دامپینگ در کسب و کار و درآمد
خیانت بزرگی بنام دامپینگ در جامعه در حال وقوع است. هوشیار باشید.
یک
فروشگاه زنجیره ای را تجسم کنید. بسیار بزرگ. بسیار شیک. وارد محله ای می
شود. محله ای با مردمانی از طبقه متوسط. نبش اصلی ترین چهار راه محله،
زمینی به وسعت 10 هزار مترمربع را می خرد. آن را در هفت طبقه می سازد. با
پله برقی، آینه ها و لامپ های زیبا.
خوشحالید نه؟
فروشگاه شروع به
کار می کند. تعداد زیادی از اهالی محل را هم استخدام می کند. ولی فقط چند
ساعت در هفته. مثلا روزی یکی دو ساعت. چه خاصیتی دارد؟ روشن است که وقتی
خانم خانه دو ساعت در فروشگاهی که با آن همه زلم زیمبو و رعایت قواعد
مارکتینگ چیده شده کار می کند، خرید روزانه اش را هم از همانجا انجام خواهد
داد. بخصوص که قیمت ها هم پائین تر از عباس آقای میوه فروش و حسین آقای
پارچه فروش است. حتی پائین تر از قیمت تمام شده! به این می گویند دامپینگ!
جالب اینکه خانم عباس آقا هم میوه اش را تازه از همان فروشگاه می خرد. چرا؟
چون عباس آقا سالها هرچه میوه بد داشته که کسی نخریده بوده به منزل آورده.
الان خانم عباس آقا خودش دارد کار می کند. با حقوق خودش حسرت سالیان را
از دلش در می آورد.
چند ماهی گذشته. کار و بار عباس آقا و حسین آقا
خراب است. درآمدشان اجاره مغازه شان را هم در نمی آورد. شاگرد مغازه اخراج
می شود و می رود در فروشگاه زنجیره ای استخدام می شود. هفته ای 10 ساعت.
ولی حقوق ساعتی اش بالاست. این حقوق ساعتی آنچنان توقع او را بالا برده که
جای دیگری نمی تواند کار پیدا کند.
دو سال گذشته. عباس آقا در شرف
ورشکستگی است. آخرین مقاومت ها را کنار می گذارد و مغازه را تعطیل می کند.
او نیز به فروشگاه زنجیره ای می رود و زیر دست شاگرد سابقش که حالا یکی از
انباردارهای فروشگاه است استخدام می شود. همسرش اما اخراج شده است. چون
انتظار داشته بعد از دو سال حقوقش یا دست کم ساعت کارش اضافه شود.
چهار
سال گذشته است. صاحب مغازه عباس آقا دو سال است اجاره ای نگرفته است. از
وقتی عباس آقا مغازه اش را خالی کرده یکی دو مستاجر عوض کرده که هیچکدام
بیش از یکی دو ماه دوام نیاورده اند. کاسبی نیست. مغازه ها را به قیمت
ارزانی می فروشد به یک بساز و بفروش.
سال پنجم دیگر محله مردمانی از
طبقه متوسط ندارد. حسین آقا و شاگردش هر دو کارگر ساختمانی هستند. قیمت های
فروشگاه زنجیره ای بالاست. سود هشتصد درصدی روی قیمت تمام شده کالا عادی
است. فروشگاه حقوق ساعتی را کم کرده. تعداد بیشتری را با ساعت های کمتر
استخدام کرده است.
سال هفتم. فروشگاه محله را به خاک سیاه نشانده. کسی
دیگر در آن محله پس اندازی ندارد. فروشگاه کالاهایش را به سایر شعبه ها
انتقال می دهد. این شعبه تعطیل است. مردم فقیر منطقه قدرت خرید از چنین
فروشگاه باکلاسی را ندارند!
این اتفاقی است که هر روز در آمریکا می
افتد. صاحب فروشگاه همان یک درصد است و ساکنین محله همان 99 درصد. فقرا
فقیرتر و پولدارها پولدارتر می شوند. شهردارهای مناطق و شهرهای کوچک هر روز
با التماس از مردم می خواهند که به جای خرید از فروشگاه های عظیم، از
بیزینس های محلی (عباس آقا و حسین آقا) خرید کنند. ولی اغلب مردم با همین
طرز فکر شما خریدشان را از غول های بزرگ انجام می دهند. شیک. ارزان!
از
خودتان بپرسید چرا اروپا غول های آمریکایی مثل والمارت را محدود کرده؟
جالب اینکه به دلیل همین محدودیت متهم به کمونیست بودن و مخالفت با تجارت
آزاد هم می شود.
نه دوست عزیز. هرکه ارزان می فروشد برای رضای خدا ارزان نمی فروشد!
اگر
چین سیب و پرتقالش را با ضرر وارد کشورتان می کند و ارزانتر از باغدار شما
میفروشد برای این است که می خواهد باغدار باغش را نابود کند و ویلا بسازد.
اگر چین پیراهن مردانه را در تهران می فروشد 5000 تومن و شما برای دوختن
همان پیراهن باید 10 هزار تومن مزد بدهی، فقط به دلیل ارزانی نیروی کار
چینی نیست! بلکه دارد دامپینگ می کند! قضیه خیلی ساده است .
این قضیه متاسفانه دلیل اصلی تعطیلی کارخانجات اخیر است.
✍️برگرفته از پژوهش استاد جامعه شناسی دکتر جمالو
ساخت فروشگاه ، آموزش فروشگاه ساز رایگان، فروشگاه ساز رایگان هشت، برترین فروشگاه ساز رایگان فارسی، فروشگاه فایل ، فروش فایل در فروشگاه هشت، فروشگاه ساز ساخت فروشگاه ساخت فروشگاه اینترنتی ایجاد فروشگاه
زمانی داشتن یک فروشگاه ساده برای راه اندازی کسب و کار اینترنتی، آرزوی ناممکن بسیاری از کاربران فعال در فضای مجازی بود چرا که برنامه نویسان مبلغ بالایی درخواست می کردند و نداشتن دانش نگهداری و هزینه های فروشگاه مزید بر علت بود. ولی با راه اندازی فروشگاه سازهای رایگان کار آسان و راحت شد در واقع کسب درآمد آسان و راحت شده است. کافیست شما با چند کلیک یک فروشگاه با امکانات دلخواه خود راه اندازی کنید. یکی از این فروشگاه سازهای مدرن، هشت می باشد که همه امکانات به روز را با هم دارد .
قبل از آنکه به تشریح و معرفی کامل فروشگاه ساز رایگان هشت بپردازم، به طور مختصر برخی مزایای این فروشگاه ساز عبارتند از:
1- داشتن یک فروشگاه اینترنتی مدرن و به روز
2-ساخت فروشگاه بدون داشتن دانش در زمینه برنامه نویسی
3- رایگان بودن کلیه امکانات : هاست , فروشگاه ساز , قالب های حرفه ای
4- دارا بودن فروشگاه فایل و اتصال به درگاه پرداخت و اینکه بابت فروش فایل ، صاحب فروشگاه هیچ پورسانتی پرداخت نمی کند.
5- داشتن هاست پر قدرت با آپتایم بالا
6- باز بودن دست کاربر در راه اندازی دو نوع فروشگاه اعم از ساده و آماتوری و یا حرفه ای و پیشرفته
و دهها امکان حرفه ای دیگر که شرح برخی در ادامه خواهد آمد...
هشت پلتفرمی برای ساخت و مدیریت فروشگاه اینترنتی به صورت ساده و حرفه ای است است که امروزه یکی از بهترین روش های ساخت فروشگاه اینترنتی استفاده از فروشگاه ساز های بر خط و آنلاین از جمله هشت است زیرا این سیستم ها به صورت آنی اقدام به تحویل فروشگاه اینترنتی به صورت آنلاین می نماید و هزینه های کمتری بر کاربر تحمیل می کند.سایت هشت نیز از این دسته سیستم ها است که کل عملیات ساخت و تحویل فروشگاه را به صورت آنلاین و آنی انجام میدهد.
از ویژگی های دیگر هشت وجود پوسته های فروشگاهی متنوع و حرفه ایی است که به کاربران کمک می کند تا بتوانند خیلی سریع و بدون هر گونه دانش در زمینه برنامه نویسی اقدام به نصب پوسته فروشگاهی خود نمایند.
ویژگی بعدی وبسایت هشت امکان اتصال به درگاه بانکی است تا مشتریان بتوانند وجه سفارشات را به صورت آنلاین پرداخت نمایند و کاربر با فعال سازی سبد خرید حرفه ایی بتواند مشخصات کامل خریدار را به صورت اتوماتیک دریافت کنید.در معرفی فروشگاه ساز هشت باید از قالب های موبایل نیز سخن گفت زیرا قالب نوبایل با توجه به گسترش استفاده از گوشی های هوشمند از اهمیت فراوانی برخوردار می باشد.
یگی دیگر از ویژگی های هشت ، امکان فروش محصولات دانلودی است که بسیار بسیار در مبحث راه اندازی فروشگاه اهمیت دارد.در هشت کاربر می تواند خیلی ساده علاوه بر فروش کالاهای فیزیکی اقدام به فروش کالاهای دانلودی نماید.
برای ساخت فروشگاه اینترنتی با این لینک به وبسایت هشت مراجعه کنید.: http://8n8.ir
ما بی دلیل فروشگاهی را برای کسب و کار معرفی نمی کنیم تمام موارد در فروشگاه هشت مورد تایید است و با خیالی آسوده می توانید به کسب درآمد بپردازید ، آنچه خوبان دارند این همه را یکجا دارد.
تمام آموزش ها از صفر تا صد در فروشگاه ساز هشت وجود دارد.
در مقالات متعدد کسب درآمد و راه اندازی کسب و کار اینترنتی یکی از جنبه های تاکیدی ما داشتن استراتژی بود. استراتژی را به عنوان چراغ راه آینده و برنامه کاری رو به جلو تصور می کردیم و می گفتیم که موفقیت کسب درآمد به داشتن استراتژی کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت است . حال سوال این است که استراتژی در کسب و کار چیست؟ واقعیت داشتن استراتژی کسب درآمد اینترنتی چیست و چه تاثیری در رشد و افزایش درآمد کسب و کار دارد . در اینجا قصد دارم تا واقعیت استراتژیک در کسب و کار را بررسی کنیم.
استراتژی و مباحث مربوط به آن یکی از حوزههای سهل اما ممتنعی است که در آن تورم واژگان موجود باعث شده تا شناخت مفاهیم عمیق و اصلی بهسختی بهدست آید. در این میان یکی از سؤالات اصلی این است که تفاوت میان استراتژی، پیادهسازی و اجرا چیست؟ آیا استراتژی خود یک طرح اجرایی نیست و حتما نیاز به پیادهسازی و اجرا دارد؟ اصلا پیاده سازی چه فرقی با اجرا دارد؟ آیا استراتژی بهمعنی تعیین مقصد و مقصود کسبوکار و راه رسیدن به آن برای خلق ارزش افزودهی اقتصادی است؟ آیا استراتژی با کشف راهحلهای مسائل ناشناخته یا بهرهگیری از فرصتهای غیرقابل انتظار رابطهای دارد؟ سؤالاتی از این دست در دنیای پرهیاهوی استراتژی فراواناند. اما آنچه نباید فراموش شود این است که جذابیت چالشبرانگیز این سؤالات بیشتر در قالب مباحثات علمی مطرح است و تنها نیاز مدیری که بهدنبال استفاده از استراتژی و ابزارهایاش برای موفقیت کسبوکار و سازمان خویش است، در ذهن داشتن یک تعریف ساده و کاربردی از مفاهیم کلیدی استراتژی است.
اولین گام در آشنایی با مفهوم استراتژی این است که بدانیم که استراتژی به دو نوع اصلی تقسیم میشود: استراتژی شرکتی (Corporate Strategy) و استراتژی واحد کسبوکار (Business Unit Strategy.) استراتژی شرکتی شامل سه انتخاب کلیدی است که باید توسط مدیرعامل و اعضای هیأتمدیره (مدیریت ارشد سازمان در یک کلام) انجام شود:
۱- چه شایستگیهای کلیدی باید باعث تمایز شرکت ما بشوند؟
۲- مزیت نسبی (Comparative Advantage) شرکت ما، در خلق ارزش افزوده در حوزهی کسبوکار منحصر بهفردش باید چه چیزی باشد؟ توضیح اینکه مزیت نسبی بهمعنی توانمندی کسبوکار در فروش محصولات/خدمات با پایینترین قیمت بازار نسبت به رقبا است که موجب ایجاد حاشیهی سودی باثباتتر میشود. بهعبارت بهتر هر چقدر تولید برای ما از رقبایمان ارزانتر تمام شود، مزیتی در حاشیهی سود نسبت به آنها خواهیم داشت و میتوانیم با فروش به قیمتهای بازار، سود بیشتری بهدست بیاوریم یا اینکه از فروش ارزانتر بهعنوان استراتژی رقابتی استفاده کنیم. مزیت مقایسهای باعث تعیین حوزههای تمرکز کسبوکار شرکت میشود: بهتر است شرکت در کسبوکارهایی فعالیت کند که در آنها پایینترین حاشیهی میان هزینهی تولید و قیمت فروش را داشته باشد. بنابراین منظور از این سؤال میتواند این باشد: چه مزیت نسبی در حوزههای کسبوکاریمان داریم یا میتوانیم ایجاد کنیم؟
۳- در چه کسبوکارهایی باید فعالیت کنیم؟ طبیعتا در کسبوکارهایی که در آنها مزیت نسبی داریم!
کمی پیچیده بهنظر میرسد؛ اما اصل داستان خیلی ساده است. به این جمله توجه کنید: شایستگیهای کلیدی باعث ایجاد مزیت نسبی میشوند و شرکت باید در کسبوکارهایی فعالیت کند که مزیت نسبی دارد! دو مسیر در اینجا داریم:
۱- شرکت شایستگیهای کلیدی موجود را تعیین و براساس آن مزیت نسبی خود و در نهایت کسبوکارهای محل فعالیت خود را شناسایی میکند؛
۲- شرکت ابتدا کسبوکارهای محل فعالیت خود را تعیین میکند، سپس با تعیین مزیتهای نسبی مورد نیاز برای آن کسبوکارها، در نهایت به شایستگیهای کلیدی مورد نیاز برای فعالیت در آن کسبوکارها میرسد و آنها را در سازمان خود ایجاد میکند.
نکتهی مهم این است که تصمیماتی که در سطح استراتژی شرکتی گرفته میشود همچون چتری بر تمامی تصمیمات و اقدامات بلندمدت، میانمدت و روزمرهی مدیران و نیروی انسانی سازمان سایه میاندازد.
بههمین شکل در سطح استراتژی واحد کسبوکار نیز سه سؤال کلیدی وجود دارد:
۱- کدام مشتری باید تعیینکنندهی بازار هدف ما باشد؟ کسبوکارها اگر بتوانند محصولات یا خدماتی را به مشتریان عرضه کنند که خود مشتریان خواستار آنها هستند، میتوانند رضایت مشتریان خود را جلب کنند. احتمال خرید یک مشتری از کسبوکاری که از آن راضی بوده است بالاتر است و این موضوع خود به افزایش فروش و سودآوری خواهد انجامید. بنابراین لازم است طی فرایند بخشبندی بازار و مشتریان، یک یا چند گروه تقریبا همگن از مشتریان بالقوهی ارزش افزودهی کسبوکار با توجه به نیازها و ویژگیهای آنها شناسایی شوند.
۲- چه پیشنهاد ارزشی (Value Proposition) محصول/خدمت ما را در دیدگاه آن مشتری متمایز میسازد؟ ارزش پیشنهادی دلیل ترجیح محصولات و خدمات یک کسبوکار نسبت به دیگری توسط مشتریان آن است. هر ارزش پیشنهادی متشکل از بستهای منتخب از محصولات و خدمات مرتبط با نیازهای یک بخش خاص از مشتریان است. بنابراین منظور از ارزش پیشنهادی، مجموعهای منافع است که شرکت به مشتریان خود پیشنهاد میدهد. ارزش پیشنهادی هم میتواند نوآورانه و جدید باشد و هم میتواند مشابه ارزشهای موجود بازار اما دارای ویژگیهای متمایز و برتر باشد.
۳- چه چیزهایی میتواند باعث شود کسبوکار ما در ارائهی پیشنهاد ارزش تعیین شده از تمامی رقبای خود بهتر و برتر باشد؟پاسخ مزیتهای رقابتی است. وقتی از ارزش محصول یا خدمت سخن به میان میآید، معمولا همه به یاد قیمت و ارزش پولی محصول میافتند. این درست است که در نهایت همه چیز با “پول” سنجیده میشود؛ اما تمامی ارزش محصول یا خدمت با این نوع نگاه نمایان نمیشود. چه بسیارند محصولاتی که حتی با قیمت بسیار پایین خریداری نمییابند و چه اندکاند محصولاتی که هر قیمتی داشته باشند، صفی طولانی برای خرید آنها ایجاد میشود. بهنظر میرسد در این میان حلقهی مفقودهای وجود دارد: چرا این اتفاق رخ میدهد؟ مشتری برای خرید کردن، تنها براساس قیمت یا ارزش پولی تصمیم نمیگیرد؛ اگر چه این عامل، در تصمیم نهایی مشتری بسیار کلیدی است. اما چه عوامل دیگری در تصمیم نهایی مشتری برای قضاوت در مورد ارزشمندی محصول یا خدمت مؤثرند؟ پاسخ به این سؤالات، مشخصکنندهی مزیتهای رقابتی کسبوکار هستند.
تدوین استراتژی بهزبان ساده چیزی ز پاسخگویی به سؤالات فوق نیست! اما اینکه چرا ماجرا در دنیای واقعی چنان پیچیده میشود که کسی از آن سر در نمیآورد (!) داستان دیگری است که شاید در آینده به آن پرداختم.
مطلب مشابه استراتژی کسب درآمد:
کسب و کار بدون مشتری معنا ندارد وجود مشتری است که به کسب درآمد و ادامه کسب و کار منجر می شود. لذا جذب مشتری از اصول اصلی کسب درآمد و بازاریابی می باشد . بدون توجه به جذب مشتریان و اهمیت وجدی آنها، هیچ کسب و کاری موفق نخواهد بود. در اینجا دو حالت باقی می ماند یکی اینکه ما مشتری های قدیمی و ثابت خود را حذف کنیم و اعتماد و وفاداری آنها را به کسب و کار خود حفظ کنیم و حالت دوم اینکه علاوه بر اینها ، باید مشتری جدید جذب کنیم جذب مشتری جدید در رشد کسب و کار و توسعه درآمدمان تاثیر دارد لذا در این مقاله قصد دارم تا ارزش واقعی جذب مشتری جدید در کسب درآمد را بدانیم.
بسیاری از صاحبان کسب و کارهای کوچک به اهمیت « برخورداری از مشتری دائمی خوب برای رونق کسب و کارشان» واقف نیستند. شاید عجیب به نظر آید، اما بسیاری از صاحبان کسب و کارهای کوچک به اهمیت « برخورداری از مشتری دائمی خوب برای رونق کسب و کارشان» واقف نیستند.
با بررسی این موضوع، شما به یک دیدگاه روشن برای جذب یک مشتری دائمی از طریق سرمایهگذاری یا خطرپذیری خواهید رسید. این بررسی، اهمیت حفظ مشتریان موجود و جلب رضایت آنها برای کسب و کارتان را مشخص خواهد کرد. هزینهی حفظ مشتری و حتی گسترش ارزش مشتری، بسیار کمتر از جذب یک مشتری جدید است.
برای تعیین ارزش واقعی جذب مشتری جدید ، برای سوالات زیر پاسخ مشخصی داشته باشید:
این محاسبات را میتوان در معاملات یا بازدیدکنندگان بهصورت هفتهای، ماهانه یا سالانه بیان کرد، البته به نوع فعالیت شما نیز بستگی دارد.
ما این درصد را « ضریب تبدیل» مینامیم. این ضریب تبدیل، بدون شک بسته به اینکه چگونه این مشتریان جدید جذب شدهاند، متفاوت است. به عنوان مثال، کسی که برای نخستین بار با استفاده از کوپن تخفیف قیمت خرید میکند، در مقایسه با شخصی که به توصیههای شخصی یک دوست خرید کرده است، احتمال کمتری دارد مشتری دائمی شما شود. برای اینکه محاسبات دقیقتر باشد، برای محاسبه این اطلاعات میتوانید از معیارهای مختلف و سپس محاسبهی میانگین استفاده کنید.
پس از جذب مشتری جدید، آن مشتری قبل از ترک شما یا تغییر نظر یا صرفنظرکردن از خدمات و محصولات شما، چه مدت به خرید از شما ادامه خواهد داد؟ این مدت زمانی را میتوان به طور کلی در بازهی ماه یا سال تشریح کرد. این دورهی زمانی سخت محاسبه میشود، اما تمام تلاش خود را بکنید.
۵. چه تعدادی از مشتریان جدید توسط مشتریان فعلی به شما مراجعه کردهاند؟
هنگامی که شما در مورد یک مشتری جدید اطلاعات جمعآوری میکنید، از آنها بپرسید که در مورد شما چگونه اطلاع یافتهاند؟ یک پاسخ ممکن میتواند این باشد: “توصیه شده توسط یک دوست”.
به منظور فهم میزان تاثیر مشتری جدید دائمی در فروش ناخالص شما در یک سال، شما به ارائهی تشریح روشن از «مشتری جدید دائمی» نیاز دارید. از طریق یک ممیزی دقیق میتوانید این اطلاعات را تعیین کنید. بدیهی است، «خرید منظم یا دائمی»میتواند از چند بار در هفته یا چند بار در سال متغیر باشد. بنابراین، این معیارها را تعیین کنید. به عنوان مثال، کسب و کار مربوط به غذا میتواند حدود ۳ تا ۴ بار در ماه باشد در حالیکه در مورد یککسب و کار مهمتر ۳ تا ۴ مرتبه در سال منطقی است.
سپس میتوانید متوسط تعداد دفعات را با متوسط میزان مصرف مشتری خودتان ضرب کنید. ما از آمار متوسط مصرف یک مشتری، نه میانگین مشتری، استفاده میکنیم چرا که برای بازاریابی فروشگاههای محلی (LSM) این ارقام دقیقتر هستند.
برای روشنتر شدن موضوع به مثالی در اینباره توجه کنید: فرض کنید متوسط تکرار منظم خرید مشتری یکبار در هر هفته و میزان خرید متوسط ۱۰ دلار است. به سادگی با ضرب ۵۲ (هفتههای سال) به ۱۰ دلار، ارزش یک مشتری جدید دائمی ۵۲۰ دلار در سال برآورد میشود. آنچه مشهود است این است که، برخی کارفرمایان به ارزش این موضوع واقف نیستند و به راحتی از آن میگذرند.
سوال سادهای است، اما اجازه دهید آن را به صورت جزییات توضیح دهیم. فرض کنید شرکتی ۱ میلیون دلار در سال فروش دارد. هدف سال بعدی افزایش ۵ درصدی در فروش ناخالص، یعنی ۵۰، ۰۰۰ دلار فروش اضافی در مقایسه با سال گذشتهی آن است!.
هدف فروش ۵۰.۰۰۰ دلاری را بر ارزش یک مشتری دائمی (۵۲۰ دلار در سال) تقسیمکنید. پاسخ ۹۶.۱ است. شما به ۹۶.۱ مشتری جدید برای تحقق افزایش ۰۰۰، ۵۰ دلار فروش اضافی نیاز دارید.
یک نکتهی مهم دیگر در بررسی ارزش واقعی جذب مشتری جدید این است که چند درصد مشتریان (خریداران) که برای نخستین بار خرید میکنند، مشتریان دائمی جدید میشوند؟ براساس تجربهی ما، دستکم ۱۲ درصد تا حدود ۲۵ درصد، هر چند تا ۵۰ درصد برای مکانهای جدیدالتاسیس با کارکردهای عالی متغییر خواهدبود. نکتهی مهم این است که شما نباید بر حدس اصرار داشته باشید. پژوهش و تحقیقات به شما برای رسیدن به آمار دقیق برای تحقق اهداف فروش و مشخصکردن مسائل دیگر کمک خواهندکرد. حال با فرض اینکه تلاش شما نرخ تبدیل را ۲۵ درصد مشخص کرده باشد!. درنتیجه شما میدانید که به ۱۹۳ مشتری جدید دائمی برای رسیدن به اهداف خود نیاز دارید. بنابراین شما به چهار برابرکردن «خریداران جدید که برای بار اول از شما خریدکردهاند» برای رسیدن به ۱۹۳ مشتری دائمی نیاز دارید.
به عبارت ساده، با آوردن ۷۷۲ خریدار که برای بار اول خرید میکنند (در شرایط مناسب)، به احتمال بسیار زیاد به ۱۹۳ مشتری دائمی جدید خواهید رسید. آن ۱۹۳ نفر مبلغ ۰۰۰، ۵۰ دلار فروش در امسال و ۰۰۰، ۵۰ دلار در سال بعدی را محقق خواهندکرد. بنابراین هدف شما بهطور متوسط از بین ۶۴ و ۶۵ مشتری که برای بار اول در هر ماه از شما خرید میکنند تحقق خواهدیافت.