انجام این کار برای من اهمیت ندارد
چگونه این تله کارمندان را به دام میاندازد: وقتی یک کار یا وظیفه با آنچه
برای کارکنان ارزش تلقی میشود ارتباط نداشته باشد، آنها انگیزه خود را
برای انجام آن از دست خواهند داد.
چگونه به کارمند کمک کنیم از این تله خارج شود: بفهمید آن کارمند به چه مسائلی اهمیت میدهد و همان مساله را به کار او ربط دهید. اغلب پیش میآید که مدیران فکر میکنند آنچه برای خودشان انگیزه ایجاد میکند باید برای کارمندانشان هم همان انگیزه را ایجاد کند.
با کارمندان خود گفتوگوی باز و آزاد داشته باشید و بفهمید موضوعات موردتوجه آنها کدام هستند و چگونه میتوانید این ارزشها را به کارشان ربط دهید. انواع گوناگونی از ارزشها وجود دارند که شما میتوانید از آنها استفاده کنید. یکی از آنها ارزش علاقه است. به عبارت دیگر اینکه یک کار یا وظیفه تا چه اندازه از لحاظ فکری قانعکننده است.
برای انجام این کار، رابطه میان آن وظیفه و آنچه در نظر کارمند ذاتا جذاب است را پیدا کنید. دیگری ارزش هویتی است. به عبارت دیگر اینکه، مجموعهای از مهارتها که لازمه انجام آن کار است چه رابطهای با برداشت کارمند یا تصور او از خودش دارد.
بر این مساله تاکید کنید که کاری که آنها اکنون در دست انجام دارند، این ظرفیت را برای آنها ایجاد میکند که بخش مهمی از هویت و نقش انسانی خود را ارضا کنند، مثل عضویت در یک کار تیمی، حل مشکلات از طریق تجزیه و تحلیل یا کار کردن تحتفشار. ارزش اهمیت بدان معناست که یک کار چقدر مهم است.
راههایی را بیابید که نشان دهید آن کار چقدر برای رسیدن به ماموریت تیم یا سازمان حیاتی است و آخرین مورد، ارزش فایده است که به معنی مقیاس هزینه انجام (عدم انجام) کار در مقابل مزایای بزرگتر دستیابی به آن است.
راههایی را پیدا کنید تا نشان دهید که چگونه انجام این کار خاص در رسیدن به اهداف بزرگتر کارمندان نقش دارد و از اتفاقات بد جلوگیری میکند. زمانی که یک کارمند از همان ابتدا برای یک کار ارزش قائل نیست و عدم تناسب ارزشها از همان ابتدا مشخص نیست، بهترین کاری که یک مدیر میتواند انجام دهد این است که بر چندین ارزش تکیه کند. شاید یک یا چند مورد از این ارزشها با آن کارمند مطابقت داشته باشد.
نکته آخر اینکه قوانین موفقیت و انگیزشی کسب درآمد را مطالعه کنید و بر اساس توصیه های کاربردی ان در کسب و کار استفاده کنید.
فکر نمیکنم قادر به انجام این کار باشم
چگونه این تله کارمندان را به دام میاندازد: وقتی کارمندان به این باور
میرسند که فاقد ظرفیتهای لازم برای انجام کار هستند، انگیزهای برای
انجام آن نخواهند داشت.
چگونه میتوان به کارمند کمک کرد که از این دام بیرون بیاید: به کارمند احساس اعتمادبهنفس و شایسته بودن بدهید. این کار به روشهای گوناگونی انجام میشود. یکی از این روشها این است که به زمان گذشته اشاره کنید که در آن توانستهاید از پس چالشهای مشابه برآیید.
شاید بتوان به دیگران اشاره کرد که چالشهای مشابهی داشتهاند و بر آن غلبه کردهاند، همانطور که کارمند شما هم میتواند چنین کند. خودکارآمدی آنها را با چالشهایی که قدم به قدم سختتر میشوند افزایش دهید، همچنین میتوانید با تقسیم مدیریت شده یک کار به چند وظیفه کوچکتر به این هدف دست یابید.
اغلب اوقات، کارمندانی که فاقد خودکارآمدی هستند، فکر میکنند که موفقیت در یک کار خاص مستلزم این است که آنها زمان و انرژی بیشتری از آنچه در توان آنهاست بگذارند. برای آنها توضیح دهید که آنها توان موفق شدن را دارند اما ممکن است در مورد تلاشی که لازمه موفقیت است قضاوت نادرستی داشته باشند!
از آنها بخواهید بیشتر تلاش کنند و در ضمن این اطمینان را به آنها بدهید که تلاش بیشتر به موفقیت منتهی خواهد شد. خوب است مدیران چنین کارمندانی را در زمان انجام کار مورد حمایت بیشتری قرار دهند. گاهی اوقات کارمندان در تله انگیزشی معکوس به دام میافتند. ممکن است آنها به این دلیل انگیزه خود را از دست بدهند که به نوعی احساس میکنند فوقالعاده کارآمد هستند.
کارمندانی که دارای احساس بیش از حد خودکارآمدی هستند یکی از چالشهای سخت مدیریتی در زمینه انگیزه به شمار میروند. افرادی که بیش از حد به خود مطمئن هستند اغلب اشتباه میکنند، حتی اگر به کار خود صد در صد اطمینان داشته باشند.
آنها زمانی که مرتکب اشتباه میشوند، اصرار میکنند که معیارهای سنجش موفقیت در این کار مخدوش است یا برای شکست خود هیچ مسوولیتی را نمیپذیرند. در مواجهه با چنین کارمندانی آنچه اهمیت دارد این است که از به چالش کشیدن توانایی و مهارت آنها اجتناب کنیم. در عوض، باید به آنها نشان دهیم که درباره نیازهای آن کار قضاوت نادرستی داشتهاند و آنها را قانع کنیم که این کار نیاز به روشهای مختلفی دارد.
برای انجام این کار بیش از حد ناراحت هستم
چگونه این تله کارمندان را به دام میاندازد: وقتی کارکنان در احاطه
احساسات منفی مثل هیجان، خشم یا افسردگی باشند، برای انجام کار انگیزهای
نخواهند داشت.
چگونه به کارمند کمک کنیم تا از این تله خارج شود: از اینجا شروع کنید که نمیخواهید از دیگران درباره مسائل آن شخص بشنوید. به آنها بگویید میخواهید دلیل ناراحتیشان را بدانید و به طریق گوش دادن فعال به سخنان آنها توجه کنید. با آنها موافقت یا مخالفت نکنید. به کارمند نگویید که باورهای خودش باعث ناراحتیاش است و هیچ قضاوتی درباره او نکنید.
وقتی صحبت او تمام شد، آنچه گفت را به طور خلاصه بیان کنید و بپرسید که آیا درست فهمیدهاید یا خیر. اگر او گفت «نه»، معذرت بخواهید و به او بگویید با دقت گوش میدهید و از او بخواهید دوباره صحبت کند. وقتی افراد احساس کنند که دیگران آنها را درک میکنند، احساسات منفیشان کمی نرمتر میشود.
شاید بد نباشد به آنها بگویید که میخواهید به آنچه گفته شد فکر کنید و یک قرار برای روز بعد بگذارید تا بیشتر درباره موضوع صحبت کنید. این کار اغلب کمک میکند که آن شخص کنترل بیشتری بر احساسات خود پیدا کند. یادتان باشد خشم یعنی باور داشتن به اینکه یک فرد یا موضوع خارجی نسبت به آن شخص به او ضربه زده یا در آینده ضربه خواهد زد.
از کارمندی که احساس خشم میکند بخواهید سعی کند این باور را به صورتی تغییر دهد که آن موضوع خارجی از روی عمد قصد آزار او را ندارد بلکه این اتفاق ممکن است در اثر نادیده گرفتن یا به طور تصادفی رخ دهد. راههایی را پیشپای آنها بگذارید تا تلاش خود را معطوف به حذف آن تهدید کنند.
گاهیاوقات افسردگی از این باور در کارمند نشات میگیرد که آنها از درون به اندازه کافی خوب نیستند و کنترل امور از دست آنها خارج میشود. در این مواقع خوب است به آنها گوشزد کنید که آنها «درهمشکسته» یا «ناکافی» نیستند اما تنها کاری که باید بکنند این است که تلاش بیشتری در جهت استراتژیهای موثر به خرج دهند و زمان بیشتری را صرف این مساله کنند.
به آنها پیشنهاد کمک دهید. کارمندان دلواپس یا بیمناک اغلب به پیشنهاد کمک برای انجام کارشان پاسخ مثبت میدهند و ضمنا باید همواره به آنها یادآوری شود که توانایی موفق شدن را با تلاش و کوشش بیشتر دارند. اگر طی زمان و با سعی و تلاش، احساسات نرمتر نشد یا مساله به خارج از محیط کار کشیده شد، در این صورت میتوانید به آن کارمند پیشنهاد دریافت مشاوره بدهید.
زمانی که دچار احساس ناخوشایند درباره کسب و کار به وجود می آید با خواندن جملات زیبا درباره پول و کسب ثروت و یا مطالعه زندگی افراد موفق حس خود را بهبود می بخشم . بالاخره باید از ترفندهایی برای بهبود احساس درونی استفاده کرد.
نمیدانم مشکل از کجا بود
چگونه این تله کارمندان را به دام میاندازد: وقتی کارمندان نمیتوانند به
طور دقیق دلیل کشمکش در کار خود را شناسایی کنند یا زمانی که کشمکشهای خود
را به علتهایی ورای کنترل خود نسبت میدهند، قادر نخواهند بود انگیزه
لازم را برای انجام آن کار داشته باشند.
چگونه به کارمند کمک کنیم تا از این تله خارج شود: به کارمند کمک کنید به طور واضح به علت کشمکش در کار خود فکر کند. خطاهای تخصیص زمانی قابل سرزنش هستند که به نظر برسد کارمندان به دنبال بهانهای برای انجام ندادن کار میگردند (مثل بیماری، اعتراض بیش از حد یا «نداشتن وقت کافی»، تلاش برای انداختن وظیفه خود به گردن کارمندان دیگر).
اینکه به کارمند کمک کنیم تا متوجه شود دقیقا به چه دلیل انجام این کار برای او غیرقابل تحمل است میتواند به آنها کمک کند از طفره رفتن اجتناب کنند. اگر آنها از دلایلی که خارج از کنترل آنهاست صبحت به میان آوردند، (مثلا سرزنش دیگران یا نقصی در خودشان که قادر به اصلاح آن نیستند) دلایل دیگری را به آنها بگویید که در کنترل آنهاست، مثل نیاز به انطباق با یک استراتژی جدید یا انجام برنامهریزی در سطح بالاتر.
در هر یک از این تلههای انگیزشی که شرح آن ذکر شد، مهم این است که درباره آنچه کارمندان را از شروع کار، ادامه آن و تلاش ذهنی برای به انجام رساندن کارها باز میدارد عمیقتر تفکر کنیم. تحقیقات نشان میدهند که مدیران قادرند تلاش بیشتری برای تشخیص مشکلات انگیزشی کارمندان به کار ببندند. زمانی که انگیزه از مسیر خود خارج میشود، شناسایی اینکه کدام تله کارمند شما را به دام انداخته است و انجام اقدام صحیح به موقع میتواند کارها را به روال درست خود بازگرداند.
انگیزه کارآفرینان موفق در کسب درآمد بالا
این موسسان، روش حفظ انگیزه در سختی ها را با شما در میان میگذارند. هیچ راه منحصر به فردی برای کسب انگیزه وجود ندارد. در واقع این کاملا شخصی است و از چیزی که برای شما اهمیت دارد و به شما نیرو میدهد نشأت میگیرد. اما فارغ از اینکه آن را در کجا پیدا میکنید، انگیزه اغلب بخش لاینفک چیزی است که در سختی ها به شما نیرو میدهد تا به کار خود ادامه دهید.
ما از ۱۰ کارآفرین خواستیم که چیزها، کارها و افرادی که الهام بخش آنها برای فعالیت و تلاش در جهت ایجاد تحول هستند را با ما در میان بگذارند.
آنچه در ادامه می آید اظهارات آنها است.
نام: Harper Reed
شرکت: Modest (پی پال فعلی)
انگیزه: آزادکردن دسترسی ها و فرصت دادن به مردم. یکی از دلایل اصلی که هنگامیکه شرکتمان را به پی پال فروختیم آنقدر هیجان زده شده بودم این است که پی پال مدتها است چنین کاری را انجام می داد: فراهم کردن دسترسی به چیزهایی که فقط شرکتهای بزرگی که منابع و ثروت در اختیار داشتند قادر به دستیابی به آنها بودند. شنیدن اینکه مدیرعامل ما درباره همین چیزها صحبت می کند الهام بخش است، چرا که اعتقاد دارد این بخش بزرگی از پی پال است.
نام: Chieh Huang
شرکت: Boxed
انگیزه: کارکنان مان در مراکز کار که کارهای دشواری را بر عهده دارند. حیات کاری من در Boxed نیز از همانجا آغاز شد؛ من هم به عنوان مدیرعامل در ابتدا به بسته بندی می پرداختم. افراد زیادی هستند که برای اتخاذ تصمیمهای درست در جهت پیشرفت شرکت روی ما حساب میکنند تا بتوانند نانی بر سر سفرههای خود ببرند، و همین به من انگیزه میدهد.
نام: David Perkins
شرکت: High West Distillery
انگیزه: حضور در کنار افراد باانگیزه و مشتاق. شور و شوق آنها همیشه واگیردار است و به من برای حرکت انرژی میدهند. به علاوه، آنها از قشرهای مختلفی هستند و تنها به هنرمندان یا موسیقیدانان مشهور محدود نمیشوند.
به خاطر دارم در دوره دانشگاه در تابستان به عنوان کارگر در یک انبار کار میکردم. این کسالت بارترین کاری بود که می توان تصور کرد. اما یکی از کارکنان مسن تر آنجا که بسیار باهوش بود را واقعا دوست داشتم و همیشه در زمان ناهار گفتگوهای فوق العادهای با هم داشتیم. او راننده لیفتراک بود و همیشه در زمان کار لبخند بر لب داشت. او به من می گفت که تا می توانم تلاش کنم و تحت هر شرایطی در کاری که انجام میدهم بهترین باشم. هنگامی که در انبار بود، شور و شوق از او میبارید. این باعث میشد که همه احساس خوبی داشته باشند. هر وقت که با کسی در مورد کار صحبت میکنم، به او فکر میکنم.
نام: Heidi Zak
شرکت: ThirdLove
انگیزه: تصور میکنم چیزی که بیشتر از همه الهام بخش من است، مشتریانمان هستند. من زمان خاصی را برای خواندن چتهای مشتریان اختصاص میدهم؛ البته که دیدن نظرات مثبت فوقالعاده است، اما از چیزهایی که میتوانیم برای بهبود آنها تلاش کنیم هم بهره فراوانی عاید ما میشود. من آن گفتگوها را میخوانم و برای تغییر و بهتر کردن شرایط و توسعه محصولات بر اساس آن بازخوردها انگیزه بدست میآورم. این همه روزه الهام بخش من است.
نام: Jennie Ripps
شرکت: Owl’s Brew
انگیزه: این واقعیت که هر روز یک روز تازه است به من انگیزه میدهد. من واقعا معتقدم که در هر روز فرصتی نهفته است، علی الخصوص هنگامی که برای توسعه کسب و کار خود فعالیت میکنید. واقعا نمی توان اتفاقات پیش رو را پیشبینی کرد و من همیشه سرشار از هیجان و اشتیاق از خواب بر میخیزم.
نام: David Bladow
شرکت: BloomThat
سفر تحول آفرین: الهام بخش من در حقیقت الن ماسک (Elon Musk) است. به عقیده من او باعث میشود که مردم فکر خود را پرورش دهند و به دنبال شاهکارهای متفاوتی باشند که برای بشر سودمند است. انگیزه دادن به مردم برای فکر کردن به ایدههای متهورانه ارزشمند است. هدف من این نیست که مردم را به مریخ ببرم، اما به طور کلی کار ارزشمندی است.
اما پدربزرگ من اهل داکوتای شمالی بود، هشت کلاس سواد داشت و سوار بر یک واگن باری به کالیفرنیا آمد تا خودش را به موفقیت برساند. او چند فروشگاه فروش لوازم منزل راهاندازی کرد و در اوج کار خود، ۱۰ فروشگاه داشت. او کسی بود که از صفر شروع کرد. شجاعت او همیشه برای من الهام بخش بوده است.
نام: Jeff Chapin
شرکت: Casper
انگیزه: شهروندان خوب الهام بخش من هستند، منظورم افرادی است که به جامعه خود کمک میکنند. جامعه برای عملکرد مناسب به شدت به شهروندان خوب خود متکی است، اما زیاد راجع به این موضوع صحبت نمیشود. آنها در سراسر کشور حضور دارند و رخنه هایی که دولت از سر و سامان دادن به آنها عاجز است را پر می کنند. افرادی که خود را وقف کمک به حفظ جامعه خود میکنند به شدت من را تحت تاثیر قرار میدهند.
نام: Gavin Armstrong
شرکت: Lucky Iron Fish
انگیزه: ایجاد تحول و توانمندسازی مردم. من واقعا به قدرت یک –یک فرد و یک عملی که می تواند چنان اثر فزاینده ای داشته باشد که تحول بیافریند– اعتقاد دارم.
نام: Oliver Kharraz
شرکت: Zocdoc
انگیزه: این حقیقت که تغییر امکانپذیر است. هنگامی که به گذشته نگاه می کنیم و میبینیم که علیرغم مشکلات چه دستاوردهایی داشته ایم؛ این واقعا فوق العاده است. این واقعیت که اجداد ما توانستند از چنگال دیکتاتوریِ مستحکمی که چندهزار سال یک قاره را تحت سیطره خود داشت آزاد شوند و کشوری را بر مبنای نظارت و موازنه و درک طبیعت انسانی برپا کنند خارق العاده است. این معیار و مقیاس بالایی را برای آیندگان بنا نهاد که هر مشکلی در مقایسه با آن قابل حل به نظر میرسد.
نام: Tim Chen
شرکت: Nerdwallet
انگیزه: من واقعا از امکان تغییر و اینکه چطور میتوان فرصتی برای تغییر و تحول به دست آورد انگیزه کسب میکنم. من اعتقاد دارم که این تغییر با ترکیب این موارد آغاز می شود: اثبات اینکه چیزی امکانپذیر است، اظهار و آشکار کردن آن برای افراد متناسب و پس از آن برداشتن مشعل و ادامه دادن. روش درست برای تحقق چنین شرایطی، آماده سازی زمینه برای بالفعل شدن پتانسیلها و توانمند کردن مردم در این راستا است.
کسب درآمد . استارتآپ . افراد موفق . انگیزه . انگیزه در کسب و کار . انگیزه کارآفرینی . حفظ انگیزه . کارآفرینان موفق . موسسان کسب و کار های موفق
راه اندازی و شروع یک کار و کسب درآمد اگر با ایده جذاب همراه باشد یقینا شور و شوق زیادی در انسان و گروه همراهش ایجاد می کند. این انگیزه و اشتیاق اولیه مثل موتور محرک فرد را در کسب و کار به جلو می برد و موجب ایجاد انرژی مضاعف برای اجرای کامل ایده های کسب و کار است اما گاهی اتفاق می افتد که پس از مدتی کوتاه، کارآفرین و صاحب کسب و کار آن روحیه شاد و انگیزه بالا برای ادامه راه را از دست بدهد و این تاثیر بد در رشد کسب و کارشان بگذارد . ممکن است که ایده ها و اهداف فرد که می تواند بسیار راهگشا و موجب ترقی کسب درآمد و افزایش درآمد باشد با رکود مواجه شود . این اتفاق ممکن است برای هر کدام از شما اتفاق بیفتد در این موقع شما، احساس میکنید دیگر آن انگیزه ابتدای کار را ندارید، احساس درجا زدن داشته و هیچ پیشرفتی نمی کنید، نا امیدی بر شما غلبه میکند و انگیزه خود را از دست میدهید، دیگر امیدی به آینده کسب و کاری که راه انداخته اید نداشته و تمام آرزوها و اهداف خود را بسیار دور و دست نیافتنی میابید.
حس میکنید کاری که انجام می دهید ارزش صرف این همه وقت و انرژی را نداشته و فقط وقت تلف کردن است.
اگر چنین احساساتی دارید، بهتر است ایمان و امید خود را از دست نداده و به
راه خود ادامه دهید، به هیچ عنوان تسلیم نشوید، زیرا اگر می خواهید در کسب
و کار خود موفق باشید باید بمانید و بجنگید و ادامه دهید، اگر می خواهید
نا امید شده و با هر سختی و مشکلی دست از کار بکشید باید همین جا بگوییم
راه اندازی کسب و کار و رسیدن به آزادی مالی کار شما نیست، بهتر است جایی
شاغل شوید و بی خیال رسیدن به آرزوهای بزرگ خود شوید.
اما اگر آمده اید که یک کسب و کار موفق را راه بی اندازید و آرزوهای بزرگی دارید و نمی خواهید به راحتی تسلیم شوید پیشنهاد می کنیم این مطلب را تا انتها بخوانید.
نگران نباشید بی انگیزه شدن و از دست دادن امید و ایمان برای ادامه کسب و کار کاملا طبیعی است و به سراغ همه می آید. اما برای اینکه بتوانید در سخت ترین شرایط هم انگیزه خود را حفظ کرده و به کارتان ادامه دهید لازم است تا اقدامات زیر را انجام دهید:
مدتی که از شروع راه اندازی کسب و کارتان گذشت ممکن است فراموش کنید که اصلا برای چه این کسب و کار را راه انداخته اید؟ ممکن است در ابتدا برای داشتن درآمد بیشتر اقدام به راه اندازی یک کسب و کار آنلاین کرده باشید یا اینکه آرزوها و اهداف بزرگتری داشته اید، ممکن است با هدف رسیدن به آزادی مالی دست به این کار زده اید یا از اینکه برای این و آن کار کنید خسته شده و میخواهید رئیس خودتان باشید، یا شاید هم به عنوان یک سرگرمی به آن نگاه کرده اید.
هر
چه بوده مهم این است که آن چیز به شما انگیزه کافی برای شروع داده است، پس
هر زمان که دچار یاس و نا امیدی شدید، لازم است تا آن چراها و دلایل را به
خود یادآوری کنید.
بد نیست هر روز و قبل از شروع کارتان این دلایل را به خود یادآوری کنید تا
با انگیزه بیشتری فعالیت های مرتبط با کسب و کار خود را انجام دهید.
گاهی انگیزه خود را از دست میدهید زیرا کاری که میکنید به اندازه کافی برای تان جذاب و خوشایند نیست، این کاملا طبیعی است. در خلال راه اندازی کسب و کار اینترنتی و البته هر کسب و کاری، برخی از کارها باید به صورت تکراری انجام شود و ممکن است شما به انجام آن کارها علاقه ای نداشته باشید.
اما به هر حال چه خوشتان بیاید چه نه، برای موفقیت کسب و کارتان لازم است تا این کارها را انجام دهید.
به همین منظور باید به دنبال راهی باشید تا انجام فعالیت های مرتبط با کسب و کار خود را خوشایند کنید:
یکی از روش های عالی برای این منظور این است که برای خود یک پاداش در نظر بگیرید، به این صورت که در یک مدت زمانی که تعیین می کنید مثلا در عرض ۳۰ دقیقه باید کاری که برای تان چندان خوشایند نیست را انجام دهید، اما بعد از پایان این سی دقیقه میتوانید به انجام فعالیتی که به آن علاقه زیادی دارید بپردازید.
برای این منظور میتوانید از روش پومودورو استفاده کرده و با تعیین بازه های زمانی ۲۰ الی ۳۰ دقیقه ای کارهای سخت و ناخوشایند خود را انجام دهید و پس از پایان زمان مشخص شده، کاری که به آن علاقه زیادی دارید را شروع کنید.
مثلا بعد از پایان آن سی دقیقه میتوانید نوشیدنی یا غذایی که دوست دارید را میل کرده یا بازی مورد علاقه تان را انجام دهید یا اینکه یک فیلم یا سریال را تماشا کنید.
اما باید خود را ملزم کنید تا پایان این ۳۰ دقیقه تمام تمرکز خود را روی فعالیتی که انجام میدهید معطوف کنید.
با انجام این کار بعد از مدتی میتوانید فعالیت های ناخوشایند برای کسب و کارتان را با انجام کارهایی که دوست دارید مرتبط کنید.
همچنین در صورتی که امکانش هست میتوانید برخی از کارهای تکراری و ناخوشایند را به دیگران واگذار کنید.
بررسی کرده و ببینید کدام یک از قسمت های کسب و کارتان را میتوانید برای انجام به دیگران واگذار کنید؟
گاهی وقت ها ممکن است احساس درجا زدن کنید، مخصوصا زمانی که می بینید همه دوستان و آشنایان شما با سر کار رفتن حقوقی در آخر ماه دریافت میکنند در حالی که شما هیچ نتیجه ای از کار خود ندیده و انگار دارید درجا میزنید.
اما این بازی ای است که ذهن تان با شما میکند، بارها شده فکر می کنیم در زندگی به هیچ جایی نرسیده ایم و دیگران همه پیشرفت کرده اند و فقط ما مانده ایم، در حالیکه اگر به ۲ یا ۳ یا ۵ سال گذشته خود نگاه کنید متوجه خواهید شد که از آن روز ها نه تنها بسیار پیشرفت کرده اید بلکه چیزها و تجربیات بسیار زیادی به دست آورده اید.
بدترین
کاری که ذهن تان با شما میکند این است که دائما شما را در مقام مقایسه با
دیگران قرار داده و به این ترتیب حس درجا زدن به شما دست میدهد.
اما فراموش نکنید که راه اندازی کسب و کار نیاز به زمان دارد و باید با دید بلند مدت به آن نگاه کنید.
مطمئن باشید که شما در ۲ یا ۳ سال آینده بسیار جلوتر از دوستان خود خواهید بود و با ادامه و امید به انجام کاری که می کنید در بلند مدت نه تنها از دوستان خود جلوتر خواهید بود بلکه میتوانید به آزادی مالی ای برسید که همیشه در آرزوی آن بودید.
دقت داشته باشید که اگر امروز به خاطر حس درجا زدن نا امید شده و کارتان را رها کنید، در چند سال آینده حسرت امروز را خواهید خورد و آرزو میکردید ای کاش کارتان را ادامه داده بودید.
پس به هیچ عنوان خود را با دیگران مقایسه نکرده و هرگاه حس درجا زدن به شما دست داد بدانید که فرایند موفقیت در راه اندازی کسب و کارتان یک پروسه بلند مدت است و تنها لازم است تا امید داشته و به کارتان ادامه دهید.
یکی از مهمترین دلایل ایجاد بی انگیزگی بعد از شروع کسب و کار آنلاین، در نظر گرفتن اهداف غیر واقعی است. بسیاری از افراد با رویای یک شبه پولدار شدن و کسب درآمد بسیار و بالا شروع به راه اندازی یک سایت یا ساخت کسب و کار آنلاین می کنند، در حالی که کسب درآمد و موفقیت در کسب و کار آنلاین یک پروسه بلند مدت است که حداقل نیاز به یک سال زمان دارد.
اگر اهداف غیر واقعی برای خود انتخاب کنید مطمئن باشید که دیر یا زود دچار یاس و نا امیدی خواهید شد.
در عین حال در نظر گرفتن اهداف بسیار کوچک نیز بعد از مدتی شما را از
ادامه کار دل زده خواهد کرد. بسیاری از افراد با هدف کسب درآمد جزئی برای
پوشش دادن هزینه های اضافی زندگی خود و به عنوان سرگرمی شروع به راه اندازی
کسب و کار آنلاین می کنند.
مثلا خیلی از نوجوانان در تابستان و در اوقات فراغت خود با هدف کسب درآمد جزئی و صرفا برای سرگرمی شروع به ساخت سایت های مختلف با موضوعات متفاوت کرده و در آن روزانه تعداد زیادی مطلبِ کپی از این سایت و آن سایت قرار میدهند با هدف کسب درآمد سریع، در حالیکه بعد از مدتی که سایت نیاز به اداره و صرف زمان و انرژی خواهد داشت تا بتواند به مسیر خود ادامه دهد، از آنجایی که درآمد چندانی ندارند آن را نیمه کاره رها کرده و می گویند این چند تومان پول ارزش ادامه این کار را ندارد.
کاری
که باید انجام دهید این است که اهداف واقع بینانه برای خود در نظر بگیرید،
نه اهداف خیلی کوچک و نه اهداف خیلی بزرگ و دست نیافتنی.
ممکن است هدف شما کسب درآمد ۱۰۰ میلیون تومان از اینترنت باشد، دقت داشته
باشید که این هدف به هیچ عنوان دست نیافتنی نیست و کاملا ممکن است، اما
برای شمایی که تازه میخواهید شروع به کار کنید و تجربه و مهارت لازم را
ندارید، بسیار دور می نماید، پس بهتر است این هدف بزرگ خود را به قطعات
کوچکتری تقسیم کرده و هدفی را در نظر بگیرید که برای تان قابل باور و البته
مشخص باشد.
مثلا کسب درآمد ماهیانه ۲۰۰۰۰۰ تومان در مدت ۶ ماه بسیار دست یافتنی تر، واقع بینانه و کاملا مشخص برای ذهنتان است.
زمانی که به این هدف رسیدید میتوانید هدف بعدی خود را کسب درآمد ماهی ۵۰۰
هزار تومان در نظر گرفته و به این ترتیب هم انگیزه کافی برای ادامه خواهید
داشت، هم میتوانید کسب و کار خود را گسترش داده و به اهداف بزرگتر برسید.
هر کاری کنید باز هم زمان هایی میرسد که واقعا انگیزه و انرژی کافی برای ادامه ندارید، بهتر است گاهی به خود استراحت داده به سفر بروید و یا به انجام فعالیت های دلخواه تان بپردازید، بد نیست هر از چند گاه یک بار به مدت یک هفته از کار خود کناره گیری کرده و به استراحت بپردازید تا ذهن شما آمادگی و انگیزه لازم برای فعالیت مجدد را پیدا کند.
البته
دقت داشته باشید که به هیچ عنوان اجازه ندهید این زمان به بیش از یک هفته
بی انجامد، تا به اصطلاح پشت تان باد بخورد، باید سعی کنید هر طور شده بعد
از مدت یک هفته استراحت به کار خود بازگشته و فعالیت های لازم برای اداره
کسب و کارتان را از سر بگیرید.
میتوانید برای ایجاد انگیزه در خود از روش های گفته شده در فوق استفاده کنید.
فراموش
نکنید یکی از بهترین روش ها برای ایجاد انگیزه و شروع به انجام فعالیت های
لازم برای موفقیت کسب و کارتان این است که یک دلیل واقعی یا به معنی بهتر
یک چرای بزرگ برای راه اندازی کسب و کارتان و اهدافی که انتخاب کرده اید
داشته باشید.
اگر هدف شما کسب درآمد ۱۰ میلیون تومان در یک سال آینده است، باید دقیقا بدانید چرا میخواهید این ده میلیون تومان را به دست آورید؟
ممکن
است بخواهید از این ۱۰ میلیون تومان برای پرداخت اقساط وام خود استفاده
کنید یا ممکن است بخواهید آن را در کار بزرگ تری سرمایه گذاری کنید و یا
بخواهید از این پول برای خرید چیزی که لازم دارید استفاده کنید.
مهم نیست این رقم چقدر بزرگ یا کوچک باشد، مهم این است که دقیقا بدانید برای چه نیاز به این مقدار پول دارید.
اگر میخواهید هر چه سریعتر به هدف خود برسید باید اولا اهداف قابل باور برای خود تعیین کنید، دوم اینکه باید دقیقا بدانید چرا میخواهید به این هدف برسید، و سوم اینکه باید این هدف کاملا مشخص باشد، اگر میخواهید کسب درآمد کنید باید دقیقا بدانید به چه مقدار پول نیاز دارید، در نهایت برای رسیدن به این هدف یک بازه زمانی مشخص تعیین کرده و دست به کار شوید.