موفقیت یا شکست در هر کسب و کاری وجود دارد هیچ موفقیتی در کسب درآمد بی دلیل نیست همچنان که شکست در کسب و کار هم دلایلی دارد . برخی به خاطر احتمال شکست در کسب و کار از راه اندازی آن ترس دارند در حالی با غلبه بر ترس خود و افزایش آگاهی به راحتی می توانند کسب درآمد عالی و پول ساز داشته باشند. برای آگاهی بخشی بیشتر و ورود در کسب درآمد در اینجا قصد دارم تا ضمن معرفی دلایل شکست کارآفرینان در کسب و کار، راههای پیشگیری از این شکست ها را هم بگویم:
هر کارآفرینی که خطر شروع یک کسب و کار را به جان میخرد، در پس ذهناش به سود فکر میکند. داشتن یک کسب و کار میتواند بسیار سودمند و در عین حال، بسیار پرخطر باشد. عوامل مشخصی وجود دارند که میتوانند باعث شکست یک کسب و کار شوند، ولی عدم تحقیق مناسب و کافی در مورد سوددهی بازار پیش از چنین سرمایهگذاری پرخطری یکی از دلایل اصلی شکست در کسب و کار است.
شور و اشتیاق، کلید موفقیت در کسب و کار است ولی نمیتواند سوددهی را تضمین کند. اگر در مورد چیزی شور و اشتیاق داشته باشید ولی نتوانید از آن پول بسازید، و با این حال، خطر سرمایهگذاری را نیز در آن بپذیرید، آنگاه بیشتر شبیه یک خَیِر و کارآفرین اجتماعی هستید که بدون چشمداشت یا با حداقل سود میخواهد به دیگران خدمت کند.
پیش از قبول خطر و سرمایهگذاری در هر کسب و کاری، تحقیق جامع و مشورت با متخصصان، بسیار شایسته و مفید است. هیچکس نمیخواهد کسب و کاری شکستخورده داشته باشد. افتخار هر کارآفرینی این است که شاهد رشد و سود پایدار کسب و کارش باشد.
برخی کارآفرینان کسب و کاری راه میاندازند ولی به دلیل برخی عوامل خاص، کسب و کارشان پس از مدت کوتاهی دچار شکست میشود. در ادامه به بحث در مورد برخی علل اساسی شکست کسب و کارها خواهم پرداخت.
۱. عدم نظرخواهی و مشورت از افراد حرفهای
مهم نیست پیش خودتان فکر میکنید چهقدر خبره و مطلع هستید، وقتی میخواهید خط جدیدی را از کسب و کار راهاندازی کنید، بهتر است به دنبال نظرخواهی و مشورت با افراد حرفهای باشید. این کار کمک میکند بتوانید تشخیص دهید آیا این کسب و کار آنچنان که فکر میکردید سودده هست یا خیر. اغلب اوقات، کارآفرینان به این دلیل اقدام به راهاندازی یک کسب و کار میکنند که پیشتر شاهد سوددهی کسب و کاری مشابه برای دیگران بودهاند. آری، شاید چنین کسب و کاری برای دیگران سودده باشد، ولی شاید رازی نیز پشت این موفقیت نهفته باشد. شاید این راز مثلا مربوط موقعیت، خدمات مشتری خوب، آگاهی از منابع مناسب برای تامین مواد اولیه و غیره باشد.
داشتن یک مربی که همیشه شما را از ارتکاب اشتباهات احمقانه باز دارد، بسیار لازم و مفید است. مزیت دیگر مشورت با حرفهایها این است که، شما با آدمهایی ملاقات و گفتوگو میکنید که پیشتر، کسب و کار مشابهی شما را راه انداختهاند، اشتباهاتی مرتکب شدهاند، و راههای جبران یا جلوگیری از آن اشتباهات را یاد گرفتهاند.
برای مثال، بیل گیتس و سِر ریچارد برنسون دارای مربیانی نظیر وارن بافت و سِر فِرِدی لِیکر بودند. اگر آنها مشاور و مربی داشتند، شما چرا نداشته باشید؟
یکی از بهترین توصیههایی که میتوانم به هر آدمی در کسب و کار ارائه دهم این است که هرگز از یاد گرفتن دست نکشد؛ نه تنها باید در مورد بازاریابی در صنعت مربوط به خودتان مطالعه و کسب دانش کنید، بلکه در مورد چگونگی خرید و فروش خدمات و محصولات در دیگر صنایع، و همچنین چگونگی اصلاح و بهبود اوضاع نیز کسب اطلاعات کنید.
۲. عدم توجه مناسب به مشتری
اولویت دادن و توجه به مشتری بسیار اهمیت دارد. کسب و کاری که خدمات و توجه مناسبی به مشتریان داشته باشد، حتما پیشرفت میکند. توجه مناسب به مشتری باعث بازگشت مشتریان میشود، و بازگشت مشتریان باعث وفادار شدنشان میشود. اگر رفتار بسیار خوبی با مشتریان نداشته باشید، آنها سمت رقبایتان کشیده خواهند شد. یاد بگیرید چگونه باید به مشتریانتان نشان دهید که برایتان محترم و ارزشمند هستند. همیشه در مورد کیفیت محصولتان از آنها سوال کنید و در قبال اظهار نظرشان دربارهی محصول، تخفیفاتی برایشان در نظر بگیرید (صرفنظر از اینکه نظرشان مثبت باشد یا منفی). اگر به اندازهی کافی به مشتری نزدیک نشوید، اگر شبیه سایر فروشندهها با آنها رفتار کنید، فقط وقتی سراغتان میآیند که گزینهی دیگری جز شما نداشته باشند. عدم توجه کافی به مشتری، بسیاری از کسب و کارها را نابود کرده است. واحد خدمات مشتریانتان معرف برند شما است.
۳. تقلید از دیگران
آن چه برای آقای الف نتیجهبخش است، شاید برای آقای ب کارساز نباشد. بسیاری از آدمها به این دلیل وارد یک کسب و کار میشوند یا یک کسب و کار خاصی را انتخاب میکنند که شاهد موفقیت دیگران در این کسب و کار بودهاند و فکر میکنند اگر آنها نیز به این کار اقدام کنند، موفق خواهند شد. بهتر است این ایدهی خام را از طریق مشاورههای مناسب قوام بیاورید، و نقاط افتراق و تمایز خود را نسبت به دیگران بازشناسید. تقلید بدون مشورت به بنبست میرسد. هرگز تقلید نکنید، نوآوری کنید.
۴. فقدان تجربه
فقدان تجربه یکی از عوامل شکست کسب و کارها است. اگر بیتجربه باشید یا مدیریتتان خام و مبتدیانه باشد، کسب و کارتان محکوم به شکست است. هنگام شروع یک کسب و کار جدید، توصیه میشود از خدمات آدمّهای باتجربه در آن زمینه بهرهمند شوید. آنها میتوانند شریک یا کارمندتان باشند. حتما از بازاریابهای باتجربه و کارمندان آموزشدیده در زمینهی خدمات مشتریان استفاده کنید.
۵. عدم حساب و کتاب
باید حساب و کتاب هر ریالی را داشته باشید که در کسب و کارتان بهدست میآورید. اغلب اوقات، بسیاری از کارآفرینان حساب و کتاب فروشهای روزانهشان را ندارند. وقتی یک روز فروش میکنند، با این فکر که فردا هم میتوانند به هم میزان فروش کنند، سودشان را خرج نیازهای شخصیشان میکنند. اگر میخواهید در کسب و کارتان موفق شوید، باید حساب و کتاب هر ریال را از درآمدتان داشته باشد. حتما برای خرجهایتان برنامهریزی دقیق داشته باشید، زیرا اگر میخواهید کسب و کارتان رشد کند، باید ۶۰ درصد از سودتان به کسب و کار برگردد؛ به علاوه، یکدهم از آن را نیز به عنوان مالیات باید کنار بگذارید.
۶. عدم رشد شخصی
بسیاری از کارآفرینان بر روی خودشان سرمایهگذاری نمیکنند. آنها میخواهند خوب و موفق باشند، ولی مطالعه نمیکنند، تحقیق نمیکنند، و همچنین در سمینارها و کارگاههایی که باعث بالا رفتن سطح اطلاعاتشان میشود، شرکت نمیکنند. پیشرفت شخصی در زمینهی مهارتهای رفتاری و ارتباطی یک ضرورت است. رسیدن به این مهارت دشوار و نیازمند نظم و دقت است. رسیدن به موفقیت بدون اصلاح و بهبود رفتارتان کار بسیار دشواری است. هیچکس در زندگی بدون خودسازی و افزایش دانش خود پیشرفت نکرده است. هرگز دست از یادگیری بر ندارید.
۷. مکان نامناسب
یک کارآفرین تصمیم گرفت در یک منطقهی محلی اقدام به تاسیس کافیشاپ کند. قهوههای آن کافیشاپ بسیار دلپذیر و با قیمت مناسب بودند. رابطهی وی با مشتریان نیز بسیار عالی بود. ولی بعد از یک سال، کافیشاپاش به اندازهی کافی رشد نکرد و به سختی میتوانست آن را اداره کند؛ بنابراین تصمیم به فروش کافیشاپ گرفت. بعد از آن، کارآفرین ۲۹ سالهای که سرمایهی کافی نیز در اختیار داشت، احساس کرد میتواند با تزریق پول به کافیشاپ، این کسب و کار را سودده و شیک و مد روز کند. وی نیز نتوانست این کافیشاپ را به سوددهی برساند. چرا؟ به دلیل موقعیت مکانی این کسب و کار. نتیجه اینکه نمیتوانید در جایی کسب و کارتان را آغاز کنید که نیازی به خدمات شما نداشته باشند. شیک و مد روز کردن کسب و کار باعث نمیشود آدمها نزدتان بیایند و به شما وفادار بمانند. پیش از انتخاب مکان تاسیس کسب و کار باید به خوبی آن منطقه را از لحاظ بازار بررسی کنید.
۸. عدم تمرکز
ممکن است کارآفرینان به راحتی به دلیل مشغلههای جزئی بسیار زیاد از مسیر اصلی خود منحرف شوند. هر بار که تمرکزشان به یک سو جلب میشود، از قدرت تفکرشان کاسته میشود. یک کارآفرین یا تاجر خوب هرگز تمرکزش را از مسائل مهم و اولویتها بر نمیدارند. ولی برخیها گرفتار وسواس و کمالگرایی در مشغلههای جزئی میشوند که به راحتی میتوانند آنها را به افراد دیگر محول کنند. کارآفرین باید یاد بگیرد برخی کارها را به دیگران محول کند. کوتهبینی یک آدم وقتی آشکار میشود که گرفتار وسواسی شده باشد که به جای کیفیت به دنبال کمیت کار باشد. پرمشغله بودن به معنی سازنده و موثر بودن نیست.
۹. انتظارات نادرست
برخی نوبنیادها (استارتآپ) فکر میکنند همین که وارد کار شدند، بدون هیچ تلاش و برنامهای پول از در و دیوار به آنها هجوم میآورد. گاهی اوقات، مقصر فقط خودِ کارآفرینانی هستند که تنها آنچه را که دوست دارند میشوند و فکر میکنند بیشتر از دیگران میدانند. در نتیجه باید گفت، راهاندازی یک کسب و کار موفق، مثل دو صد مترِ سرعت نیست، بلکه مثل ماراتن است. اگر نمیخواهید در فقر و فلاکت بمیرید یا شاهد سقوط کسب و کارتان باشید، باید سخت بکوشید. هرگز از کاری که انجام ندادهاید، انتظار پاداش نداشته باشید.
۱۰. به سرعت تسلیم شدن
این مهمترین دلیل شکست بسیاری از کسب و کارها است. اگر پشتکار نداشته باشید؛ اگر مطالعه و تحقیق نکنید؛ اگر بعد از یک شکست بارها و بارها تلاش نکنید، شاید در کسب و کارتان موفق نشوید. اول باید بدانید رسیدن به نیمههای راه در کسب و کار هرگز به معنی موفقیت نیست. یکی دیگر از مشکلاتی که در همان آغاز، باعث تعطیلی کسب و کار میشود عدم تامین مالی یا کمبود بودجه است. بسیاری از کارآفرینان با راهاندازی کسب و کارشان با بودجهی عملیاتی ناکافی، مرتکب اشتباه مهلکی میشوند. عمر چنین کسب و کارهایی آنچنان طولانی نیست زیرا موسسان آنها به راحتی ناامید و دلسرد میشوند؛ به ویژه اگر مجبور باشند با افراد قوی رقابت کنند.
توصیه میکنم، پیش از شروع هر کسب و کاری، این جمله را ملکهی ذهنتان کنید: «هر کاری میکنم (کار مثبت) که به موفقیت برسم»؛ و همین جمله به تنهایی میتواند آغاز موفقیتتان باشد. این طرز فکر کمکتان میکند به گسترهی وسیعتری برای کسب و کارتان بیندیشید. تلاش کنید و تلاش کنید و باز هم تلاش کنید.
نتیجهگیری
عوامل و دلایل دیگری نیز برای شکست کسب و کار یک کارآفرین وجود دارد، ولی بر اساس سالها تجربهام در کسب و کار، ۱۰ مورد بالا جزء عوامل اصلی شکست در کسب و کار به حساب میآیند. اگر بتوانید بر این مشکلات غلبه کنید، تا موفقیت در کسب و کار مورد نظرتان راه زیادی ندارید.
مطالب مشابه شکست در کسب و کار:
یکی از شیوه های نوین کسب درآمد اینترنتی فروش آنلاین غذا است. کسب و کار آنلاین در حوزه غذا هر روزه در حال پیشرفت بوده و کاربران زیادی با استفاده از استارتاپ های حوزه خدمات دست به این اقدام می زنند. از طریق این اپلیکیشن که بیشتر بر روی موبایلها فعال است کاربر با مشاهده منو ، غذای خود را آنلاین سفارش می دهد . کسب و کار رستوان داری آنلاین با توجه به شرایط زمانی و پیشرفت تکنولوژی و فناوری بیش از پیش مورد توجه است. درآمد در این تجارت آنلاین به اندازه ای هست که پیش بینی بیلیون دلاری برایش متصور هستند.
در واقع با چنین امکانی رستوران سیاری با منویی پر و پیمان در جیب مشتریان قرار می گیرد که هر لحظه و در هر کجا که باشند می توانند به غذای مورد علاقه خود دسترسی پیدا کنند. یکی از این استارتاپها ریحون است و بنیانگذارش سهیل علوی. علوی در این گفت و گو از ریحون گفتهاست و اینکه ضرورت وجود چنین کسب وکارهایی چیست و چه آینده ای برای شان قابل تصور است.
اشتغال زایی ۴۰نفره
یک سال و نیم از آغاز به کار ریحون می گذرد. در این زمینه کسب وکارهای دیگری هم حضور دارند. زودفود و مامان پز از این جمله اند و آمار و ارقام هرکدام نشان می دهد که مشتریان شان روزبه روز در حال فزونی هستند.
زودفود با عبور از رکورد ۸۰هزار فروش در ماه و مامان پز با فروش ماهانه تا ۶۰هزار غذا از جمله موفق های این حوزه هستند.
ریحون نیز از دیگر کسب وکارهای این حوزه است که بنیانگذارش میگوید: یک سال و نیم از لانچ شدن این وب سایت فروش آنلاین غذا میگذرد و تاکنون برای بیش از ۴۰نفر اشتغال ایجاد کرده و روزانه بیش از ۱۰هزار نفر از آن بازدید میکنند. ریحون در حال حاضر در سطح تهران به مشتریانش سرویس میدهد، اما سال آینده قرار است راهی شهرستانها شود.
وی اضافه می کند که ریحون در حال حاضر با بیش از ۳۰۰رستوران قرارداد دارد و هر ماه بیش از ۱۰۰رستوران جدید و باکیفیت نیز به سایت اضافه میشود. غذاهایی هم که بیشترین ثبت درخواست را در ریحون داشتهاند، فست فودها هستند.
آنلاین ها پاسخ آنی به نیازهای همیشگی
اینکه مهم ترین عوامل رجوع مردم به چنین خدماتی و استفاده از آنها چیست، پرسشی است که علوی در پاسخ به آن می گوید: دلیل استفاده از این گونه خدمات در همه جای دنیا یکسان است: سهولت و راحتی استفاده.
همان گونه که شما دیگر برای واریز پول نیاز ندارید به بانک مراجعه کنید، برای سفارش غذا هم لزوما به برداشتن تلفن نیازی ندارید. این گونه امکانات و خدمات به هیچ وجه جدید نیستند، بلکه صرفاً به دلیل پدیدآمدن برخی زیرساخت ها در کشور، امکان راهاندازی شان فراهم شدهاست. به تعبیر دیگر طبیعی است که شما به جای فرستادن نامه کاغذی، ترجیح دهید با یک کلیک ایمیل آنی به دوستان خود بفرستید.
بنیانگذار ریحون در ادامه و در مورد این مسئله که آینده چنین کسب وکارهایی را چگونه میبیند و چه رشد اقتصادی و اشتغالزایی را برای چنین کسب وکارهایی پیشبینی میکند، میگوید: هزاران هزار سرویس و خدمات آنلاین در سراسر دنیا در حال استفاده است. در واقع ماهیت امر فرقی نمی کند. اینکه این سرویسها آنلاین هستند آنها را از بقیه بیزینسها متمایز نمیکند بلکه صرفاً از امکانات جدید برای بهتر انجام دادن کارها استفاده میکنند.
بانکها نیز آنلاین شدهاند، اما بیزینس جدیدی نیستند. مردم هم قبلا سفارش غذا می دادند.همچنان هم می دهند فقط از یک روش بهتر و سریع تر و این روش جدید این امکان را هم به وجود می آورد که خدمات بیشتری به کاربر ارائه شود مانند امکان دیدن عکس غذا، خواندن نظرات بقیه کاربرها درباره آن غذا، پرداخت آنلاین و…
وی همچنین در مورد اهمیت این کسب وکارها در ایجاد اشتغال اضافه می کند: مسلما به وجود آمدن هر نوع کسب و کاری، چه اینترنتی و چه غیراینترنتی به رشد و اشتغال زایی کمک می کند. مهم تر اینکه بسیاری از علوم روز دنیا نیز از قبیل استخراج اطلاعات، تحلیل داده، و هوش مصنوعی که در دانشگاهها نیز در چند سال اخیر تدریس میشوند به لطف بیزینس های آنلاین است.
به درآمد بیلیون دلاری فکر می کنیم
علوی شکل اجرای یک بیزینس آنلاین را بسیار مهم می داند. همچنین برآورده کردن یک نیاز را از مهم ترین دلایل روی آوردن مردم به استفاده از این خدمات می داند چون گره ای از کارشان میگشاید و اضافه میکند: در صورت رواج و رونق چنین کسب وکارهایی و امکان درآمدزاییاش، سرمایهگذاران نیز حاضر میشوند در این زمینه سرمایهگذاری کنند که در این صورت روند رشد کسب وکارهای آنلاین را تسریع میکنند.
علوی در ادامه و در مورد طیف مشتریان ریحون میگوید: بیشتر قشر دانشجو و شاغل از ریحون استفاده میکنند چون وقت کمتری برای آماده کردن غذا دارند و غذا را در محیط کار میخورند. به طور میانگین هر کاربر سه بار در ماه سفارش غذا می دهد. تعداد زیادی هم هستند که هرروز دو بار (ناهار و شام) نیز از سرویس استفاده میکنند. افرادی هم هستند که ترجیح می دهند صبحانه سفارش دهند. در واقع سفارش آنلاین غذا محدود به وعده غذایی خاصی نیست و ما تجربه سفارش همه وعده ها را داریم.
علوی همچنین در این مورد که کسب وکارهایی چون ریحون به چه میزان درآمدزایی در حال و آینده فکر می کنند، می گوید: ما هم به حال نگاه می کنیم و هم به آینده. الان در سطح تهران فعالیت میکنیم و به زودی ریحون را به شهرستانها هم می بریم. بنابراین روی مشتریان میلیونی حساب می کنیم و به همین دلیل تصورمان از درآمدزایی این کسب وکار روی بیلیون دلار است.
وی در پایان و در ارتباط با مهمترین تهدیدها و ریسکهای سرمایه گذاری در حوزه آنلاین می گوید: زمان! هر چقدر کشور ما در حمایت کردن از این گونه کسب و کارها زمان را از دست بدهد، شرکتهای بین المللی از موقعیت بهتری برای به دست گرفتن بازار برخوردار میشوند و بازارها را از فعالان ایرانی میگیرند. ما در حالی زمان را از دست میدهیم که از مهمترین فاکتورهای تأثیرگذار چنین کسب وکارهایی اهمیت زمان و همگام با زمان بودن است.
مطلب مشابه کسب درآمد رستوران :
آموزش کسب درآمد و بازاریابی اینترنتی برای رستوران
گاهی ما معنی واژه ها را با هم اشتباه می گیریم و تصور می کنیم که مثلا کسب درآمد و راه اندازی کسب و کار یکی است در حالی که در عمل این دو تفاوت اساسی با هم دارند و یا دیدگاه دیگر مدیریت صرف کسب و کار و یا روش سرپرستی کسب و کار هم اینگونه است . هر دو در موضوع کسب و کار است و اگرچه به نظر می رسد که این دو واژه مفهوم مشابه دارند ولی در کارکرد و عمل با هم تفاوت دارند . درک تفاوت این دو در کسب درآمد موجب افزایش آگاهی بخشی ما در برخورد با مسائل کسب و کار و نیز اتخاذ تصمیمات مهم در توسعه کسب درآمد می شود و در واقع نگاه هدایتگری و دیدگاه ما در باب تئوری ذهبری در کسب و کار را متمایز می کند.
به نظر شما«مدیر» یک مجموعه با «رهبر» آن چه وجه تمایزهایی دارد؟ آیا موافق تمایز این دو هستید و یا شما نیز میپندارید که یکساناند؟ از آن جا که در زبان محاوره و به صورت رایج به سرپرست یک کسب و کار، اصطلاح «مدیر» اطلاق میشود، این موضوع سبب شده تا دوگانگی عملی موجود میان مدیر و رهبر مجموعه کمرنگتر شود و نتوان این دو را به خوبی از یکدیگر تفکیک کرد. از این رو به بررسی مهمترین تفاوتهای این دو نقش اساسی در کسب و کارهای امروزی خواهیم پرداخت.
+ پارادوکس
ماهیت رهبری در مقابل مدیریت اگر چه برای خیلی ها قابل تشخیص است، موضوعی بس پیچیده نیز هست چرا که بسیاری از افراد هر دو این ها هستند. مدیر غالبا فردی است که وظیفه کنترل سیستم، منابع و استانداردها را بر عهده دارد. اطمینان از کارکرد درست و دقیق هر کدام از افراد مجموعه، هدایت تیم و سرپرستی آنها از دیگر رویکردهای یک مدیر است.
اما تئوری رهبری منطق دیگری دارد. روش مدیریتی مستبدانه و به اصطلاح «مدیریت صرف»، روشی نیست که بتواند قلب و ذهن اعضا تیم کاری را به سوی خود جلب کرده و صمیمت ایجاد کند و این رویکرد پیش از آن که در دراز مدت اثرات سازندگی داشته باشد، موجب تخریب میشود. از این رو تئوری «رهبری» برای هدایت با انگیزه تیم و دستیابی به پیشرفتهای جدید، کاربردیتر به نظر میرسد.
+ مدیریت صرف
به طور معمول تمرکز مدیریت بیشتر روی کار ها و فعالیت هایی است که نیازمند بررسی و انجام شدن هستند و این نیازمندی با استفاده از منابع موجود از جمله نیروی انسانی، زمان، بودجه و امکانات رفع میشوند. مدیر به طور کلی در عملیات زیر خلاصه خواهد شد:
+ رهبری مجموعه
تئوری رهبری همان طور که پیش تر نیز گفته شد، در ارتباط با دست یابی به اهداف بکر و منحصر به فرد موازی با حفظ انگیزه و شادابی تیم خواهد بود به گونه ای که تمرکز هر کدام از اعضا بر دست یابی به حداکثر قابلیت های خود معطوف می شود. حمایت، پشتیبانی و تقویت روحی تیم از پایه های اساسی این تئوری هستند. رهبر مجموعه نیز به طور کلی در عملیات زیر خلاصه می شود:
اگر تنها «مدیر» باشید، فرصت های بالقوه زیادی برای پیشرفت و ارتقا سطح کسب و کارتان را از دست می دهید. اما قطعا برای آن که رهبری خوب برای مجموعه کاریتان نیز باشید، لازم است پیش از آن، مهارت های مدیریتی و قابلیت های مهم یک مدیر را بیاموزید و سپس به تقویت نگرش خود طبق مواردی که اشاره شد بپردازید. در حقیقت باید گفت که نیاز به مخلوطی از هر دو این ها خواهید داشت. باید قادر به استفاده از ویژگی های مثبت و مفید هر دو دسته باشید. مدیر صرف بودن هیچ گاه به کارتان نخواهد آمد.
شبکه های اجتماعی یکی از بهترین مکان های راه اندازی کسب و کار و به دنبال آن افزایش کسب درآمد آنلاین است. اگرچه مدت زیادی از ورود شبکه های اجتماعی نمی گذرد ولی رشد آنها چشمگیر و قابل توجه بوده است . این مکان محل مناسبی برای کسب درآمد های کوچک و بزرگ است منتهی در اینجا قصد دارم تا مجموعه استباهات کسب و کارهای کوچک در شبکه های اجتماعی نظیر فیسبوک، توییتر، گوگل پلاس ، پیام رسان تلگرام، اینستاگرام و... را بشمارم. این شبکه های اگرچه محاسن زیادی دارند اما با ا این حال، «آداب» یا «ابتذالاتی» مشاهده می شود که کم و بیش در شبکههای اجتماعی وجود دارند و متأسفانه هنوز هم در پنجرهی مجازی دیده میشوند. دلایل متفاوتی موجب این اتفاق میشوند، ولی احتمالا بخش انگشتشماری از این مسائل و نگرشها شامل حال گروه کسب و کارهای کوچک نیز میشوند.
مثالهایی از این دست عبارتاند از: (الف) میل به تصحیحات سریع یا نتایج کوتاهمدت، و (ب) دیدگاه سنتی تثبیت بازاریابی با پخش پیامهایتبلیغاتی. وقت یا کمبود وقت هم بدون شک عامل موثری در این امر است.
(مسئله: رفتن به پلتفرمهای جدید بدون تفکر کافی و قبلی –«همه روی فیسبوک هستند، پس ما هم باید باشیم»)
برای خودتان چند هدف نهایی بگذارید، اهدافی برای به ثمر نشاندن فعالیتهایتان.
همیشه از خود بپرسید «چرا ما داریم این کار را انجام میدهیم؟» (این پرسش به شما کمک میکند خطاهای اجرایی ساده یا تاکتیکی مرتکب نشوید.)
(مسئله: بسیاری از کسب و کارهای کوچک دربارهی محصولات و خدماتشان غلو میکنند – درحالیکه شبکهی اجتماعی برای مشتریهاست)
وقتی راهبرد یا برنامهای محتوایی نداشتهباشید، موقعیتتان سبب میشود بیش از حد دربارهی خودتان حرف بزنید. این کار را نکنید!
به کسانی فکر کنید که میکوشید در شبکههای اجتماعی جذبشان کنید و محتوای مناسبی بسازید که پاسخگوی نیازهای آنها باشد. فکر و ذکر شما باید دربارهی آنان باشد، مشتریانتان، نه خودتان.
(مسئله: انگیزهی کافی به دست نیامده است زیرا شبکهی اجتماعی در اولویت نیست)
ممکن است فکر کنید که یک بار توئیت کردن در روز تلاش خوبی است، ولی اگر میخواهید در این مسیر شروع به پیشرفت کنید اگر روزی ۱۵ تا ۲۰ توئیت ندارید باید دست کم پنج تا داشته باشید در حین راه باید به ارزش خودتان بیفزایید، در بحث با دیگران مشارکت کنید، و به مرور زمان نتایج کارتان را خواهید دید.
اگر میخواهید بلاگنویسی کنید، یک نوشته در ماه کافی نیست- در حقیقت، این کار پیام نادرستی را میرساند: «چی؟ یعنی هیچی واسه گفتن ندارید؟»- باید هدف این باشد که در شبکههای کمتری حضور داشتهباشید ولی به درستی در آنها مشارکت کنید، هدفمند و منظم باشید.
(مسئله: ارسال بیش از حد نوشتههایی با محتوای یکسان از طریق کانالهای متعدد که از ابزارهای خودکار بهره میگیرند، بدون در نظر گرفتن مخاطبان هر پلتفرم)
باز هم از شبکههای کمتری بهره بگیرید- بدانید هر پلتفرم چگونه کار میکند، چگونه افراد از آن استفاده میکنند و با هم در تعامل هستند؛ برای نمونه، توئیتر پدیدهای است که واقعا متفاوت از فیسبوک است – تفاوتها را بدانید و رویکرد خود را به درستی طرحریزی کنید.
(مسئله: کسب و کارها مایلند در پشت لوگوهایشان مخفی شوند، ولی هرچه باشد افراد با افراد وارد کسب و کار میشوند نه با لوگوها!)
افراد را مشتاق کسب و کارتان نگهدارید، به ارسال عکس از اتفاقاتی که در دفترتان میافتد، کفایت کنید، مثل نشان دادن کارمندانتان، یا نشان دادن افرادتان در تصویر بنر توئیترتان. سعی کنید چند تغییر در کارهای شبکههای اجتماعیتان ایجاد کنید، در بلند مدت ارزشش را خواهد داشت.
مطالب مشابه بازاریابی و کسب درآمد از شبکه اجتماعی:
بازاریابی اینترنتی: کسب درآمد با بازاریابی حضوری
بازاریابی اینترنتی : کسب درآمد با ایمیل مارکتینگ
بازاریابی اینترنتی: کسب درآمد از سایت پزشکی
بازاریابی اینترنتی: تاثیر سئو در کسب درآمد از اینترنت
آموزش کسب درآمد و بازاریابی اینترنتی برای رستوران
آموزش بازاریابی اینترنتی : کسب درآمد با بازاریابی چریکی
آموزش بازاریابی اینترنتی : بازاریابی دهان به دهان در کسب آمد از اینترنت
آموزش بازاریابی اینترنتی : ابزار بازاریابی و کسب درآمد از اینترنت
آموزش بازاریابی اینترنتی: ویژگی سایت کسب درآمد
آموزش بازاریابی و کسب و کار اینترنتی، شروع درآمد از کجا؟
ارتباط هزینه تبلیغات و کسب درآمد از اینترنت
دابسمش فرصتی برای کسب درآمد و بازاریابی