۱٫ درآمد حاصل از تبلیغات دسکتاپ نسبتاً ثابت و درآمد حاصل از تبلیغات موبایل در حال انفجار است
بازاریابها از شنیدن این عبارت که «امسال سال موبایل» است، خسته شدهاند،
اما مطالبی که میکر ارائه دادهاست، نشان میدهد که درآمد حاصل از تبلیغات
موبایل بسیار بیشتر از دستکاپ است. درآمد حاصل از تبلیغات اینترنتی به ۶۰
میلیارد دلار در سال ۲۰۱۵ رسید که در مقایسه با سال ۲۰۱۴، افزایش ۲۰ درصدی
داشته است. درآمد حاصل از تبلیغات موبایل ۶۶ درصد رشد کرده است که در خصوص
دسکتاپ این مقدار تنها به پنج درصد میرسد.
شکل ۱: تبلیغات اینترنتی در آمریکا بین سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۵
در ضمن، مصرفکنندگان ۲۵ درصد وقت خود را صرف موبایلهایشان میکنند که ۱۲ درصد بودجه تبلیغات را تصرف میکند. طبق ارزیابی میکر، این یعنی فرصت بکر ۲۱ میلیارد دلاری برای برندهای آمریکایی که خود را با نحوه استفاده مردم از رسانه همگام کنند. در مقایسه با موبایل، مصرف کنندگان ۲۲ درصد وقت خود را صرف دسکتاپهایشان میکنند و تبلیغکنندگان ۲۳ درصد بودجه را به تبلیغات دسکتاپ اختصاص میدهند.
۲٫ این بازی گوگل و فیسبوک برای برنده شدن است
دوست داشته باشید یا نه، مارک زاکربرگ، نیروی مخرب تبلیغات را ایجاد کرده
است. بین سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵، درآمد حاصل از تبلیغات فیسبوک ۵۹ درصد رشد
داشت و بخش عمده این تبلیغات در دستگاههای موبایل انجام میگرفت. در ضمن،
درآمد حاصل از تبلیغات گوگل در همان دوره زمانی ۱۸ درصد بود. به نظر میرسد
درآمد گوگل در مقایسه با فیسبوک ناچیز باشد، اما تمام دستگاههای پخش
دیجیتال دیگر، به ۱۳ درصد رشد کل کمک کردند. گوگل و فیسبوک با هم ۷۶درصد
رشد تبلیغات اینترنتی را در اختیار داشتند.
شکل ۲: درآمد حاصل از تبلیغات و نرخ رشد (%) گوگل در مقابل فیسبوک و دیگران. آمریکا؛ سال ۲۰۱۴-۲۰۱۵
۳٫ مصرفکنندگان از تبلیغات آنلاین ناراضی هستند
گزارشهای میکر، شامل دادههایی از شرکت ویدیویی Unruly بود که نشان
میداد رونق تبلیغات آنلاین برای مصرفکنندگان اصلاً جالب و شگفتانگیز
نیست. ۹۲ درصد از ۳۲۰۰ کاربر اینترنت عنوان کردهاند که قصد دارند از
مسدودکنندههای تبلیغات (ad blocker) استفاده کنند و ۶۲ درصد مردم گفتهاند
که تبلیغات ابتدای فیلم موجب ناراحتی آنها میشود. همچنین مطالعات نشان
دادند که ۸۱ درصد تبلیغات ویدیویی بیصدا هستند و برای آنکه صدا پخش شود،
مصرفکنندگان باید روی آنها کلیک کنند.
۴٫ قوانین موبایل برای مسدود کردن تبلیغات
میکر، همچنین در خصوص مسدود کردن تبلیغات، تحقیقات جدیدی از PageFair
ارائه کرد که نشان میداد ۴۰۰ میلیون کاربر در سطح جهان تبلیغاتی را که در
وب موبایل عرضه میشود، مسدود میکنند که این تعداد در کاربران دسکتاپ به
۲۰۰ میلیون نفر میرسد.
شکل ۳: کاربران جهانی استفادهکننده از مسدودکنندههای تبلیغات در وب (موبایل+ دسکتاپ)
از آنجا که فناوری PageFair به ناشران کمک میکند تا درباره مسدودکنندههای تبلیغات کار کنند و مسدودکنندگان تبلیغات موبایل تنها یک سال است که فعالیت خود را آغاز کردهاند، به این نتایج باید با شک و تردید نگریست.
۵٫ هرچه کوتاهتر بهتر
میکر برای نشان دادن نحوه عملکرد ویدیوهای کوتاه در موبایل، به دو کمپین
Snapchat -کمپینی برای Spotify و کمپینی برای Universal Pictures’Furious 7
– از سال گذشته اشاره کرد.
Universal در مارچ ۲۰۱۵ حامی مالی فستیوال
موسیقی آلترا میامی بود که بیش از ۱۴ میلیون بازدید داشت. در ماه دسامبر،
Spotify به دلیل راه انداختن کمپینی در بخش Discover که برجستهترین
هنرمندان سال را اعلام میکرد، حق اشتراک را تا تقریباً ۳۰ درصد افزایش
داد.
۶٫ نسل هزاره همچنـان در فیسبوک هستند
با وجود گزارشهای
پیدرپی که فیسبوک را مناسب نوجوانان و جوانان نمیدانند، طبق دادههایی از
comScore که میکر به اشتراک گذاشته، این پلتفرم اجتماعی همچنان در دسترس
اکثر نسل هزاره است. این دادهها میانگین ماهیانه دقایقی را که هر
بازدیدکننده در شبکههای اجتماعی حضور مییابد، اندازهگیری میکند؛
فیسبوک، اینستاگرام و اسنپچت، مدعی بیشترین دسترسی هستند.
شکل ۴: نفوذ مخاطبان دیجیتال در رده سنی ۱۸ تا ۳۴ سال در مقابل تعامل شبکههای اجتماعی پیشرو در آمریکا
جالب است که با وجود آنکه این مقدار در وبگاه تامبلر متعلق به یاهو، به کمی بیشتر از ۲۰ درصد در ۱۸ تا ۳۴سالهها میرسد، میانگین حضور هر کاربر در این شبکه اجتماعی ۲۰۰ دقیقه است. در ضمن این میزان در توییتر به بیش از ۵۰ درصد نسل هزاره میرسد، درحالیکه میانگین زمانسپریشده در این شبکه اجتماعی بهطور چشمگیری کمتر است.
۷٫ چت آینده است
برندهای تجاری
بنا به دلایل واقعی، بازاریابی مبتنی بر چت و روباتها را با آغوش باز
میپذیرند. چارتی که در شکل شماره پنج آمده است، رشد سریع واتساپ، فیسبوک
مسنجر و ویچت را در شش سال گذشته و نحوه مقایسه آنها با اینستاگرام،
توییتر و لینکدین را نشان میدهد.
شکل ۵: کاربران فعال ماهانه در شبکههای اجتماعی و مسنجرها، سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۵
آموزش شروع کسب و کار و کسب درآمد آنلاین
هر کس که قصد درآمدزایی و یا افزایش کسب درآمد دارد باید بالاخره از یک جایی شروع کند املای ننوشته یقینا غلط ندارد . کسب و کار آنلاین یا اینترنت مارکتینگ امروزه در حال رشد فزاینده است و افرادی که قصد کسب درآمد از فضای مجازی را دارند باید دست به کار شوند. اما هر کاری اعم از کسب و کار کوچک و یا بزرگ، باید مجموعه تمهیدات و گام هایی که موفقیت را تضمین می کند و در حصول به نتیجه اثبات شده است را فراگرفت در اینجا قصد دارم تا مجموعه آموزش ها و توصیه های موفق در کسب و کار آنلاین را آموزش دهم آموزشی هایی که موفقیت و رشد کسب درآمد را به همراه دارد.
نیازی را بیابید و راهی برای برآورده کردن آن پیدا کنید.
راهی برای افزایش فروش پیدا کنید.
وب سایتی تهیه و تنظیم کنید که استفاده از آن آسان باشد.
جهت ترغیب هر چه بیشتر افراد برای بازدید از سایتتان، از موتورهای جستجو استفاده کنید.
کاری کنید تا دیگران شما را به عنوان یک متخصص بشناسند.
از طریق ایمیل با مشتریان و دنبالکنندگان خود ارتباط برقرار کنید.
فروش خود را از طریق back-end sales و upselling افزایش دهید.
گام اول : نیازی را بیابید و راهی برای برآوردهکردن آن بجویید.
تازه کارها اولویت اول را محصول و اولویت بعدی را بازار میدانند.
برای اینکه شانس موفقیت خود را بالا ببرید، با یک بازار کار را آغاز کنید. ترفند پیشنهادی ما یافتن افرادیست که خودشان به دنبال پیدا کردن راه حلی برای یک مشکل بودهاند؛ ولی موفق نشدهاند. خوشبختانه با وجود اینترنت، انجام این گونه تحقیقها آسان شدهاست.
به دنبال انجمنهای آنلاین باشید و ببینید چه سوالاتی ذهن مردم رو به خود مشغول کرده و این انجمن ها در تلاشند تا برای چه مشکلاتی راه حل پیدا کنند.
به دنبال کلمات کلیدی باشید که افراد زیادی آنها را جست و جو می کنند اما سایت های زیادی در نتایج جست و جو ظاهر نمی شوند.
سایت رقیب های خود را بررسی کنید. به نقاط ضعف و قوت آن توجه کنید. شما میتوانید با این بررسیها و چیزهایی که از سایت رقیبان خود یاد گرفتهاید، محصولی جدیدی که قبلا موجود نبوده را خلق کرده و روانه بازار کنید.
گام دوم : راهی برای افزایش فروش پیدا کنید.
یک راه مطمئن برای افزایش فروش شما وجود دارد و شما می توانید با به کار گرفتن موارد زیر به آن دست بیازید:
برای جلب توجه از یک عنوان جذاب استفاده کنید.
مشکلی که محصول شما قرار است آن را حل کند ، توصیف کنید.
صداقت و اعتبار خود را به عنوان حل کننده ی مشکل موجود ثابت کنید.
نظرات مشتریانی را که از محصول شما استفاده کردن را به عنوان گواهی بر صحت کار خود ارائه کنید.
در باره محصولتان داد صحبت کنید و بگویید که چگونه این محصول قرار است به مصرف کننده سود برساند.
ارائه پیشنهاد.
ضمانت محکمی ارائه بدهید.
ایجاد حس اضطرار.
درخواست برای فروش.
توجه داشته باشید که مصرف کننده همیشه از خود میپرسد که این محصول به چه درد من می خورد. تلاشتان بر این باشد که پاسخ مطلوبی برای این پرسش بیابید.
گام سوم : وب سایتی برای خود راهاندازی کنید.
وقتی که صاحب بازار و محصولتان شدید دیگر شما فرایند فروشتان را آغاز و قطعی کرده اید و در این زمان شما باید آماده طراحی وب سایت برای کسب و کار آنلاین نوظهورتان باشید. به یاد داشته باشید که وب سایتتان ساده باشد چون شما فقط ۵ ثانیه وقت دارید تا نظر بیننده را جذب کنید؛ در غیر اینصورت ممکن است بیننده برود و هیچوقت بر نگردد. لذا رعایت نکات زیر خالی از لطف نیست:
از یک یا دو فونت ساده روی یک زمینه واضح و روشن استفاده کنید.
راهبری در سایت خود را ساده کنید. طوری که مشتری بتواند به راحتی به جایی که می خواهد برسد.
تنها زمانی از گرافیک و صدا و تصویر استفاده کنید که می دانید پیام شما را واضح تر می رساند.
خرید را آسان کنید. طوری که بیش تر از دو کلیک با پرداخت فاصله نداشته باشد.
وبسایت شما ویترین شماست، آن را زیبا و کاربر پسند کنید.
گام چهارم : برای بالا بردن آمار بازدید ها از موتور های جستجو استفاده کنید.
در کسب و کار آنلاین بهترین روش تبلیغات، روش پرداخت به ازای کلیک (Pay Per Click یا PPC) است. این گونه تبلیغات این مزیت را دارند که شما تنها بابت ترافیک قطعی که به سایت شما هدایت شده پول پرداخت می کنید و همچنین می توانید شعار ها و تیتر های تبلیغاتی مختلف را آزمایش کنید و ببینید کدام یک تأثیر بیشتری داشته اند. مهم تر از دو موردی که در بالا گفته شد، دیده شدن بهتر شما در موتورهای جستجو است.
گام پنجم : کاری کنید تا دیگران شما را به عنوان یک متخصص بشناسند.
افراد از اینترنت برای یافتن اطلاعات استفاده می کنند. اطلاعات را به صورت رایگان در اختیار دیگر سایت ها قرار دهید. با انجام این کار شما شاهد افازیش تعداد جستجو ها و ترافیک در سایت خود خواهید بود. راز موفقیت این است که همیشه یک لینک را در سایت خود قرار دهید و خبر های داغی را برای سایت خود تدارک ببینید.
سعی کنید محتوای سایتتان تخصصی و رایگان باشد. مقالات، ویدیو ها، و هر گونه اطلاعات مفیدی که در توانتان هست را برای کاربران خلق کنید.
این مقالات و اطلاعات را به صورت آنلاین و از طریق رسانههای اجتماعی توزیع کنید.
در انتهای مقالات ارزشمند خود گزینه «اشتراک گذاری با دوستان» را اضافه کنید.
در انجمن ها و جاهایی که مشتریان احتمالی شما حضور فعال دارند به عنوان یک متخصص نظر بدهید.
گام ششم : از قدرت بازاریابی ایمیلی برای جلب توجه بازدید کنندگان استفاده کنید.
وقتی شما لیستی از افراد را برای ارسال ایمیل های تبلیغاتی به وجود می آورید، این خود می تواند یکی از ارزشمند ترین کارهایی باشد که شما انجام می دهید. دنبال کننده گان شما و مشتریانتان این اجازه را به شما داده اند تا برایشان ایمیل های تبلیغاتیتان را بفرستید. این بدان معنی است که:
شما دارید چیزی را به آنها اعطا می کنید که خود می خواستند.
شما با این کار رابطه ای دائمی که روز به روز رو به بهتر شدن است را با آنان برقرار کرده اید.
پاسخی که از این طریق دریافت می کنید صد در صد قابل اندازه گیری است.
بازاریابی از طریق ایمیل بسیار مقرون به صرفه تر و موثر تر است تا بازاریابی های چاپی و تلویزیونی و رادیویی، چون این روش بسیار هدفمند تر است و شما قلب بازار را نشانه رفته اید.
هر کسی که از سایت شما بازدید می کند و تصمیم به ملحق شدن به لیست دریافت کنندگان ایمیل های تبلیغاتی شما می گیرد، در واقع کمک بزرگی به شما کرده است و این درست همان چیزی است که باید انجام دهید. این را هم بدانید که راهی بهتر از ایمیل برای رصد کردن مشتریانتان وجود ندارد .
گام هفتم : فروش خود را از طریق back-end sales و upselling افزایش دهید.
یکی از مهم ترین استراتژی های بازاریابی تحت شبکه این است که بتوانید مشتریانی پیدا کنید که برای همیشه با شما بمانند و محصولات شما را بخرند. حداقل ۳۶ درصد از افرادی که یک بار از شما خرید کرده اند باز هم به سراغ شما می آیند. البته اگر شما به درستی ارتباط خود را با آنها حفظ کنید. انجام اولین فروش بسیار دشوار و هزینه بر است. سپس از back-end sales و upselling برای فروش مجدد محصولات به مشتریان فعلی خود استفاده کنید:
محصولی پیشنهاد دهید که مکمل محصول خریداری شده کنونی آن هاست.
کوپن تخفیف وفاداری برای آن ها ارسال کنید تا بتوانند دفعه بعد از آن استفاده کنند.
در صفحه «تشکر از خرید» محصولات مشابهی را به آن ها پیشنهاد دهید.
اینترنت با سرعت زیادی در حال تغییر است؛ به طوری که یک سال آنلاین، برابر است با ۵ سال دنیای واقعی ولی اصول و ضوابط چگونگی برپا کردن و رشد دادن یک کسب و کار آنلاین دستخوش تغییر نشده است. اگر در حال راه اندازی کسب و کاری به صورت آنلاین هستید، از موارد بالا استفاده کنید و اگر هم قبل از این در کار کسب و کار آنلاین بوده اید، مروری سریع بر کارتان داشته باشید و ببینید که آیا گام های بالا را مو به مو اجرا کرده اید یا موردی را از قلم انداخته اید یا نه. با رعایت این اصول شما هرگز راه را اشتباهی نخواهید رفت.
علاقمندان قبل از یارگیری فانتزی رتبهبندیهای ارائه شده توسط متخصصان را بررسی میکنند، اطلاعات خود را درمورد مصدومیت و پیشرفت بازیکنها بهروز میکنند، و حتی در یک یارگیری شبیهسازی شده شرکت میکنند تا بتوانند بهترین بازیکنهای ممکن را یارگیری کنند. حتی وقتی فصل آغاز میشود، عجیب نیست که برای بهبود تیمتان، بهدنبال راهنمایی گرفتن از انجمنهای برخط یا فانتزی بازهای دیگر باشید.
در کسبوکار هم باید درمورد شناسایی مخاطبان، شناختن رقبا، و چگونگی عرضهی کالا و خدمات تحقیق کنید. وقتی هیچچیز دیگری نتیجه نداد، در راهنمایی خواستن از یک پیشکسوت تردید نکنید.
فرض کنیم شما آرون راجرز و نیک فولز را در تیمتان دارید. ممکن است راجرز یک یا دو بازی داشته باشد که بهترین بازی او نباشد، ولی حتی اگر فولز چند بازی بسیار عالی داشته باشد باز هم شما راجرز را به خاطر فولز نیمکتنشین نمیکنید. وقتی تحتفشار قرار میگیرید، مجبور هستید بازیکنهای تازهکار را وارد میدان کنید و بگذارید بار تیم را به دوش بکشند.
در دنیای کسبوکار هم میتوان این را گفت. شما نه تنها باید برترین استعداد را شناسایی کنید، بلکه باید به آنها آزادیعمل بدهید و تشویقشان کنید تا با انگیزه و مشتاق بمانند. یک فرد مستعد مشتاق و باانگیزه شرکتتان را به مرحلهی بعد میبرد.
در طول فصل بازیکنانی هستند که فصلی بسیار عالی خواهند داشت. برای همین مهم است که حواستان به ویوروایر باشد تا سوپراستارهای آینده را پیدا کنید. حتی اگر یک ستاره دارید، میتوانید مهاجم یا دریافتکنندههای پاس دور بالقوه را پیدا کنید که با کمک آنها میتوانید تیمتان را به بازیهای سرنوشتساز حذفی برسانید.
همیشه چشمانتان را برای یافتن استعداد برتر در شرکت یا حتی صنعتتان باز کنید. نیازمندیهای شغلی یا شبکههای اجتماعی حرفهای را بررسی کنید. اگر بتوانید این ستارهی در حال ظهور را بهدست بیاورید، میتوانید افزایش بهرهوری و سودتان را ببینید.
در فاصلهی یارگیری و آغاز فصل فوتبال، ممکن است خیلی چیزها اتفاق بیفتد. مثلا، ممکن است بهترین دریافتکنندهی پاسدورتان در هفتهی سوم فصل مصدوم شود. بسته به شدت مصدومیت، ممکن است مجبور شوید او را کنار بگذارید، چون تا آخر فصل خارج از زمین است. ممکن است یکی از مهاجمهایی که یارگیری کردهاید چند شروع بد داشتهباشد، ولی شاید بخواهید او را نگهدارید، چون او دوباره خوب میشود و یکی از بهترین مهاجمهای بازی است.
هرچند، وقتی صحبت از کسبوکارتان میشود، ریسکهای بیشتری وجود دارد، ولی دانستن اینکه چه وقت بازیکنی را کنار بگذارید و چهوقت بازیکنی را نگهدارید، تقریبا همان کارآیی را دارد. آیا شما عضوی از تیم را که ضعیف عمل میکند نگهمیدارید؟ یا چون قابلیت پیشرفت دارند با آنها ادامه میدهید؟ لازم است فرآیندی بهجا و مناسبی داشتهباشید تا در این تصمیمگیریهای سخت به شما کمک کند.
اگر به فوتبال فانتزی علاقه دارید، احتمالا متوجه شدهاید که هر سال بازیکنهای ثابتی در بین ۱۰ یا ۲۰ رتبهی اول هستند. چرا؟ چون آنها در طول فصلهای قبل ثابت کردهاند بازیکنهای برتر میدان بازی هستند. هرچند اگر آن بازیکن درگیر مصدومیت بودهباشد یا به تیم جدیدی پیوستهباشد، ممکن است مثل همیشه بهرهور نباشد. همچنین باید بفهمید کدام بازیکنها همان ظرفیت فصلهای درخشان را دارند.
به عنوان صاحبان کسبوکار، برای اینکه جلوتر از رقبایتان باشید، باید بیشترین دادههای ممکن را تجزیهوتحلیل کنید. این یعنی نگاهکردن به دادههای قبلی برای بررسی ثبات، در نظرگرفتن همهی تغییرات، و استفاده از دادهها برای پیشبینی آینده است.
اگر میخواهید تیمتان را بهبود ببخشید، نقل و انتقال یکی از بهترین راههای دستیابی به آن است. پیشنهادکردن نقل و انتقال یک هنر است. باید منصف باشید و در ازای بازیکنهایی که میخواهید، بازکنهایی را از دست بدهید. مثلا، شما مهاجم یک سوم و دفاع یک چهارم پشتیبان در تیم جگوار را برای پیتون منینگ پیشنهاد نخواهید کرد. همچنین باید بااخلاق باشید. مثلا، فرض کنید ۲ بازیکن با نام آدرین پترسون در لیگ حضور دارند. اگر شما هنگام معامله با کسی نمیداند ۲ آدرین پترسون در لیگ حضور دارند، آگاهانه آدرین پترسون را که در بیرز است نقل و انتقال کنید، این کاملا غیر اخلاقی است. با این حال درمورد نقل و انتقال باید محکم باشید. اگر پیشنهاد یک مهاجم یک سوم و دفاع یک چهرم پشتیبان را درمورد منینگ دریافت کردید باید فورا آن را رد کنید.
هنگام مذاکرهی معاملات کاری باید منصف و بااخلاق باشید و همچنین باید بدانید ممکن است مجبور باشید کمی بیش از آنچه پیشبینی کردهبودید بپردازید تا هر دو طرف راضی باشند.
شاید کنارگذاشتن تعصبهای شخصی در دنیای فانتزی دشوار باشد. مثلا یک هوادار بازیکن شمارهی ۴۹ شاید مجبور باشد در هنگام یارگیری تعصب شخصی را کنار بگذارد چون جیمی گراهام در دسترس است. تقریبا احمقانه است که بهترین بازیکن موجود را به این خاطر که در تیم حریف است، انتخاب شود. همچنین، فقط به این دلیل که هوادار پروپا قرص تیم فالکنز هستید کلوین جانسون و مت فورت را به خاطر رادی وایت از دست نمیدهید.
در کسبوکار هم وقتی صحبت از بهترین مصلحت است، باید احساسات شخصی را کنار بگذارید. شاید شخصا به یک عاملفروش یا یک مشتری اهمیتی ندهید، ولی اگر آنها در کارشان عالی هستند و همیشه سفارشها را به موقع تحویل میدهند، به خاطر منافع کاری، باید نگاه دقیقی داشته باشید. بههمزدن این رابطه فقط به دلیل اینکه احساسات شخصیتان جای منطق را گرفتهاند، هیچ توجیهی ندارد. همینطور، نباید یک دوست را فقط به خاطر اینکه دوستتان است استخدام کنید. شاید استعداد و مهارت لازم برای کمک به پیشرفت کسبوکارتان را نداشته باشد.
طبیعی است که بازیکنها در طول فصل آسیب ببینند یا خوب عمل نکنند. برای همین مهم است که تیم فانتزیتان ذخیره داشته باشد. مثلا میتوانید بازیکنها را، مثل یک جفت مهاجم در یک تیم، به هم “دستبند” بزنید. اینگونه، اگر یک بازیکن بازی نکند، از قبل برای او جایگزینی در تیم دارید.
در محل کار، با موقعیتهایی رو به رو خواهید شد که کارمندان بیمار میشوند یا درگیر یک وضعیت اضطراری میشوند. هرچند این موضوع بهرهوریتان را تحتتاثیر قرار خواهد داد، اگر یک تیم مستعد داشته باشید که هنگام غیبت یک روزهی فردی، بتوانند این خلاء را پر کنند، بهرهوریتان خیلی صدمه نمیبیند.
فرقی نمیکند موضوع ذخیرهداشتن باشد یا به روزبودن دربارهی بازیکنها، در فوتبال فانتزی همیشه باید به چند قدم جلوتر فکر کنید. مثلا، اگر جایی خواندید که پنجهی پای دریافتکنندهی اول پاسدورتان دچار آسیب شدهاست. باید برای پیداکردن یک دریافتکنندهی اول پاسدور ویور وایر را به دقت زیر نظر بگیرید یا سریع به سراغ نیمکت بروید.
در محل کار باید قبل از اینکه مشکلات به وجود بیایند درموردشان فکر کنید. فرقی نمیکند مسئله یکدستبودن بازیکنها باشد، یا یک پشتوانه برای مواقع ضروری، یا زیر نظرداشتن همه، شما نمیخواهید وقتی بدترین سناریو رخ میدهد غافلگیر شوید.
در خلال فصل، ممکن است ببنید مهاجمهای تیمتان رو در رویتان دفاع میکنند. و برای حریفتان عادی است که آرون راجرز را داشته باشد و شما هم رندال کاب را دارید. بنابراین از کاب انتظار دارید با چند عبور از خط دروازه و انجام تاچدوان امتیاز بگیرد. در عین حال نمیخواهید آرون راجرز تاچدان کند. ولی اگر این کار را میکند. آنها باید به سراغ کاب بروند.
در کسبوکار، باید هزینهی فرصت را در نظر بگیرید. اگر تصمیم میگیرید کسبوکارتان را در توییتر بازاریابیکنید، مخاطبهای فیسبوک را نادیده گرفتهاید. با این حال دنبالکنندگان توییتر شما بیشتر احتمال دارد تبدیل به مشتری شوند، بنابراین تمایل دارید به این قهاتر ادامه بدهید.
اگر نمیدانید در ویور وایر چه کسی را یارگیری یا انتخاب کنید، علاوهبر بازیکنهایی که در تیمهای بزرگ بازی کردهاند، دنبال بازیکنهایی هم باشید که از آرون راجرز، پیتون منینگ، و تام بردی پاس دریافت میکنند. حتی اگر آنها بازیکنهای پروبول نباشند، در کنار بازیکنهای برتر کار کردهاند. ولی کدامیک از این بازیکنها سعی میکنند مشارکت استراتژیک داشتهباشند؟ راجرز دریافتکنندههای بیشماری را امتحان میکند تا کسی را پیدا کند که میتواند برای پاس مشارکتی روی او حساب کند.
میخواهید در کسبوکار موفق شوید؟ باید زوجهای کاری استراتژیک تشکیل بدهید تا با کمک آن مشتریهای جدید یا تجربههای جدید بهدست بیاورید، اعتبارتان را افزایش بدهید، و نمای کلی کسبوکارتان را بسازید. فقط باید زوجهای کاری مناسب را پیدا کنید، زوج کاری اوبر و اسپاتیفای را در نظر بگیرید، این میتواند کسبوکارتان را گسترش بدهد.
فوتبال فانتزی، رقابت با دیگران با چینش خودتان است، و حتی کمی کریخواندن هم دور از انتظار نیست. در حقیقت خیلی عادی است که افایکس(یک شبکهی تلویزیون کابلی) در طول فصل فوتبال، برنامهی تلویزیونی به نام “لیگ” بسازد که در آن یک گروه از دوستان با یکدیگر رقابت سنگینی دارند.
رقابت در محیط کار هیچ اشکالی ندارد. میتواند بهترین توانایی کارمندان را به نمایش بگذارد و حتی آنها را به سوی بهرهمندی از تمام ظرفیتشان هدایت کند. فقط کریخواندن را از حد نگذرانید، شما نمیخواهید از خطوط قرمز عبور کنید.
تقریباً ۹۰ درصد کسب و کارها با ناکامی مواجه میشوند.
اگرچه در مکالمات کسب و کار، این آمار شوم در حال رواج است اما آیا هرگز در مورد منطق ورای چنین ارقام ناامیدکنندهای تفکر کردهاید؟ اغلب، استارتآپها از مرحله مهمی در این فرآیند سهلانگارانه عبور میکنند: اعتبارسنجی ایده.
به عبارت دیگر، اکثر استارتآپها شکست میخورند چون بنیانگذاران ایده خود را ایدهای طلایی قلمداد میکنند. آنها مفهوم تحولی (به زعم آنها) را گسترش داده و همانند یک نادان برای راهاندازی آن دست به کار میشوند. با وجود این، آنها زمانی را به مشاوره با مشتریان واقعی اختصاص نمیدهند تا خود ایده را اعتبارسنجی کنند.
استارتآپ شکست خورده Monitor 110 نمونه کلاسیکی از ایده اعتبارسنجی نشده را فراهم نموده است. در یک پست وبلاگی در مورد سقوط Monitor110، راجر ارنبرگ سرمایهگذار این استارتآپ نوشته بود که این شرکت «به اندازه کافی به مشتری نزدیک نبود» و «به کندی خود را با واقعیت بازار تطبیق داده بود.» به جای توجه به تمام جنبهها و گرفتن بازخوردهای مشتری، رهبران استارتآپ فقط تصمیم به صرف زمان و هزینه در ایجاد آن چیزی هستند که به اعتقاد آنها احتمالاً قانعکنندهترین محصول است. آنها هرگز ایدههای جسورانه خود را اعتبارسنجی نکردند و این اشتباهی است که آنها را به ورطه نابودی میکشاند.
Monitor110 و بسیاری دیگر از استارتآپهای ناکام در تحقق اهمیت کسب بازخوردهای کاربران موفق نبودند. اکثر شرکتها هرگز این سوال مهم را از خود نپرسیدند، «آیا مردم واقعاً به محصول ما علاقمند هستند؟» این تغییر برای رسیدن به موفقیت تقریباً حیاتی است.
این کار را درست انجام دهید، اعتبارسنجی ایده میتواند به استارتآپ امکان دهد که آیا این ایده پتانسیل واقعی بازار را دارد یا خیر. اگرچه بازخورد مشتری در طول حیات استارتآپ ارزشمند است اما در اوایل آن اهمیت فوقالعادهای دارد. در این مرحله، میتوانید از بازخورد برای شکلدهی به محصول در قالب راه حلی برای نیازهای مشتریان خود استفاده کنید.
میتوانیم بگوییم که شما صرفاً نمیتوانید بر نظرسنجی انجام شده طی چند روز اکتفا کنید. اعتبارسنجی به ایده در طیف گستردهای از بازخورد مشتری جان میگیرد. از مشتری در مورد نیاز آنها به محصول بپرسید. سپس روندهای مشترک را تحلیل کنید و محصول خود را متناسب با آن نیازها اصلاح کنید.
در ادامه روشهایی برای اعتبارسنجی ایده به شیوهای صحیح آمده است:
۱- تست بتا انجام دهید
محصول خود را به جهان عرضه کنید و به دست مخاطبین هدف برسانید. شما بازخوردهای ارزشمندی خواهید یافت اگر همانهایی که باید محصولات شما را دریافت کنند. این برداشتها و دروندادها شما را قادر به شکلدهی به محصولاتتان مطابق نیازهای کاربران مینماید.
۲- فلسفه پشتگرمی را بپذیرید
کتاب اریک ریس یعنی «نوپای ناب» تحقق محصول حداقل قابل حیات (MVP) را اثبات کرده و یک حلقه بازخورد حیاتی ایجاد کرده است. آنچنان بر توسعه محصول تمرکز نکنید که از مشتری غافل شوید. نمونه اولیه کاری درست کنید و آن را اجرا کنید حتی اگر بر یک گروه کوچک باشد.
۳- همه چیز حتی برندتان را اعتبارسنجی کنید
فکر نکنید که فقط محصولتان باید اعتبارسنجی شود. هرچیزی از برند گرفته تا کپی وبسایتتان باید اعتبارسنجی شود. نحوه واکنش کاربران را از هر جنبه بسنجید. تغییراتتان بر مبنای این پیشنهادات اعمال کنید تا به شما نه تنها در بهبود برند بلکه کل برند کمک کند.
بهترین استارتآپها همین طوری ساخته نمیشوند. باید بازخوردها را از عمق وجود مشتریانی که هدف قرار دادهاید دریافت کنید. اگر ایده شما خوب نیست باید بتوانید خیلی زود بیخیال آن شوید تا زیان کمتری ببینید. اعتباریافتن به معنای یافتن بهترین تناسب محصول / بازار و شکل دادن به استارتآپ حول نیازهای مشتری است. نتیجه نهایی بهترین برند برای شما و محصولتان است.