راه موفقیت در آزمون کنکور
ایستادگی مهمترین ویژگی فردی شخصیت افراد موفق در کنکور است در حقیقت پافشاری و ایستادگی شما مقیاس حقیقی اعتقاد به خود و توانایی تان برای موفق شدن است و هر زمان که در برابر ناامیدی ها و کاستی ها(در درس خواندن و….) مقاومت کنید عادت ایستادگی را در خودتان بنا خواهید کردو قدرت و عزت نفس را در خود نهادینه میکنید.و زمینه را برای پیروزی تان در کنکور مهیا میکنید...
یکی از مهمترین و بی نظیر ترین ویژگی هاو شرایط موفقیت در کنکور سراسری ،انضباط شخصی است که این انضباط شخصی مطابق استحکام شخصیتی و قدرت و اراده در درون خود شما توانایی دارد و این توانایی را دارد که آنچه را باید انجام دهید برایتان انجام دهد در وهله اول لازم است با انضباط شخصی اهدافتان را مشخص کنید.
برای اینکه مدام نقشه تان را بازبینی کنید یا با اطلاعات جدید کسب شده ارتقا دهید لازم است منضبط باشید برای برنامه ریزی هر روزه در درس خواندن برای کنکور سراسری چیدمان اولویت ها، استفاده بهینه از زمان و تمرکز بر روی مهم ترین درس هایی که در هر زمان میخوانید به انضباط شخصی نیاز دارید.
ایستادگی در درس خواندن برای کنکور سراسری نتیجه انضباط فردی است
بزرگترین جلوه ی انضباط شخصی ایستادگی است وقتی که شرایط درس خواندن برای کنکور سراسری جدی میشود
ایستادگی یعنی اینکه در کارها انضباط شخصی داشته باشیم.
ایستادگی مهمترین ویژگی فردی شخصیت افراد موفق در کنکور
است در حقیقت پافشاری و ایستادگی شما مقیاس حقیقی اعتقاد به خود و توانایی
تان برای موفق شدن است و هر زمان که در برابر ناامیدی ها و کاستی ها(در
درس خواندن و….) مقاومت کنید عادت ایستادگی را در خودتان بنا خواهید کردو
قدرت و عزت نفس را در خود نهادینه میکنید.و زمینه را برای پیروزی تان در
کنکور مهیا میکنید
شما با ایستادگی منظم تر خواهید شد در نتیجه ویژگی آهنین موفقیت در کنکور
سراسری را در خودتان تقویت میکنید ویژگی که شما را به جلو میراند و از
موانع میگذراند وقتی به افراد موفق در کنکور سراسری مینگریم شخصیت مستحکم
آنها در ایستادگی خلل ناپذیرشان هویدا است که از آنها چنین کنکوری هایی
رتبه برتر و موفقی ساخته….
هدف در کنکور
خیلی مواقع ، معلمان شما ، پدر و مادرتان و مشاورانتان برای شما هدف تنظیم می کنند. وقتی چنین کاری می کنند ، حرفشان را قبول کنید. آنها می دانند که چه چیزی برای شما مهم است و نگران موفقیت شما هستند. همچنین می توانند به شما کمک کنند که اهدافی را که برایتان تنظیم می کنند، به انجام برسانید البته فراموش نکنید چنین کاری تا قبل از دانشگاه نهایتاً جواب می دهد. تنظیم هدف کلی زندگی به عهده خود شماست. برای هدف درسی می توانید از افراد امین به خصوص مشاوران کمک بگیرید...
خیلی از داوطلبان به امید بهترین رتبه، شروع به درس خواندن می کنند بدون آنکه هدفی برای خود تعیین کنند، البته علت این عدم تعیین هدف برای موفقیت در کنکوری مانند کنکور ۹۵ این است که داوطب کنکور می ترسد با تعیین نام دانشگاه خود به آن نرسد در حالیکه ما هدف می چینیم تا به آن برسیم و برخی هم می گویند نباید برای رتبه درس خواند، وقتی که رتبه تعیین می کند شما باید در کجا قبول شوید پس باید در اولین قدم هدف خود را تعیین کنید تمام شاگردان بنده ودکتر اسلامی و دکتر پور امیدی در همان جلسه ی اول با توجه به هدف خود برنامه خود را از ما دریافت می کنند و از همان روز اول می دانند که باید به چه درصد هایی برسند که در کنکور ۹۵ به رشته ی مورد علاقه ی خود در دانشگاه مورد نظرشان باشند.
اگر می خواهید به هدف خود برسید باید آن هدف را حق خود بدانید
وقتی کسی می گوید من پزشکی دانشگاه تهران را می خواهم باید به این باور برسد که بتواند با جرات بگوید که صندلی دانشگاه تهران در رشته ی پزشکی حق من است و حق دادنی نیست و حق گرفتنی است و من باید حق خود را بگیریم و هر عملی برای دستیابی به این موفقیت را انجام خواهد داد.
اگر می ترسید بهتر است که کنکور ۹۵ را رها کنید زیرا انسان های شجاع لایق پیروزی و موفقیت هستند و آن ها هستند که می توانند جای شما را بگیرند
۱- در حد توانایی ها و مهارت های شما باشد :
دانستن قوت ها و ضعف های شما به شما در تنظیم اهدافی که می توانید تکمیل شان بکنید کمک خواهد کرد.
۲- واقع بینانه باشد :
تنظیم هدفی مبنی بر یادگیری املای ۳ لغت جدید در هر روز واقع بینانه است. تلاش برای یادگیری املای ۵۰ لغت جدید در یک روز غیر واقع بینانه است.
۳- انعطاف پذیر باشید :
برخی مواقع اوضاع آن طوری که شما پیش بینی می کنید، پیش نمی رود و شاید برای شما لازم شود، اهداف خود را تغییر دهید. باید آن قدر انعطاف پذیر باشید که وقتی تشخیص دادید تغییری نیاز است، آماده شوید تا تغییر را اعمال کنید.
۴- تحت کنترل شما باشد :
به غیر از وقتی که به عنوان بخشی از یک گروه کار می کنید، به انجام رساندن هدفتان نباید
به دیگر دانش آموزان بستگی داشتنه باشد. شما می توانید آن چه را که انجام
می دهید، کنترل کنید، اما برای کاری که دیگران انجام می دهند کنترل کمی
دارید یا اصلا کنترلی ندارید. شما ممکن است کاری را که باید انجام دهید را
به پایان برسانید و انجامش دهید، اما اگر دیگران انجام ندهند، شما هم هدف
تان را به انجام نمی رسانید.
خیلی مواقع ، معلمان شما ، پدر و مادرتان و
مشاورانتان برای شما هدف تنظیم می کنند. وقتی چنین کاری می کنند ، حرفشان
را قبول کنید. آنها می دانند که چه چیزی برای شما مهم است و نگران موفقیت
شما هستند. همچنین می توانند به شما کمک کنند که اهدافی را که برایتان
تنظیم می کنند، به انجام برسانید البته فراموش نکنید چنین کاری تا قبل از
دانشگاه نهایتاً جواب می دهد. تنظیم هدف کلی زندگی به عهده خود شماست. برای
هدف درسی می توانید از افراد امین به خصوص مشاوران کمک بگیرید. اهدافی را
در مدرسه تنظیم کنید که به شما جهت درست را بدهد و شما را به سمت
موفقیتهدایت کند. .
۱-داشتن پشتکار و انگیزه
۲-داشتن برنامه مناسب
هر آنچه که ارزش تلاش برای به
دست آوردن را داشته باشد نیازمند پذیرفتن ریسک هایی است و نباید اجازه دهید
شکست های پیشین تان، بر شما غلبه کرده و اعتماد و عقیده یتان در کسب
موفقیت های آتی را خدشه دار نمایند....
ترویس بردبری نویسنده کتاب احساسات هوشمند نسخه دوم میگوید:
در بدل شدن شما به یک فرد موفق عوامل بسیاری دخیل هستند و برای مثال می توان به نوع نگرش تان در مورد مسائل مختلف، طرز برخورد شما با سایر افرد، تواناییتان در رهبری و گوش دادن به دیگران، میزان مسئولیت پذیریتان و هزاران عامل دیگر اشاره کرد.
وی در ادامه می افزاید نباید فراموش کرد در کنار همه ی این عوامل یک مورد وجود دارد که معمولاً افراد کمتر به آن توجه می نمایند و آن چیزی نیست جز کنترل احساسات و حفظ سکوت در شرایطی که آنها را تحت فشار قرار داده است. ترویس به داده های آماری شرکتش که بر مبنای آزمایش بر روی میلیون ها نفر به دست آمده اند استناد نموده و می گوید کسانی که احساسات خود را به صورت هوشمند در طول وضعیت های بحرانی مدیریت می نمایند معمولاً موفق ترند.
وی فهرستی از اخلاقیات و رفتارهایی را ارائه نموده است که معمولاً افراد موفق آنها را به شکلی کامل دارا هستند و در ادامه ی مطلب قصد داریم نگاهی داشته باشیم به موارد برگزیده ی این فهرست.
۱- افراد موفق در گذشته زندگی نمی کنند
افراد موفق و کسانی که توانایی مدیریت احساسات خود را دارا هستند به خوبی می دانند، یکی از راه های اصلی رسیدن به موفقیت مواجه شدن با شکست است. این مواجهه در صورتیکه فرد سعی نماید دائماً در حال یادآوری گذشته و عوامل شکستش باشد، تقریباً غیر ممکن است.
ترویس بردبری می نویسد هر آنچه که ارزش تلاش برای به دست آوردن را داشته باشد نیازمند پذیرفتن ریسک هایی است و نباید اجازه دهید شکست های پیشین تان، بر شما غلبه کرده و اعتماد و عقیده یتان در کسب موفقیت های آتی را خدشه دار نمایند.
زندگی در گذشته سبب ماندگاری در یک نقطه و عدم امکان در حرکت رو به جلو می شود.
۲– افراد موفق از فکر کردن به صورت مسئله پرهیز نموده و بر روی راه حل ها تمرکز می کنند
بردبری می گوید وضعیت احساسی شما بر مبنای اینکه بر روی چه چیزی تمرکز و توجه دارید تعریف می گردد. وقتی شما بر مشکلات پیش روی خود متمرکز می شوید خیلی سریع دچار احساسات منفی و استرس خواهید گشت، که هر دوی آنها از جمله عوامل کاهش کارایی محسوب می شوند.
در مقابل وقتی بر روی اعمالی که سبب بهبود شخصیت و عملکردتان می شوند تمرکز می نمایید در شما احساسات مثبت رخ داده و اعتماد به نفس بیشتری کسب می کنید که چنین وضعیتی در مجموع سبب بالا رفتن راندمان کاری شما خواهد گردید.
افراد موفق بر روی راه حل ها تمرکز کرده و به ندرت مدت زمان زیادی را صرف فکر کردن به صورت مسئله می نمایند
افراد موفق بر روی راه حل ها تمرکز کرده و به ندرت مدت زمان زیادی را صرف فکر کردن به صورت مسئله می نمایند. این افراد از برخی احساسات مانند عصبانیت نیز پرهیز می نمایند زیرا چنین حسی سبب قرار گرفتن ذهن در وضعیت تدافعی می گردد.
وقتی یک عامل خاص شما را به صورت قریب الوقوع تهدید می نماید، داشتن روحیه ی تدافعی یک الزام محسوب می شود. ولی تهدیدی که از آن زمان بسیاری می گذرد و مدت طولانی است که با شما همراه شده را نمی توان با چنین روحیه ای مدیریت کرد، زیرا این روحیه سبب ایجاد استرس دائمی خواهد شد و حتی در بلند مدت می تواند بر سلامت تان اثر بگذارد.
استرس و روحیات منفی یکی از عوامل اصلی عدم موفقیت هستند و لذا یک فرد موفق همواره سعی می کند از عصبانیت، حسادت و مواردی از این دست پرهیز نماید.
۳– افراد موفق از داشتن تکفر کمال گرایی پرهیز می کنند
افرادی که توانسته اند به موفقیت های بزرگ دست یابند همواره از این تفکر که کار را باید به بهترین و کامل ترین شکل ممکن ارائه دهند پرهیز می نمایند، زیرا کاملاً آگاه هستند که چنین امری شدنی نیست. همه ی ما بر مبنای ذات انسانی مان جایز الخطا هستیم، اگر شما بدل به فردی کمال گرا گردید و بخواهید همیشه امور را به بهترین شکل ممکن و بدون هیچ نقصی به سرانجام برسانید در اصل بدل به فردی خواهید شد که بیشتر وقت خود را در عذاب خواهند گذراند و همواره نگران شکست خوردن خواهد بود.
افراد موفق به جای تمرکز بر چنین مسائلی سعی می نمایند مثبت اندیشی بوده و همواره از آنچه که انجام می دهند لذت ببرند.
۴– افراد موفق از معاشرت با شخصیت های منفی نگر خود داری می نمایند
همواره باید متوجه مرز بین همدردی کردن و بلعیده شدن توسط روحیات منفی سایرین بود
کسانی که روحیات منفی دارند و دائماً در حال اعتراض و گله گذاری نسبت به شرایط خود هستند از دیدگاه افراد موفق همچون سم محسب می شوند. چنین شخصیت هایی تلاش می نمایند سایرین را نیز با خود همراه کرده و بخشی از کمپین اعتراضی خود نمایند تا احساس بهتری به دست بیاورند.
بر مبنای ذات انسانی ملزم هستیم به شکایات دیگران در مورد زندگی و شرایطشان گوش دهیم و با آنها احساس همدردی نماییم ولی همواره باید متوجه مرز بین همدردی کردن و بلعیده شدن توسط روحیات منفی سایرین بود.
ترویس می گوید در معاشرت با چنین افرادی بهتر است حواس خودمان را بر روی مسائل مهم تری متمرکز کنیم و فاصله مان با مسائل آنها را حفظ نماییم. برای مثال یک فرد سیگاری را در نظر بگیرید، شاید شما قدری با او معاشرت نمایید ولی وقتی وی دائما اصرار به کشیدن سیگار داشته باشد مسلماً معاشرت طولانی مدت با چنین فردی به صلاح شما نخواهد بود مگر اینکه بخواهید به یک سیگاری دست دوم بدل گردید.
۵– افراد موفق به دیگران همواره بله نمی گویند
تحقیقات نشان می دهند هر چه نه گفتن به دیگران برای شما سخت تر باشد احتمالاً با چالش هایی بیشتری که می توانند سبب ایجاد استرس و افسردگی در شما گردند مواجه خواهید شد، البته نباید فراموش کرد نه گفتن برای اکثر افراد دشوار است ولی این کلمه دارای قدرت بسیاری بوده و نباید از به کار گرفتن آن در جای مناسب هراس داشت.
وقتی شرایطی به میان می آید که نه گفتن به آن یک الزام باشد افراد موفق از پاسخ دادن به آن فرار نمی کنند بلکه جواب منفیشان را با صراحت هر چه تمام تر و با دلایل موجه بیان می نمایند.
افراد موفق . تلاش . راه کارها . موفقیت
در حوزه کسبوکارهای اینترنتی، ۳۰ درصد از استارتآپها بیان میکنند که بزرگترین چالش آنها برای استخدام نیرو، رقابت شدید است.
استارتآپهایی که محیط کار انعطافپذیری دارند، شکاف موجود میان این افزایش رقابت و نیاز به استعدادهای برتر را برطرف میکنند. درواقع ۷۳ درصد از جوانان عقیده دارند که داشتن محیط کار و ساعات کار انعطافپذیر، یکی از مهمترین معیارهایی است که هنگام جستجوی کار در نظر میگیرند.
داشتن ساعات منعطف، فقط به جذب و حفظ استعدادهای برتر کمک نمیکند، بلکه در موفقیت کلی استارتآپ شما نیز نقش اساسی دارد. ولی هنوز هم بسیاری از موسسان استارتآپها به انعطافپذیری در محیط کار اعتقادی نداشته و برخی نیز نمیدانند از کجا شروع کنند.
با اینکه انعطافپذیری کسبوکار تا حد زیادی بستگی به شغل و ویژگیهای شخصیتی کارمندان دارد، اما مزایای کلی این روش باعث شده است که ریسک آن کم باشد. در این مقاله چهار دلیل برای ضرورت انعطافپذیری محیط کسبوکارها بیان میکنیم:
۱ـ خداحافظی با عدم تعادل کار و زندگی
بسیاری از
مردم هنگام جستجو برای شغل، انعطافپذیری را مهمترین معیار خود میدانند،
چراکه میخواهند وقت بیشتری را با خانواده بگذارند یا به کارهای
سرگرمکننده مشغول باشند. البته کار برای آنها اهمیت دارد، ولی ازآنجاکه
داشتن ساعت کاری انعطافپذیر باعث میشود به راحتی و به شکلی کارآمد، هم به
کارشان و هم به زندگیشان برسند، چنین گزینهای را ترجیح میدهند.
دیگر دوره ساعات کاری سنتی، از ۹ صبح تا ۵ بعد از ظهر، به سر رسیده است. فناوری به ما این فرصت را داده تا کارهایمان را به شکلی کارآمد و سریع، در هر زمانی به هر کجا که میخواهیم ببریم. کارمندان همواره با یکدیگر در ارتباط هستند. برای مثال اگر کسی در روز تعطیل به دیگری ایمیل بزند، گیرنده میتواند از خانه در همان روز به آن پاسخ دهد.
تاثیر انعطافپذیری محیط کار بر تعادل میان کار و زندگی بدیهی است. بنابراین استارتآپهایی که این مساله را بپذیرند، میتوانند شاهد افزایش قابلتوجهی در بهره وری خود باشند، ضمن آنکه کارمندان هم بهتر میتوانند فشارهای مربوط به کار و زندگی شخصیشان را به دور از محل کار مدیریت کنند.
۲ـ نتیجهگرایی
بسیاری از استارتآپها با انعطافپذیری مخالف هستند زیرا عقیده دارند
کارمندان همیشه باید در خدمت مشتریان باشند. در اصل این شرکتها به
کارمندان پول میدهند تا حضور فیزیکیشان را حفظ کنند. لیکن این باور که
کارکنان باید همیشه جلوی چشم مدیر باشند تا مدیر مطمئن شود کارشان را خوب
انجام میدهند، مدتهاست که از دور خارج شده است.
خلاصه اینکه استارتآپها باید بهجای توجه به حضور منظم کارمندان در محل کار، بر نتایج تمرکز کنند. اگرچه این تغییر تفکر ممکن است دشوار باشد، اما پاداش آن ممکن است ورق کسبوکار شما را برگرداند. استارتآپهایی که استراتژیهای نتیجه گرا را به کار گرفتهاند، به نتایجی همچون افزایش وجدان کاری، مشارکت بهتر کارکنان و کاهش استرس آنها دست یافتهاند. بنابراین بهجای تمرکز بر کنترل و مدیریت کارکنان و نحوهی کارشان، سعی کنید خود کار را مدیریت کنید و بر اثربخش بودن انجام کار تمرکز داشته باشید.
البته این روش برای تمامی حرفهها عملی نیست و این شما هستید که باید تصمیم بگیرید که آیا میتوان کاری را از راه دور انجام داد یا خیر. هدفی را برای کارکنان تعیین کنید و به آنها بگویید مادامیکه بتوانند در زمان تعیین شده به این هدف دست پیدا کنند، میتوانند از هر جایی که میخواهند برای شرکت شما کار کنند. بدین ترتیب هم مدیران و هم کارکنان میتوانند وقت بیشتری را برای کار واقعی صرف کنند و امکان دستیابی به نتایج موثر بیشتر میشود و زمان بیشتری برای فکر کردن در مورد شیوهی بهبود استراتژی برای موفقیت در شرکت باقی میماند.
۳ـ صرفه جویی در هزینهها
استارتآپها برای
حفظ جریان کار و گسترش شرکت، شدیدا به جریان نقدینگی خود وابسته هستند. اما
گاهی اوقات، مدیریت هزینههای عملیاتی و سرمایههای بلااستفاده بسیار
دشوار میشود و دفاتر را به تعطیلی میکشاند. انعطافپذیری محیط کار
میتواند راهحلی برای این مشکل مخرب باشد. در بازارهایی که برای استخدام
نیرو با یکدیگر رقابت میکنند، استارتآپها هزاران دلار صرف میکنند تا
افراد بااستعداد را جذب و حفظ کنند. ساعات کاری انعطافپذیر نهتنها به
شرکت شما کمک میکند تا از نظر متقاضیان با استعداد متمایز به نظر برسید،
بلکه در کنار فرهنگ سازمانی فوقالعاده، آنها را متقاعد میکنید تا کنار
شما بمانند. این کار باعث میشود در هزینههای سنگین استخدام نیرو صرفه
جویی کنید.
حتی میتوانید یک قدم بیشتر بردارید و روی کارکنان قراردادی تمرکز کنید. چراکه استخدام کارکنان قراردادی کمتر از کارکنان تمام وقت هزینه دارد و بااینحال، به کار با کیفیت هم میانجامد. بدین ترتیب میتوانید کارکنانی را ابتدا آزمایش کنید و سپس در مورد استخدام تمام وقت آنها تصمیم بگیرید. همچنین با این کار پول بیشتری آزاد میشود تا بتوانید آن را صرف توسعه استارتآپ خود نمایید و از ادامه موفقیت آن مطمئن شوید.
۴ـ هماهنگی میان کارکنان
اگر ساعات کاری انعطافپذیر
را در سرتاسر سازمان خود به اجرا درآورید، و به کارکنان اجازه دهید خودشان
ساعات کارشان را انتخاب کنند، به تقویت کار تیمی و هماهنگی بیشتر در
استارتآپ خود کمک کردهاید. ازآنجاکه تمامی کارکنان از امتیاز داشتن ساعات
کاری انعطافپذیر برخوردار میشوند، هماهنگی آنها نیز با شما بیشتر خواهد
شد.
اگر یکی از کارمندان نتواند کاری را که شدیدا در اولویت است به موقع انجام دهد، یا آنکه مجبور شود به خاطر حضور در جایی، زودتر محل کارش را ترک کند، سایر کارمندان میتوانند ساعات کارشان را تعدیل کرده و در غیاب آن فرد، کارش را انجام دهند. ازآنجاکه این کار به نفع همه است و همه از منافع آن بهرهمند میشوند، ارتباط و پیوند جمعی مستحکمتر میشود و افراد از یکدیگر بیشتر حمایت میکنند.
کارکنانی که ساعات کاری انعطافپذیری دارند ، احساس میکنند توانمندترند، زیرا نیازهای فردی و عاطفی آنها برآورده میشود، و بدین ترتیب نگرش آنها نسبت به کارشان مثبتتر و رضایت آمیزتر میشود. این مثبت اندیشی باعث میشود نیروهای منفی و تنشهایی که استراتژیهای کاری سنتی (که مطابق آنها همه باید همزمان زیر یک سقف کار کنند) بعضاً ایجاد میکنند از بین برود.
آیا استارتآپ شما محیط انعطافپذیری دارد؟
کسب درآمد . کسب درآمد از اینترنت . استارت آپ انعطاف پذیر اینترنت پول یابی تبلیغات راز موفقیت . کارآفرین . کسب و کار . نوآوری