کمپانی سوئدی ایکیا در زمینه تولید مبلمان و سایر لوازم منزل فعالیت داشته و یکی از بزرگترین شرکتهای خرده فروشی مبلمان در دنیا به شمار میرود. این شرکت در سال ۱۹۴۳ توسط اینگوار کامپراد در سوئد تأسیس شد. دفتر مرکزی ایکیا در هلند واقع شدهاست.
چشمانداز
چشمانداز کمپانیهایی مثل ایکیا، بر اساس اهدافی که آن کسب و کار در پی دستیابی به آن است، ایجاد میشود. چشم انداز، جایگاه یک کسب و کار را مشخص میکند و بهترین راه برای رسیدن به موفقیت را نشان می دهد. مدیران ایکیا به دنبال اطمینان خاطر از دسترسی محصولات خود و راحتتر کردن زندگی روزمره مصرف کنندگانشان هستند. به گفته آنها، ایکیا سرمایه خود را روی ایجاد فروشگاههای جدید و توسعه محصول متمرکز کرده و دائما قیمتها را برای رفاه حال مشتریانش، کاهش میدهد.
کلیه کسب و کارها همچنین بیانیه ماموریتی دارند که چشم انداز آن دستیابی به تمام اهدافی است که آن شرکت در پی آن است. بیانیه ماموریت، آن چه را که یک کسب و کار قصد انجام آن را دارد و نحوه انجام آن را، در بر میگیرد. چشم انداز و بیانیه ماموریت، هر دو اهداف کلی شرکت را مشخص میکنند.
ایکیا با تولید مبلمان و وسایل خانگی با قیمتهایی مناسب، از جمله چشم اندازهای اصلی این کمپانی به شمار میرود. توسعه محصول ایکیا بر اساس تولید محصولاتی است که از لحاظ قیمت به صرفه بوده، طراحی مناسبی داشته و برای همگان در دسترس باشد. هدف ایکیا این است که روز به روز محصولاتی بهتر و اقتصادیتر تولید کند.
ارزشها
داشتن چشم انداز و بیانیه ماموریت اهمیت ویژهای دارد، اما یک کسب و کار به مجموعهای از ارزشها نیز نیازمند است.
ارزشها شامل باور ها و قوانینی است که فعالیتها و نحوه اداره یک کسب و کار را تحت تأثیر قرار میدهد. ارزش های ایکیا تمام فعالیتهای آن را هدایت کرده و بر این باور استوار است که هر فردی ویژگی ارزشمندی در وجود خود برای ارائه دارد. این ارزشها به تثبیت فرهنگ سازمانی کمک میکند. فرهنگ شامل اعتقادات، رفتار ها و برنامههایی است که ویژگیهای یک کمپانی را شامل میشود. برای ایکیا، فرهنگ سازمان براساس روحیه کار تیمی ایجاد شدهاست.
یکی از راههایی که ایکیا به کمک آن نیاز های مشتریان خود را درک میکند، بررسی منازل است. سالانه چندین خانه به وسیله این کمپانی باز دید میشود تا از این طریق، ایدههای لازم برای ساخت محصولات، طبق نیاز مصرفکنندگان را به دست آورند.
این ایدهها مستقیما طی مراحل ساخت محصولات، مورد استفاده قرار می گیرد. به عقیده موسس این کمپانی، ملاقات با مردم در منازلشان، بهترین راه درک نیازها، رویا ها و شرایط زندگی آنها است.
ایکیا بر این باور است که کار کردن در کنار هم مفید بوده و همکاران مشکلاتی را که به نظر غیر قابل حل میآیند بر طرف خواهند کرد. برای مثال، از همان مراحل اولیه طراحی، تولید کنندگان و طراحان شامل تیم تکنیسین ها و کارشناسان هستند. این همکاری ها و درکنار هم بودن ها کمک میکند تا این کمپانی، به تولید محصولات مقرون به صرفه ادامه داده و از به روزترین روشها برای تولیدات خود بهره ببرد. از جمله ارزشهای ایکیا شامل:
آگاهی از قیمت – توجه به این ارزش، برای پایین نگه داشتن قیمت ها لازم است.
در کنار هم بودن – این ارزش به احترام متقابل بین کارکنان، مصرف کنندگان و تأمین کنندگان تأکید دارد. ایکیا مستقیما با تأمینکنندگان و داخل کارخانهها، همکاری می کنند.
این کار کمپانی را قادر میسازد تا بهترین، مقرون به صرفه ترین و خلاقانه ترین روشها را برای پیاده سازی ایدههای طراحی محصول ارائه دهند. به عقیده آنها، این کار به ایکیا اجازه میدهد تا در زمینه طراحی، بسته بندی و پخش، هوشمندانهتر عمل کند.
ارزشهای ایکیا، این شرکت را در کلیه فعالیت هایش هدایت کرده و این امکان را به آنها میدهد تا استانداردهای بالای خود را حفظ و موفق عمل کنند.
ماموریت
ماموریت یک کمپانی بر اساس چشم انداز و ارزش های آن ایجاد میشود.
ماموریت ایکیا بر توسعه بلندمدت شرکت تأکید دارد که از طریق سرمایهگذاری های آتی این شرکت حاصل شده و برای کارکنان، مصرف کنندگان و تأمین کنندگان ایکیا سودمند خواهد بود. ایکیا بخش عظیمی از سود خود را برای ایجاد فروشگاههای جدید و توسعه محصول و کاهش قیمتها، دوباره سرمایهگذاری میکند. ماموریت ایکیا بر تولید محصولات تجملی و گران قیمت بنا نشده، بلکه تولید محصولاتی است که برای عموم قابل دسترس و استفاده باشد.
استراتژی
استراتژی ایکیا همیشه بر طراحی و تولید محصولاتی تأکید داشته که با نیاز روزانه مصرفکنندگان، مطابقت داشته و از لحاظ قیمت، زیبایی و اطمینان مناسب باشد.
از سال ۲۰۱۶، در تمامی وسایل روشنایی این شرکت، از لامپهای ال. ای. دی استفاده شده که حدود ۲۰ سال قابل استفاده بوده و ۸۵ درصد کمتر از لامپهای معمولی، انرژی مصرف میکنند.
از سوی دیگر، این کمپانی مصرف کنندگان خود را تشویق میکند تا از وسایلی استفاده کنند که مصرف انرژی کمتری داشته و قابل بازیافت نیز باشند. استراتژیهای ایکیا روی کارکنانش نیز تأکید دارد.
برای مثال، هدف این کمپانی این است که نیمی از تیم مدیران خود را از میان زنان انتخاب کند.
طبق برآوردها، تا سال ۲۰۲۰، بیش از ۵۰۰ نفر در بنیاد ایکیا عضو خواهند شد. این بنیاد، سازمان خیریهای است که سالانه چندین میلیون یورو، جدا از سود این کمپانی را برای فعالیتهای بشر دوستانه هزینه میکند. این بنیاد به سازمانهایی که برای جلوگیری از کار اجباری کودکان در کشور هایی مثل هند و پاکستان تشکیل شدهاند، کمک میکند.
نقاط قوت
نقطه قوت یک کمپانی، می تواند به کارشناسان بازاریابی یا منطقه ای که شرکت در آن واقع شده، وابسته باشد.
نقاط قوت ایکیا شامل:
– یک برند قدرتمند جهانی که گروههای مختلف مصرف کنندگان را به خود جذب میکند. این شرکت متعهد شده که کیفیت و حجم تولیداتش در نقاط مختلف جهان، یکسان باشد.
– چشم انداز این کمپانی این است که کیفیت زندگی روزانه مردم را بالا ببرد
– ارائه حجم گستردهای از محصولات با طراحی زیبا، عملکردی مناسب و قیمتی پایین
نقاط قوت ایکیا، این امکان را به کمپانی داده که مصرف کنندگان متعددی را به خود جلب کند.
فرصت ها
یک کسب و کار، از نقاط قوت خود برای بالا بردن فرصت ها یش استفاده میکند. ایکیا بر این باور است که تأکید این کمپانی بر حفظ محیط زیست، برای ایکیا سودمند خواهد بود.
برخی از فرصتهایی که ایکیا از آنها بهره میگیرد شامل:- تقاضای روز افزون برای استفاده از محصولات سبزتر
– تقاضای روز افزون برای محصولات ارزانتر
ایکیا بر حوزه های متعددی تمرکز دارد که در بقای آن مؤثر است:
ایده ها و راهکارهایی برای داشتن یک زندگی آرام که به صورت آنلاین توسط این کمپانی ارائه میشود.
ایکیا به فکر حفظ منابع طبیعی بوده و به دنبال کاهش مصرف آب و سامان دادن به فاضلابها است.
برنامههای ایکیا در جهت کاهش مصرف انرژی و استفاده بیشتر از انرژیهای تجدیدپذیر است. یکی از راهکارهای این کمپانی در این زمینه، کاهش میزان پروازهای کاری ایکیا و پایین آوردن میزان بسته بندی آن است.
کسب درآمد . استراتژی کسب و کار . ایکیا . چشم انداز ایکیا . شیوه کسب و کار . مدل کسب و کار
با اینکه به نظر میرسد بهترین راه برای راهاندازی و مدیریت یک کمپین بازاریابی دیجیتال، داشتن یک تیم مجرب درون سازمان باشد اما گاهی اوقات این روش میتواند منجر به موفقیت نشده و دست و پا گیر هم باشد. در دنیای امروز که تکنولوژی مدام در حال پیشرفت است، برونسپاری بازاریابی دیجیتال به متخصصان این حوزه، روز به روز بیشتر رایج شده است.اگر شما هم قصد برونسپاری کردن بازاریابی دیجیتال در کسب و کار خود را دارید، در ادامه چند دلیل برایتان آوردهایم که چرا این کار میتواند مفید باشد.
۱.برونسپاری به شما اجازه میدهد به افراد بسیار مجربتری دسترسی داشته باشید
با برونسپاری درواقع شما به یک گروه کاملا حرفهای و آموزش دیده در زمینه بازاریابی دسترسی خواهید داشت. در زمینه مارکتینگ و بازاریابی، شاخههای مختلفی وجود دارد. از طراحیهای گرافیکی گرفته تا ساختن یک اپلیکیشن و همینطور کمپینهای شبکههای اجتماعی که هر کدام نیازمند دانش به خصوصی است که اکثریت افراد حاضر در زمینه بازاریابی، در تمام این زمینهها سررشته ندارند. این یعنی شما به یک تیم از حرفهایها نیاز دارید که هر کدام از اعضای تیم بتواند بخش مختلفی از بازاریابی دیجیتال شما را دست بگیرد تا به هدف استراتژی بازاریابی خود برسید.
قاعدتا شما میتوانید یک تیم بازاریابی را استخدام کرده و درون شرکت از آنها استفاده کنید اما جمع کردن یک تیم حرفهای که در سطح جهانی دانش بازاریابی دیجیتال داشته باشند و فقط حاضر به کار کردن برای کسب و کار شما باشند، بسیار سخت و دشوار خواهدبود. در واقع شما ممکن است بتوانید نهایت یک یا دو نفر که استعداد بازاریابی خیلی خوبی داشته باشند را استخدام کنید اما قطعا این افراد نمیتوانند در همه زمینهها، بازاریابی دیجیتال کسب و کار شما را پوشش دهند.
اگر شما بازاریابی دیجیتال خود را برونسپاری کنید، شانس این را دارید که بهترین گرافیست، بهترین تولید کننده محتوا و همینطور بهترین ادمین برای مدیریت سایت خود را پیدا کنید. اکثر این افراد با یکدیگر کار نمیکنند و در واقع حتی ممکن است از نظر جغرافیایی، هر یک در گوشهای از دنیا حضور داشته باشد. ولی در نهایت همه آنها میتوانند برای شما روی یک پروژه کار کنند و شما نیز به این ترتیب از مهارت، دانش و تجربه آنها نهایت استفاده را ببرید.
۲.صرفهجویی در هزینه با برونسپاری کردن بازاریابی دیجیتال
به طور کلی شما با برونسپاری کردن دیجیتال مارکتینگ، در هزینههای خود صرفهجویی خواهید کرد. احتمالا به دلیل برونسپاری کردن بخش بازاریابی دیجیتال، افرادی که برای اینکار پیدا خواهید کرد حقوق بالایی از شما طلب خواهند کرد. چرا که طبیعتا شما سراغ بهترین افراد حاضر در این زمینه رفتهاید اما جالب است بدانید با وجود درخواست حقوق بالا نسبت به نیروهای داخلی، همچنان شما در هزینههای کلی صرفه جویی خواهیدکرد.
برای مثال لازم نیست برای این افراد بیمه تامین کنید یا در زمان مرخصی برایشان حقوق رد کنید. حتی لازم نیست همچون نیروهای درون شرکت، برای این افراد نیز کلاسهای خصوصی جهت آشنایی با جدیدترین تکنولوژیها و روشهای موجود برگزار کنید. همچنین لازم نیست برای این افراد کامپیوتر یا تجهیزات تهیه کنید تا پروژه را به شما تحویل دهند. اینها همه هزینههایی هستند که عموما برای نیروهای درون شرکت خود باید پرداخت کنید اما با برونسپاری کردن پروژههایی همچون بازاریابی دیجیتال، از این هزینهها آسوده خواهیدبود.
۳.با برونسپاری کردن بازاریابی، روی کسب و کار خود بیشتر تمرکز کنید
شما وقت و انرژی بیشتری برای تمرکز روی کسب و کار اصلی شرکت خواهید داشت. بیزنس شما بازاریابی دیجیتال نیست و کارمندانتان هم بازاریاب حوزه دیجیتال نیستند. اگر شما تیم بازاریابی را درون شرکت داشته باشید، بدون شک آنها روی دیگر کارمندانتان تاثیر گذار خواهند بود و ناچارا آنها را هم وارد وادی بازاریابی میکنند. اساسا کارمندان شما بلد نیستند چطور بازاریابی کنند و تلاش آنها برای کمک به تیم دیجیتال مارکتینگ نه تنها نمیتواند مفید باشد، بلکه وقتگیر هم بوده و روند توسعه کسب و کار شما را کند میکند. حتی اگر در بخش دیگری از شرکت مشکلی به وجود بیاید، این موضوع میتواند روی تیم بازاریابی حاضر در شرکت هم تاثیر گذار باشد و آنها را از هدف اصلی دور کند. با این اوصاف به سادگی میتوانید با برونسپاری کردن بخش بازاریابی، از هدر رفتن وقت و انرژی کارمندان حاضر در شرکت جلوگیری کنید.
اکثر کسب و کارهای کوچک فکر میکنند که به تنهایی میتوانند تمام کارها را خودشان انجام دهند در صورتی که گاهی اوقات بهتر است روی درآمدزایی تمرکز بیشتری داشته باشند تا تسکهای روزانه بازریابی! بازاریابهای حرفهای میتوانند تمامی نیاز آنها در این زمینه را به خوبی پاسخگو باشند و خروجی بسیار بهتر از افراد آموزش ندیده حاضر در شرکت ارائه دهند. زمانی که شما کارهای بازاریابی شرکت خود را برونسپاری کرده و به افراد حرفهای واگذار میکنید، کیفیت کار شما بدون از بین رفتن تمرکزتان روی دیگر بخشهای کسب و کار، بالا میرود و در عین حال، هم خود شما و هم کارمندانتان، در بخشی که بهترین هستید فعالیت خواهیدکرد.
اگر در حال حاضر با این تصمیم رو به رو شدهاید که بخش مارکتینگ و مخصوصا بازاریابی دیجیتال خود را برونسپاری کنید یا نه، باید منابع و هزینههای کسب و کار خود را مرور کنید. اگر فکر میکنید کارمندان شما با تمرکز روی بیزنس اصلی شرکت موفقتر خواهندبود، پس بهتر است سراغ بهترینهای بازاریابی برای برونسپاری کردن این بخش از کسب و کار خود بروید.
کسب درآمد . کسب و کار . بازاریابی . بازاریابی دیجیتال . برونسپاری . رشد کسب و کار . کسب و کار کوچک
سامسونگ یک کمپانی خوشه ای و چندملیتی است که دفتر مرکزی آن در شهر سئول، پایتخت کره جنوبی واقع شده. این کمپانی، کسب و کارهای متعددی را تحت نام برند خود اداره می کند. سامسونگ توسط لی بیونگ-چول در سال ۱۹۳۸ تاسیس شد. در طول سه دهه، این شرکت در حوزههای مختلف از جمله فرآوری مواد غذایی، تولید پارچه، بیمه، ایمنی و خرده فروشی بوده است.
این شرکت از اواخر دهه ۶۰ میلادی وارد صنعت الکترونیک شد. با مرگ لی در سال ۱۹۸۷، سامسونگ به چهار گروه کسب و کاری تقسیم بندی شد که شامل Samsung Group، Shinsegae Group، CJ Group وHansol Group می شد. از سال ۱۹۹۰، فعالیتهای خود را به صورت جهانی گسترش داد، به خصوص گوشیهای تلفن همراه این شرکت، منبع اصلی در آمد این کمپانی به شمار میرفت.
سامسونگ تاثیر قابل توجهی در توسعه اقتصادی، سیاسی، رسانه ای و فرهنگی کره جنوبی داشته است. شرکت های زیر مجموعه سامسونگ، بخش زیادی از صادرات این کشور را بر عهده دارد.
تغییر رویکرد در کسب و کار
نظــام کــســب و کــاری سامسونگ، به شدت به بازار کره جنوبی گره خورده بود، همین موضوع آنها را به فکر انداخت که آینده کمپانی خود را در بازارهای جهانی تضمین کنند. سامسونگ نیاز داشت تا خود را دوباره سازی کند. برای این کار، این شرکت باید روی نو آوری تمرکز میکرد. با این رویکرد جدید، سامسونگ تصمیم گرفت نیروی کار خود را نیز تغییر دهد. به محض همگن شدن محیط کار، سامسونگ از افراد خلاقی دعوت به کار کرد که نه تنها به زبان کره ای تسلط نداشتند، بلکه با فرهنگ این کمپانی نیز نا آشنا بودند. از سوی دیگر، کارکنان جوان تر سامسونگ، نسبت به کارکنان مسن تر، منصب های بالا تری به دست آوردند.
طبیعتا تغییرات اعمال شده در سامسونگ، بسیاری را حیرت زده کرد و با انتقادات زیادی نیز همراه بود، اما مدیر عامل سامسونگ تنها راه کلیدی برای موفقیت را تنها در ایجاد این تغییرات میدید. او باور داشت که به زودی، همه شاهد نتایج مثبت این دگرگونیها خواهند شد. او خواستار تجدید نظر در اصول بنیادی شرکت بود و تصمیم داشت به صورت بلند مدت، روی نو آوری، تولید محصولات با کیفیت و ارزش برند سرمایهگذاری کند. از دید مدیر بخش بازاریابی جهانی سامسونگ اریک کیم، سامسونگ به دنبال استراتژیهای جدیدی بود، که بسیاری از آنها با فرهنگ و رویکرد قبلی شرکت در تضاد بودند.
خلاقیت و نو آوری در محصولات دیجیتال
بیشتر ما هنگامی که برند سامسونگ را میبینیم، محصولاتی مانند گوشی تلفن همراه، تلویزیون و پنل های ال. سی. دی را به خاطر خواهیم آورد. زمانی که در سال ۱۹۸۷، لی کان هی، فرزند موسس شرکت، ریاست سامسونگ را بر عهده گرفت، این شرکت طلایهدار بسیاری از بازار های کره بود. با این وجود، با رشد بازار الکترونیک ژاپن، محصولات سامسونگ خارج از کره، کم طرفدار و ارزان بود. برای مقابله با این مشکل، سامسونگ باید راهکار جدیدی پیدا میکرد تا فروش خود را در بازار های خارجی رونق دهد.
در اوایل دهه ۹۰، مصرف کنندگان به فناوری دیجیتال علاقه و توجه نشان دادند و در این زمینه، محصولاتی مانند دوربین، دستگاه های آدیو و سایر کالاهای الکترونیک به آنها معرفی شد. کمپانی های ژاپنی برای استفاده از فناوری های جدید در محصولات خود استقبال نکردند. از این رو، سامسونگ فرصت را غنیمت شمرد و تصمیم گرفت با نو آوری و خلاقیت، بازار دیجیتال را به دست آورد. سرمایهگذاری در حوزه محصولات دیجیتال، تصمیمی پر خطر به نظر میرسید و در عین حال، این کمپانی را از رقبا جدا می کرد.
کیفیت محصول
سامسونگ همیشه سعی داشته که کیفیت محصولات خود را بالا برده و به این منظور از دستگاههای کنترل کیفیت متعددی بهره میبرد. برای مثال، کارگران مختارند تا با دیدن کوچکترین مشکلی، چرخه تولید را متوقف کنند.
یکی از نقاط قوت این کمپانی، انعطاف پذیر بودن آن است. سامسونگ به عنوان یک شرکت بین المللی این امکان را دارد که بهترین منابع مواد خام را شناسایی کرده و بهترین نقاط دنیا را برای سوار کردن و تولید محصولاتش انتخاب کند. سامسونگ ۲۶ کارخانه در سر تا سر دنیا در اختیار دارد، در نتیجه ذاتا برندی شناخته شده در سراسر دنیا به شمار می رود.
از آنجایی که سامسونگ محصولات مختلفی تولید کرده و بازار های متعددی را تحت پوشش دارد، از تمام کارشناسان، فناوری ها و امکانات خود، جهت تولید محصولات بهتر بهره می برد. سامسونگ به عنوان کمپانی یکپارچه، تمام مراحل تولید از مواد خام و تولید محصول، تا رسیدن کالا به دست مصرف کننده را کنترل می کند.
ترویج و پیشبرد محصول
یکی از ویژگی های استراتژی بازاریابی این کمپانی، ترویج و پیشبرد محصول است. سامسونگ از روش های متنوعی به ترویج و معرفی محصولات خود می پردازد، از جمله این روش ها شرکت در گرد همایی های تجاری مرتبط و تولید و توزیع بروشور ها و پوستر ها را می توان نام برد.
اطلاعات مربوط به هر محصول نیز در وب سایت این شرکت قرار داده شده. از سوی دیگر، سامسونگ آگهی برند خود را از طریق اسپانسر شیپی، گسترش می دهد. برای مثال، حمایت مالی از رویداد هایی مثل Royal Windsor Horse و Samsung Open Tennis Tournament، جهت آگاهی برند این شرکت، صورت گرفته است. تمام این روش های ترویج و پیشبرد، جهت حمایت از معرفی یک محصول خاص صورت می گیرد. اگر چه رویکرد های بازاریابی هر محصول با محصول دیگر متفاوت است.
سامسونگ نقش مهمی در توسعه دستگاه های پخش DVD داشته است. گنجایش دستگاه های پخش DVD، ۲۶ بار بیشتر از CD یا CD-ROM بوده، که نشان می دهد کیفیت و انعطاف پذیری محصولات، به شکل قابل توجهی افزایش پیدا کرده است.
استراتژی بازاریابی
در رابطه با نمایشگر های تی. اف. تی، که از فناوری پیشرفته تری نسبت به نمایش گر های سی.آر.تی بهره می برد، سامسونگ بازار بالقوه ای را در میان برخی مصرف کنندگان شناسایی کرد. از جمله آنها کارمندان اداری بودند که به اجبار، مدت زمان طولانی را صرف نگاه کردن به صفحات نمایشگر رایانه می کردند، در نتیجه به صفحه ای بزرگ تر با کیفیت تصویر بالا تر نیاز داشتند.
سامسونگ برای تشویق این دسته از مصرف کنندگانش برای خرید مانیتور های این کمپانی، باید استراتژی بازاریابی اساسی را در پیش می گرفت. با کمک دفتر مرکزی این کمپانی در کره جنوبی، تدابیر خاصی جهت افزایش آگاهی برند، در نظر گرفته شد تا از این طریق مصرف کنندگان، درک مثبت و خوبی نسبت به محصول پیدا کنند. آگهی های تبلیغاتی این کمپانی به شکل هوشمندانه ای، مصرف کنندگان هدف را که بخشی از آنها کارمندان اداری بودند هدف قرار داد.
قیمت خرید نمایشگر های تی. اف. تی در مقایسه با نمایشگر های سی. آر. تی بیشتر بود، اما با پیشرفت فناوری تولید و افزایش رقبای این بخش از بازار، به مرور قیمت این محصول کاهش پیدا کرد.
توسعه محصول جدید
سامسونگ محصول تازه ای را وارد بازار کرد که هم باریک بود و هم از طراحی مبتکرانهای بهره میبرد. این محصول عمدا طوری ساختهشده بود که با بخش های مختلف بازار منطبق شود. قابلیتهای این گوشی جدید، استفاده آن را برای افراد تاجر و زنان گروه سنی ۲۵ تا ۴۴ سال ایده آل کرده بود. این رویکرد با عنوان تقسیم بازار یا تفکیک بازار شناخته می شود.
استراتژیهای بازاریابی گوشیهای تلفن همراه در بازار این محصول متفاوت است. با این حال، استراتژی ترویج و پیشبرد محصول که در جهت شناخت و معرفی برند صورت میگیرد، سطح وسیعی از حمایتهای مالی، از جمله برخی رویدادهای معتبر ورزشی را که در سراسر دنیا اتفاق می افتد طلب میکند. المپیک سیدنی ۲۰۰۰ و مسابقات ژیمناستیک قهرمانی جهان، از جمله رویدادهای مهم و معتبری بود که سامسونگ، حمایت مالی آنها را بر عهده گرفت.
خیلی مهم است که یک کمپانی با استفاده از استراتژی های بازاریابی مرتبط، هر یک از محصولات پورتفولیوی خود را معرفی کند.
کسب درآمد . کسب و کار . بازاریابی آنلاین . استراتژی بازاریابی . بازاریابی . سامسونگ . محصول دیجیتال . مدل کسب و کار . نظام کسب و کار
هر سازمان فعالیتهای خود را در قالب فرآیندهایی به صورت مرحله به مرحله و با بروندادهای مشخص انجام میدهد که قابل دستهبندی هستند. یکی از معیارهای دستهبندی فرآیندهای کسبوکار بلوغ فرآیند (Process Maturity) است. بلوغ یک فرآیند کسبوکار شاخصی است برای تشخیص میزان تکامل یک فرآیند و توانایی آن برای بهبود مستمر از طریق سنجههای کیفی و بازخورد.
بنابراین، برای اینکه یک فرآیند بالغ باشد، باید از جهات زیر کامل باشد:
• میزان سودمندی
• خودکار بودن
• قابلیت اتکا از نظر اطلاعات
• بهبود مستمر
بلوغ یک فرآیند یا فعالیت را میتوان در پنج سطح دستهبندی کرد که از سطح ۱ (نابالغترین) تا سطح ۵ (بالغترین) متغیر است. فرآیندها در سطوح بالاتر ویژگیهای سطوح پایینتر را نیز دارند. پایینترین سطح با عدد صفر تعریف میشود و بیانگر این است که هیچ فرآیندی بهازای آن فعالیت وجود ندارد.
سطوح بلوغ یک فرایند عبارتند از:
سطح صفر – فعالیتهای وابسته به شخص:
در برخی موارد، فعالیتهای درحال انجام، مستند نشدهاند. به دیگر سخن، فعالیتها نه به صورت اجمالی و نه به صورت مفصل، ثبت نشدهاند. این گونه فعالیتها کاملا وابسته به شخص هستند و توالی، زمانبندی و نتیجه آنها ممکن است در تکرارهای مختلف یکسان نباشد. این فعالیتها نیازمند نظارت جدی هستند و تضمینی وجود ندارد که به نتایج مطلوب برسند یا زمانبندی آنها رعایت شود. در این فرآیندها ارتباط میان کارکردها ضعیف و اثربخشی فرآیند بهکلی وابسته به فرد است. اگر مالک این فعالیت تغییر کند، ممکن است دانش انجام آن به مالک بعدی منتقل نشود.
سطح یک – سطح آغارین (فرآیند مستندشده):
در این سطح از بلوغ، سندی وجود دارد که بهوسیله سرپرست یا مسوول اصلی فرآیند استاندارد بازنگری شده و مورد موافقت قرار گرفته است، اما در اینکه فعالیت دقیقا مطابق با سند انجام شود تردید وجود دارد. این امر به علت ایجاد تغییر عمیق در فرآیند رخ میدهد.
سطح دو – سطح تکراری (اشاعه ناقص)
منظور از اشاعه، آگاه کردن افراد و ذینفعان مختلف از شیوه انجام فرآیند است. در سطح دو، فعالیتی که مستند شده در حال اشاعه است. اما اشاعه آن منسجم نیست. یعنی در برخی جاها اشاعه یافته و در برخی دیگر از جاهایی که باید یا در میان همه افرادی که باید، اشاعه نیافته است یا اینکه همه فعالیتهای تعریفشده در فرآیند به انجام نمیرسند. در این حالت، فرآیند طراحیشده نمیتواند همه متغیرهای مطلوب را در نظر بگیرد و نتایج فرآیند نیز با تغییر مالک فرآیند ممکن است متغیر باشند.
سطح سه – تعریفشده (اشاعه کامل):
در این سطح، عدم انسجام میان فرآیند مستندشده و فرآیند اشاعه داده شده وجود ندارد. فرآیند مستندشده و اشاعه داده شده با همه مکانها، افراد، مالکان و همه فعالیتهایی که باید انجام گیرند تطابق دارد. این فرآیند همچنین پیوند ناگسستنی را میان کارکردها و سایر فرآیندها (در هرجا که نیاز است تراکنشی وجود داشته باشد) نشان میدهد. این به آن معنا است که فرآیند انسجام بیشتری از نظر اقدامات و ارتباطات قویتر میان کارکردها دارد.
سطح چهار – مدیریتشده (اندازهگیریشده و خودکارشده):
فرآیند اهدافی همچون رعایت زمانبندیها، رضایت مشتریان، هزینه و… را تحقق بخشیده است. همچنین، فرآیند با اهداف خود سنجیده میشود و از طریق سیستمهایی همچون برنامهریزی منابع سازمانی (ERP) یا مدیریت ارتباط با مشتریان (CRM) یا هر نرمافزار مشتریمدار دیگر قابل اجرا است.
سطح پنج – بهینهشده (در حال بهبود مستمر):
در این سطح، اقدامات بیانشده در سطوح پیشین انجام شده و اهداف فرآیند در حال تحلیل هستند تا موفقیت و بهبود آنها اندازهگیری شود. زمانبندیها، اهداف هزینهای و سطح رضایت به صورت منظم در حال تحقق هستند و اهداف با فنون مدیریت کیفیت فراگیر مانند شش سیگما، کایزن و… در حال دقیق شدن هستند. سیستم توانمندساز نیز در حال بهبود است و خطاها با سیاستهای مقتضی در حال کاهش هستند. جدول یک نیازمندیهای دستیابی به سطوح مختلف بلوغ را نشان میدهد.
بهبود بلوغ فرآیندهای کسبوکار
از زمان آغاز شکلگیری یک سازمان تا رشد آن، بلوغ فرآیندهای آن آغاز میشود. اما این اتفاق برای همه سازمانها نمیافتد. برخی از سازمانها ممکن است همچنان رشد چندانی از نظر بلوغ فرآیندها نداشته باشند. در برخی موارد نیز بلوغ فرآیندها به علت عدم پایش یا عدم بازنگری مستندات کاهش مییابد.
برای بهبود فرآیندهای کسبوکار میتوان از روششناسی DMAIC (مخفف Define، Measure، Analyze، Improve و Control) در ۶ سیگما (تعریف، اندازهگیری، تحلیل، بهبود و کنترل) استفاده کرد:
مهم
است که کاربردپذیری سطوح بلوغ در سازمان را بسنجید. طراحی پرسشنامهای
برای نگاشت سطوح بلوغ هر فرآیند کسبوکار و کاربست این پرسشنامه برای هر
فرآیند میتواند میزان بلوغ آن را معین کند. این پرسشنامه میتواند مشابه
جدول دو باشد.
اندازهگیری:
یک تیم میانبخشی باید برای بهرهبرداری از این پرسشنامه و ارزیابی
فرآیندها شکل گیرد. همه فعالیتها و فرآیندهای انجام شده بهوسیله یک
سازمان باید براساس این پرسشنامه بهوسیله تیم میانبخشی ارزیابی شوند. دقت
کنید که اگر یک فرآیند دارای ویژگیهای بیانشده برای یکی از سطوح است،
اما برخی از شرایط سطوح پایینتر را ندارد، باید در سطح پایینتر دستهبندی
شود. (بهعنوان نمونه، اگر فرآیندی خودکار شده (سطح ۴) ولی کاملا اشاعه
داده نشده است، در سطح ۲ دسته بندی میشود.)
تحلیل:
اندازه گیری فرآیندها سطح کنونی کلی فرآیندها و شکافها را نشان میدهد.
برای دریافتن چگونگی برطرف کردن شکافها و ارتقای سطح بلوغ فرآیندهای خاص
باید تحلیلهایی به عمل آید و اقداماتی صورت گیرد تا سطح کلی فرآیندها
ارتقا یابد.
بهبود: مرحله
بهبود مهمترین مرحله در این روششناسی است. برنامه اقداماتی که طراحی شده
است باید به مقام عمل درآید. این کار شامل تعریف یا بازطراحی فرآیندها،
شناسایی مالکان فرآیند و… است.
کنترل:
اگر فرآیندها در مقاطع زمانی تعریف شده مورد پایش قرار نگیرند، سطح بلوغ
فرآیندها ممکن است تنزل یابد. بنابراین، یک برنامه کنترل باید طراحی شود و
بر اساس آنها، بررسیهای بعدی برای ارزیابی سطح بلوغ فرآیندها به عمل آید
و فرآیندها بر اساس آنها بهبود یابند. با انجام این اقدامات میتوان بلوغ
فرآیندهای کسب وکار را مورد پایش قرار داد و آنها را بهبود بخشید. در این
راستا، بسیاری از فنون باید به کار روند که در کتب مربوط به بازمهندسی
فرآیندهای کسب وکار، مدیریت کیفیت فراگیر و مدیریت فرآیندهای کسب و کار
شرح داده شدهاند. فنونی که در سازمانهای موفق تجربه شده و کارآمدی آنها
در عمل اثبات شده است.
کسب درآمد. بلوغ کسب و کار.فرآیند کسب و کار.کسب و کار