استارتآپهای
خود راهانداز یا Bootstrapping برای معرفی برند خود، ساعتهای زیادی را
صرف ایجاد کمپینهای بازاریابی غیرمعمول در شبکههای اجتماعی آنلاین
میکنند. مهمترین دلیل استفاده از این روش، هزینه کم آن برای انتشار نام
شرکت در میان مشتریان هدف است.علیرغم وجود شیوههای بازاریابی رسانهای
سنتی و غیرسنتی، امروزه کارآفرینان باید شیوه بازاریابی خود را به سمت
بازاریابی تجربی سوق دهند و با مشارکت مشتریان و سرمایهگذاران احتمالی در
این فرآیند و ایجاد شور و هیجان در میان عموم مردم، از این فرصتها نهایت
استفاده را ببرند.
بازاریابی تجربی فرآیندی است که بر ایجاد یک تجربه خوشایند و به یادماندنی
برای مشتری تمرکز دارد و این کار را ازطریق به وجود آوردن یک ارتباط حسی
میان مشتری و برند یا محصولات و خدمات انجام میدهد. کمپین بازاریابی تجربی
اپلیکیشن MOOLAGRAM نمونه موفقی است که اخیرا اجرا شده است. این اپلیکیشن
شرایطی را برای ارتباط میان مردم و صاحبان کسبوکار فراهم میکند. برای
معرفی این برند و برگزاری کمپین، از موسسه ICE Factor، با هدف تعامل با
مشتریان و جلب آنها به دانلود، عضویت، استفاده فعال از اپلیکیشن و
بهطورکلی افزایش آگاهی مردم از برند، کمک گرفته شده است.
این کمپین، شامل نمایندگان برند و ” Moolamen ” بود که لباسهای یکسره
قرمزرنگی شبیه به مورف به تن داشتند. به گردن آنها یک کد QR آویخته شده
بود. این کد به حاضرین فستیوال اطلاعاتی در رابطه با برنامه و نحوه ثبتنام
میداد. اولین فعالسازی بیش از سه روز طول کشید و در این مدت حدود ۶۴۰
کاربر عضو برنامه شدند و بیش از ده هزار تعامل یا ایمپرشن از اپلیکیشن ثبت
شد.
به دلایل مختلفی از Moolamen در این کمپین استفاده شد. اول اینکه رنگ
قرمز روشن باعث جلبتوجه شرکتکنندگان فستیوال میشد و با ایجاد حس صمیمیت و
راحتی در مخاطب امکان تعامل را افزایش میداد. لباسهای قرمز رنگ برند این
شرکت را تقویت میکردند. این شرکت میخواست خود را بهعنوان یک شرکت هیجان
انگیز و پویا نشان دهد، و برای همین رنگ قرمز را برای اپلیکیشن خود انتخاب
کرد. مهمترین بخش این کمپین کدهای QR بود. وجود این کد یک مرحله از
مراحل دانلود برنامه را کاهش میداد و اطلاعاتی سریع و قابل سنجش از میزان
فعال سازیهای موفق ارائه میداد. تقریبا همه شرکتکنندگان در فستیوال در
هنگام خروج از این رویداد، تجربهای از این تیم و برند کسب کرده بودند.
براساس ارزیابیهای بسیاری از متخصصان حوزه کسبوکار، امروزه رشد
بازاریابی تجربی از تبلیغات دیجیتال هم فراتر رفته است و با گسترش شبکههای
اجتماعی، ابزاری جدید و فوقالعاده برای تبلیغات فراهم آمده که با نیازهای
شرکتهای نوپا سازگار است. با کمک این روش، استارتآپها مانند گذشته
مجبور به استفاده از منابع مالی و اعتباری خود برای تبلیغات نیستند چراکه
این کمپینها نهتنها باعث شکل گیری تعامل میان مشتری و محصول و تجربه برند
میشوند بلکه همزمان باعث میشوند نام برند در ذهن مشتری نقش ببندد.
در چند سال اخیر، پیدایش و توسعه شبکههای اجتماعی و دیگر پلتفرمها، عامل
تحول و تکامل در فرآیند جذب مشتری شده است. امروزه برای بازاریابی موفق
باید تجربه مشتری را هدف قرار داد و با تحریک حواس چند گانه، ارتباط حسی
مشتری با برند را تقویت کرد. درواقع با استفاده از ابتکار و خلاقیت میتوان
اثر مثبتی روی مشتری ایجاد کرد که درنهایت روی احساس مشتری نسبت به برند
تاثیر بگذارد.
در اینجا هشت راهکار مهم مطرح میشود که در صورت استفاده از آنها در
کمپینهای بازاریابی تجربی، موفقیت برند استارتآپ تضمین خواهد شد.
۱-منحصر به فرد باشید
اگر قصد دارید کمپین خود را به همراه دیگر گروهها در یک رویداد یا
نمایشگاه ارائه دهید بهتر است تلاش کنید در جایی قرار بگیرید که همه به
راحتی بتوانند شما را ببینند. هدف اصلی دیده شدن هر چه بیشتر برند شما است.
درواقع هرچه تعداد بازدید شرکتکنندگان از یک برند و تجربه آن بیشتر باشد
کمپین آن برند موفقتر خواهد بود.
۲-خلاق باشید
عنصر اصلی دیگر، خلاقیت و نوآوری است که قابل آموزش دادن نیست. پیشنهاد یا
مشورت دادن به کسی در مورد نحوه برنامهریزی برای فعالسازی موثر
اپلیکیشن، درست شبیه به سفارش ساخت یک ویدیوی ویروسی توسط یک شرکت است، به
این دلیل که در هر دو مورد، توانایی پیشبینی اینکه بیننده یا مشتری چگونه
با آن برند ارتباط برقرار میکند، مثل غیب گویی است.
با حضور افرادی که برند را بهخوبی میشناسند جلسات طوفان فکری برگزار
کنید و در مورد اهداف کمپین و آنچه قرار است کمپین ارائه دهد یا هر ایده
جدیدی صحبت کنید. مهمترین مسئله این است که تمام ایدههای مطرح شده در این
جلسات باید مورد بحث و بررسی قرار گیرد چراکه اغلب تبلیغهای به یاد
ماندنی و خاطره انگیز از یک ایده بنیادی و محرک نشات گرفتهاند و درنهایت
عامل ایجاد واکنشهای حسی در مشتری شدند.
۳-حواس پنج گانه را به کار بگیرید
خاطرات خود را مرور کنید و زمانی را به خاطر بیاورید که در مهد کودک در
مورد بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی و لامسه آموزش دیدهاید. همانطور که
در سراسر این مقاله اشاره شد موفقیت شما وابسته به جذب حواس مشتری است. اوج
موفقیت و درواقع نهایت بازدهی برای یک شرکت هنگامی است که توسط مشتریهایی
که آن برند را تجربه کردهاند به یاد آورده شود. در اصل رسیدن به این نقطه
همان هدف مهم و دشواری است که بسیاری از استارتآپها برای دست یابی به آن
تلاش میکنند.
۴- کمپین خود را طوری طراحی کنید که قابل مدیریت باشد
پس از توافق بر روی یک ایده، نوبت به طراحی خلاق آن میرسد که باید علاوه
بر بهصرفه بودن، بهسادگی هم قابل مدیریت باشد. یک استارتآپ میتواند
بهترین ایده جهان را داشته باشد اما در صورتیکه صاحبان ایده نتوانند آن را
به نتیجه برسانند درواقع تنها چیزی که خواهند داشت یک ایده است نه کمپین.
به همین دلیل، ضروری است در طراحی استراتژی، اصولی و منطقی عمل کنید.
قدمهای بزرگ بردارید یا حداقل تظاهر کنید که بزرگ هستید.
۵- تا آنجا که میتوانید ارگانیک عمل کنید
نه در حوزه موادغذایی، بلکه در هر زمینهای سعی کنید اثری طبیعی بر تجربه
مشتری ایجاد کنید. کمپینی که ارگانیک نباشد و تاثیری غیرطبیعی ایجاد کند
کمتر در میان مردم دهانبهدهان منتشر میشود. درنتیجه لازم است کمپینتان
علاوه بر دارا بودن جنبههای جذاب و غیرقابل پیش بینی، بر اساس مولفههای
قابل سنجش طراحی شود تا بتواند به تعامل میان مشتری و برند کمک کند.
۶- خاطره انگیز باشید
روشهای متعددی برای فعالسازی بازاریابی وجود دارد که بهطور موثری، باعث
شدهاند مشتریان سالها در مورد شرکتی صحبت و بدون هیچ هزینهای، برای
شرکت در گفتگوهای معمول خود تبلیغ کنند. بزرگترین و مهمترین منبع این
تبلیغات، مدتزمانی بود که بازاریابها صرف مصاحبه و نظرسنجی از مشتریان در
مناطق هدف میکردند. زمان موسسان استارتآپها و کارکنان آنها، یکی از
منابعی است که با وجود ارزشمند بودن بسیار محدود است. به همین دلیل است که
بازاریابی تجربی برای استارتآپها کارآیی بسیاری دارد.
۷- حرفهای رفتار کنید
پر انرژی و مشتاق بودن معمولا مهمترین مولفههای یک بازاریابی موفق است.
بااینحال، نمایندگان برند باید در تمام مدت کمپین و حتی در مکانهایی که
از هیجان بالایی برخوردار است حرفهای برخورد کنند. در بعضی موارد،
برنامههای تبلیغاتی باعث میشوند افراد از مسیر اصلی و حرفهای خود منحرف
شوند. بنابراین برای استفاده کامل از فرصتهای موجود، همه باید بدانند که
کمپین بازاریابی مکان و زمان مناسبی برای تفریح نیست.
۸- از فناوری استفاده کنید
با تکیه بر روشهای جدید جذب مشتری به روش تجربی، جمعآوری دادهها اهمیت
ویژهای دارد. دادههای جمعآوری شده، علایق و تمایلات مشتری را نشان
میدهند و به بازاریاب کمک میکنند که کمپین خود را متناسب با نیاز مشتری و
در تعامل کامل با او طرح ریزی کند. این دادهها تاثیر بازاریابی را روی
کاربر نهایی هم نشان میدهند. از فناوری میتوان بهعنوان ابزاری برای
فراهم کردن این دادهها استفاده کرد.
هدف نهایی بازاریابی تجربی آن است که مشتری، تجربه برند را فراموش نکرده و
پس از کمپین هم در مورد آن با دیگران گفتگو کند. مسئله مهمتر آن است که
مشتری باید بتواند پس از کمپین، برند و کاربرد آن را تشخیص دهد. ابداع و
نوآوری به همراه نیروی انسانی ( بهجای منابع مالی) ترکیب کاملی برای
اثربخشی یک کمپین است و همین موضوع، بازاریابی تجربی را به گزینه مناسبی
برای استارتآپها تبدیل کرده است.
با وجود اینکه اهمیت بازاریابی دیجیتال را نمیتوان نادیده گرفت و نباید
از آن غافل شد، اما استارتآپها باید به شیوههای جذاب و هیجان انگیزتری
روی بیاورند. دیدن گروهی از نمایندگان برند با لباسها و تجهیزاتی که
یادآور برند باشند، حرکت در خیابان یا برگزاری فستیوال و پخش کردن نمونه
محصولات برند یا توزیع آگهیهایی در رابطه با برگزاری یک کمپین در آینده
نزدیک، همگی مثالهایی هستند که اگر بهدرستی انجام شود چنان اثر عمیقی بر
مشتری خواهد داشت که خلاقانهترین کمپینهای دیجیتال نخواهند داشت.
اصطلاح استارتآپ معمولا به معنی شروع به کار یک پروژه، کسبوکار یا شرکت تعریف میشود.
پس از راهاندازی اولیه هر پروژهای، حرکت پر شتاب به سمت اهداف نهایی
کاملا منطقی است و موثرترین ابزار رسیدن به این هدف، افزایش شناخت مردم از
آن برند است. ازآنجاییکه امروزه مشتریهای سنتی به مشتریهای تجربی تکامل
یافتهاند، استارتآپها هم مجبوراند روشهای بازاریابی خود را تغییر دهند و
روشهایی شامل این ویژگیهای مهم و جدید را دنبال کنند، چراکه تعاملات و
فرصتهای مشترک میان استارتآپها و بازاریابی تجربی غیرقابلانکار است.
مطالب مشابه درباره استارت آپ :
فرصت سازی استارتآپی از بحران برای کسب درآمد
آموزش شبکهسازی استارتآپی مناسب جهت افزایش کسب درآمد
شناخت روحیه خود قبل از راهاندازی استارتآپ و کسب درآمد
آموزش کسب درآمد و جذب مشتری برای استارتآپ
کسب درآمد موبایلی برای استارتآپها
انگیزه کارآفرینان موفق در کسب درآمد بالا
این موسسان، روش حفظ انگیزه در سختی ها را با شما در میان میگذارند. هیچ راه منحصر به فردی برای کسب انگیزه وجود ندارد. در واقع این کاملا شخصی است و از چیزی که برای شما اهمیت دارد و به شما نیرو میدهد نشأت میگیرد. اما فارغ از اینکه آن را در کجا پیدا میکنید، انگیزه اغلب بخش لاینفک چیزی است که در سختی ها به شما نیرو میدهد تا به کار خود ادامه دهید.
ما از ۱۰ کارآفرین خواستیم که چیزها، کارها و افرادی که الهام بخش آنها برای فعالیت و تلاش در جهت ایجاد تحول هستند را با ما در میان بگذارند.
آنچه در ادامه می آید اظهارات آنها است.
نام: Harper Reed
شرکت: Modest (پی پال فعلی)
انگیزه: آزادکردن دسترسی ها و فرصت دادن به مردم. یکی از دلایل اصلی که هنگامیکه شرکتمان را به پی پال فروختیم آنقدر هیجان زده شده بودم این است که پی پال مدتها است چنین کاری را انجام می داد: فراهم کردن دسترسی به چیزهایی که فقط شرکتهای بزرگی که منابع و ثروت در اختیار داشتند قادر به دستیابی به آنها بودند. شنیدن اینکه مدیرعامل ما درباره همین چیزها صحبت می کند الهام بخش است، چرا که اعتقاد دارد این بخش بزرگی از پی پال است.
نام: Chieh Huang
شرکت: Boxed
انگیزه: کارکنان مان در مراکز کار که کارهای دشواری را بر عهده دارند. حیات کاری من در Boxed نیز از همانجا آغاز شد؛ من هم به عنوان مدیرعامل در ابتدا به بسته بندی می پرداختم. افراد زیادی هستند که برای اتخاذ تصمیمهای درست در جهت پیشرفت شرکت روی ما حساب میکنند تا بتوانند نانی بر سر سفرههای خود ببرند، و همین به من انگیزه میدهد.
نام: David Perkins
شرکت: High West Distillery
انگیزه: حضور در کنار افراد باانگیزه و مشتاق. شور و شوق آنها همیشه واگیردار است و به من برای حرکت انرژی میدهند. به علاوه، آنها از قشرهای مختلفی هستند و تنها به هنرمندان یا موسیقیدانان مشهور محدود نمیشوند.
به خاطر دارم در دوره دانشگاه در تابستان به عنوان کارگر در یک انبار کار میکردم. این کسالت بارترین کاری بود که می توان تصور کرد. اما یکی از کارکنان مسن تر آنجا که بسیار باهوش بود را واقعا دوست داشتم و همیشه در زمان ناهار گفتگوهای فوق العادهای با هم داشتیم. او راننده لیفتراک بود و همیشه در زمان کار لبخند بر لب داشت. او به من می گفت که تا می توانم تلاش کنم و تحت هر شرایطی در کاری که انجام میدهم بهترین باشم. هنگامی که در انبار بود، شور و شوق از او میبارید. این باعث میشد که همه احساس خوبی داشته باشند. هر وقت که با کسی در مورد کار صحبت میکنم، به او فکر میکنم.
نام: Heidi Zak
شرکت: ThirdLove
انگیزه: تصور میکنم چیزی که بیشتر از همه الهام بخش من است، مشتریانمان هستند. من زمان خاصی را برای خواندن چتهای مشتریان اختصاص میدهم؛ البته که دیدن نظرات مثبت فوقالعاده است، اما از چیزهایی که میتوانیم برای بهبود آنها تلاش کنیم هم بهره فراوانی عاید ما میشود. من آن گفتگوها را میخوانم و برای تغییر و بهتر کردن شرایط و توسعه محصولات بر اساس آن بازخوردها انگیزه بدست میآورم. این همه روزه الهام بخش من است.
نام: Jennie Ripps
شرکت: Owl’s Brew
انگیزه: این واقعیت که هر روز یک روز تازه است به من انگیزه میدهد. من واقعا معتقدم که در هر روز فرصتی نهفته است، علی الخصوص هنگامی که برای توسعه کسب و کار خود فعالیت میکنید. واقعا نمی توان اتفاقات پیش رو را پیشبینی کرد و من همیشه سرشار از هیجان و اشتیاق از خواب بر میخیزم.
نام: David Bladow
شرکت: BloomThat
سفر تحول آفرین: الهام بخش من در حقیقت الن ماسک (Elon Musk) است. به عقیده من او باعث میشود که مردم فکر خود را پرورش دهند و به دنبال شاهکارهای متفاوتی باشند که برای بشر سودمند است. انگیزه دادن به مردم برای فکر کردن به ایدههای متهورانه ارزشمند است. هدف من این نیست که مردم را به مریخ ببرم، اما به طور کلی کار ارزشمندی است.
اما پدربزرگ من اهل داکوتای شمالی بود، هشت کلاس سواد داشت و سوار بر یک واگن باری به کالیفرنیا آمد تا خودش را به موفقیت برساند. او چند فروشگاه فروش لوازم منزل راهاندازی کرد و در اوج کار خود، ۱۰ فروشگاه داشت. او کسی بود که از صفر شروع کرد. شجاعت او همیشه برای من الهام بخش بوده است.
نام: Jeff Chapin
شرکت: Casper
انگیزه: شهروندان خوب الهام بخش من هستند، منظورم افرادی است که به جامعه خود کمک میکنند. جامعه برای عملکرد مناسب به شدت به شهروندان خوب خود متکی است، اما زیاد راجع به این موضوع صحبت نمیشود. آنها در سراسر کشور حضور دارند و رخنه هایی که دولت از سر و سامان دادن به آنها عاجز است را پر می کنند. افرادی که خود را وقف کمک به حفظ جامعه خود میکنند به شدت من را تحت تاثیر قرار میدهند.
نام: Gavin Armstrong
شرکت: Lucky Iron Fish
انگیزه: ایجاد تحول و توانمندسازی مردم. من واقعا به قدرت یک –یک فرد و یک عملی که می تواند چنان اثر فزاینده ای داشته باشد که تحول بیافریند– اعتقاد دارم.
نام: Oliver Kharraz
شرکت: Zocdoc
انگیزه: این حقیقت که تغییر امکانپذیر است. هنگامی که به گذشته نگاه می کنیم و میبینیم که علیرغم مشکلات چه دستاوردهایی داشته ایم؛ این واقعا فوق العاده است. این واقعیت که اجداد ما توانستند از چنگال دیکتاتوریِ مستحکمی که چندهزار سال یک قاره را تحت سیطره خود داشت آزاد شوند و کشوری را بر مبنای نظارت و موازنه و درک طبیعت انسانی برپا کنند خارق العاده است. این معیار و مقیاس بالایی را برای آیندگان بنا نهاد که هر مشکلی در مقایسه با آن قابل حل به نظر میرسد.
نام: Tim Chen
شرکت: Nerdwallet
انگیزه: من واقعا از امکان تغییر و اینکه چطور میتوان فرصتی برای تغییر و تحول به دست آورد انگیزه کسب میکنم. من اعتقاد دارم که این تغییر با ترکیب این موارد آغاز می شود: اثبات اینکه چیزی امکانپذیر است، اظهار و آشکار کردن آن برای افراد متناسب و پس از آن برداشتن مشعل و ادامه دادن. روش درست برای تحقق چنین شرایطی، آماده سازی زمینه برای بالفعل شدن پتانسیلها و توانمند کردن مردم در این راستا است.
کسب درآمد . استارتآپ . افراد موفق . انگیزه . انگیزه در کسب و کار . انگیزه کارآفرینی . حفظ انگیزه . کارآفرینان موفق . موسسان کسب و کار های موفق
ممکن است شبکهسازی سخت باشد، مخصوصاً در سیلیکون ولی یا هر مرکز استارتآپی دیگر. در رویدادهای بزرگ، غالباً شناسایی و تشخیص کارآفرینان قلابی از آنهایی که چیزهای شگفتانگیزی میسازند یا ارتباطات فوقالعادهای دارند، کار دشواری است؛ بنابراین غیرمعمول نیست که بعد از چند ساعت با خستگی و بیحوصلگی، بدون هیچ نتیجهای، رویداد را ترک کنید.
اما دنیای استارتآپها اکوسیستمی است که در آن، ارتباطات و آشناییها میتوانند برای جذب سرمایه یا یافتن شریک کلیدی، حیاتی باشند و شبکهسازی بخشی از این بازی است. پس یک کارآفرین تازهکار چه باید کند؟
گر چه حضور در رویدادهای بزرگ مهم است، اما در ادامه به ۳ راه بهتر برای توسعه و گسترش سریع شبکه اشاره میکنیم که در کنار آنها میتوانید انرژی خود را برای شرکت جدید و رو به رشد خود حفظ کنید.
۱. شبکهسازی یکبهیک
چرا بهجای آنکه خودتان به ملاقات افراد مناسب بروید، ملاقات با آنها را به شانس و اقبال موکول میکنید و منتظر میمانید تا بهطور اتفاقی در پشت میز بوفه آنها را ملاقات کنید؟ بهجای این کار، به افراد مختلفی فکر کنید که دوست دارید با آنها ملاقات کنید (و کسانی که دوست دارند تا با شما ملاقات کنند). مثلاً اگر یک شرکت فناوری پزشکی راهاندازی کردهاید، ممکن است بخواهید با کارآفرینهای دیگر در شرکتهای فناوری پزشکی که در مرحله مشابه شما قرار دارند، ملاقات کنید. یا ممکن است در زمینه فروش تخصص داشته باشید و بخواهید کسی را بیابید که در زمینه تست کاربر اطلاعات زیادی دارد تا بدین ترتیب اطلاعاتتان را باهم به اشتراک بگذارید.
بنابراین، کمی تحقیق کنید، افرادی معدودی را که میتوانند بهواقع مفید باشند، بیابید و برای ارتباط، به آنها قهوه پیشنهاد دهید. اکنون بهجای آنکه یک ساعت از وقتتان را تصادفاً به صحبت با ۱۲ نفر، هرکدام ۵ دقیقه اختصاص دهید، میتوانید با تنها یک نفر که میدانید از او چیزهایی یاد میگیرید، بگذرانید. دیگر آنکه اگر در آینده بتوانید به یکدیگر کمک کنید، این نوع از ارتباطات رودررو، ارتباطات تجاری نزدیکتری را میسازند.
۲. رویداد شبکهای خود را درست کنید
آیا نمیتوانید رویدادی را که در نزدیکی شما باشد پیدا کنید؟ خب آن را بسازید! زمانی که برای اولین بار کارمان را با اینستا ای دی یو (InstaEDUU) آغاز کردیم، میخواستم با سایر کارآفرینان در زمینه تکنولوژی آموزشی آشنا شوم، اما علیرغم کل این جامعه، هیچ رویدادی نبود که مخصوص مؤسسان تکنولوژی آموزشی باشد؛ بنابراین لیستی از مؤسسانی که میشناختم و مایل بودند تا با آنها جلسه داشته باشم درست کردم و از آنها دعوت کردم تا ساعات خوشی را در دفتر کار ما بگذرانند. ۲ ساعت طول کشید تا کل رویداد سازماندهی شود ولی کمک کرد تا دقیقاً با شخصی که میخواستم ارتباط برقرار کنم.
دیدهام که افراد دیگری، چنین گردهماییهایی را برای موسسان تشکیل میدهند و از همه میخواهند تا یک نفر همراه را نیز که از بودن در این گروه لذت میبرد، با خود بیاورند. درنتیجه، گروه هر بار که دورهم جمع میشوند با اضافه شدن افراد مشتاق و علاقهمند بزرگ و بزرگتر میشود.
۳. شبکهسازی مجدد کنید
بهسختی تلاش کردهاید تا ارتباطات خیلی خوبی برقرار کنید، پس سعی کنید آنها را حفظ کنید و نشان دهید که از آن افرادی نیستید که وقتی به کسی نیاز دارید به او مراجعه میکند. هرماه، جایی را برای خوردن نهار یا قهوه با چند تن از دوستان و آشنایان استارتآپی خود در نظر بگیرید. یکدیگر را در جریان آخرین اخبار قرار دهید و ببینید چطور میتوانید به یکدیگر کمک کنید. زمانی میرسد که به کمک بزرگی نیاز دارید و آن موقع، احتمال اینکه این افراد برای کمک به شما بشتابند بیشتر خواهد بود.
صریح بگویم، بهتر است که ۳۰-۲۰ ارتباط عالی با کسانی که شما و کسبوکارتان را میشناسند داشته باشید تا اینکه ۳۰۰-۲۰۰ کارت ویزیت از افرادی داشته باشید که آنها را بهندرت میبینید. پس اگر متوجه شدید که رویدادهای بزرگ خستهکننده، غیرسازنده یا حتی آنچه میخواهید نیستند، بهجای آن، یکی از این رویکردهای استراتژیک شبکهسازی را امتحان کنید.
کسب درآمد . کسب و کار اینترنتی . استارتآپ . جذب سرمایه . شبکهسازی . شبکهسازی در استارتآپ . کارآفرین تازهکار . کسب و کار
آیا بهتازگی استارتآپ خود را راهاندازی کردهاید؟ در این مقاله توضیح خواهیم داد که چطور اولین کاربران خود را جذب و حفظ کنید.
استارتآپهای زیادی در نیجریه، کنیا، غنا و همچنین مشتریانی که برای مشاوره به SME Growth Hub مراجعه میکنند، بهویژه استارتآپهای فعال درزمینهی تکنولوژی، این سؤال همیشگی را مطرح میکنند: «چطور اولین مشتریان استارتآپ خود را کسب کنیم؟»
هدف از نوشتن این مقاله آن است که بتوانیم به استارتآپها در نیجریه و دیگر نقاط جهان کمک کنیم تا ساختار ذهنی و استراتژی لازم برای کسب اولین مشتریان و تحکیم روابط خود با آنها را ایجاد کنند. این مقاله، رویکردی که پنج استارتآپ موفق در پیش گرفتند را توضیح میدهد. این پنج شرکت عبارتاند از: کنگا (Konga)، جومیا (Jumia)، اوبر (Uber) که بهتازگی دامنهی فعالیتش را به نیجریه و غنا هم گسترش داده است، ایر بیان بی(Airbnb) که در نیجریه هم فعالیت میکند و جابرمن (Jobberman). احتمالاً با کنگا (Konga)، جومیا (Jumia)، اوبر (Uber) و جابرمن (Jobberman) آشنایی دارید.
امّا با ایر بیان بی(Airbnb) چهطور؟ بهطور خلاصه، ایر بیان بی، بازاری برای اجتماعات آنلاین است که بین افرادی که قصد اجاره منزل خود را دارند، با کسانی که به دنبال محلی برای اقامت میگردند، ارتباط برقرار میکند. کاربران ایر بیان بی عبارتاند از صاحبخانهها و گردشگران. صاحبخانهها قسمتی از منزل خود را که از آن استفاده نمیکنند، برای اجاره قیمتگذاری کرده و گردشگران هم بهجای رفتن به هتل، متناسب با توان پرداخت خود، یکی از این خانهها را برای دوران اقامتشان رزرو میکنند.
حالا با در نظر گرفتن چهار نکته اساسی میبینید که چطور بعضی از این استارتآپها موفق شدند تعداد مشتریان خود را از یک به هزاران و میلیونها کاربر برسانند ولی دیگران در این راه درجا زدند.
خود را بهجای مشتریانتان بگذارید
کاربرانتان را درک و با آنها همدردی کنید. سعی کنید مثل کاربران و مشتریان بالقوهی خود فکر کنید. استیون کاوی (Steven Covey) در کتاب خود با نام «هفت عادت افراد تاثیرگذار» میگوید: «اول دیگران را درک کنید بعد بخواهید که دیگران هم شما را درک کنند.» این مفهوم را من در کلاسهای طراحی و تفکر به این صورت بیان میکنم: «اول به مشکل فکر کنید نه به راهحل.»
برای مؤسسان «ایر بیان بی» از همان ابتدا روشن بود بهجای اینکه اول به دنبال متقاضیان اقامت کمهزینه باشند، باید به دنبال کسانی بگردند که بخواهند جایی را اجاره بدهند. برایان چسکی (Brian Chesky) و جو گبیا (Joe Gebbia)، دو تن از بنیانگذاران «ایر بیان بی»، از وضعیت خود بهعنوان یک استارتآپ و مقاومت مردم در برابر پدیدههای جدید، همچنین از اهمیت رقبا مطلع بودند و احتمال هرگونه اتفاق ناخوشایندی را میدادند؛ درنتیجه از ابتدا خودشان را بهجای مشتریان گذاشتند و مثل آنها فکر کردند. آنها سعی کردند ببینند اگر «ایر بیان بی» وجود نداشته باشد، مشتریها برای یافتن محل اقامت به کجا مراجعه میکنند؟
آنها جواب این سوال را خیلی زود پیدا کردند: سایت Craigslist. این کارآفرینان متوجه شدند با نمایش جذابیتهای آپارتمانها میتوانند کاری بهمراتب تأثیرگذارتر از سایتهایی که آگهیهای طبقهبندیشده ارائه میکنند انجام دهند؛ اما در قدم اول باید مشتریان این وبسایت را به سمت خود جلب میکردند. چسکی و گبیا برای این کار، ابتدا نرمافزاری طراحی کردند و با هک وبسایت Craigslist به اطلاعات تماس صاحبان آپارتمانها دسترسی پیدا کردند. سپس برای تمام آنها فایلی تبلیغاتی حاوی پیشنهاد ثبت مشخصاتشان در ایر بیان بی فرستادند. این کار بهخوبی نتیجه داد. بدون اتلاف هیچ سرمایهای، شانس صاحبخانهها برای پیدا کردن مشتری دو برابر شد و ایر بیان بی هم به یک فهرست غنی از اقامتگاههای مناسب برای کسب و حفظ کاربر دستیافت.
در مورد «جابرمن» باید بگویم آنها بازار بالقوهی خود را بهخوبی میشناختند. بیشتر جمعیت این بازار را جوانان گوشی به دستی تشکیل میدادند که علیرغم نیاز به کار، کمتر در روزنامهها به دنبال شغل میگشتند. «جابرمن» شروع به جمعآوری فرصتهای شغلی عرضهشده در مطبوعات و ارائهی رایگان آنها بهصورت آنلاین کرد تا پیش از افزایش مقیاس کسبوکارش، این مجموعه اولیه از مشتریان را جذب کند.
سعی کنید برای مشتریانتان یک تجربه جذاب ایجاد کنید
اخیراً برای مقایسه نرخ دفع کاربر سایتهای «جومیا» و «کنگا» به similarweb.com مراجعه کرده و فهمیدم «جومیا» نهتنها از نظر رتبهبندی پایینتر از «کنگا» قرار گرفته است، بلکه نرخ دفع کاربر آن هم از «کنگا» بالاتر است و در این مورد باید از کلیف آیونی (Clive Ayonye) و دیگر اعضای تیم طراحی «کنگا» تشکر کرد. برای روشنتر شدن موضوع باید بگویم که بالاتر بودن نرخ دفع کاربر اصلاً مؤلفهی خوبی نیست. این ضریب درصد بازدیدکنندگانی را نشان میدهد که پس از ورود به یک سایت، بدون دیدن هیچ صفحه دیگری از آن خارج میشوند. وقتی نرخ دفع کاربر در وبسایت شما روبه افزایش باشد، بدین معناست که صفحهی اصلی آن کسالتآور است و کاربر را جذب نمیکند.
از دانشجویان یکی از کلاسهایم پرسیدم که چه ویژگیهایی را در «کنگا» یا «جومیا» بیشتر میپسندند و ترجیح میدهند در کدامیک از این وبسایتها وقت بیشتری صرف کنند؟ نتیجه این بود که ۹۰% از آنها به خاطر رابطهای مجازی خوب و تجربهای که «کنگا» برای کاربرانش به وجود میآورد، ترجیح میدادند که زمان بیشتری در این وبسایت بمانند.
مؤسسان «ایر بیان بی»، در زمان راهاندازی استارتآپ خود کاری بینظیر انجام دادند که هرگز مقیاسپذیر نخواهد بود؛ آنها چند عکاس حرفهای استخدام کردند تا از خانههایی که قرار بود برای اجاره در فهرست وبسایت قرار بگیرند، عکسهای زیبا و مشتریپسند بیندازند. این ترفند مؤثر عمل کرد. این وبسایت نسبت به رقبایش جذابیت خیلی بیشتری پیداکرده و درعینحال استاندارد بالای عکسها، صاحبخانههای دیگری را هم که قصد داشتند منزل خود را در فهرست این وبسایت قرار دهند بر آن داشت تا برای اینکه از قافله عقب نمانند، عکسهایی هرچه زیباتر برای آنها ارسال کنند.
«اوبر» هم سیاستی مشابه در پیش گرفت. مؤسسان شرکت بهجای Uber Pool یا Uber X که در آن رانندهها از خودروی خودشان استفاده میکنند، ترجیح داد تا اتومبیلهای سیاهرنگ و همشکل خود را در اختیار رانندههای حرفهای قرار دهد تا بهاینترتیب مشتریها تقریباً هر بار که از خدمات این شرکت استفاده میکنند، تجربهای بینظیر داشته باشند. درنتیجه شرکت میتوانست مطمئن باشد که این تجربه دهانبهدهان خواهد گشت.
جسارت داشته باشید و از موقعیتها حداکثر استفاده را ببرید
«اوبر» و «ایر بیان بی» در نحوهی گسترش کارشان هم هوش بسیار بالایی از
خود نشان دادند و برای به حداکثر رساندن موفقیتشان، در زمان درست، شهرهای
مناسبی را برای گسترش فعالیت انتخاب کردند.
ازآنجاکه رقبای عمدهی «اوبر» شرکتهای تاکسیرانی بودند، این استارتآپ دست به تحقیقاتی زد تا ببیند در کدام شهرها نسبت بین عرضه و تقاضا برای تاکسی همخوانی کمتری دارد. بهترین زمان برای ارائهی خدمات، وقتهایی بود که این عدم تناسب به بیشترین حد خود میرسید؛ مثلاً آخر هفتهها که مردم اغلب تا آخر وقت در میهمانیها هستند و دیرتر به منزل میروند. همچنین این شرکت، در کنسرتهای بزرگ یا مسابقات ورزشی پر تماشاچی که تعداد خیلی زیادی از شهروندان همزمان برای برگشت به تاکسی نیاز دارند، اقدام به تبلیغات وسیعی کرد. در این زمانها احتمال اینکه افراد، خدمات یک شرکت نهچندان شناختهشده یعنی «اوبر» را امتحان کنند، خیلی بیش از وقتهای عادی بود.
«ایر بیان بی» هم برای گسترش خدماتش در شهرهای جدید، سیاستی مشابه در پیش گرفت. این شرکت خدماتش را در شهر دنور (Denver)، در سال ۲۰۰۸ همزمان با برگزاری کنوانسیون ملی دموکراتها راهاندازی کرد؛ یعنی دقیقاً همان زمانی که تعداد مسافران زیاد و توانایی جوابگویی هتلها کم میشود. در شهرهای دیگر هم هرگاه که کنوانسیون یا رویداد بزرگ دیگری در شرف اتفاق بود، ایر بیان بی سریعاً شروع به خدماترسانی میکرد.
استفاده بهینه از موقعیتهایی که تقاضا برای یک محصول یا خدمت زیاد و عرضه کم باشد، به استارتآپ شما کمک میکند تا بهترین مشتریان ممکن را به دست آورد. بهترین مشتریان، پیشگامانی هستند که وقتی در حال بهبود خدمات و جبران کمبودهای موجود هستید، بیش از مشتریان دیگر کاستیهای شما را نادیده خواهند گرفت.
کسب درآمد . کسب و کار . کسب درآمد آنلاین . user acquisition . استارتآپ . بالابردن تعداد مشتری . جذب کاربر . جذب مشتری جدید . کسب کاربر . کسب و کار
مطالب مشابه استارت آپ:
کسب درآمد موبایلی برای استارتآپها