانی که در آکسفورد درس میخواند،
به مطالعه در زمینه نفوذ فلسفه تحلیلی بر کشورهای انگلیسیزبان علاقهمند
شد و در این زمینه دست به مطالعه زد و حتی چند وقتی هم بهعنوان مدرس مشغول
به کار شد، اما نه روشنفکری اجتماعی و نه تدریس یا نویسندگی هیچکدام
نمیتوانست اشتیاق او را ارضا کند، بنابراین دوباره به کالیفرنیا، یعنی
جایی که تحصیلاتش را شروع کرده بود، برگشت و با دوستانی که از دوران تحصیل
در دانشگاه استنفورد داشت، وارد کار در زمینه فناوری شد. سرپرستی تولید در
بخش تجربه کاربری شرکت اپل یکی از اولین شغلهایی بود که رید هافمن به دست
آورد و همانجا بود که ایده راهاندازی شبکه اجتماعی eWorld به ذهنش رسید.
هر چند این ایده سرانجام موفقیتآمیزی نداشت، ولی دستکم رید هافمن متوجه
شد که این حوزه آینده بسیار درخشانی خواهد داشت. او ازجمله کسانی بود که
اعتقاد داشتند شبکههای اجتماعی با افزایش سرعت و گسترش اینترنت در دنیا
میتوانند روابط انسانی را بهشدت تحتالشعاع قرار دهند. یکی دو سال بعد او
شبکه eWorld را به AOL فروخت و در همان سال از شغلی که در اپل داشت،
استعفا داد تا ادامه کارش را در فوجیتسو پیگیری کند. هنگامی که هافمن
eWorld را در سال ۱۹۹۶ به AOL فروخت، اپل تازه متوجه برتری این شبکه شد.
در جستوجوی موفقیت بزرگ با سرمایه کم
رید هافمن در این زمان احساس میکرد که طی سه، چهار سال گذشته تنها از
این شاخه به شاخه دیگر پریده و با ادامه این روند هرگز نمیتواند به آنچه
میخواهد، برسد. او در این دوران سرمایه چندانی نداشت و میدانست که با
سرمایه کم احتمال موفقیت شرکتی که برای خودش تاسیس کند، آنقدرها زیاد
نخواهد بود. ولی ریسک کرد و سوشال نت دات کام را راه انداخت و در این زمان
تنها سه سال از ورود او به عرصه فناوری میگذشت. هدف اولیه هافمن این بود
که روی سرویس دوستیابی اینترنتی تمرکز کند، اما بهسرعت متوجه شد که این
تکنولوژی ارتباطی میتواند در زمینه ساخت انواع روابط انسانی ازجمله روابط
تجاری در فضای کسبوکار مفید باشد.
تجربه موفقیتآمیز پیپال و تمرکز بر معاملات اینترنت
راهاندازی سوشال نت دات کام تقریبا همزمان با پیشنهاد پیتر ثیل (از
همکلاسیهای قدیمی رید در استنفورد) برای پیوستن او به استارتآپ تازه
تاسیس پیپال با هدف تمرکز بر پردازش معاملات اینترنتی بود. هافمن با
ورودش به پیپال توانست با آدمهایی همچون ایلان ماسک همکار شود. هافمن با
تجربهای که در سوشال نت دات کام به دست آورده بود، به پیپال کمک کرد تا
به جای تمرکز بیش از اندازه بر پردازش پرداختهای فرد به فرد، روی پردازش
پرداختهای مشتری به فروشنده تمرکز کند.
خداحافظی با سوشال نت و تولد لینکدین
تا سال ۲۰۰۰ میلادی رید همچنان درگیر دو پروژه پیپال و سوشال نت دات کام
بود، اما به مرور به این نتیجه رسید که پیپال به حضور دائمی و تمام وقت
او نیاز دارد و از طرف دیگر سوشال نت جایی نیست که بتواند هدفهای بلند او
را تامین کند. بنابراین سوشال نت را رها کرد. همه سرمایهای را که در این
زمان به دست آورده بود، وارد پیپال کرد و به سمت ریاست اجرایی شرکت رسید.
در ۲۰۰۲ شرکتeBay، پیپال را به مبلغ ۱,۵ میلیارد دلار خرید و سهمی که
هافمن از این معامله به دست آورد، به او کمک کرد تا بتواند روی ایده اصلی
خودش کار کند و البته سرمایهگذاریهایی نیز در چند شرکت دیگر انجام دهد.
تجربهای که هافمن در پیپال و سوشالنت به دست آورده بود، به او نشان
داد که هویت حرفهای افراد در اینترنت از اهمیت بالایی برخوردار است و او
در این زمان آماده بود تا لینکدین را بهعنوان تجربهای جدید به جهان معرفی
کند. کلید این کار در سال ۲۰۰۲ و در یکی از اتاقهای منزل مسکونی رید زده
شد و در ماه اول آغاز به کار سایت لینکدین حدود ۴۵۰۰ نفر وارد این شبکه
اجتماعی شدند و به مرور آن را به بزرگترین شبکه اجتماعی با محوریت
کسبوکار تبدیل کردند.
سرمایهگذاری ۵۰۰ میلیون دلاری روی فیسبوک به توصیه هافمن
هافمن شم اقتصادی خوبی دارد و تسلط زیادی روی فضای استارتآپ دارد و دقیقا
به همین خاطر هم هست که او جزو اولین کسانی بود که به اهمیت فیسبوک و
فرندستر پی برد و برای سرمایهگذاری سراغشان رفت. ایدهای که زاکربرگ برای
فیسبوک داشت، بهشدت رید هافمن را تحت تاثیر قرار داد و او خیلی زود قبول
کرد که روی فیسبوک سرمایهگذاری کند، اما با توجه به اینکه لینکدین تازه
شروع به کار کرده بود، حاضر نشد سمت اجرایی در فیسبوک داشته باشد تا
بتواند روی استارتآپ خودش تمرکز بیشتری داشته باشد. او حتی مارک زاکربرگ
را به ثیل، دوست، همکار و همکلاسی قدیمیاش هم معرفی کرد و ثیل هم به
توصیه هافمن با سرمایهگذاری روی فیسبوک ۵۰۰ میلیون دلار پول به آن
تزریق کرد. به گفته هافمن این پرهزینهترین سرمایهگذاری او در طول
زندگیاش بوده است.
فیلسوفی که میلیاردر شد!
لینکدین برای اولین
بار در سال ۲۰۱۱ وارد بازار سرمایه شد. در آن زمان ارزش سهام او را در این
شرکت ۲,۳۴ میلیارد دلار تخمین زدند. در سال ۲۰۱۴ هر ثانیه دو نفر به شبکه
لینکدین میپیوستند و ارزش داراییهای رید هافمن به ۴,۵ میلیارد دلار
رسیده بود. او تاکنون در راهاندازی بیش از ۸۰ استارتآپ و شرکت نوآور
سرمایهگذاری کرده و در هیئت مدیره موزیلا، FWD.us نیز فعالیت دارد. هافمن
در سال ۲۰۱۶ لینکدین را به مبلغ ۲۶,۲ میلیارد دلار به مایکروسافت فروخت تا
عنوان بزرگترین خرید در تاریخ این شرکت ثبت شود.
کسب درآمد .استارتآپ . پول درآوردن . رید هافمن . سرمایه کسب و کار . سوشال نت . شبکه اجتماعی . کسب و کار با سرمایه کم . لینکداین